🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
باسلام خدمت اعضای محترم کانال
🌷#سردارشهیدمحمودکاوه🌷
و با تبریک به مناسبت میلاد حضرت علی اکبر(ع)🌹
و تشکر از همراهی همه شما بزرگواران🌱
از بین افرادی که در
#مسابقه_من_کاوه_هستم(۳)
شرکت کرده اند به ۸نفر( به نیت امام رضا(ع)) و به قید قرعه برگزیده شده اند که اسامی آنها به این شرح میباشد
👇👇
🔸۱-خانم مریم زارع زاده از یزد
🔸۲- خانم اشرف السادات حسینی پور
🔸۳-خانم محدثه بهمنی از آران و بیدگل
🔸۴-خانم زهره اشنار از گناباد
🔸۵-آقای امیر تکلوی بختیاری از مشهد
🔸۶-آقای یوسف چمانی از خوزستان
🔸۷-آقای حمید رجایی از مشهد
🔸۸-آقای غلامرضا رستمیان راد از گناباد
🌺🌿🌺🌿🌺
📌پاسخ نامه سئوالات مسابقه #من_کاوه_هستم(۳)
به شرح ذیل می باشد
👇👇
۱)ج
۲)ب
۳)ج
۴)الف
۵)د
۶)ب
۷)د
۸)ب
۹)د
۱۰)ب
۱۱)د
۱۲)الف
۱۳)ج
۱۴)د
۱۵)ب
مسابقه #من_کاوه_هستم (۴)🍃
#من_مردجنگم
1⃣
آبان ۶۱،رسماََ به عضویت سپاه پاسداران ناحیه خراسان درآمدم.حوزه کاری ام مددکاری بود.حدود یک سال از پاسدار شدنم می گذشت که یکی از همکارانم به نام "خانم حجّت" مسئله ای را با من درمیان گذاشت و گفت:"یکی از دوستانم که مدتی قبل از تو،افتخاری این جا کار می کرد،ازم خواست به دختر برای داداشش بهش معرفی کنم.منم تو رو بهش معرفی کردم."🌿
آن زمان به مادرم سپرده بودم به هرکس که برای خواستگاری من آمد،بگو اگر پسرشان پاسدار است اقدام کنید و در غیر این صورت حتی اجازه وارد شدن به خانه را هم به آن ها ندهد.بی معطّلی از "خانم حجّت" پرسیدم:"طرف کی هست؟ چی کاره ست؟" گفت:"برادر یکی از دوستانه که سپاهی هم هست.اسمش هم #محمودکاوه س".🍃
نام"#کاوه" در مشهد آوازه زیادی داشت.من هم چون ساکن این شهر بودم، نامش زیاد به گوشم می خورد.قبلاََ هم چند بار به عنوان مددکار به خانه شان رفته بودم.از این که امکان داشت همسر چنین فردی شوم،احساس خوبی داشتم. مادر "#محمود" چندبار تلفنی با مادرم صحبت کرد تا قرار خواستگاری بگذارد.🌱
مادرم خیلی اهل استخاره بود و در نهایت بعد از چهاربار استخاره قبول کرد. یکی از روزهای اردیبهشت ۱۳۶۲،آمدند برای خواستگاری.قرار بود آن روز ساعت چهار از محل کار به خانه بیایم.همان روز به روستای "بُقمِچ" رفته بودم.از قضا بین راه ماشین دچار مشکل شد و من با دوساعت تاخیر آمدم.🍀
ادامه دارد...
راوی:فاطمه عماد اسلامی
📚#من_کاوه_هستم
🆔@mahmodkaveh
#سلام_مهدی_جانم ❤️
#صبحت_بخیر_امام_مهربانم🌹
🌸 تویی امام زمانم، تویی تمام جهانم
🌼 تویی بِه از همه خوبان، بیا گل نرگس
🌸 تویی تمام امیدم، تویی نوا و نویدم
🌼 تویی که جلوه احسان، بیا گل نرگس
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
#لبیک_یاخامنه_ای
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
♨️امام زمان عجل الله خوشی و راحتی ندارد...
🔸 چه مصائبی بر #امام_زمان(عجلالله) که مالک همه کره زمین است و تمام امور به دست او انجام میگردد، وارد میشود و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟
او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد
و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم!
🔸 کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل نمودهاند از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است:
" برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید."
🔸خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید.
قطعاً اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند و به همّ و ناراحتی اهلبیت علیهمالسلام مهموم
و به سرور آنان مستبشر باشند مبصراتی خواهند داشت ،و قطعاً مثل ما چشم بسته نیستند...
🔸 باید دعا را با شرایط آن کرد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعاست.
🔻چنانکه فرمودهاند:
«دُعآءُ التائِبِ مُسْتَجابٌ؛
دعای شخصی که توبه کند، اجابت میگردد»
نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان برای تبعید (دورکردن)و تأجیل (بهتأخیر انداختن)
فرج آن حضرت باشد!
📚 در محضر بهجت، ج۱ ص ۱۱۸
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خداوند از چه نعمتی در روز قیامت سوال میکند؟
🔰 #استاد_پناهیان
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
مسابقه #من_کاوه_هستم (۴)🍃
#من_مردجنگم
2⃣
"#محمود" به همراه دو خواهر و مادرش آمده بودند.سلام کردم و برای عوض کردن لباس به یکی از اتاق ها رفتم.مادرم آمد داخل اتاق و گفت:"کجایی دختر؟این بندگان خدا دوساعته این جا نشستن." جریان را توضیح دادم.سریع چادرم را عوض کردم و وارد پذیرایی شدم.🍀
قرار شد من و "#محمود" برای صحبت کردن به داخل یکی از اتاق ها برویم.یادم هست طوری در اتاق نشسته بودیم که خوب نمی توانستیم همدیگر را ببینیم. "#محمود" این طوری شروع کرد:" بسم الله الرحمن الرحیم.النکاح سنّتی فمن رعب سنّتی فلیس منی.خدمت شما عرض کنم که من مرد زندگی نیستم که بخوام خودم رو وقف زندگی کنم.🌱
من مرد جنگم و بیشتر وقتم رو توی کردستان هستم.اگر هم یک روزی جنگ ایران و عراق تموم بشه،می رم لبنان،اون جا می جنگم." آن روز من هیچ حرفی نزدم و همین سکوتم،تایید حرف های "#محمود" بود.او هم وقتی دید من ساکتم،دیگر حرفی نزد.با بلند شدن او، من هم از جا برخاستم و از اتاق بیرون آمدیم.از آن جلسه،هشت ماه گذشت.واقعاََ اگر دوباره او را می دیدم،نمی شناختم.🍃
در این مدت مادرش زیاد تماس می گرفت. خواستگاران زیادی هم برایم آمد.آن ها وقتی می فهمیدند"#محمود" به خواستگاری من آمده و من تقریباََ جواب مثبت داده ام،می گفتند چه کسی بهتر از او؟اواخر آذر ۱۳۶۲،مادر "#کاوه" به خانه ما آمد و گفت:" #محمود گفته، ان شاءالله ۱۸ دی می ریم جماران،امام خطبه عقد رو بخونه." 🌿
ادامه دارد...
راوی:فاطمه عماد اسلامی
📚#من_کاوه_هستم
🆔@mahmodkaveh
طُ❤️🩹نیسـتی و
واژههــا
در آغـوشِدلتنــگیام
شعـر می شـونـــد....
شعرهـایی
نهبرای سرودن!!!
کهبـرایگریستن!...
#سردارشهیدمحمودکاوه
یادشهداباصلوات🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه ویاد شهدا باصلوات 🌺
#سردارشهیدمحمودکاوه💙
🍂💐🍂💐🍂💐🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین 🌹❤️
#شب جمعه
سلام مولاے ما ❣
چشم وجودمان
خیره بہ نورِ حضور شماست
و دست استغاثہ
و روے حاجتمان
متوسل بہ درگاهتان
تا خداوند طلعت رشیدتان را
بہ ما بنمایاند.
#السلام_اے_حضرت_عشق❣
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
شهیدحججےمیگفٺ :
یھ وقتایۍ دݪڪندناز
یھ سرےچیزاۍ خوبـــ!
باعث میشھ..
یہ چیزاۍ بھتـرے
بدسٺ بیاࢪیم...🌿
ما بࢪاے رسیدن بھ
امام زمـان "عج"🌿
از چۍ دلڪندیم؟!
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 چگونه دل امام زمان ارواحنا فداه را بیشتر به خودمان جلب کنیم؟
🎙 حجت الاسلام و المسلمین عالی
✨✨✨✨
🆔@mahmodkaveh
مسابقه #من_کاوه_هستم (۴)🍃
#من_مردجنگم
3⃣
بعد از هشت ماه قرار بود از بلاتکلیفی در بیایم.بابت این که قرار است حضرت امام عقد ما را بخواند،از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم.چندروز بعد "#محمود" آمد.خریدهای عروسی را انجام دادیم.قبل از این که برای عقد خدمت امام برویم،خانواده "#محمود" پیشنهاد دادند تا ۱۸دی،من و "#محمود" عقد موقت کنیم و به هم محرم باشیم.🌱
به همین خاطر قراری گذاشتیم و همراه خانواده های دوطرف به دفتر "عبدالکریم شیرازی"در چهارراه شهدا رفتیم.در عقد موقت،مرسوم است زمان معلوم می کنند. آن روز،وقتی آقای "شیرازی" عقد ما را می خواند،صحبتی از زمان نشد،من هم حرفی نزدم.به هر ترتیب،من و "#محمود" در روز ۳۰ آذر۱۳۶۲ با مهریه یک جلد کلام الله،یک شاخه نبات و مبلغ ۱۰۰ هزارتومان به عقد هم درآمدیم.🌿
فردای روز عقد،"#محمود" به منطقه برگشت.۱۶روز بعد تماس گرفت و گفت:" آماده باشین،فردا میام.باید ساعت ۷/۵ صبح روز هیجدهم جماران باشیم."صبح ۱۷دی "#محمود" آمد دنبالم.هنوز آزمایش نداده بودیم،برای این که امام عقد ما را بخواند،برگه آزمایش الزامی بود.ظهر جواب آزمایش آماده شد.🍀
"#محمود" یک کوپه قطار گرفت اما چون احتمال می رفت به موقع نرسیم،با شوهر خواهرش هماهنگ کرد با ماشین شخصی اش به ایستگاه "گرمسار" بیاید و سریع ما را به جماران ببرد.همراهان ما در این سفر مادرم،برادر بزرگم،مادر و دو خواهر بزرگ"#محمود" بودند.با تدبیر"#محمود"، ساعت ۷/۵ صبح جماران بودیم.🍃
ادامه دارد...
راوی:فاطمه عماد اسلامی
📚#من_کاوه_هستم
🆔@mahmodkaveh