#امام_عصر علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹آقا بیا🔹
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
حضور تو تنها نفس میدهد
به حال و هوای شب قدرها
پر از التماس است و آقا بیاست
به عمق صدای شب قدرها
الهی نگاهی کن از روی لطف
به آقا بیای شب قدرها
برای تمنای روز ظهور
میافتم به پای شب قدرها
کمی نقد عشق و عنایت بریز
به دست گدای شب قدرها
مریض فراقیم یابنالحسن
تو هستی دوای شب قدرها
به حق علی و به حق حسین
به این نالههای شب قدرها
مرا یک سحر کاش مهمان کنی
نجف کربلای شب قدرها
#محمدعلی_بیابانی
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مناجات
#شب_قدر
#چارپاره
#محاوره
دوباره اومدم چونکه یه عمره
شده بنده نوازی کار و بارِت
میشینی با دل و جون پایِ حرفام
دوسِت دارم! سبک میشم کنارِت
دلم خیلی گرفته، بسکه ذهنم
همش تاریکه و محتاجِ نوره
خبر داری! میدونم! آره، اما
بذا واست بگم حالم چجوره
دلم رو خیلیا خیلی شکستن
چه شبها سوختم تا صبح توو تب
تک و تنها با گریه مثل هر سال
به آغوشت پناه آوردم امشب
خدایا از زمونه خیلی خسته م
دلم خونه! ندارم حس و حالی
میدونم که نمیذاری بمونه
شب بیست و یکم دستام، خالی
شب قدره، شدم حالا که مهمون
بگو بخشیدمت! پیش خودم باش
گذشتی از گناهام با یه توبه
بدونم بیشتر قدرِ تو رو کاش
شب قدره، به قدرِ چند جرعه
میشه قسمت بشه رزق شهادت؟!
واسه من که حسین(ع) آقامه والله...
به قران اُفت داره مرگِ راحت
خودت میدونی که دارم شب قدر
به این نیت فقط "جوشن" میخونم
میترسم آخه از مردن خدایا
شهیدم کن! میخوام زنده بمونم
تو رو جونِ همون آقا که دیگه
تویِ بستر داره از دست میره
یتیما پشتِ در میگن با گریه:
دیگه شیر از گلوش پایین نمیره
چقد سختی کشید و خسته جون داد
بمیرم! رفت با فرقِ شکسته
خبر پیچیده توو کوفه، که حیدر-
تموم کرده! دیگه چشماش و بسته
دلم آتیش گرفت از اینکه باید
بسوزن بچه ها از غم توو خونه
که تشییع علی(ع) هم خیلی آروم
شبیه فاطمه(س) باشه شبونه
به دورِ بستر خالی دوباره
نشستن بچه ها با چشم گریون
حسن(ع) شاید به زینب(س) گفته باشه
دو چندان شد غم ِ بی مادریمون
ندارن میلِ به افطار، دیگه
دلم داره عجب حالِ وخیمی
کناره سفره میخونم با گریه
یتیمی درد بی درمون یتیمی!
#مرضیه_عاطفی
#مناجات
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم
باز کن آغوش خود را سائلات سر می رسد
آن گدا که بخششات را کرده باور،می رسد
آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین
ناله های هر شبم از پشت این در می رسد
تا نَفَس باقی است..،نَفس سرکشم را رام کن
رفتهرفته عمر من دارد به آخر می رسد
در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده...
هر که به جایی رسید ، از دیدهی تر می رسد
گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی مکن
ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد
از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد
زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالْعَلی...
دلشکسته گیر می افتد ، به دلبر می رسد
نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد
دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد
در سراشیبی قبرم ، بعد تلقین خواندنم...
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد
هرچه ماتم بود حیدر در وجودش جمع کرد
بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد
سر به چوب مهمل خود زد..،در آن ساعت که دید
نیزهداری مست با راس برادر می رسد
در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد
کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود...
کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد
#بردیا_محمدی
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_قدر
آنکه صوت خویش را تا عرش اعلی میرسانَد
گاه با اشکش به گوش چاه، نجوا میرسانَد
بغض خود را نیمههای شب به سینه میفشارد
درد هایش را به دست صبح فردا میرساند
در زمین خشک هم از جای پایش نخل رویَد
چون بیابان را به پابوسی دریا میرساند
آن قَدَر در بین نخلستان علی زحمت کشیده
همچنان بر سفرههامان نان و خرما میرساند
عشق ثابت کرد رزق بچهی بی دست و پا را
دور از چشم همه، هربار بابا میرساند
پهلوان های قدیمی شاهد این اعتقادند
مرتضی رزق زمین افتاده هارا میرساند
تا زمین خوردیم، هر دفعه علی مارا بغل کرد
زودتر از هر کسی مولا خودش را میرساند
عشقِ مولا عاقبت او را به زهرا میرساند
عشقِ زهرا عاقبت او را به مولا میرساند
فاطمه تفسیری از "انا الیه راجعون" است
ابن ملجم! ضربه ات او را به زهرا میرساند
کوچه کوچه، کاسه کاسه، راه شیری یتیمان
عشق، بر حیدر سلام الله علیها میرساند
خواست دختر فرق غرق خون بابا را نبیند
خواست پیش زینبش خود را به آرامی رساند
.
.
مصرعی میگویم و رد میشوم از روضه هایش
دختر تو روضه را تا شام غمها میرساند
#احمد_ایرانی_نسب
#مناجات #شب_قدر
آمده عبد گنهکار الهی به علی
آمده بنده سربار الهی به علی
روسیاه آمده ام روی مرا رد نکنی
من خطاکار و تو غفار الهی به علی
همه جا رفتم و دیدم خبری نیست که نیست
جز در حیدر کرار الهی به علی
قسمت داده ام عمری ست الهی به حسین
قسمت میدهم این بار الهی به علی
به همان لحظه که صدیقه اطهر میگفت
لا به لای در و دیوار، الهی به علی
به همان لحظه که زینب به ملاقات آمد
به همان لحظه دیدار الهی به علی
به همان لحظه که شرمنده اصغر میشد
به غریبی علمدار الهی به علی
به همان لحظه که سادات بنی هاشم را
میکشاندند به بازار الهی به علی
شب قدر است و دل ما به نگاه تو خوش است
به همین خواهش ده بار الهی به علی
شاعر : #محمود_یوسفی
#مناجات
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
#مربع_ترکیب
یا غافر الخطایا، با ما چکار داری
با بنده ای فراری، اینجا قرار داری
از روسیاه عالم، چه انتظار داری؟
راهم اگر ندادی، تو اختیار داری
یکسال رفته بودم، دنبال اشتباهم
حالا رسیده ام با، پرونده ی سیاهم
عمر و جوانی ام را، عصیان تباه کرده
این گرگ ... یوسفم را، تنهای چاه کرده
هرچه گناه کردم، مهدی نگاه کرده
آن عبد خودسرش را، خود سر به راه کرده
گرچه فریب خوردم، بازنده را بخر باز
شرمنده ام کن امشب، شرمنده را بخر باز
آنکه به شانه بار، ما را کشیده مهدی است
درد نگفته ام را، او که شنیده مهدی است
بوی وصالش امشب، قبل اذان می آید
ما که امیدواریم، آقایمان می آید
باید ز بس خرابیم، در قبرْ چال مان کرد
ای کاش میشد امشب، فکری به حال مان کرد
مولا رسید و رحمی، بر سن و سال مان کرد
اسم علی که آمد، مادر حلال مان کرد
این عبد بی لیاقت، با فاطمه طرف شد
سجاده ی نمازش، خاکِ درِ نجف شد
گرد و غبارم امشب، روی عبای حیدر
تا صبح سجده دارم، بر خاک پای حیدر
خاکم کنید بین، صحن و سرای حیدر
شاید طلا شدم در، ایوان طلای حیدر
بی او عبادت ما، در اصل ... معطلی بود
هر روزه ای گرفتیم، کار خود علی بود
طاعت برای ما کرد، ضربت برای ما خورد
زحمت کشید و جایش، با سائلان غذا خورد
در این بهار باید، بین نجف هوا خورد
گریان شده کسی که، افطار ... کربلا خورد
مولا کنار سفره، خود را به ما رسانده
هرشب سلام ما را، تا کربلا رسانده
کشتی ما حسین و دریای ما حسین است
دنیای ما حسین و عقبای ما حسین است
امروز ما حسین و فردای ما حسین است
دلدار ما حسین و لیلای ما حسین است
زنجیر غم گرفتیم، آن را مدال کردیم
با مرتضی و ارباب، تحویل سال کردیم
هجران مرتضی نه، هجران دخترش بود
چون شمعی آب میشد، پروانه دخترش بود
حیدر به فکر روز، پایان دخترش بود
فکر هجوم کوفه، بر جان دخترش بود
زینب برای داغ، دلدار گریه می کرد
بر غربت حسین و بازار گریه می کرد
مثل امیر عالم، همدم نداشت زینب
پیش حسین و عباس، که غم نداشت زینب
در کوفه معجرش رفت، پرچم نداشت زینب
دورش شلوغ بود و محرم نداشت زینب
خاکستر سرش از، خاکستر حسین است
خون سرش به محمل، خون سر حسین است
#رضا_دین_پرور
#شب_قدر
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خوردهست احیا با امیرالمؤمنین امشب
تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم
به دیدارت میآیم از جدالی سهمگین امشب
پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درماندۀ گوشهنشین امشب
شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر میشود آیا برایم اربعین امشب؟
به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب
#رضا_ابوذری
#شب_قدر
#مناجات
#مثنوی
🔹یا مفتّح الابواب🔹
...رمضان است و ماه نیمهٔ بدر
شب تقسیم زندگی، شب قدر
شب قدر است و من همان تنها
دورم از هیهی و هیاهوها
نیست قرآن برابرم امشب
دست مولاست بر سرم امشب
ای خدای بزرگ بندهنواز
خالق لحظههای راز و نیاز
میچکد شور تو در آوایم
میزنی موج در دعاهایم
شب قدر است و میکنی تقسیم
برسان سهم دوستان یتیم
سهم من چیست؟ بندگی کردن
پاک و پاکیزه زندگی کردن
بار من ای یگانه سنگین است
سبُکم کن که سهمِ من این است
لطف داری به دست کوتاهم
میدهی آنچه را که میخواهم...
ای سؤالِ مرا همیشه جواب
ای سبب! ای مسبِّب! ای اسباب!
با من ای مهربان، مدارا کن
گره از کار بستهام وا کن...
ای خدا، ای خدای نومیدان
زندهٔ تا همیشه جاویدان
ای سزاوار گریه و خنده
مهربانِ هماره بخشنده
پاکبازم اگرچه گمراهم
از تو غیر از تو را نمیخواهم
بار تشویش از دلم بردار
وَ قِنا ربّنا عذاب النّار
شب قدر است و من چنین بیتاب
اِفتَتِح یا مفتّح الابواب...
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#شب_قدر
#غزل
🔹سورۀ اخلاص🔹
ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آنقدر، تا جان خود را یافتم
سورۀ اخلاص را میخواستم پیدا كنم
لای شببوها، شبی، قرآن خود را یافتم...
یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینهام
ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم
ذكر میگفتم ولی حالی پریشان داشتم
در شب «الغوثها» درمان خود را یافتم
شانهام لرزید و برپا شد قیامت در دلم
تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم...
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
#شب_قدر
#غزل
🔹سحرهای تازه🔹
بیا بشنو امشب خبرهای تازه
خبر میدهند از سفرهای تازه
بیا فکر کن بعد از این ای کبوتر
به پرواز با بال و پرهای تازه..
بیا عاشقی کن همین لحظهها را
که معشوق دارد نظرهای تازه
که امشب بگیرند حکم شکفتن
در این باغ، خونینجگرهای تازه..
تو هم کربلایی شو ای دل بیارای
شبت را به شمس و قمرهای تازه
از این کهنگیها رها باش و در خود
ببین بعد از امشب، سحرهای تازه
#حسن_زرنقی
#شب_قدر
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ
اين درگه ما درگه نوميدی نيست
صد بار اگر توبه شکستی بازآ
#ابوسعید_ابوالخیر
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
با تو از عشق سخن گر به میان میآید
اعترافیست که از دل به زبان میآید
ای خداوند بزرگ! اینهمه خوبی از توست
گرچه شکر تو نه در شرح و بیان میآید
درِ توفیق به اخلاص عمل باز شود
غیر از این کوشش مردم به زیان میآید
مرد و زن فرق ندارند به پاداش عمل
پیر در ساحت فردوس، جوان میآید
ما کجا! شکرِ سزاوار تو ای دوست کجا؟
آدم از ضعف در اینباره به جان میآید..
روشنای خِرَد و تجربۀ سود و زیان
میهمانیست که با سِیر زمان میآید
مژدۀ صبح بهشت است و نشاط شب قدر
بوی خیری که ز ماه رمضان میآید
#محمدجواد_محبّت
#شب_قدر
#مناجات_با_خدا
قرآن به سر گرفتنم از سر شروع شد
با فرق زخمخوردهی حیدر شروع شد
تا آتش محبت مولا به دل شکفت
باران لطفهای مکرر شروع شد
از اشک توبه راه به هر روضه باز شد
گفتم علی و روضهی اکبر شروع شد
گفتم علی، دل در و دیوار گفت آه
همراه آه، روضهی مادر شروع شد
گفتم علی، شکست دلم، خُرد شد دلم
یک باغ، داغ لالهی پرپر شروع شد
داغ پدر که از سر این خاندان گذشت
هی داغ پشت داغِ برادر شروع شد
دست مرا گرفت خدا، پای روضهها
با روضه زندگی من از سر شروع شد
گفتم گناه کردم و کارم تمام... نه
قدر آمد و ثواب مقدر شروع شد
امشب دلم رها شده از هرچه غیر عشق
آن دل تمام شد، دل دیگر شروع شد
#حامد_اهور
#شب_قدر
#ماه_مبارک_رمضان
لیله ی القدر مقدر بنما یا الله
اربعین پای پیاده حرم ثارلله
سحری راه بیفتیم ز ایوان نجف
همگی رو بسوی صحن اباعبدلله
#قاسم_نعمتی
آرزوی #شهادت در #شب_قدر
با معجزهای، به درد پایان بدهیم
مردانه به کار عشق، سامان بدهیم
پروانهشدن مسیر آسانی نیست
باید که به رسم عاشقان "جان" بدهیم
#صدیقه_سادات_علوی
#امام_زمان_مناجات
#شب_قدر
#دوبیتی
کجا ماتم واسه حیدر گرفتی؟
بساط غم با چشمِ تر گرفتی؟
به قربون دلِ پُر دردت آقا
کجا قرآن به رویِ سر گرفتی؟
#رضا_قاسمی
#امیرالمؤمنین_علیهالسلام
#شب_قدر
آنکه صوت خویش را تا عرش اعلی میرسانَد
گاه با اشکش به گوش چاه، نجوا میرسانَد
بغض خود را نیمههای شب به سینه میفشارد
درد هایش را به دست صبح فردا میرساند
در زمین خشک هم از جای پایش نخل رویَد
چون بیابان را به پابوسی دریا میرساند
آن قَدَر در بین نخلستان علی زحمت کشیده
همچنان بر سفرههامان نان و خرما میرساند
عشق ثابت کرد رزق بچهی بی دست و پا را
دور از چشم همه، هربار بابا میرساند
پهلوان های قدیمی شاهد این اعتقادند
مرتضی رزق زمین افتاده هارا میرساند
تا زمین خوردیم، هر دفعه علی مارا بغل کرد
زودتر از هر کسی مولا خودش را میرساند
عشقِ مولا عاقبت او را به زهرا میرساند
عشقِ زهرا عاقبت او را به مولا میرساند
فاطمه تفسیری از "انا الیه راجعون" است
ابن ملجم! ضربه ات او را به زهرا میرساند
کوچه کوچه، کاسه کاسه، راه شیری یتیمان
عشق، بر حیدر سلام الله علیها میرساند
خواست دختر فرق غرق خون بابا را نبیند
خواست پیش زینبش خود را به آرامی رساند
.
.
مصرعی میگویم و رد میشوم از روضه هایش
دختر تو روضه را تا شام غمها میرساند
#احمد_ایرانی_نسب
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
هرگز نمیرد آنکه حی لایموت است
حیدر وجودش علّتِ اصل ثبوت است
تابوت بر دوش جنابان جهان رفت
دفن نمادین علی در آن زمان رفت
فی الواقع آن واقع برای اهل دین بود
مقصود از آن آینده ی اهل یقین بود
تدفین او ایجاد کعبه در نجف بود
تعیین قبله سمت او از هر طرف بود
جبریل و میکاییل که ره را گشودند
تابوت نه ، در حال حملِ کعبه بودند
حیدر کلامش حرف نه ، اوج بیان بود
صدیق اکبر در زمین و در زمان بود
وقتی قسم خوردست هر کس که بمیرد
در هر مکان هر مذهبی ، من را ببیند
یعنی «الیه راجعون» دیدار با اوست
رفته علی سوی علی ، از دوست تا دوست
نقل است در بعضی کُتب حتی که دارند
تابوت حیدر را به حیدر می سپارند
صدها گواه دیگر از این دست داریم
بر صحت این مدعا صحه گذاریم
هرگز نمیرد آنکه حیّ لایموت است
حیدر وجودش علّت اصلِ ثبوت است
شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود
علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود
تنور فاطمه را گرم کرد عشق علی
علی خمیرهی نان حلال زهرا بود
نبود خلقت کامل کسی به جز زهرا
دم از علی زدن اما کمال زهرا بود
قرار بود که دائم دم از علی بزند
علی رسالت زهرا و آل زهرا بود
علی به سجده اگر رفت و شکر لله گفت
تمام شکر علی در قبال زهرا بود
علی نبود برای کسی به جز زهرا
علی که مُلکْ و مَلِک بود مال زهرا بود
علی و فاطمه بهر هم آفریده شدند
و مادر و پدر عالم آفریده شدند
سلام عرش بر امّ الکرم ، ابالایتام
علی و فاطمه یا ذالجلال و الاکرام
علیست پیکر اسلام و فاطمه صدرش
صیام ، حیدر و زهراست لیلة القدرش
ابالحسن که فقط بود یار ام حسن
بدون فاطمه اش لم یکن له کفوا
علی نماز فرادا نخواند با زهرا
علی دمی تک و تنها نماند با زهرا
علی دلش شده تنگ ضریح فاطمه اش
علی نشسته به بستر شبیه فاطمه اش
چه بستری که هنوز عطر یار را دارد
به خون نشستن هجده بهار را دارد
آهای بستر دلخون بگو چه ها دیدی
رد غلاف و رد تازیانه را دیدی
نگفت خس خس سینهش اسیر دود شده
به تو نگفت چرا صورتش کبود شده
چطور موی حسن زودتر سفید شده
چطور محسن من پشت در شهید شده
بیا برات بگویم چقدر پر دردم
زمان غسل تنش به خدا که دق کردم
برای غسل تنش سخت بود کار علی
سیاه بود تنش مثل روزگار علی
که هرچه شستمش آن زخم میخ بند نشد
که بعد فاطمه کارم بگو بخند نشد
نگفت پشت همان در چطور سوخته است
چرا برای حسینش کفن ندوخته است
بگو وصیت زهرا چه بود با زینب
نگفت از سر و روی کبود با زینب
نگفت زینبم آخر اسیر خواهد شد
نگفت از غم گودال پیر خواهد شد
نگفت داغ عروسم رباب را چه کند
نگفت غصهی بزم شراب را چه کند
شاعر:
#وحید_عظیم_پور
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
این کوفه به ابلیس ارادت دارد
با مکر و فریب و حیله بیعت دارد
یک روز علی و روز دیگر زینب
این شهر به سر شکستن عادت دارد
شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
شُد نغمه های اصلیِ دین ، بِالحُسَین ها
دین را خلاصه کرده همین ، بِالحُسَین ها
کم کرده اند فاصله های زیاد را
مابینِ آسمان و زمین ، بِالحُسَین ها
جا داده اند از صدقه سرِ حسین
ما را میانِ حِصنِ حَصین ، بِالحُسَین ها
بخشیده می شویم زمانی که از سکوت
تبدیل می شود به طنین ، بِالحُسَین ها
شب های قدر می شود از هجمه ی نیاز
دستانِ ما رکاب و ، نگین ، بِالحُسَین ها
ما عاشقان حضرت ارباب بی سَریم
ماییم و عاشقانه ترین ها بِالحُسَین ها
با اینکه غرقِ معصیت و غرقِ ظلمتیم
ما را بیا ببخش ، به این ، بِالحُسَین ها
شاعر:
#وحید_اشجع
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#ماه_رمضان #شب_قدر
تبی افتاده پی در پی به جانِ مسجد کوفه
امان از ناله هایِ بی امانِ مسجد کوفه
دلِ گلدسته دارد لحظه لحظه میشود آشوب
غم انگیز است از امشب اذانِ مسجد کوفه
أمیرالمؤمنین می ایستد جانانه در محراب
زمان می ایستد در آستانِ مسجد کوفه
نماز صبح، دارد در وجودش سخت دلشوره
کنارِ رکعت دوم میانِ مسجد کوفه
علی(ع) با جان و دل ذکرِ رکوع آخر خود را
قرائت کرد و بند آمد زبانِ مسجد کوفه
تنِ محراب لرزید و به خون آغشته شد قبله
مسافر شد امام ِ مهربانِ مسجد کوفه
نمازش را شکست آن تیغِ لاکردار در سجده
به شدّت داد ذاتش را نشانِ مسجد کوفه
امان از زانوانِ ناتوانِ حیدر کرار
امان از اشک هایِ آسمانِ مسجد کوفه
به جایِ نغمهٔ "مولایَ یامولایْ" می پیچد
نوایِ "وا علیا" در نهانِ مسجد کوفه
به ارکانِ هدایت خورد در ماهِ خدا ضربت
به این علت خدا شد روضه خوانِ مسجد کوفه!
شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#امیرالمومنین_ع_مدح
تو سلیمانی و سلطانِ جهان، موریم ما
هم به تو نزدیک و هم از چشم تو دوریم ما
ذرهای ناچیز بین کهکشان ظلمتیم
دربهدر دنبال خورشیدیم، بی نوریم ما
کُلُّهم نورید، نورِ واحد و این نور را
در دل رنگینکمان دیدیم، منشوریم ما
البلاءُ للولاء، پس دل به دریا میزنیم
هرگز از طوفان نمیترسیم، پُر شوریم ما
با ولایت زندهی جاوید و، بی عشقِ علی
مُردگانی تا قیامت در دلِ گوریم ما
بی علی مانند کاهی بر زمین افتادهایم
با علی محکمتر از کوهیم، مغروریم ما
در هجوم بی کسی، هر شب به ما سر میزند
با غمش هم دلخوشی داریم، مسروریم ما
خاک پای آن شهنشاه بدون تاج و تخت
منزجر از سلطنتهای زر و زوریم ما
تا نفس داریم گلبانگ هو الحق میزنیم
در طریق عاشقی، برعکسِ منصوریم ما
هیچ راهی جز جنونْ در محضرش پیدا نشد
پس اگر دیوانه و مستیم، معذوریم ما
با دم "لبیک یا حیدر" قیامت میکنیم
نسخهی مستانهای از نفخهی صوریم ما
از لبان ما فقط ناد علی را بشنوید
تا ابد مأنوس با اذکارِ مذکوریم ما
دانههای اشکمان، تسبیحِ ذکر مرتضیست
بر ضریحش جایمان عالیست، انگوریم ما
معنی دوزخ چه میباشد؟ بهشت بی علی
بی خیال جنت و بیگانه با حوریم ما
هرکه دنبال ثواب اینجا بیاید باختهست
در پی پاداش اگر باشیم، مزدوریم ما
حیدری و فاطمی هستیم و بر روی زمین
وارثانِ چشمهی نورِ علی نوریم ما
نفْس را مالک شدند و مالک اشتر شدند
چشمهی ایمانِ یارانِ سلحشوریم ما
بند بند ما اسیرِ نَفْسِ سرکش مانده است
ماهیانِ خستهی افتاده در توریم ما
چوبْخطِ توبههامان پُر شده این روزها
در کتاب زندگی لبریزِ هاشوریم ما
چون کلاغانیم و در بین کبوترهایِ صحن
وصلههای ناهماهنگیم، ناجوریم ما
بهترین جای مناجاتست ایوان طلا
بی نجف تصویری از موسای بی طوریم ما
در گلستانِ حرم با طَعم احلی مِنْ عسل
هر گُلی را زیر و رو کردیم، زنبوریم ما
نسل در نسل از مسافرهای راهِ اربعین
سلسله در سلسله خاک نشابوریم ما
از شروط بندگی، در بندِ حیدر بودن است
پس در این حِصنِ حَصین، پیوسته محصوریم ما
یک علی در خاک ایران، سه علی هم در عراق
هر کجا باشیم با این نام محشوریم ما
در نجف، دلشوره میگیریم بین کوچهها
مثل اینکه راهی بازارِ سرشوریم ما
عشق او دار و ندار ماست تا شامِ ابد
از دل و جان، طالبِ این گنج مستوریم ما
در طواف مرقد او، خَلق حاجی میشوند
در حریم با صفایش، سعی مشکوریم ما
در مضامین فضیلتهای او لالیم لال
معجزاتش را نمیبینیم ما، کوریم ما
سیصد آیه در مقامات علی نازل شدهست
سَرخوش از پیمانهی آیاتِ مزبوریم ما
محو در شبهای پیشاور شدیم و سالهاست
مات اقبال بلند مرد لاهوریم ما
در قصیده هیچ آدابی و ترتیبی نماند
از همان بیت نخستین، مست و مسحوریم ما
نام او ذکر #شب_قدر تمام انبیا است
قَدرْدانِ قَدْرِ او در حدِّ مقدوریم ما
راهی دار المجانینِ نجف خواهیم شد
همچنان در زُمرهی مَرضای منظوریم ما
عاشق مرگیم چون هنگامهی دیدار اوست
چند روزی هم اگر هستیم، مجبوریم ما
در زمان مرگ با ما مهربانی کن علی
پیر و زار و خسته میآییم، رنجوریم ما
از شراب کهنهی خُم حسرتی در جان ماست
ساقیا یک جرعه میخواهیم، مخموریم ما...
#احمد_علوی
4_5819163507593057127.mp3
34.29M
.
#مناجات_زمزمه
#زمزمه
در می زنم در رو به روم وا کن/امشب بیا قلبم رو احیا کن
با واسطه دارم میام پیشت/امشب یه جور دیگه باهام تا کن
یا رب به حق چادر خاکی/یا رب به حق خون رو دیوار
یا رب به حق دست و بازویی/که با غلاف افتاده بود از کار
از معصیت ها پر شده/پرونده ی اعمال من
یا رب خودت کاری بکن/امشب برای حال من
یا ربنا فاغفر لنا
با اینکه من رو توو گناه دیدی/باز فرصت تازه بهم میدی
اینکه میذاری سینه زن باشم/یعنی گناه من رو ببخشیدی
با دست خالی از در خونت/سائل مگه رفته نه واللهِ
با اشک روضه سر به راش کردی/هر بار که بنده ت میره بی راهه
یا رب به حق گریه ی / زینب میون قتلگاه
جوری بگیر دستامو که/دیگه نرم سمت گناه
یا ربنا فاغفر لنا
تشنم که میشه لحظه ی افطار/یاد لب خشک علمدارم
دستامو می گیره ابوفاضل/وقتی گره میفته توو کارم
یار رب به حق مشک صد پاره/یا رب به حق اشکای زینب
از روی تل زینب می دید ،عباس/با صورت افتاد از روی مرکب
یا غیرت الله پاشو که/دشمن کنار خیمه هاس
پاشو ببین جسم حسین/رو خاک داغ کربلاس
واویلتا واویلتا
#احسان_نرگسی✍
مشابه #سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
#شب_قدر
4_5819163507593057127.mp3
34.29M
.
#مناجات_زمزمه
#زمزمه
در می زنم در رو به روم وا کن/امشب بیا قلبم رو احیا کن
با واسطه دارم میام پیشت/امشب یه جور دیگه باهام تا کن
یا رب به حق چادر خاکی/یا رب به حق خون رو دیوار
یا رب به حق دست و بازویی/که با غلاف افتاده بود از کار
از معصیت ها پر شده/پرونده ی اعمال من
یا رب خودت کاری بکن/امشب برای حال من
یا ربنا فاغفر لنا
با اینکه من رو توو گناه دیدی/باز فرصت تازه بهم میدی
اینکه میذاری سینه زن باشم/یعنی گناه من رو ببخشیدی
با دست خالی از در خونت/سائل مگه رفته نه واللهِ
با اشک روضه سر به راش کردی/هر بار که بنده ت میره بی راهه
یا رب به حق گریه ی / زینب میون قتلگاه
جوری بگیر دستامو که/دیگه نرم سمت گناه
یا ربنا فاغفر لنا
تشنم که میشه لحظه ی افطار/یاد لب خشک علمدارم
دستامو می گیره ابوفاضل/وقتی گره میفته توو کارم
یار رب به حق مشک صد پاره/یا رب به حق اشکای زینب
از روی تل زینب می دید ،عباس/با صورت افتاد از روی مرکب
یا غیرت الله پاشو که/دشمن کنار خیمه هاس
پاشو ببین جسم حسین/رو خاک داغ کربلاس
واویلتا واویلتا
#احسان_نرگسی✍
مشابه #سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
#شب_قدر