مرد تا کمی امور بر وفق مرادش نبود سریع از کوره درمیرفت و آتش عصبانیت تمام وجودش را دربرمی گرفت؛ با اینکه خانوادهاش را دوست میداشت اما این کارش را ناخواسته بارها تکرار کرده بود؛ اما اکنون که مدتی خانه نشین شده بود و با خانواده در قرنطینه به سر میبرد تا میخواست عصبانی شود سریع خودش را کنترل میکرد؛ چرا که دیگر واقعاً حس میکرد کرونا و پسلرزههایش میتواند در کمین او و خانوادهاش نیز باشد؛ و با خودش میگفت: به جای بداخلاقی چرا با خوشاخلاقی رفتار نکنم؟! او بیشتر از گذشته حواسش به خانوادهاش بود و یک صمیمیت و محبت بیشتری بینشان موج میزد؛ چرا که دیگر مرگ را در یکقدمی خود حس میکرد. #متن_کورنا #برخورد_خانوادگی_کرونایی #کورنا_ویروس