eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
113 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 این روایتگری زیبا ‏رو از دست ندید . رزمنده ای که شرمنده ی شد ... 💔
آه مظلومان ظهور منجی را نزدیکتر خواهد کرد
او خواهد آمد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 🆔@mahmodkaveh
♨️ چقدر تشنه‌ای؟ ✍ شما چقدر تشنهٔ پول هستید؟ چقدر تشنهٔ پدر و مادرتون هستید؟ چقدر تشنهٔ بچه‌هاتون هستید؟ چقدر تشنهٔ درس‌هاتون هستید که ۲۴ ساعته ذکر روزتون شده: یه وقت امتحان‌هام رو بد ندم؟! حالا روضهٔ یک جمله‌ای بگم؟ صاحب‌الزمان گفتن: «شیعیانِ ما به اندازه (یک لیوان) آب خوردنی، ما را نمی‌خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند، فرج ما می‌رسد.» خیلی ظلمه‌ها! ماهایی که ادعامون میشه شیعه‌ایم، نماز می‌خونیم، تو قنوت‌هامون میگیم اللهم عجل لولیک الفرج... چطور ممکنه امامِ زمانمون بگه اگه فقط به اندازهٔ یک لیوان تشنهٔ من بودید من ظهور می‌کردم. 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌چرا با آمریکا درگیریم؟ 🔻چرا جمهوری اسلامی به فکر آزادسازی سایر کشورهاست؟ 🔻اصلاً صلح ایران و آمریکا امکان ندارد 🔻نمی‌شود که هم ما ابرقدرت باشیم و هم آمریکا 🆔@mahmodkaveh
3⃣ گفتم"نمی خواهی موهات را کوتاه کنی؟" نفس نفس می زد.گفتم"مگر یک بار نگفتم کت و شلوار برازنده یک طلبه نیست؟" گفت"واقعاََ نیست؟" گفتم"نگاه کن ببین کی کت و شلوار تنش است که تو..." فرداش که نه،ولی روزهای بعد از آن حال درآمد.🌿 آمد لباده پوشیده،وکلاه طلبگی،روی موهایی که خیلی کوتاه شده بود.من دیگر به کار خودم مشغول شدم.مرور درس ها و البته کشیدن مخفیانه عکسی از امام،در جریان خرداد ۴۲،که تازه به دستم رسیده بود.پنجشنبه و جمعه ها وقتی رفت و آمد کمبود می نشستم توی اتاق،عکس را کادربندی می کردم پیاده اش می کردم روی کاغذی بزرگ تر، می کشیدمش.🍀 با مداد کنته و وسایلی خیلی ساده،والبته حوصله زیاد.و قفلی که همیشه سعی می کردم به در اتاقم بزنم یادم نروم.آن روز یادم رفته بود.بی خیال نشسته بودم پشت میز داشتم عکس را رنگ می کردم که دیدم در باز شد.فوری وسایلم را جمع کردم گذاشتم زیر میز،بلند شدم خیره نگاه کردم دیدم شیخ است.🍃 گفتم"سلام علیکم." نگاهم می کرد. سکوت مان خیلی طول کشید.به کاغذهای زیر میز نگاه می کرد،سرک کشید جلوتر.گفتم"چرا در نزدی،آ شیخ ،سر زده آمدی تو؟" نگاهش رنگ شرم گرفت.سرش را حتی گرفت پایین. گفت"ببخشید اگر مزاحم شدم."🌱 ادامه دارد... راوی:محمدجواد طبسی زنجانی 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃وقتی که شما از این و آن طعنه میخورید و با عکس‌ھای ما سخن میگویید و اشک میریزید ! بھ خُدا قسم اینجا کربلاء میشود ... و برایِ ھریک از غم ھای دلتان اینجا ھمه شھیدان زار میزنند :) -شھید سید مجتبۍ علمدار ! !👌