.
#امام_حسین_زمزمه
#گودال #زمزمه
#قتلگاه #عاشورا
داغتو رو دل ما گذاشتن
کشتنو چشمتو وا گذاشتن
لبِ قاری رو باید ببوسن
رو لبت چجوری پا گذاشتن
صوت محزونت شکست
ربنا گفتی که دندونت شکست
حرمت خونت شکست
زیر پا موندی همه جونت شکست
دور هم میزدنت حسین من
من دیدم میزدنت حسین من
به تنت خط عمیق کشیدن
روی زخمای تو تیغ کشیدن
چه خبر شده تو خیمه ای وای
دخترای خیمه جیغ کشیدن
کی جلو روشو گرفت
وای رقیه است حرمله موشو گرفت
زجر النگوشو گرفت
رو زمین افتاد و پهلوشو گرفت
حرمله موهاشو کند حسین من
دیگه چشماتو ببند حسین من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
👇
.
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_زمزمه
وقتش رسیده سر جداشم
تا شهید کربلاشم
من حاضرم دستام بیفته
شرمنده ی بابام نباشم
زندگیم تموم میشه بی دمت
زیر نیزه ها تو رو دیدمت
دست نداشتم ولی بی دست تو رو
بغلت کردم و بوسیدمت ....
نجنگیدم برای تو امیرم
برات کم نیزه خوردم سر به زیرم
تو قاسم رو بغل کردی، دلم خواست
بغل واکن ، تو آغوشت بمیرم
تو مقتل هم نوازشم کردی
با این که تو سر تا به پا دردی
بند دوم
کوفه گرفته کینه ی تو
می شکنه آیینه ی تو
اونقد غریبی که باید شمر
جاخوش کنه رو سینه ی تو
از تو خیمه تیر آخر میاد
از تنم سپر برات در میاد
نمیزارم تا که من زنده ام
خنجری به زیر حنجر بیاد
نمیزارم بگن لشکر نداری
نمی تونم ببینم سر نداری
من اینجا اومدم تا پرپرت شم
نزارم حس کنی اکبر نداری
اومد میدون ، سربازه جامونده
آغوش وا کن ، ای زیر پا مونده
#ناصر_دودانگه ✍
👇
.
#حضرت_قاسم_زمزمه
#زمزمه۱۷
جنگیدن تو بی بدل بود
کربلا واست جمل بود
اونقدر عسل گفتی که جسمت
روی زمین عین عسل بود
سنگ زدن بهت زیادی زدن
خیلیاشون جون میدادی زدن
خون حنا شد رو سرت سنگارو
به جای نقل دومادی زدن
عزیزم خون دیگه چشماتو بسته
تو خوابیدی عموت پیشت نشسته
هنوز اسبا روی جسمت نرفتن
به زیر چکمهها سینه شکسته
چشم نجمه با دیدنت تر شد
حالا جسمت هم قد اکبر شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدم رو خاک پاشیده بودی
بین خون غلطیده بودی
وقتی رسیدم به تن تو
به زیر سم چسبیده بودی
میون هلهله خاموش شدی
چی شده چرا تو بیهوش شدی
رخت دامادی نداشتیم برات
بمیرم برات کفن پوش شدی
یه خورده دیرتر از بابات رسیدم
بغل کردم تو رو اما خمیدم
صدات کردم صدا از تو نیومد
صدای استخوناتو شنیدم
شرمندم از این جسم پاشیدت
شرمندم از مادر غمدیدت
#ناصر_دودانگه ✍
#شب_ششم_محرم
👇
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم ۱۴۰۴
▪️بنداول▪️
زهرا غمگینه امشب
روضه سنگینه امشب
رو دست آقام طفل بی شیره
خدا چرا بارون نمیگیره
علی نمی مونه با این حالش
بهش بدن آبم باز می میره
از سمت کربلا داره باز
میاد صدای گریه هایی
ربابِ که داره می خونه
لالا لالا لالا لالایی
▪️بند دوم▪️
با علی اصغر اومد
بین یه لشگر اومد
به خاطر طفل رباب رو زد
برای یه جرعه ی آب رو زد
بستن به روی دریا ، دریا رو
هی هو می کردن ارباب ما رو
گریه ی زهرا هم در اومد
هلهله کردن دور مظلوم
حرمله هم کمون کشید تا
شد گلوی شش ماهه معلوم
▪️بندسوم▪️
شد سه شعبه رها و
شد زمینگیر بابا و
عبا و عمامه ش شد غرق خون
توی مسیر خیمه شد حیرون
به سمت خیمه می رفت، بر می گشت
دنبال جا واسه اصغر میگشت
دیدن که رفت پشت یه خیمه
پیش رباب نبرد علی رو
با گل پرپرش وداع کرد
به دست خاک سپرد علی رو
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
#زمزمه
#محسن_طالبی_پور ✍
👇
.
#زمینه
#زمزمه
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر
سبک اصلا میشنوی این صدامو
#مجتبی_محبی کرمان ✍
علی، چشممو روشن کن
یا پاشو بریم خیمه و یا این قوم ساکت کن
علی، چشام سیاهی میره
پاشو پسرم علی نگو بهم دیگه دیره
(پاشو علی من بابا
پاشو گل پسر لیلا) 2
پاشو علی من تنت شده اربا اربا
بیا بریم عزیز خواهر، شدی چقدر شبیه مادر
غم تو میکشه منو علی آخر
میشه برگردی علی خیممون
تویی دلواپسی لحظمون
پاشو برگردیم علی خیممون
تا نشه قامت بابات کمون
#شب_هشتم_محرم
#محبی کرمان✍
👇
۴۲
(حضرت علی اصغر ع)
یک غنچه ز گلزار ولایی علی اصغر
تو نور دل آل عبایی علی اصغر
تو یار حسینی،دلدار حسینی
روی دست بابا،سردار حسینی
مولی علی اصغر۲
در هر دو جهان طفل سرافراز حسینی
زهرا بکند فخر که سرباز حسینی
مولای دو عالم،تو طفل ربابی
روی دست بابا،لب تشنه ی آبی
مولی علی اصغر۲
تو کودک شش ماهه ولی بچه ی شیری
با خنده ی خود بر دل دشمن تو چو تیری
روی دست بابا،تو خنده نمودی
زین خنده عدو را،شرمنده نمودی
مولی علی اصغر۲
از کینه ستاد حرمله در رو به روی او
با تیر سه شعبه زده او بر گلوی او
با تیر سه شعبه،گشته ای تو چیده
شد حنجر پاکت،با تیر بریده
مولی علی اصغر۲
تا دید تو را غرق به خون شد قد او خم
بوسید رخ غرقه به خونت دل پر غم
روی دست بابا،قنداقه ی گلگون
منتظر رباب است،با قلب پر از خون
مولی علی اصغر۲
بر روی پدر بسته شده هر ره چاره
بابا چه کند با تو و با حنجر پاره
قنداقه ی خونین،بهر تو کفن شد
در پشت خیامش،دفن آن بدن شد
مولی علی اصغر۲
بابا چه کند با تو و با ناله ی مادر
پرپر شده از تیر ستم لاله ی مادر
غنچه ی مدینه،بی مثل و قرینه
ریزد ز بصر اشک،زینب و سکینه
مولی علی اصغر۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
#زمینه #زمزمه
@yaghubianreza
هدایت شده از احسان تبریزیان
#زمزمه
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
شاعر: علی اصغر شاهسنایی
________________________
شنیدم فریادت رو اومدم
شبیه مرغ پر کنده شدم
کنارجسم تو زانوزدم علی جانم
آه ای بابا
سخته اما هرجوری شد خودمو می رسونم
جون میدم با دیدن تو پسر نیمه جونم
روی زانو خودمو تا بدنت می کشونم
تواربا اربا شدی وبابا
کنارجسمت می افتم ازپا
مگه چجوری تورو زدن که
هرقسمت ازتو افتاده یک جا
########
شبیه تسبیح ازهم جدا
تنت پاشیده زیردست وپا
نمیشه جمعت کرد روو یک عبا علی جانم
آه ای بابا
پیش جسم تیکه تیکت مثل بارون میبارم
نیزه هارو دونه دونه ازتنت برمیدارم
لخته لخته خونو ازتو دهنت درمیارم
زدن تو رو با کینه ی حیدر
یکی بودیو شدی یه لشگر
علیِّ اکبر بودی و رفتی
شدی هزارتا علیِ اصغر
########
دچار آه وفریادم نکن
اسیرداغ اولادم نکن
پاشوبابا دشمن شادم نکن علی جانم
آه ای بابا
صورتم روو صورت تو تاکه اومد جون دادم
هلهله شد بین دشمن تا به هق هق افتادم
نیزه خورده پهلوی تو مادراومد به یادم
بازم یه کوچه پراز اراذل
بازم یه مقتول هزارتا قاتل
شکسته پهلوت شکسته بازوت
پاشو که کارم خورده به مشکل
___________________________
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
زمزمه عاشورایی
یا صاحب الزمان
هر گروه هر جور خوشش اومد زد
سنگ می باره روی تنت بی حد
نیزه ها هی به سمت تو اومد
چند باری پیکرت تو خون غلتید
دستاشو توو موی سرت پیچید
جلو چشام تنت ز هم پاشید
چشات ز تشنگی نمی دیدند
شمشیرا رو تن تو چرخیدند
اونقد زدن که خسته گردیدند
نامحرما طناب می آوردن
جلو سکینه ات شراب خوردن
چه وضعی ما رو اسیری بردن
رحمی ندارن آتیش اندازا
چه کار کنم با گوشواره بازا
خون جگرم از ساز و آوازا
بی تو برای من سفر سخته
با شمر بد دهن سفر سخته
با کوفتگی تن سفر سخته
#امام_حسین_علیه_السلام
#زمزمه
#عاشورا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
زمزمه یا زمینه شب عاشورا
شب آخره که چشمام قد و بالا تو میبینه
فردا شب تنت توو مقتل شبیهِ به نقطه چینه
بزار خوب ببینمت سیر تا هنوز گمت نکردم
قسمت می دم نرو تا دنبال تنت نگردم
نفس منی و بی تو نفس خواهر میگیره
چه جوری می خوای که فردا ببینی خواهر اسیره
می دونی که تیغ کوفه تشنه ی خون شما هست
منو تنها می زاری با لشکری که بی حیا هست
بی حیایی یعنی اینکه اشکای منو ببینن
ول از رو لجبازی باز به روی سینه ت بشینن
بیا برگردیم تا فردا به ما خارجی نگفتن
چکمه پوش نیان و روی پیکر تو راه نیافتن
تو بری فردا توو گودال رو سرت نیزه می باره
نکنه بیام ببینم دست تو انگشت نداره
منیکه صدامو تا حال نشنیده نامحرم حتی
نزار هم کلام بشم با شمر و زجر و حرمله ها
بی ابالفضل آرزومه نرسه پامون به کوفه
وای اگر به نی ببینه منو نیمه جون به کوفه
چه کنم اگر که فردا پیرهنت بره به غارت
کشتنت اگر به سبکِ قتل صبر و هتک حرمت
لشکری که من می بینم پستی ش اندازه نداره
سینه ی شکسته طاقتْ بر نعل تازه نداره
کاشکی کارتو ذبیحم زود تموم کنن توو گودال
کاشکی اون لحظه ها کمتر بشه پیکر تو پامال
حیفه گیسویی که زهرا شونه می زده با دستش
بیافته توو دست شمر و زیر پای دار و دستش
یه عبا داری و اون هم میشه خرج جسم اکبر
چه جوری جمعت کنم من از توی صحرا برادر
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
#زمینه
#عاشورا
#اثر_جدید
۴۰
(شب عاشورا)
در کرب و بلا شور دگر گشته هویدا
جمع اند به دور پسر حضرت زهرا
بر آل محمد،شام غم رسیده
طفلان همه گریان،با رنگ پریده
مظلوم حسین جان۲
در خیمه ی اصحاب چه غوغا بود امشب
در بین همه ماه دلارا بود امشب
در خیمه ی مولی،اصحاب همه جمع اند
گرد گل زهرا،پروانه ی شمع اند
مظلوم حسین جان۲
بهر علی از دیده روان اشک رباب است
از فرط عطش اصغر او در تب و تاب است
از بهر گل خود،مادر شده غمگین
فردا گل مولی،پرپر شود از کین
مظلوم حسین جان۲
سرگرم مناجات و دعا اکبر لیلاست
فردا گل گلزار نبی کشته ی اعداست
از ظلم ستمگر،مولی علی اکبر
افتد به روی خاک،پاره پاره بنگر
مظلوم حسین جان۲
پیچیده به صحرای بلا عطر و بوی یاس
گردیده نگهبان حرم حضرت عباس
فردا ز ستم ها،در علقمه افتد
عباس نگاهش،بر فاطمه افتد
مظلوم حسین جان۲
زینب که به زهرا و علی نور دو عین است
با اهل حرم در غم و گریان حسین است
گوید به برادر،زینب گل مادر
امشب نظری کن،مولی تو به خواهر
مظلوم حسین جان۲
فردا تو ببینی بدن من روی خاک است
نور دل زهرا به زمین پیکر چاک است
خونجگر شوی تو،چون ماه مدینه
کودکان بگریند،با اشک سکینه
مظلوم حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_من_دربدر_عشق_اباالفضل_وحسینم
#زمزمه #زمینه
#شب_عاشورا
@yaghubianreza
🏴
#محرم۱۴۰۴
#زمزمه
#شب_عاشورا #امام_حسین
#سبک_صدای_من_تنها
#احسان_جاودان ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
نزن اینجور آتیشم / نبود این قرار ما
جدایی مگه بوده / از اول توو کار ما
داری میریزی با اشک / آب پاکی رو دستم
مگه تو نمیدونی / چقد به تو وابستم
آخه داداش کاری کن
واسه این دلواپسیم
نگو میشه اوّلِ
روزگارِ بی کسیم
وای از این دشت بلا
وای از فردا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
همه رفتن و موندن / همین چن نفر با ما
دیدی بی حیا داده / امون نامه به سقا؟
کی مونده واسه یاری / توو روزای نامردی
همینا رو که موندن / داداش امتحان کردی؟
نگرانم آخرش
بمونی تنهاترین
نبینم ای کاش حسین
بدنت رو روو زمین
ای غریب نینوا
وای از فردا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
از این طبلا معلومه / چی بخواد بشه فردا
الهی نشه جاری / جوی خون توو این صحرا
الهی نشه لازم / داداش کهنه پیراهن
الهی روی سینه ت / نیاد سایه ی دشمن
نگرانم دست شمر
برسه به حنجرت
بی حیا با خنجرش
برسه بالا سرت
بِبُره سر از قفا
وای از فردا
#شب_دهم_محرم
.👇
.
#زمزمه #واحد #زنجیرزنی
به هر کوی و هر بزم و هر انجمن
سرم خاک پای حسین و حسن
پدر در دوگوشم سرود این سخن
که ای نازنین طفل دلبند من
حسینی بمان و حسینی بمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
حسین ازکرم انتخابم کند
غلام غلامش خطابم کند
گدای در خود حسابم کند
بهشتم بَرَد یا عذابم کند
به عشقش اسیرم اسیرم اسیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
خیالش زمن دلربایی کند
غمش دردلم خودنمایی کند
نوایش مرا نینوایی کند
ولایش مرا کربلایی کند
بدانند خلق از صغیر و کبیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
منم عار او، او بُود یارمن
ز لطف و کرامت، خریدار من
نبودم که او بوده دلدار من
غمش شد انیسِ دل زار من
از آن دم که مادر مرا داده شیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
اگر چه گنه کار و آلوده ام
به خاک مزارش جبین سوده ام
دمی بی ولایش نیاسوده ام
گرفتار و دلداده اش بوده ام
از آن دم که آب و گلم شد خمیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
زخون جگر پاکِ پاکم کنید
سپس عاشق سینه چاکم کنید
به تیغ محبت هلاکم کنید
به صحن ابوالفضل خاکم کنید
که خاکم دهد بوی مشک و عَبیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
به زخم جبین ِپیمبر قسم
به رخسار خونین حیدر قسم
به محسن، به زهرای اطهر قسم
به سبطین و عباس و اکبر قسم
به هفتاد و دو عاشق بی نظیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
دریغا که شد خاک صحرا کفن
بر آن کشتۀ پاره پاره بدن
تنش پاره پاره تر از پیرهن
سرش نوک نی با خدا هم سخن
نگاهش سر نی به طفلی صغیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
به سردار بی لشگر کربلا
به سرهای لب تشنه از تن جدا
به قرآنِ زیر سُم اسب ها
به خونی که شد خونبهایش خدا
به جسمی که او را کفن شد حصیر
امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الأمیر
#حاج_غلامرضا_سازگار