eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جَمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هُرم نفس‌های او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبُوَد با عدو پیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم، حسن مهربان، حسن دلخواه حسن معز الائمه، حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه، حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم، حسن دلربا، حسن والا حسن حلیم، حسن دل نشین، حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شأن و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی، نه غلامی، نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن
آمده عبد گنهکار الهی به علی آمده بنده سربار الهی به علی روسیاه آمده ام روی مرا رد نکنی من خطاکار و تو غفار الهی به علی همه جا رفتم و دیدم خبری نیست که نیست جز در حیدر کرار الهی به علی قسمت داده ام عمری ست الهی به حسین قسمت میدهم این بار الهی به علی به همان لحظه که صدیقه اطهر میگفت لا به لای در و دیوار، الهی به علی به همان لحظه که زینب به ملاقات آمد به همان لحظه دیدار الهی به علی به همان لحظه که شرمنده اصغر میشد به غریبی علمدار الهی به علی به همان لحظه که سادات بنی هاشم را میکشاندند به بازار الهی به علی شب قدر است و دل ما به نگاه تو خوش است به همین خواهش ده بار الهی به علی شاعر :
بی تاب و پریشانم پاکم کن و خاکم کن سرگشته عصیانم پاکم کن و خاکم کن تو رودی و من صحرا من خشکی و تو دریا در حسرت بارانم پاکم کن و خاکم کن دلسوزتر از مادر دل رحم از بابا حالا که پشیمانم پاکم کن و خاکم کن دل را به رضا بستم محتاج دعا هستم همسایه سلطانم پاکم کن و خاکم کن هرچند گنهکارم من حب علی دارم از غیر گریزانم پاکم کن و خاکم کن یک ماه که نه یک عمر باز است در رحمت ای حضرت رحمانم پاکم کن و خاکم کن *آلوده و بیمارم، پاکم کن و خاکم کن (حاج غلامرضا سازگار) شاعر :
همچو اشکی به زمین خوردم و تکثیر شدم سوی دریاچه‌ی عفو تو سرازیر شدم آسمان جای دلم بود، خودم می‌دانم معصیت کردم و اینگونه زمین‌گیر شدم نَفْس بال و پرِ پرواز مرا زخمی کرد بی تو در خلوت پُر حادثه زنجیر شدم رو زدم جز تو به هر بنده و بالا رفتم مثل فواره زمین خوردم و تحقیر شدم تشنه‌ی جرعه‌ای از سفره‌ی یکرنگ توأم من از این سفره‌ی صد رنگ گُنه سیر شدم دلم آلوده و بد بود ولی در بعلیٍ بعلی گفتم و تطهیر شدم
بی سرپناهم، سرپناه از دست دادم بی تکیه‌گاهم، تکیه‌گاه از دست دادم من روسپیدی بهار مغفرت را پاییز با روی سیاه از دست دادم  من هرچه را با دل به دست آورده بودم با یک نظر، با یک نگاه از دست دادم  من اشک‌هایم، این قدیمی همسفر را همچون رفیقی نیمه‌راه از دست دادم هی رزق، هی روزی مقدر کردی اما هی با خطا، هی با گناه از دست دادم سهم من از مهمانی‌ات شد نان حسرت این ماه را هم غرق آه از دست دادم
کیستم من کیستم ، من خاک پایت یا رضا ریزه خوار سفره لطف و عطایت یا رضا می‌وزد بوی بهشت از جای جای این حرم ای به قربان تو و صحن و سرایت یا رضا چایِ چایخانه کار صد مسیحا می‌کند چشم ما و برکت دارالشفایت یا رضا جان ما قربان خادم‌های از گل بهترت ای به قربان ضریح با صفایت یا رضا صحن آزادی مرا از بند غم آزاد کرد چون کبوتر پر کشیدم در هوایت یا رضا پنجره فولاد درمان تمام دردهاست دست ما و رافت بی‌انتهایت یا رضا خاک ایران را منور کرده‌ای با مقدمت ای فدای گنبد و گلدسته‌هایت یا رضا خواهشی دارم بیا و روی ما را رد مکن جان زهرا کربلایی کن عنایت یا رضا عرض کردی هر که اشکی ریخت بر خون خدا می‌شود هر روز مشمول دعایت یا رضا
در هجوم جذر و مد بی‌کسی‌ها ساحلی صحن تو دریا و عالم قطره‌ی ناقابلی چشم در چشم ضریحت عرض حاجت کرده‌ام نیست بین بنده و ارباب اینجا حائلی باز از کارم گره مثل همیشه باز شد تا که دل بستم به بست شیخ حر عاملی آب سقاخانه بعدش هم غذای حضرتی من چه می‌خواهم دگر، به‌به چه عیش کاملی رو به گنبد کنج گوهرشاد باران حرم آه با این وصف می‌ماند مگر درد دلی کفش نه دل را به خدامت امانت داده‌ام یا امین الله! دل بسته به لطفت سائلی روزه و حج و زکات و خمس جای خود ولی جز ولای تو ندارم روز محشر حاصلی
شعله‌های کینه از هر سو به سویش آمدند در دل حجره دل پروانه را آتش زدند زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد زهر یک‌بار دگر هم‌دست با انگور شد داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت آه صاحب‌خانه بین خانه‌اش مَحرم نداشت ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد از سر شادی کنار پیکر او کف زدند تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست پشت‌بام خانه که شأن امام شیعه نیست گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه‌ آیه شد لااقل بال کبوترها برایش سایه شد لااقل جمع کثیری از محبین آمدند وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد پیکر پاکیزه‌اش مهمان مرکب شد؟ نشد او ندیده لحظه‌ای دروازه‌ی ساعات را کوچه و پرتاب سنگ و عمه‌ی سادات را تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت شمر با آن خنجر کندش به استقبال رفت می‌کشد مِی خواره‌ای فریاد، فکرش را بکن ریش و قیچی دست شمر افتاد، فکرش را بکن
آیینه صدق و صفا موسی بن جعفر روح مناجات و دعا موسی بن جعفر در بند، در تشویش، در طوفان ظلمت کشتی ما را ناخدا موسی بن جعفر واشد گره از کار ما بی مزد و منت تا زیر لب گفتیم یا موسی بن جعفر عاقبتش در دو جهان ختم به خیر است هر کس مسیرش شد الی موسی بن جعفر از ابتدا خورده گره حاجات شیعه باحضرت عباس با موسی بن جعفر ذکر لب ما یکصدا جانم رضا جان ذکر علی موسی الرضا موسی بن جعفر در کنج زندان ها به صرف تازیانه افطار خود میکرد وا موسی بن جعفر کار خودش را کرد سندی ابن شاهک جان داد با زهر جفا موسی بن جعفر
امشب زمین ز نور وجودش منور است امشب زمان ز عطر حضورش معطر است امشب شب پیمبر و آل پیمبر است امشب شب ولادت موسی بن جعفر است موسی بن جعفری که رخش منظر خداست باب الحوائج همه مشکلات ماست امشب تمام عرض و سما زیر پای اوست حالی اگر که هست به لطف هوای اوست شیعه در اوج شورو شعف از ولای اوست ایمان ما نتیجه یا ربنای اوست او جلوه ای ز چشمه جوشان کوثر است آیینه جلال و جمال پیمبر است لحظه به لحظه با نفسش خو گرفته ایم از عطر ناب پیرهنش بو گرفته ایم ما ناگرفته های خود از او گرفته ایم پس از تمام آینه ها رو گرفته ایم همواره از عنایت او در تلاطمیم ما پیروان حضرت خورشید هفتمیم لطفش به ما چه ساده و آسان رسیده است خوبی او به شیعه فراوان رسیده است بیش از همه به کشور ایران رسیده است یک جلوه قم یکی به خراسان رسیده است جز خاندان او به کسی دل نداده ایم جارو کشان خانه این خانواده ایم شکر خدا که نوکر موسی بن جعفریم در زیر سایه سر موسی بن جعفریم همسایگان دختر موسی بن جعفریم ما ساکنان کشور موسی بن جعفریم این خاک تا به روز ابد زیر دین توست دل، تنگ دیدن حرم کاظمین توست
🖤 ببین حاجتت را، روا شد عزیزم که جان عزیزت فدا شد عزیزم به قدر تمام جهان زخم خوردی تنت جزیی از نیزه‌ها شد عزیزم گرفتند از من سراغ سرت را بگویم چگونه جدا شد عزیزم؟ در آن روشنا مادرم را که دیدی بگو خمس ماهم ادا شد عزیزم برای تو قاری قرآن ناطق چه رحل بدی دست و پا شد عزیزم سرت سهم سر نیزه‌ها شد گل من تنت قسمت بوریا شد عزیزم علی اکبرت با تمام شکوهش میان عبا آه جا شد عزیزم پس از تو برادر اهانت، جسارت... اسارت فقط سهم ما شد عزیزم تو رفتی و بعد از تو پای عقیله به بد مجلسی آه وا شد عزیزم
بگو به هر که برای حسین سینه زن است به صبح روز جزا با رقیه هم سخن است به غیر او به کسی جان و دل نخواهم داد حسین در دو جهان بهترین رفیق من است نماز و روزه و حج و زکات جای خودش ولی امید من این یا حسین و یا حسن است مرا دوباره به آغوش کربلا برسان کجا برای دل خسته بهتر از وطن است غم تو تا به قیامت نمی شود کهنه که شیعه منتقم داغ کهنه پیرهن است چه گریه ها که نکردیم با همین جمله کریم بی حرم است و حسین بی کفن است