❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ...
🌱سلام بر گوشهی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوریات میتکاند.
سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمانها بر برهوت غفلت زمیناند...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
💚 امام صادق در پاسخ به جابر جُعفی که پرسید: « فرج شما چه وقت خواهد بود؟» فرمودند:
«هیهات! هیهات! فرج ما نخواهد رسید تا اینکه شما غربال شوید، سپس غربال شوید، سپس غربال شوید(سه بار تکرار کردند، بعد فرمودند) تا ناخالصی ها از بین برود و خالص ها باقی بمانند.»
💠 همچنین ابوبصیر و محمد بن مسلم هم گفتند که از امام صادق شنیدیم:
❇️👈« ظهور محقق نمیشه مگر اینکه دو سوم مردم از دین برگردند» عرض کردیم اگر دو سوم برگردند، دیگر چه کسی باقی می ماند؟! امام فرمودند: «آیا دوست ندارید در بین یک سوم باقی مانده باشید؟!»
📚 غیبت طوسی ، ص۳۳۹
کمال الدین ، ج۲ ،ص۶۵۵
🆔@mahmodkaveh
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
انسان کیه که خدا عالم رو به عشقش آفریده ؟!
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
3⃣5⃣
کارش این بود که "می خواهم از #کاوه برایم بگوییدمی خواهم ببینم این افسانه ها که ازش ساخته اید واقعی است یا این که..." پرسیدکی از همه بیش تر بهش نزدیک بوده؟" منصوری حرف های خودش را زد و آخرش گفت"مجید."🌿
شمخانی رو کرد به من گفت"بگوشم، آقا مجید." همه نگاه ها برگشت طرف من ببینند چه می گویم.زبانم نمی گشت حرف بزنم؛یا حتی نفس بکشم.چیزی توی دلم کم بود،گم بود،نمی توانستم ببینمش ازش بگویم.شمخانی با نگاهش گفت"بگو!" فقط گریه کردم.🍃
اصلاََ نمی توانستم حرف بزنم.دنبال هر کلمه ای گشتم بی معنی به نظر می رسید.صورت همه پر از اشک بود و این بیشتر آتشم می زد.توی هواپیما هم که بودم،بالای سر #محمود نمی توانستم حرف بزنم.خیره شده بودم به پلاستیکی که #محمود توی آن بود و دور سرش بسته بودند.🌱
من نشسته روی صندلی و او خوابیده روی زمین،کنار من.بارها برگشتم نگاهش کردم گفتم"تو #محمودی؟" " همانی که می خواستم شلیک کنم توی پایش که نرود؟" در آن سال هایی که با هم بودیم هرگز ندیدم او این طور راحت دراز بکشد بخوابد آسایش داشته باشد. حق داشتم باور نکنم او #محمود است.🍀
پایان این قسمت
راوی:سید مجید ایافت
📚#ردّخون_روی_برف
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السلام علیکَ حین تُصَلّی و تَقْنُت...
🌱سلام بر تو آن هنگام که از محراب نماز به معراج می روی و در خلوت با خدا و در قنوت عاشقانه ات، برای دعاگویانت دعا می کنی...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
#اللهمعجللولیکالفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
🌷شهید سجاد زبرجدی:🌷
💚 برادران وخواهران من، اگر ما در راه امام زمانمان نباشیم، بهتر است هلاک شویم و اگر در راه امام زمانمان استوار بمانیم بهتر است آرزوی شهادت کنیم. زیرا شهادت زندگی ابدی است .
🤲 برادران وخواهران من امام زمان، غریب است. نباید آقا رافراموش کنیم زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمیکند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم.
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 راز انتظار و نماد منتظر واقعی در سوره یوسف
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
1⃣
من بودم به ابوی اش گفتم"نگذار شیخ #محمود سوار دوچرخه🚲 شود.برای خودش می گویم." آن زمان مرسوم بود طلبه ها مطلب را حفظ کنند تا کسانی که حافظه قوی تری دارند بشوند استاد آن هایی که کلاس های پایین ترند.به من تکلیف کرده بودند شرح امثله را به چند نفر از طلبه ها تدریس کنم.🍃
گفتم"کی ها هستند؟" گفتند"جدید آمده اند.شما از امر غایب براشان بگویید." نگاه کردم دیدم سه نفرند.می شناختم شان. همان هایی بودند که از کوی طلاب می آمدند.یکی شان هم از خیابان ضد می آمد.اسم هایشان را پرسیدم.فقط اسم یکی شان یادم مانده.🌱
همان که کت و شلوار پوشیده بود،دوازده سیزده ساله،با موهای بلند
-#کاوه...#محمودکاوه.اهل همین مشهد. آن جا رسم بود استاد از شاگردهایش سئوال کند ببیند آنها چقدر زمینه پیشرفت دارند.سئوال هایم همه از درس هایی بود که می دانستم باید خوانده باشند.🍀
به آن دونفر گفتم بگویند.به لکنت افتادند. به شیخ #محمود گفتم فعل مضارع را صرف کند،صاف روی دو زانویش نشست،بی لکنت و با صدای بلند گفت.دیدم مثل آنهای دیگر،به خاطر خستگی،پا به پا نمی کند بنشیند.از اول تا آخر جلسه روی دو زانو می نشست،به کتاب 📚درسش نگاه می کرد،یا به من، و اگر سئوالی بود جواب می داد.🌿
ادامه دارد...
راوی:محمدجواد طبسی زنجانی
📚#ردّخون_روی_برف