#یارقیة
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
رو نیزه ای از مقابل من گذر نمودی
با چشم زخمیت به چشم زخمیم نظر نمودی
صدات زدم که مگه عزیزم دختر نداری
رفتم اسیری نگو که بابا خبر نداری
کاشکی ز غم هات به من می گفتی
الهی که از نیزه نیافتی
عزیز بابایی
۲
هواتو کردم که توی طفلی بغل بگیریم
نیومدی و حالا رسیدی توو فصل پیریم
خمیده ام من بریده ام من بیا بابایی
کشیده خوردم توو کوچه مردم بیا کجایی
سنگینه سیلی سنگینه گوشام
آتیش می افتاد به روی موهام
۳
یه مردم آزار میون بازار منو با پا زد
با حال مستش به دور دستش موهامو تا زد
بچه هاشونم زدن تو گونم توو سنگ بازی
ترانه خوندن منو سوزوندن توو جنگ بازی
گونه م سیاهه تنم کبوده
لباس پاره حقم نبوده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#حسن_کردی
#اثر_جدید
#زمزمه
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
زمزمه یا زمینه شب عاشورا
شب آخره که چشمام قد و بالا تو میبینه
فردا شب تنت توو مقتل شبیهِ به نقطه چینه
بزار خوب ببینمت سیر تا هنوز گمت نکردم
قسمت می دم نرو تا دنبال تنت نگردم
نفس منی و بی تو نفس خواهر میگیره
چه جوری می خوای که فردا ببینی خواهر اسیره
می دونی که تیغ کوفه تشنه ی خون شما هست
منو تنها می زاری با لشکری که بی حیا هست
بی حیایی یعنی اینکه اشکای منو ببینن
ول از رو لجبازی باز به روی سینه ت بشینن
بیا برگردیم تا فردا به ما خارجی نگفتن
چکمه پوش نیان و روی پیکر تو راه نیافتن
تو بری فردا توو گودال رو سرت نیزه می باره
نکنه بیام ببینم دست تو انگشت نداره
منیکه صدامو تا حال نشنیده نامحرم حتی
نزار هم کلام بشم با شمر و زجر و حرمله ها
بی ابالفضل آرزومه نرسه پامون به کوفه
وای اگر به نی ببینه منو نیمه جون به کوفه
چه کنم اگر که فردا پیرهنت بره به غارت
کشتنت اگر به سبکِ قتل صبر و هتک حرمت
لشکری که من می بینم پستی ش اندازه نداره
سینه ی شکسته طاقتْ بر نعل تازه نداره
کاشکی کارتو ذبیحم زود تموم کنن توو گودال
کاشکی اون لحظه ها کمتر بشه پیکر تو پامال
حیفه گیسویی که زهرا شونه می زده با دستش
بیافته توو دست شمر و زیر پای دار و دستش
یه عبا داری و اون هم میشه خرج جسم اکبر
چه جوری جمعت کنم من از توی صحرا برادر
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
#زمینه
#عاشورا
#اثر_جدید