صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی Gomnam313.ir (1).pdf
4.69M
♨️فایل پی دی اف صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهانی
💢یکی از اعمالی که مرحوم آیتالله بهجت قدسسره مقید بودند عصرهای#جمعه به آن بپردازند، خواندن صلوات ضراب اصفهانی است که از امام عصر علیهالسلام روایت شده است.
📚 (بهجتالدعاء، ص١٧٧)
📌 این دعا در ابتدای مفاتیحالجنان در اعمال روز جمعه آمده است...
👈از خواندن آن غافل نشویم که
سفارش امامِ زمانمان است.
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💽سردار فاتح خرمشهر،شهید حاج احمد کاظمی:
برای خوشایند هیچ کس جهنم نرید....!!!!😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 با گوش جان بشنوید...
👌 بهترین دعا هنگام افطار
🔰 لطفا در ثواب انتشار این سخن نورانی از آیت الله ناصری رضوان الله علیه شریک شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دیدزدن پای برهنه زن تجربهگر مرگ ، توسط یک فرد در بیمارستان و ناراحتی او از این وضعیت!!
هرکیآࢪزوداشتهباشه✨
خیلےخدمتکنه⛑
#شهـــیدمیشه...!🕊
یهگوشهدلتپا👣بده،
شهدابغلتمیکنن...❤️
•
ـ مابهچشمدیدیمایناࢪو...👀
ـ ازاینشهــدامددبگیرید،🖐🏼
ـ مددگرفتناز #شهدا ࢪسمه...☔️
•
دستبذاࢪࢪوخاکقبرشهید💭بگو...
حُسینبهحقاینشهید،🥀
یهنگاهبهمابکن..💔🌱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
♦️سلام امام زمانم✋🌸
🔹آقاجان امروز یک امید
و آرزو در قلبمان کاشته
و ورد زبانمان جارے میشود؛
🔹کـاش دَر صَحراے مَحـشَر
وَقتی خُدا پُرسید
بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندے
مَهدے فآطِمه بَرخیزَد وگویَد
مُنتَظِر مَن بود
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
استوری
📝 #دعای_افتتاح
📖 وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحا یَسِیرا و اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا
🔆 خدایا برای #امام_زمان پیروزی آسان رقم بزن، خدایا از خودت براى امام زمان سلطنتى پیروزىآفرین قرار بده
🆔@mahmodkaveh
مسابقه #من_کاوه_هستم (۵)🍃
#عملیات_بدر
3⃣
وقتی رسیدم،تعدادی از بچه ها با طناب وسط آب بودند و چندنفر هم این ور آب طناب را می کشیدند.#محمود هم بین شان بود.قایق ها را پایین آوردیم و بعد از باد کردن،داخل آب انداختیم."#محمود" که طناب دستش بود و عرق از صورتش می چکید،به من گفت:"مجید! بیا کمک." جریان آب شدت داشت و باعث شده بود بچه هابه راحتی نتوانند از رودخانه عبور کنند.در همین حین،پیکی از طرف قرارگاه آمد و به "#محمود" گفت:"دیگه نیاز نیست شما برید اون طرف دجله، ماموریت شما عوض شده،باید نیروهاتون رو جمع کنید، ببرید کمک لشکر ۵نصر و ۲۱ امام رضا.🌿
اون ور خط شکسته شده و باید برید اون جا پدافند کنید."#محمود از شنیدن این خبر،چنان به هم ریخت که انگار با پتک بر سرش کوبیده اند.بدون معطّلی به من گفت:"مجید! موتور رو روشن کن بریم." می خواست به سنگر فرماندهی برود که حدود چهارکیلومتر عقب تر،داخل یک کانال عراقی در منطقه شرق "دجله" بود.۰آن جا که رسیدیم،"آقا رحیم"[صفوی] داخل کانال نشسته بود.#محمود بلادرنگ نقشه را پهن کرد و گذاشت جلوی "آقا رحیم".ایشان به"#محمود" گفت:"اوضاع مساعد نیست.🍀
دشمن از بالای دجله وارد شده و یگان ها رو یکی یکی با قدرت پس می زنه،شما باید برید همون جایی که بهتون ابلاغ شده." "#محمود" با حرارت منحصربه فردش گفت:"حرفشم نزنین،من هرطور شده خودم و نیروهام رو می رسونم اون طرف دجله." "آقا رحیم" گفت:"نه آقاجان! الان شما شرایطش رو نداری،نمی تونی بری." "#محمود" که کمی صدایش بلند شده بود،جواب داد:"من وضعم خوبه،من نیومدم جنوب خوش گذرونی،اومدم عملیات چریکی بکنم،این بخشی از کارمه. 🍃
سخت تر از اینش تو کردستان انجام دادم." "آقا رحیم" هم کمی صدایش را بلند کرد و گفت:"وقتی می گم نمی شه، یعنی نمی شه! شما چه جوری می خوای این همه نیرو رو ببری غرب دجله،امکان پذیر نیست." "#محمود" گفت:"شما منو آوُردین جنوب که همین نمی شه رو انجام بدم.نمی شه تو کار من نیست." "آقا رحیم" که دیگه صبرش سرآمده بود،با تحکّم گفت:"من فرمانده تو هستم و اینی که بهت گفتم یه دستوره،باید هم اجرا بشه."🌱
ادامه دارد...
راوی:مجید ایافت
📚#من_کاوه_هستم
🆔@mahmodkaveh