#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شور
۸۵۴
ای شبه پیغمبرم وای علی اکبرم
دیدی چه آمد سرم وای علی اکبرم
تو روی خاکی ولی نمیشود باورم
دو چشم خود باز کن ای نور چشم ترم
داغت تمامِ بود و هست مرا گرفته
ببین که عمه زینب دست مرا گرفته
جمعی به من میخندن هنگام جمع تنت
تو ریز ریزی علی از بس که پاشیدنت
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شور
۸۵۵
ای یل ام البنین وای اباالفضل من
غریبی ام را ببین وای اباالفضل من
به جان تو ماه من روزم به مثل شام است
از بعد تو یقیناً کار منم تمام است
پاشو ز جا ابالفضل چشمم شده ز خون تر
از شدت تشنگی شد روبه قبله اصغر
لالهی ام البنین فتادی از صدر زین
دیدم که خوردی عباس با سر به روی زمین
بی دستی ات چو دیدن هر سو تو را کشیدن
به حالت ما دو تا همه با هم خندیدن
دیدم که ذره ذره تمام پیکرت ریخت
سرت به نیزه زدند از روی نی سرت ریخت
سر بسته با تو گویم بعد از تو ای علمدار
حرامیان می برند خواهرمو به بازار
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_حسین_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#گودال
#شور
۸۵۶
ای یوسف بی سرم وای حسینم حسین
ای لالهی پرپرم وای حسینم حسین
به پیش چشمم حسین تو را چه بد چیده اند
به طرز ذبح سرت مدام خندیده اند
ازبس که ازدحام است شد قتلگه مدینه
مقابل مادرت لگد زدن به سینه
اسبا با نعل تازه رد شدن از پیکرت
بدتر از اینها حسین دیدم چه آمد سرت
شمر حرامی داداش دیدم که با تو چه کرد
درد میکنه سرم چون سرت رو بازیچه کرد
پیش بنین و بنات شد بدن تو خیرات
بعد تو ای غیورم وَ نسوة البارزات
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#دروازه_کوفه
#مجلس_ابن_زیاد_لعنت_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۸۵۷
بر لب من رسانده دشمنت جان حسین
خواهرت را کشانده کنج زندان حسین
همدم و محرمم
غرق آه و غمم
واحسینا
****
قامتم شد ز ظلم دشمنانت کمان
یا اخا من کجا و جمع نامحرمان
کی برم من ز یاد
ظلم ابن زیاد
واحسینا واحسینا
****
یا اخا،زینبت ز غصه از پا فتاد
خواهر تو کجا و بزم ابن زیاد
دل به تاب و تب است
روز من چون شب است
واحسینا
****
کوفیان بی مروت اند و پست و بدند
تازیانه به صورت ربابت زدند
قدکمانم حسین
نیمه جانم حسین
واحسینا
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۸۵۸
من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم
نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم
بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند
غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم
کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا
تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم
مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم
جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم
اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم
که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم
آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی
من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم
از همه سختی گودال همین بس باشد
قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم
بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت
پی انگشت پدر در همه جا گردیدم
با عبا جمع نمودم که نریزد عباس
پاره های تنِ سقای دلاور دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا
چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم
وای از شام که ناموس خدا را بردند
خنده و هلهله در مردم کافر دیدم
سخت تر از همه بازار یهودی ها بود
عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب
به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۸۵۹
اصلاً مرا برای محن برگزیده اند
با اشک در غم پدرم آفریده اند
یادم نمی رود که چهل سال پیش بود
گلهای باغ را همه با نیزه چیده اند
گریم به یاد غربت بابا که دشمنان
با تیر پیکرش به دل خون تپیده اند
در یک قفس چو مرغ تنش گیر کرده بود
با قتل صبر باب مرا سر بریده اند
می گفت عمه ام که به گودال قتلگاه
او زنده بود و موی سرش را کشیده اند
دشمن کشید و پیرهن از تن جدا نشد
با زور نیزه،پیرهنش را دریده اند
از بس فشار نعل به سینه زیاد بود
طفلان صدای خرد شدن را شنیده اند
سرها به روی نیزه فرو رفت و ناکسان
دنبال کودکان پی معجر دویده اند
تنها نه شامیان به تن من لگد زدند
این طعم تلخ را همه طفلان چشیده اند
نامحرمان به دور و بر عمه کف زدند
اهل حرم ز دیدن این غم خمیده اند
در مجلس شراب،پر از چشم هرزه بود
اما حرامیان رخ عمه ندیده اند
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۸۶۰
من چارمین سلاله ی پاک پیمبرم
زین العباد،مظهر الله اکبرم
زهر جفا نکشت مرا،می کشد مرا
هر صحنه ای که دیده دو چشم ز خون ترم
گریم به یاد واقعه ی کربلا مدام
آن خاطرات تلخ ز خاطر نمی برم
یادم نرفته ست که طفلی دم غروب
فریاد زد که عمه ببین سوخت معجرم
یک عمر گریه کرده ام از یاد کربلا
یک عمر سوخت قلب من از غارت حرم
من بین خیمه روی گلیمی به سوز تب
خولی رسید خنده کنان در برابرم
برد آن گلیم و من به زمین خوردم از ستم
ذکر لبم به خیمه شد ای وای مادرم
همچون پدر رخم به روی خاک تیره ماند
عمه در آن میانه فقط گشت یاورم
دیدم به چشم خویش که در پشت خیمه ها
بودند عده ای پی راس برادرم
ای وای من ز شام که دیدم به چشم خویش
سرها ز روی نیزه زمین خورد در برم
در بین کوچه عمه ی ما را کتک زدند
هرگز نبود دیدن این صحنه باورم
در مجلس یزید چو حرف از کنیز شد
دیدم فتاده لرزه بر اندام خواهرم
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چهارپاره
۸۶۱
چارمین حجت اِلاه منم
به دلم غصه های کرب و بلاست
قاتلم زهر کینه نیست که نیست
قاتلم خاطرات عاشوراست
من چهل سال از غم گودال
به سرو سینه میزنم چکنم
از غم آن سر شکسته شده
سرخود گر که نشکنم چکنم
به روی خاک، بی سرو عریان
جسم بابای خویش را دیدم
نیزه با پیکرش گره خورده
من از این غصه سخت پاشیدم
من به اندازه ی نگینی هم
جای سالم ندیده ام به تنش
در میان حصیر پیچیدم
پاره پاره تمامی بدنش
بدتر از قتلگاه، کوفه و شام
چه به روز رباب آوردند
دور دیدند چشم سقا را
بهر زنها طناب آوردند
وای از شام روز ما شد شام
وای از شام و طعنه و آزار
وای از کینه ی یهودی ها
وای از شام و کوچه و بازار
مطربانبین کوچه و بازار
دور ما می زدندو می خندند
عده ای سنگ و خاک یک عده
از روی بام آتش افکندند
دست من بسته بود و آتش هم
به عمامه رسید، بعد چه شد
سوخت عمامه و سرم هم سوخت
رنگ عمه پرید، بعد چه شد
چه بگویم چه شد در آن غوغا
غربتم را حرامیان دیدند
ماعزادارو بر مصیبت ما
نیزه داران مدام رقصیدند
کودکی سقط شد ز بی آبی
پیش آن مادر اب می خوردند
ناکسان با تمام بی شرمی
دور زینب شراب می خوردند
دیدم از روی نیزه ها افتاد
سر کودک مقابل مادر
آه در زیر اسبها له شد
صورت کوچک علی اصغر
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
روضه عاشورای ۱۴۴۵ کربلای معلی.m4a
8.58M
روضه غروب عاشورا
کربلای معلی ۱۴۴۵
#محمود_اسدی_شائق
[ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.]
@mahmud_asadi_shaegh135
4_5976391089089677522.mp3
39.39M
روضه خوانی حاج حسن جمالی
سال ۱۳۹۹ محرم
بیا در این شب آخر که بشنوم سخنت
شعر شماره ۴۳۷
شعر کربلائی #محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
4_5949633610339321372.mp3
4.79M
شنبه ۸ شهریور۹۹
🔰بیت الاحزان اثنی عشری
#محمود_اسدی_شائق
[ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.]
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۸۶۲
ازغصه های تو ندارم خواب
چهل ساله هستم به پیچ وتاب
قلبم می سوزه تا می بینم آب
بابای مظلوم
بادیدن شیرخواره می گریم
تا می بینم گوشواره می گریم
به یاد گوش پاره می گریم
بابای مظلوم
اگر ببینم گلی رو پرپر
یادم میاد رو نیزه هجده سر
****
از داغ بین سینه می گفتم
با مردم مدینه می گفتم
از کینه ی دیرینه می گفتم
بابای مظلوم
گفتم تو را تشنه بریدن سر
نبود جای سالم روی پیکر
به قدر این نگین انگشتر
بابای مظلوم
من پاره پاره پیکرت دیدم
در بوریا تن تو پیچیدم
****
از شامیان من ولوله دیدم
شادی و رقص و هلهله دیدم
من خنده های حرمله دیدم
بابای مظلوم
دیدم یکی به کاکلت زد چنگ
دیدم که صورتت زخون شد رنگ
پیر زنی بر سر تو زد سنگ
بابای مظلوم
آن صحنه کی رود مرا از یاد
سرِ تو از نیزه زمین افتاد
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۸۶۳
دیدم هر آنچه چشمی ندیده
دیدم کبوتر درخون تپیده
طوری زبابایم سر بریدند
که خون حلقش بر نی چکیده
دیدم چو جسم عریان بابا
دربوریا من پیچیدم او را
ازپا فتادم آندم که دیدم
مرکب به روی جسمش دویده
هم دیده ام جسمی بین گودال
ازظلم دشمن گردیده پامال
هم دیده ام باچشمان خونبار
برنیزه هجده سرِ بریده
نمانده تاب و توانِ گفتن
نرفته هرگز زخاطرِ من
زضربِ دستِ سنگینِ دشمن
دیدم که طفلی خورده کشیده
دیدم هماره با اشک وناله
روی کبودِ طفل سه ساله
دیدم که در گوشه ی خرابه
ره می رود با قدّخمیده
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمینه
۸۶۴
کس نبیند آنچه من دیده ام
مدینه چون گلِ خشکیده ام
آه و واویلا
یاد شهدا هر شب می نالم
چهل ساله که یاد گودالم
آه و واویلا
سینه ی من شد غرقِ در ناله
دیدم کتک خورد طفل سه ساله
آه و واویلا
کربلا زخم تیر و سنان بود
امان از شام که زخم زبان بود
آه و واویلا
شامیان بر اشک ما خندیدند
پای سرِ بریده رقصیدند
آه و واویلا
یکی بر مطربها می داد انعام
آن یکی می داد بر علی دشنام
آه و واویلا
شامیان قلب ما را شکستند
ده تن را به یک ریسِمان بستند
آه و واویلا
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۸۶۵
من ای مدینه از نفس فتادم
غمها که دیدم کی رود ز یادم
با آن همه غم روی پا ستادم
ندارم توانی شدم قد کمانی
رفته رمق ز دست و پایم
هر لحظه یاد کربلایم
جان من از غصه به لب رسیده
دیدم به صحرا لاله های چیده
بوسه زدم به حنجر بریده
خودم دیدم آنجا تن بی سرش را
پاشیده دیدم جسم بابا
در بوریا پیچیدم او را
من دیده ام تن های پاره پاره
دائم بود چشم پر از ستاره
به نیزه دیدم شیروخواره
دلم در پیچ و تاب وای من از رباب
از دیدن آن سر خمیدم
آه از جگر هر دم کشیدم
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۸۶۶
آنچه من دیده ام کسی ندیده خدا
نه کسی دیده است و نی شنیده خدا
من پریشان شدم
دیده گریان شدم
وامصیبت
من کشیدم به شانه کوه درد و بلا
دیده ام تازیانه خوردن عمه را
وای من از جفا
می زدن عمه را
وامصیبت
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واحد
۸۶۷
شده دیدنی حال زین العباد امشب
رسیده دگر جانم ازغصه ها برلب
اگرچه ز یاد همه رفته ام اما
نرفته ز یادم غم عمه ام زینب
شود امشب هر دوچشمم بسته
به یاد بابم دلم بشکسته
خودم اربا اربا تن اکبرو دیدم
خودم روی نیزه سر اصغرو دیدم
توی کوچه،بازار شهرحرام افسوس
کتک خوردن عمه وخواهرو دیدم
خدا داند که نرفته از یاد
دمی که خواهر زناقه افتاد
دلم ازغم وغصه شد زیرورو ای وای
به غمهای ما خنده میکرد عدو ای وای
پس ازکشتن اصغر آن حرمله ی پست
سرمرکبش بسته راس عمو ای وای
به شهر کوفه دلم شد صدچاک
کشیده میشد سر او برخاک
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135