#امام_حسین_ولادت
افــتــخـار الـثّـقـلین آمده است
بـه نــبی نـور دو عـین آمده است
نور بـاران شــده ایــوان حـجـاز
عاشقان مژده، حسین آمده است
ساقی بزم ولائی تو حسین
چشمه ی آب بقائی تو حسین
محور دایره ی کرب و بلا
افتخارالشهدائی تو حسین
در دل افتاده عجب غوغائی
همه خیره به گل زیبائی
جبرئیل آمده با خیل ملک
تا بخواند به حسین لالائی
مرحبا ای شه فرزانه حسین
رونق خانه و کاشانه حسین
شمع پر نور همه انجمنی
جان عالم به تو پروانه حسین
ز آسمان صوت جلی می آید
شهسوار ازلی می آید
به زمین و به زمان مژده دهید
که حسین ابن علی می آید
عرشیان که به علی مانوسند
حافظان شرف و ناموسند
میهماندار گل زهرایند
همه از دست حسین می بوسند
شب میلاد و شب احسان است
آسمان روشن و نور افشان است
گفتم آنجا چه خبر، روح الامین
گفت در عرش حسین مهمان است
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
#امام_حسین_ولادت
#امام_سجاد_ولادت
#حضرت_اباالفضل_ولادت
#رباعی #سه_میلاد
ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﻴﻠﺎﺩ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻭ ﺳﺠﺎﺩ
ﺑﺮ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
.
تبریک که ماهِ صلوات است این ماه
میلادِ سفینه ی نجات است این ماه
یعنی که از مقدمِ گلهای بهشت
لبریز ز خیر و برکات است این ماه!
#ه_محرابی
.
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
#امام_حسین_ولادت
بگشوده اند باز درهای مغفرت
روح الامین زند آوای مغفرت
نوری دگر گرفت دنیای مغفرت
فطرس گرفته است ویزای مغفرت
از درگه حسین دریای مغفرت
پوشیده از خدا دیبای مغفرت
این صوت دلنشین خیزد ز عالمین
صلوا علی النبی صلوا علی الحسین
شهر مدینه غرق در صد چمن گل است
در کوچه ها گل است در انجمن گل است
در هر سخن در است در هر دهن در است
حب علی گل است،مهر حسن گل است
ام الائمه را در پیرهن گل است
فرموده مصطفی زهرای من گل است
زین گل دمیده است یک گل که سرمدی است
در برگ و ساقه اش عطر محمدی است
امشب امام عشق مهمان فاطمه است
سرشار نور او دامان فاطمه است
زین لاله سرخ رو بوستان فاطمه است
محو نگاه او چشمان فاطمه است
سکر کلام او در جان فاطمه است
او جان حیدر و جانان فاطمه است
گلبوسه میزند زهرا به روی او
اما چرا نبی بوسد گلوی او
زهرا که نفس او نفس پیمبر است
از طفل دیگرش تمدید کوثر اسد
طفلی که چهره اش مرآت داور آور است
طفلی که بر لبش الله اکبر است
عشق مجسم است حس مصور است
طفلی که در رحم دمساز مادر است
با مادرش سخن می گوید آن وحید
گاه از انا الغریب گاه از انا الشهید
آیات عشق را معنا کند حسین
اسلام ناب را احیا کند حسین
وقتی غیام خون برپا کند حسین
در عالم وجود غوغا کند حسین
قانون بردگی الغا کند حسین
وز خون سرخ خویش امضا کند حسین
آن روز شد سرش بر نیزه گر بلند
قرآن از او شده است پاینده سر بلند
سنگین تر از فلگ سنگ کرامتش
بر فرق کهکشان دست عنایتش
جبریل غوطه ور در بحر رحمتش
در چنگ قدسیان دامان رحمتش
از عرش هم گذشت کوی شهادتش
روزی که وا شود چتر شفاعتش
آید ز هر کران فریاد یا حسین
گویند انبیا مائیم با حسین
نام کبیر او باب الحوائج است
رای منیر او باب الحوائج است
عباس امیر او باب الحوائج است
مسلم سفیر او باب الحوائج است
سردار پیر او باب الحوائج است
طفل صغیر او باب الحوائج است
باب الحوائج یک منصبش بود
آنکس که چشم خلق بر زینبش بود
دارد جهان قرار با ذکر یا حسین
جانپرورد بهار با ذکر یا حسین
گل میدمد ز خار با ذکر یا حسین
ای دل نفس برار با ذکر یا حسین خ
جان میکنم نثار با ذکر یا حسین
شادم به روزگار با ذکر یا حسین
قدوسیان که وی از جام او زدند
نقش بهشت را با نام او زدند
جان های خسته را در دو جهان کفیل
کم کرده راه را داناترین دلیل
با حرز نام توست پرواز جبرئیل
قربانیت ذبیح،شیدائیت خلیل
با سید الکریم هستم تورا دخیل
یا ایها العزیز رحمی بر ذلیل
جان مرا بگیر از خود جدا مکن
دستم گرفته ای دیگر رها مکن
ای قدر انبیا از آبروی تو
عمرم تمام گشت در گفتگوی تو
با وصف موی تو با یاد روی تو
جانم به لب رسید در آرزوی تو
کی میرسد لبم بر خاک کوی تو
ای در نماز عشق از خونوضوی تو
هم چون مویدت یک نوکرم بخوان
یا در کشم به خون یا در برم بخوان
#سیدرضا_موید
#امام_حسین_ولادت
#رباعی
بر عرش دوباره زیب و زین آمده است
محبوب رسول ثقلین آمده است
از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات
گفتند حسینیان حسین آمده است
#سیدهاشم_وفایی
.
تا دین خداوند پی نصرت توست
عالم همه مدیون تو و خلقت توست
از عرش، خداوند جهان می فرمود:
برخیز حسین موقع بعثت توست
#سیدمهدی_وزیری
#امام_حسین_ولادت
#امام_سجاد_ولادت
#حضرت_اباالفضل_ولادت
السلام ای پناه مُلک و مکان
در یدِ قدرتت عنان جهان
رفته قنداقهات به عرش خدا
تشنهٔ پایبوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
میرسد هر فرشته با هیجان
پَر قنداقهٔ تو میبخشد
پر و بالی به فطرس نگران
از سرانگشت پاک مصطفوی
جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان
خواند جدّت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعت نبویست
ای شکوه حماسههای عیان
در نمازت شبیه فاطمهای
بین میدان علیست جلوهکنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمت محض! یا ابا الأیتام!
پدری کن برای عالمیان
ای که آقایی تو بیحد است
باز ما را به کربلا برسان
شب جمعه شمیم سیب حرم
منتشر میشود کران به کران
روضههایت بهشت اهل ولاست
چشم ما چشمههای کوثر آن
«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی»
اشکها از غمت همیشه روان
السلام ای شهید روز دهم
السلام ای امام تشنهلبان
تا ابد در فراز، پرچم توست
خون سرخت همیشه در جَرَیان
کربلای تو از ازل بودهست
مبدأ حرکت زمین و زمان
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلام علیکَ ثارالله
#حضرت_اباالفضل_ولادت
السلام ای نگین عرش برین
سروِ بالا بلند اُم بنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکشد به سوی زمین
عبد صالح! مُواسِیاً لله!
پدر فضل! روح حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فلک
به قدوم تو سوده عرش، جبین
وقت هوهوی ذوالفقار علیست
به روی مرکب حماسه نشین
میشود با اشارهٔ تو دو نیم
هر کسی آید از یسار و یمین
زینبت «إن یکاد» میخواند
آسمان محو هیبت تو! ببین
کاشف الکرب اهلبیت نبی!
بازوان تواند حصن حصین
ماه من! بازوی رشید تو را
که برافراشتهست بیرق دین ـ
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عبد مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمهشبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفهٔ نور
آیه آیه زبور میباری
همه مجذوب ربنای تواند
محوِ این سِیْر و این سبکباری
گوش کن این صدای داوود است
که به شوق تو میشود قاری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وجد میآری
خطبههای تو تیغِ برّانند
ثانی حیدری و کرّاری
در مصاف تو سهم دشمن تو
چیست غیر از مذلّت و خواری
وارث عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقع گرفتاری
رو سیاهی من گذشت از حدّ
تو برایم مگر کنی کاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبروداری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافع من امام سجاد است
#یوسف_رحیمی
#امام_حسین_ولادت
جبرئیل آمد از سما امشب ،
می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها ،
صف زده گرد خانه ی حیدر
هر چه در آسمان ستاره که هست ،
می درخشند کنار یکدیگر
نکند حق برای دوم بار ،
کرده کوثر عطا به پیغمبر
که نهیبی به خود زدم گفتم ،
من به بیداریم و یا خوابم
که ز گهواره این ندا آمد ،
تو مرا نوکری ،من اربابم
فُطرس از بعد این همه حسرت ،
صاحب بال و پر شد از کَرَمَش
می برد لذت دو عالم را ،
به دو چشمش اگر نهد قدمش
گرچه نا قابلم ولی قلبم ،
شده مشتاق یک نگاه کَمَش
به خدا عاقبت به خیر شود ،
پاگذارد هر آنکه در حرمش
هر که دارد به سینه مهرش را ،
جایگاهش بود بهشت برین
تا قیامت گدای در گاهش ،
پادشاهی کند به عرش و زمین
هر چه در چهره اش نگاه کنی ،
چهره اش جلوه ای ز روی علیست
از میان ملائکه یکسر ،
با نگاهش به جستجوی علیست
خنده اش مو نمی زند با مادر ،
خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست
می گشاید همین که آغوشش ،
بوی خوش می دهد که بوی علیست
به علی رفته هر که می نگرد ،
جود و احسان و هم مرام حسین
با دل شیعه می کند بازی ،
از همین کودکی مرام حسین
می کند مثل لاله پیغمبر ،
نوه ی نو رسیده را بویش
به چه عشقی و از تمام وجود ،
شانه مادر زند به گیسویش
هر چه نور بوده در عالم ،
تابَد از پشت پرده ی رویش
اگر این پرده را کنار زند ،
آسمان ها شوند پی جویش
دین و دنیا ببازد آنکس که ،
دوست دارد کسی به غیر حسین
از قیامت دگر نمی ترسد ،
هر که دارد به سینه مِهر حسین
به مسیحی بگو بیا و ببین ،
جلوه ای از خدای عیسی را
ای یهودی ببین به گهواره ،
باعث معجزات موسی را
پیر عیسی بود همین کودک ،
که شفا می دهد مسیحا را
به روی دست مصطفی بینید ،
این تجلی طور سینا را
هر که شد عاشق حسین هرگز ،
حرفی از عشق دیگری نزند
هر که شد گدای کوی حسین ،
در خانه ی دگری نزند
او ردم گر کند خدا نکند ،
یا که از خود جدا ،خدا نکند
هر چه دارم من از عنایت اوست ،
دل به او بسته ام رها نکند
گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ،
نکند او مرا دعا نکند
شب میلاد می زنم صدا او را ،
جان دهم گر مرا صدا نکند
جمع ما یک شب از عنایت او ،
اگر او از همه رضا باشد
سال دیگر ولادت ارباب ،
وعده ی ما به کربلا باشد
نگران بود مادرت تا دید ،
بوسه زد مصطفی به حنجر تو
پدرت با خبر از این که شود ،
قطعه قطعه تمام پیکر تو
گریه می کرد مجتبی به آن روزی ،
که جدا می شود زتن سر تو
سر و جان تمام علمیان ،
به فدای تن مطهر تو
شده از کودکی به هر محفل ،
گریه کردن به تو سعادت من
من ز خاک کمترم اگر که شود ،
سر موئی کم از ارادت من
#سعید_خرازی
#امام_حسین_ولادت
#رباعی
امشب حسنات می فرستد زهرا
برشیعه برات می فرستد زهرا
درهای بهشت وا شده پس حتما
دارد صلوات می فرستد زهرا
#سیدمجتبی_شجاع
#امام_حسین_ولادت
ببینید گیسوی پُر تابِ ما را
ببینید جوش مِی ناب ما را
ببینید ماه جهانتاب ما را
ببینید لبخند ارباب ما را
ندارد ظهورش در عالم نظیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
جنون چاک کرده گریبان ما را
قیامت ندیده است طوفان ما را
چه می خواهد از جان ما،جان ما را
ببینید این عید قربان ما را
سر آورده ام تا سرم را بگیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
پرم کرده ای با سبوی دو چشمم
که شش گوشه شد آرزوی دو چشمم
به سوی شما می رود سوی دو چشمم
تو و جانِ من ای به روی دو چشمم
کنارت ندارم بجز سر به زیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
خدا با تو وا کرده درهای خود را
به گِردت دوانده قمرهای خود را
علی دیده جمع پسرهای خود را
خدا رو نموده هنرهای خود را
چه نور عظیمی چه شاه و وزیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
زمانی که میدان نفس گیر می شد
زمانی که لشگر سرازیر می شد
زمانی که دشمن کمی شیر می شد
فقط ضربه های تو تکثیر می شد
تو سلطان میدان در آن دار و گیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
به میدان رسیدی و عالم به پا شد
که با تو خدایِ مجسم به پا شد
به پیش تو محشر دمادم به پا شد
که با ذوالفقارت جهنم به پا شد
تو مانند مولایی و در غدیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
اگر بار دیگر قدم را بکوبی
بهم دستگاه ستم را بکوبی
سر کافران کاخ غم را بکوبی
اگر زینبیه عَلَم را بکوبی
الا نور عینی و بدرالمنیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
اگر ما به یادت اگر یادِ مایی
تو آرامش حیدر آبادِ مایی
توو شهربانو تو سجادِ مایی
تو همشهری ما تو دامادِ مایی
تو ایرانی وقبله ی این مسیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
خدا آرزویِ علی را برآورد
حسن بوسه زد از لبت شکر آورد
حسین امشب از خنده ات پَر در آورد
علی را برای علی اکبر آورد
تو حسن قدیمی و خیر کثیری
امیری حسینُ و نعم الامیری
#حسن_لطفی
#امام_حسین_ولادت
عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است
از عرش الی فرش، گلستان حسین است
با گریه ی شوق نبی و حیدر و زهرا
چشم همگان بر لب خندان حسین است
تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل
خلق دو جهان دست به دامان حسین است
ای خیل ملک حرمت او پاس بدارید
کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است
میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش
زیرا که خداوند ثناخوان حسین است
«فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا
العفو بگو، عفو به فرمان حسین است
گمراه نگردید که مصباح هدایت
تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است
آدم نه فقط بر در او برد توسّل
عالم به سر سفره ی احسان حسین است
آزادگی و غیرت و ایثار و شجاعت
این چار، الفبای دبستان حسین است
با خون شهیدان بنویسید و بخوانید
این بیت که سرلوحه ی دیوان حسین است
سردادن و مهلت به ستمکار ندادن
خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است
گر تشنه لبِ آب بقایید، بیایید
سرچشمه ی آن در لبِ عطشان حسین است
شیعه است که تا دامنه ی صبح قیامت
با آتش دل شمع شبستان حسین است
--
ای شیعه مکن بر دگران باز درِ دل
این خانه ی آتشزده از آن حسین است
خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی
والله قسم خون جوانان حسین است
تا صبح قیامت به سر نیزه عیان است
هفتاد و دو آیه که ز قرآن حسین است
بر گوهر اشکش نتوان یافت بهایی
آن دیده که میگرید و گریان حسین است
در معرکه ی عشق نگه کن که ببینی
سرها همه چون گوی به چوگان حسین است
اعجاز مسیحا کند از زخم تن خود
هر کشته که افتاده به میدان حسین است
حاشا که ز شمشیر ستمگر بهراسیم
در سینه ی ما چاک گریبان حسین است
هرگز نرود آبش با کفر به یک جو
تا امت اسلام، مسلمان حسین است
حق است اگر ناز فروشیم به فردوس
زیرا دل ما روضه ی رضوان حسین است
«میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست
این از اثرِ فتح نمایان حسین است
#غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ولادت
#رباعی
ای آن که تو را حُسن خداداد بود
میلاد تو جلوه گاه ایجاد بود
ما را به نگاه لطف خود شادان کن
امروز که قلب فاطمه شاد بود
.
.
امشب که فضا پُر است از بوی حسین
عطر گل سرخ آید از سوی حسین
ای فطرس پر سوخته احرام ببند
از بهر طواف کعبۀ روی حسین
.
.
ما ریزه خور خوان گل فاطمه ایم
پروردۀ احسان گل فاطمه ایم
خاریم ولی به یمن میلاد حسین
صد شکر که مهمان گل فاطمه ایم
.
.
از عشقِ حسین تا تکلّم کردند
قدسی نفسان باز تبسّم کردند
از بهر زیارتِ حسین بن علی
در خاکِ قدوم او تیممّ کردند
#سیدهاشم_وفایی
#امام_حسین_ولادت
مژده بده از زندگانی سیر ها را
آمد به سر عشق جوانی پیرها را
امشب شب مخصوص ما دیوانگان است
آماده سازید عاقلان ، زنجیر ها را
در فطرس دل شد قیامت ، آمد آنکه
این رو به آن رو می کند تقدیرها را
قربان نقاشی که اینگونه کشیده
از عشق در یک رخ ، همه تصویرها را
شیر علی بن ابیطالب رسید و
لرزاند دلهای تمام شیر ها را
روح الامین گوید بزن فریاد با من :
یا عشق ، یا نعم الامیر اهلا و سهلا
.....
ای عشق شد تشریف فرما سفره دارت
ای کربلا دیده گشوده شهریارت
یا مرتضی دوم عصای دستت آمد
آسوده شد زین پس خیال ذوالفقارت
یا فاطمه برده است دل از باغ رضوان
این عطر سیبی که وزیده در بهارت
کوری چشم هر چه بدخواه حسود است
یا مجتبی ! آمد قرارت ، بی قرارت
مولای مظلومان این عالم رسیده
ای ظلم از این پس سیه شد روزگارت
ای شمر از حالاست او دل ناگرانت
ای حر از امروز است او چشم انتظارت
مستانه می آید ندایی ای منابر
آمد حبیبت ای حبیب بن مظاهر
.......
تو زنده ی دیروز و امروزی و فردا
تو بوده ای از قبل خلقت ، مثل مولا
السابقون السابقون عاشقانت
نوح و خلیل و آدم و عیسی و موسی
ای عرش تا فرش خدا در اختیارت
ای آبرودار زمین و آسمان ها
نام من از قبل ولادت هست نوکر
نام تو از قبل ولادت هست آقا
آقای من وقتی تو کشتی نجاتی
در موج طوفان میزنم دل را به دریا
راه نجاتی نیست جز راه نجاتت
تنها صراط المستقیم ما صراطت
.......
ما در غلامی تو دیدیم آبرو را
نامت دوا کرده است هر درد مگو را
نا اهل ها را هم محل دادی همیشه
بنده نوازا ! سرورا ! سنگ صبورا
ای مهربان تر از پدرها مهربانیت
نگذاشت بر دل حسرت یک آرزو را
ناکام یعنی آن کسی که وا نکردند
با تربت کرببلایت کام او را
آقا دم چایی موکب های تو گرم
حتی خیالش می کند کار سبو را
هر چیز که خرج تو شد بالا نشین شد
بد در بهشت روضه آمد ، بهترین شد
......
ای سایه ی خورشید ِ چشمت سرپناهم
من رو به تمثال تو تنها رو به راهم
جان همین پیراهن ِ مشکی ِ کعبه
تنهاست باب القبله ی تو قبله گاهم
من هر چه باشم بد ، تو خوب خوب خوبی
من هر چه باشم شب ، تو هستی قرص ماهم
جان ابوفاضل صدایم کن ، صدایم
جان زهیر آقا نگاهم کن ، نگاهم
هرگز سوا کردن نباشد در مرامت
لطفت خریدار بد و خوب است با هم
پایین نیاید پرچم آوازه ی تو
عاشق ندارد هیچ کس اندازه ی تو
......
ای فوق ادراک ، ای قیامت در قیامت
ای آبروی عشق ، ای فخر شهادت
عیسای آنها حرف زد در گاهواره
عیسای ما وا کرده لب ، قبل از ولادت
شش ماه زهرا بود و اشک و بی قراری
شش ماه می خواندی برای او مصیبت
شش ماه مادر گریه کرده ،گریه کرده
قربان این سوز ِ اناالمظلوم هایت
شش ماه ، تنها بود کار مادر و تو
گریه برای زینب و داغ اسارت
یک مقتل و یک پیکر و یک کربلا درد
شش ماه گفتی ماجراها ، از سه ساعت
مادر بهارش از غمت رنگ خزان شد
دیگر انا العطشان نگو ، او نصفه جان شد
#محمدحسین_رحیمیان
#امام_حسین_ولادت
بعد بسم الله گفتن، چشم ما تر میشود
حال ما بیچاره ها با گریه بهتر میشود
هر سحر از چاه چشمم، آب بیرون می کشم
قطره قطره گریه در این نهر، کوثر میشود
در تقرب باید از اظهار فضلم کم کنم
هرکسی اینجا زمین خورده است، سرور میشود
آبروی خویش را خرج ولایت می کنم
یک برابر خرج من، صدها برابر می شود
کام من با خاک تربت وا شد و آب فرات
این شده که طفلِ طفلم نیز نوکر میشود
دلبری که پیر شد از چشم می اُفتد ولی
نوکری که پیر شد، بسیار دلبر می شود
سائل گنبدْ طلا ... چیزی نمیخواهد جز او
زائر او بی نیاز ... از معدن زر میشود
هرچه داریم از گدایی حسین فاطمه است
پشت این در خستگی ما فقط در میشود
روسیاهان را خبر کن ... بال در می آورند
صاحب جرم است فطرس، صاحب پر میشود
حاجت صدها نفر افتاده دست یک نفر
یک نفر که روح و ریحان پیمبر میشود
سوم شعبان تجلی امام کربلاست
آن کسی که دومین فرزند حیدر میشود
کف بزن! به کوری چشم حسودان حسن
فاطمه بعد از حسن هم، باز مادر میشود
هرکجا ابن الحسن دیدی بگو ابن الحسین
زنده نسل مجتبی از این برادر میشود
ما کجا و کشتی نوح نبی ... آقا که هست
در میان موج غم، این اسم ... لنگر میشود
کشتی ارباب در موج بلا افتاده است
آنچه می ترسید از آن زینب، مقدر میشود
کاروان راهی شد و اصغر ز خواب خوش پرید
از همه غمگین تر این ایام، هاجر میشود
دخترش با گوشواره گرچه زیباتر شده
این دو تا زیور بلای جان دختر میشود
گفت زینب ای برادر؛ این چه حج واجبی است
که بجای موی سر، جسم تو بی سر میشود
با همین انگشترت، دستی سر زینب بکش
دستِ بی انگشترت، کابوس خواهر میشود
فکر قحط آب بودی، مشک هم برداشتی
چه کنم بعد تو تا قحطی معجر میشود
#رضا_دین_پرور