eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
113 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 با گوش جان بشنوید... 👌 بهترین دعا هنگام افطار 🔰 لطفا در ثواب انتشار این سخن نورانی از آیت الله ناصری رضوان الله علیه شریک شوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دیدزدن پای برهنه زن تجربه‌گر مرگ ، توسط یک فرد در بیمارستان و ناراحتی او از این وضعیت!!
هرکی‌آࢪزوداشته‌باشه✨ خیلے‌خدمت‌کنه⛑ ...!🕊 یه‌گوشه‌دلت‌پا👣بده، شهدا‌بغلت‌میکنن...❤️ • ـ ما‌به‌چشم‌دیدیم‌ایناࢪو...👀 ـ ازاین‌شهــدا‌مدد‌بگیرید،🖐🏼 ـ مدد‌گرفتن‌از ࢪسمه...☔️ • دست‌بذاࢪࢪوخاک‌قبر‌شهید💭بگو... حُسین‌به‌حق‌این‌شهید،🥀 یه‌نگاه‌به‌ما‌بکن..💔🌱 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️سلام امام زمانم✋🌸 🔹آقاجان امروز یک امید و آرزو در قلبمان کاشته و ورد زبانمان جارے می‌شود؛ 🔹کـاش دَر صَحراے مَحـشَر وَقتی خُدا پُرسید بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندے مَهدے فآطِمه بَرخیزَد وگویَد مُنتَظِر مَن بود 🆔@mahmodkaveh
استوری 📝 📖 وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحا یَسِیرا و اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا 🔆 خدایا برای پیروزی آسان رقم بزن، خدایا از خودت براى امام زمان سلطنتى پیروزى‌آفرین قرار بده 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه (۵)🍃 3⃣ وقتی رسیدم،تعدادی از بچه ها با طناب وسط آب بودند و چندنفر هم این ور آب طناب را می کشیدند. هم بین شان بود.قایق ها را پایین آوردیم و بعد از باد کردن،داخل آب انداختیم."" که طناب دستش بود و عرق از صورتش می چکید،به من گفت:"مجید! بیا کمک." جریان آب شدت داشت و باعث شده بود بچه هابه راحتی نتوانند از رودخانه عبور کنند.در همین حین،پیکی از طرف قرارگاه آمد و به "" گفت:"دیگه نیاز نیست شما برید اون طرف دجله، ماموریت شما عوض شده،باید نیروهاتون رو جمع کنید، ببرید کمک لشکر ۵نصر و ۲۱ امام رضا.🌿 اون ور خط شکسته شده و باید برید اون جا پدافند کنید." از شنیدن این خبر،چنان به هم ریخت که انگار با پتک بر سرش کوبیده اند.بدون معطّلی به من گفت:"مجید! موتور رو روشن کن بریم." می خواست به سنگر فرماندهی برود که حدود چهارکیلومتر عقب تر،داخل یک کانال عراقی در منطقه شرق "دجله" بود.۰آن جا که رسیدیم،"آقا رحیم"[صفوی] داخل کانال نشسته بود‌. بلادرنگ نقشه را پهن کرد و گذاشت جلوی "آقا رحیم".ایشان به"" گفت:"اوضاع مساعد نیست.🍀 دشمن از بالای دجله وارد شده و یگان ها رو یکی یکی با قدرت پس می زنه،شما باید برید همون جایی که بهتون ابلاغ شده." "" با حرارت منحصربه فردش گفت:"حرفشم نزنین،من هرطور شده خودم و نیروهام رو می رسونم اون طرف دجله." "آقا رحیم" گفت:"نه آقاجان! الان شما شرایطش رو نداری،نمی تونی بری." "" که کمی صدایش بلند شده بود،جواب داد:"من وضعم خوبه،من نیومدم جنوب خوش گذرونی،اومدم عملیات چریکی بکنم،این بخشی از کارمه. 🍃 سخت تر از اینش تو کردستان انجام دادم." "آقا رحیم" هم کمی صدایش را بلند کرد و گفت:"وقتی می گم نمی شه، یعنی نمی شه! شما چه جوری می خوای این همه نیرو رو ببری غرب دجله،امکان پذیر نیست." "" گفت:"شما منو آوُردین جنوب که همین نمی شه رو انجام بدم.نمی شه تو کار من نیست." "آقا رحیم" که دیگه صبرش سرآمده بود،با تحکّم گفت:"من فرمانده تو هستم و اینی که بهت گفتم یه دستوره،باید هم اجرا بشه."🌱 ادامه دارد... راوی:مجید ایافت 📚 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ...✋ 🌱سلام برآن حقیقتی که با ظهورش هرچه باطل است رنگ خواهد باخت و زمین و زمان را حیاتی نو خواهد بخشید. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله 🤲 🆔@mahmodkaveh ‎‎‌‌‎‎
🔴🔵 حقیقت اجرنا من النار یا مجیر 🔥اجرنا من النار یا مجیر 🔹پناه بده از آتش ای پناه دهنده 🔴 پناه الهی که در صلوات شعبانیه کهف حصین نام برده شده است محمد و آل محمد صلوات الله علیهم هستند... 🔹 و امام سجاد علیه سلام در دعای ۴۷ صحیفه امام زمان ارواحنا رو اینگونه معرفی می کند : فَهُوَ عِصْمَةُ اللائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ... او را حافظ پناهندگان و سنگر مؤمنان و دستاويز نجات جويان و فروغ مردم جهان قرار دادى... هر کسی به آنان وصل شد از هر آتش و غمی پناه داده شده که اصل پناه و کشتی نجاتند. 🔵 حقیقت (اجرنا من النار یا مجیر) معنایش این است که دست من را به دست امام زمانم برسان. 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه (۵)🍃 4⃣ هرچه"" توضیح عملیاتی داد، "آقا رحیم" قانع نشد.این جا دیگر غرب نبود و نمی توانست حرفش را به کرسی بنشاند.برگشتیم و "" دستور توقف کار را به همه داد‌.جالب این که نیروها هم وقتی شنیدند دیگر نباید برویم آن طرف رودخانه،ناراحت و پکر شدند.آن ها همه مصمم بودند و آماده.با دو گردان امام حسین(صلوات الله علیه) و امام علی(صلوات الله علیه) حرکت کردیم.پاتک دشمن خیلی سنگین بود و اجازه نفس کشیدن نمی داد.🌱 رسیدیم اولین کانال.کانالی با ارتفاع حداکثر ۱/۵ متر و عرض ۱متر که آب "دجله" را به "هور" وصل می کرد.این کانال در حقیقت خط مقدم و محل پدافند بود و دشمن نباید از این کانال عبور کرده و پیش روی هایش را ادامه می داد.هنوز گردان ها آرایش کاملی در کانال پیدا نکرده بودند که "منصوری" مجروح و به عقب منتقل شد.بعد از استقرار گردان در خط،زد و خورد، شدّت زیادی گرفت.آن ها پاتک می کردند و ما هم می زدیم.🌿 "" دائم در حال رفت و آمد در خط دو کیلومتری مان بود و دستورات لازم را می داد. حدود ۳۰۰تانک جلوی ما به صف شده بودند.آن ها برای پایین آوردن روحیه ما، حتی درحال توقف هم گاز می دادند. علاوه بر صدای مهیب گاز دادن تانک ها، زمین هم زیرپایمان می لرزید.یکی از تانک های دشمن زیادی پیش روی کرده و خودش را به پشت خاکریز چشبانده بود.زاویه این تانک طوری بود که به راحتی می توانست بچه های ما را در طرفین خاکریز با دوشکا بزند.چندنفر را هم زد.🍀 چپ و راست خط را به دنبال "" برانداز کردم.دیدمش.درحال دویدن بود. خودم را به او رساندم و‌گفتم:"! جان هرکس دوست داری،بالاغیرتاً از خاکریز فاصله نگیر.یه مقدار از خاکریز فاصله بگیری،دوشکا زدتت." تندی گفت:" باشه،باشه." از او جدا شدم و رفتم به موقعیتم.هنوز مدتی نگذشته بود که گفتند"" را با دوشکا زدند.من دیگر او را ندیدم،چون منتقلش کردند عقب.ما آن شب هم در خط مقاومت می کردیم،اما فردا دستور عقب نشینی کامل صادر شد و همه برگشتیم.🍃 پایان این قسمت راوی:مجید ایافت 📚 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میدانیم که صبحی زیبا خورشید رویتان میدرخشد و ما شادمانه تر از هر روز سلام خواهیم کرد...💐🌸💐 🆔@mahmodkaveh
🔵 💠 افتتاح؛کلید گشایش 🔹هنگام خواندن دعای افتتاح به اين جمله نورانی برميخوريم: اللَّـهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَيْكَ في دَوْلَة كَريمَة... و اعلام ميکنيم ما مشتاق دولت کريمه هستيم و پس از چند سطر شکایتی بر زبان جاری مي نماييم: اَللَّـهُمَّ اِنّا نَشْكوُ اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا... بارالها ما به درگاه تو شکایت میکنیم از نبودن پیامبرمان که درودهاى تو بر او و آلش باد و از غیبت مولایمان... 🔹امام زمان ارواحنافداه در ضمن اين دو جمله اين مطلب را به ما گوش زد ميکند و ميفرمايد که: "هر شيعه بايد مشتاق تاسيس حکومت آن حضرت بوده و از نبودن آن نازنين به قدری ناراحت باشد که در تمام شب هاى ماه استجابت دعا، دست به درگاه خدا برداشته و از اين وضعيت شکايت نمايد." 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : دوری از گناه و تمرین ورع، شدنی است حجت الاسلام والمسلمین 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه (۵)🍃 بعد از پایان عملیات"بدر" برگشتیم عقب و رفتم سراغ"". هنوز روی تخت بود.پرسیدم:"! چی شد؟ با کی برگشتی عقب؟" تعریف کرد:"منو نشوندن ترک یه موتور تا بیارنم عقب،حالا مگه آتیش بند می اومد.چپ و راست مون رو می زدن.به یه سنگر که رسیدیم،راننده موتور زد کنار و گفت:🍃 "اگه بخوایم ادامه بدیم،می خوریم.موتور رو همین جا بذاریم،بریم تو این سنگر تا یه کم آتیش بخوابه."منم تو حالی نبودم که بخوام حرفی بزنم.موتور رو انداختیم کنار جاده و رفتیم تو سنگر.همین طور که نشسته بودیم یه خمپاره اومد،درست خورد توی سنگر.راننده موتور جلوی چشمم پودر شد و من درد شدید و عجیبی توی دستم حس کردم.🌱 بی حال افتادم کنار جاده. خون زیادی هم از دستم می رفت.یه کم که گذشت متوجه یه آمبولانس شدم که کنارم وایساد و منو گذاشتن داخلش.از بدشانسی،جلوتر که رفتیم،آمبولانس هم چپ کرد و من دیگه نفهمیدم کی منو آوُرد عقب.عقب که آوُردنم،با هلی کوپتر انتقالم دادن به بیمارستان و سریع عملم کردن.🍀 جالبش این جاست وقتی عکسی رو که از دستم گرفتن،دیدم،تازه متوجه شدم،سگک فانسقه اون راننده موتور که شهید شد،ترکش شده و رفته بود توی دستم." آن مجروحیت یکی از سنگین ترین زخم هایی بود که "" در طول جنگ برداشت و تا مدت ها دستش روی شانه آویزان بود.🌿 پایان این قسمت راوی:مجید ایافت 📚 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا