.
#حضرت_عباس
السلام علیک یا قمر العشیره
شمع می گفت که اشکم به سحر بیشتر است
نیمه شب وقت دعایی که اثر بیشتر است
یار می گفت که محبوب خدا چشمِ تر است
ارزش سوز دل و دیده ی تر بیشتر است
لحظه ی سختِ غریبی است که دل می گیرد
بی شک اما غم غربت به سفر بیشتر است
همه جا چشمِ همه جانب خورشید ولی
کربلا دیده به دستان قمر بیشتر است
آن که مهتاب به پیش رخ او مات شده
او که نورش به دل اهل نظر بیشتر است
او که در هر نگه اش کار دو صد سلمان است
دم او همچو مسیح است و اثر بیشتر است
گفت نعشم به سوی خیمه مبر ، سقا را
درد بی آبی و اندوه و شرر بیشتر است
با عمودی که از آن خیمه کشیده مولا
آه معلوم شد این جا که خبر بیشتر است
خونِ جاری شده از فرق سر آید همه جا
از عمودی که چنین خورده به سر بیشتر است
آتش خیمه ز هر علت اگر که باشد
بی گمان از اثر شعله ی در بیشتر است
قصه ی عاشقی و دوری و هجران سخت است
در اسیری به خدا خونِ جگر بیشتر است
دیدن رأس علمدار به روی نیزه
سوز این صحنه ز هر داغِ دگر بیشتر است
#محمدعلی_شهاب
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#غزل
بردار سر زخاک منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده ام با سرت حسین
از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه مادرت حسین
یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین
آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر دربرت حسین
حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین
می خواستم که آب بریزم به قبر تو
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین
خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین
جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین
خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین
بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین
ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین
جانِ سر بریده حلالش نمیکنم
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین
#عبدالحسین_میرزایی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
#مریم_کرباسی
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت
آئینهی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت
انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز میشد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق، مجنون را به لیلا میرساند
شاه و گدا را پای سفره مینشاند
آهندلی را تا حریمش میکشاند
انگار که ششگوشهاش آهنرُبا داشت
موکب به موکب نالهی جانکاه خوب است
با سینهزنهایش شَوی همراه..، خوب است
آنقَدر طعم روضه، بین راه خوب است
زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه میرسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکانهایی که طعم باده را داشت
ما آیههای روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمؤمنینم
ما سینهزنهای یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادرهای دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشانها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه میمانَد کسی که ادعا داشت
شبگریهها بغضِ گلو را حفظ میکرد
با یار، حالِ گفتگو را حفظ میکرد
این آبلهها آبرو را حفظ میکرد
هر سربلندی در کفِ پا، زخمها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم
با رختِ پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟
این روزها از درد میبارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
میگویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
**
با قامتی خم، خانمی از حال میرفت
تا سمت جسمی درهم و پامال میرفت
آن روضهخوانی که تهِ گودال میرفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
#بردیا_محمدی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد
جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه...
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد
نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد
این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشهای یک دلشکسته حاجتی دارد
#محمدمهدی_سیار
#کربلای_معلی؛ #زیارت_کربلا
#زیارت_اربعین
گل و آیینه و اسپند اینجاست
غمِ اشک و دمِ لبخند اینجاست
همان جایی که فرقی نیست بینِ
تهی دستان و ثروتمند اینجاست
ز یک سو گنبد خورشید خاتم
ز یک سو مرقد ماه مجسم
همان جایی که مخلوقات عالم
به سویش باز میگردند، اینجاست
شده دست خدا پشت و پناهش
که راه جنت الاعلاست راهش
همان جایی که هر دو پادشاهش
به یک اقلیم میگنجند، اینجاست
حرم نه، بلکه باب عشق و حاجات
حرم نه، بلکه آفاق عنایات
بهشتی را که یک عمر ست آیات
به خلق الله میگویند، اینجاست
حرم نه، بلکه اقیانوسِ رحمت
حرم نه، بلکه دریایِ محبت
حرم نه، بلکه بحر نور و نعمت
سرای هر سعادتمند اینجاست
حریمی که سر از هفت آسمان است
حریمی که پناه این و آن است
حریمی که شفیع شیعیان است
به زهرا میخورم سوگند اینجاست
همانجا که عموی با وفا را
همانجا که امید مرتضی را
همانجا که عمود خیمهها را
عمودی بر زمین افکند، اینجاست
همانجا که یکی تیر سپر داشت
همانجا که یکی شوق پسر داشت
همانجا که یکی تا نیزه برداشت
پدر ماند و غم فرزند، اینجاست
#محمود_یوسفی
🔺 خوشا به غیرت آنی که برنمیتابد
علی نشسته و غیری بجای او باشد
محبّ فاطمه در شأن خود نمیداند
کسی به غیر علی پیشوای او باشد...
کجاست گام مدامی که وقت لغزیدن
به هر بهانه و توجیه، راه کج نکند
در این مسیر اگر نخبگان خطا رفتند
بصیر باشد و با اصل راه، لج نکند...
به قیل و قال مداوم بجای قالَ علی
هرآنچه گوش و دهان را مرید خواهد کرد
رسانه زودتر از زهر، زودتر از تیغ
امامهای زمان را شهید خواهد کرد...
🔹 شعرخوانی خانم سیده اعظم حسینی
در شب شعر عاشورای شیراز
شهریور ۱۴۰۲
.
#امام_حسن__ع__روضه
میخورد خون جگر با یاد داغ کوچه ها
بر غم دیرین او زهر هلاهل شد دوا
سالها لعن پدر را روی منبرها شنید
کس تسلایش نداد از ناله های بیصدا
درمیان خانه ی خود شد غریب و بی پناه
دل بسوزد قاتلی در خانه دارد آشنا
شرم دارم که بگویم در جواب هر سلام
می شنید از هر غریب و آشنایی ناسزا
بوی عطر یاس زهرا میدهد هرشب حسن
خون بگرید بر مزار بی نشانش در خفا
چادر خاکی زده زخمی گران بر غیرتش
آن زمانی که برای مادر خود شد عصا
پیرشد از هر سوالی که علی از کوچه کرد
شرم چشمان نجیبش شد جواب مرتضی
راز زهرا را درون سینه با خود می برد
با همان تابوت خون آلود و تیر کینه ها
تیرها تابوت و تن را در دل هم دوختند
کاش میشد سهم جسمت قطعه ای از بوریا
میزنیم بر تربت بی صحن تو روزی ضریح
طرحِ شش گوشی شبیه گنبد کرب و بلا
سجاد احمدیان
امام حسن (ع)
روضه
#پیامبر_اکرم__ص__روضه
اگر چه پیر اگرچه خمیده ام بابا
دوباره بر سر خاکت رسیده ام بابا
رسیده ام که بگویم چه آمده به سرم
رسیده ام که بگویم چه دیده ام بابا
ببین که پیرتر از روز قبل آمده ام
نفس نفس ز فراغت چکیده ام بابا
بخوان ز چشم کبودم که چند روزی هست
که روی دختر خود را ندیده ام بابا
از آن زمان که به دنبال مرتضی در خون
میان مردم شهرت دویده ام بابا
ببین که زخم جسارت نشسته بر رویم
ببین که طعم حرارت چشیده ام بابا
دلم هوای تو و یاد محسنم کرده
مرا ببر به کنارت بریده ام بابا
شاعر : حسن لطفی
پیامبر اکرم (ص)
روضه
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#زیارت_اربعین
از هرچه و هرکه غیر تو سیر شدیم
در خدمت بارگاه تو پیر شدیم
تا حال «نمک گیر» تو بودیم، امّا
با چای عراقیات «شکر گیر» شدیم
#محمدحسین_رشیدی
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#زیارت_اربعین
هرچند زلال و ساده اینجا آمد
افتاده شبیه جاده اینجا آمد
در محضر حق، سواره محشور شود
هر کس دو قدم پیاده اینجا آمد
حجتالاسلام #علی_مقدم
@
#اربعین_حسینی__ع__روضه
خیز ازجا لحظه ای چشم پر آبم راببین
سیل اشکم رانگر حال خرابم راببین
ای که ازفرط عطش دیدی فلک رانیلگون
حال چشمی واکن وچشم پرآبم راببین
من نمی گویم نظر کن برتن نیلی من
این قد خم گشته وقلب کبابم راببین
برنثار تربت تو ای گل پرپر شده
کن نظر برچشم من جام گلابم راببین
گرچه درهجران روی توصبوری کرده ام
بهر وصل تو دل بی صبرو تابم راببین
من که دیدم زخم های بی شماری برتنت
تو ز جا برخیز و رنج بی حسابم راببین
چون زدم سر را به محمل یاد داری گفتمت
از سر نیزه سر ازخون خضابم راببین
غیر یک آیه که درشام بلا جا مانده است
آیه های سورۀ ام الکتابم را ببین
شام رامن پایگاه انقلابت کرده ام
درکنارت شاهدان انقلابم را ببین
ازفراقت نبض جانم زود می افتد ز کار
شوق وصل والتهاب واضطرابم راببین
ای «وفایی» گریه کردی درغم من صبر کن
درقیامت جلوۀ یوم الحسابم راببین
حاج سید هاشم وفایی
اربعین حسینی (ع)
روضه