#امام_سجاد_ولادت
بنیاد غم و فراق ، بر باد آمد
امشب به زمین لطف خدا داد آمد
سجاده و تسبیح و عبا خوش حالند
زیرا به جهان سید سجاد آمد
#کمیل_کاشانی
#امام_سجاد_ولادت
#امام_سجاد_مدح
ای علـی اوّل از آل علـی
وارث اِكرام و اِجلال علی
پيشتاز و پيشواي اهل دين
مظهر توحيد فخرُ العارفين
حُجّةُالله و امامُ المَشرِقين
سيّدسجّاد عليّ بن الحُسين
نور چشمِ نور عينِ فاطمه
يادگاريِ حُســينِ فـاطمه
رونوشت زُهد شاه لافتي
ماه داماد امام مجتبي
عرش حق آئينه ي سجّاده ات
سجده و ذكر و دعا دلداده ات
محوِ سعيِِ تو صفا و مروه است
تو غلامت مُستجاب الدّعوه است
عقل ها در باب تو سر در گُم اند
نقطه اي در آسمان چارُم اند
مادر تو خاك بوس فاطمه ست
فخرش اين بس كه عروس فاطمه ست
مادرت ناموس شاه كربلاست
خطبه خوان عقد او شير خداست
شهـربانو عزّت ما مَردُم است
شاهـدُخت يزدگِرد سـوّم است
من ز توصيفش زبانم قاصر است
مادر معصوم قطعاً طاهره ست
مادري اين گونه بابايي چنين
جمع اين دو كيست؟زين العابدين
گر چه از اكبر كمي كوچك تري
در حقيقت تو عليِ اكبري
روح ما را كرده ذكرت صيقلي
يا عليّ بن الحُسين بن علي
كوري چشم نمك نشناس ها
پيش مرگت مي شوند عبّاس ها
گرچه در دشت بلا تب داشتي
عمّه اي مانند زينب داشتي
دم به دم داغ مُكرّر ديده اي
ذبح هفتاد و دو تا سر ديده اي
با چه حالي پيكر بابات را
جمع كردي در ميان بوريا ؟
تو چهل منزل اسارت ديده اي
خيمه ي در حال غارت ديده اي
درد با هر عضو تو درگير بود
دست و پايت در غُل و زنجير بود
شاهدم دروازه ها ، بازارها
كُشته اند اين مرد را آزارها
آه از آن آتش كه در شام بلا
هم سرت را سوخت هم عمّامه را
آه از آن ساعت كه در بزم شراب
خيزران مي خورد بر لب با شتاب
چوبدستي يزيد از پا نشست
چون كه دندان ثنايا را شكست
#محمد_قاسمی
#امام_سجاد_ولادت
#امام_سجاد_مدح
سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
رخش مصحف فاطمه، حُسن، قرآن
پُر از «قدر» و «وَاللَّیل» و «وَالشَّمس» و «وَالتّین»
درود الهی بر آن خُلق نیکو
سلام محمّد بر آن خوی شیرین
نماز از خضوعش به پرواز آید
دعا از نفسهای او بسته آذین
به سجادهاش آسمان آورد سر
به ذکر دعایش خدا گوید آمین
سلام خدا بر خضوع و خشوعش
قیام و قعود و رکوع و سجودش
درود خداوند حَیّ جلیلش
به قدر و کمال و جمال جمیلش
عجب نیست در مسلخ عشق و ایثار
اگر بوسه بر دست آرد خلیلش
عجب نیست کز عرشۀ عرش اعلا
طواف آرد از چارسو جبرئیلش
سلاطین غلامش، خواتین کنیزش
طوایف مریدش، قبایل دخیلش
حَجَر شاهد عزت و اقتدارش
هشام بن عبدالملکها ذلیلش
بسا تخت شاهی فرو رفت در گل
کجا حاکم گِل شود حاکم دل؟
«هشام» استلام حجر تا نماید
در آن ازدحامِ خلایق نشاید
نه قدری که از وی شود قدردانی
نه کس بود تا کس بر او ره گشاید
به ناگاه دیدند آمد جوانی
که پیوسته او را حَجَر میستاید
گشودند حُجّاج از چار سو، ره
که آن شاهدِ حُسن یکتا بیاید
یکی خواست تا سر به پایش گذارد
یکی رفت تا جان نثارش نماید
یکی گفت نامش چه باشد هشاما!
- حسد را نگر- گفت: نشناسم او را
به ناگه «فرزدق» خروشید در دم
که: این است نجل رسول مُکَرّم!
تو چون میکنی در مقامش تجاهل؟
من او را بِه از خویشتن میشناسم
نماز است بی او گناه کبیره
ثواب است بی او خطای مسلّم
تعالیم اسلام از اوست جاری
قوانین توحید از اوست محکم
چراغیست بر قلۀ آفرینش
امام است بر جملۀ خلق عالم
سلام و رکوع و سجود است از او
قنوت و قیام و قعود است از او
امامیست کو را اُمَم میشناسد
کریمیست کو را کرم میشناسد
صفا، مروه، مسعی، حَجَر، حِجر، زمزم
طواف و مطاف و حرم میشناسد
بیابان مکه، منا، خیف، مشعر
سماوات و لوح و قلم میشناسد
زمین میشناسد، زمان میشناسد
عرب میشناسد، عجم میشناسد
یم و قطره و ماه و خورشید، او را
به ذات الهی قسم میشناسد
سلام خدا بر اَب و جَدّ و مامش
مسلمان بود هر که داند امامش
#غلامرضا_سازگار
#امام_سجاد_ولادت
ای پسر بی بدل آفتاب
دیده تو وصف زلالی آب
پلک تو باشد ورقی از کتاب
پلک بزن سوره نوری بتاب
مصحف رویت بخدا خواندنی است
قاری ان غیر خداوند نیست
سوره حمد است ثنا گوی تو
واقعه ساطع شده از بوی تو
سوره والشمس ضحی روی تو
سجده واجب به دو ابروی تو
والقمر آن طره بر شانه ات
ارض و سما دور تو پروانه ات
جلوه حق بین دو دنیا علی
هرپسر خانه زهرا علی
معنی هم نامی تو با علی
لعن علی عدوک یا علی
عشق علی در پدرت منجلی
ای علی بن العلی بن العلی
هر کسی از لطف وعنایات گفت
چشم تورا قبله حاجات گفت
ذره به خورشید مباهات گفت
از نفس گرم کرامات گفت
ذات شما ذات کریم خداست
ذات غلام تو فقیرشماست
ان حرم قدس تو افلاکی است
جلوه جنات از آن حاکی است
چیست ضریحی که به این پاکی است
چادر زهرا است اگر خاکی است
پهن شده بر حرمت چادرش
گشته به عالم علمت چادرش
چون علی اکبر توعلی اکبری
اینه حیدر و پیغمبری
گرچه نشد تیغ به کار آوری
تیغ کلام تو کند حیدری
کرببلا را تو نگه داشتی
دین خدا را تو نگه داشتی
بعد پدر کرببلا کار تو
این همه درداست و دل زار تو
غم نخوری عمه غمخوار تو
بعد ابالفضل علمدار تو
تک یل این قافله آقا تویی
مثل حسن شاهد غمها تویی
تو همه دلخوشی خواهری
غم نخوری کم نشده معجری
کم نشده از پدرت جز سری
پیرهنی رفته و انگشتری
آب بخور گریه نکن اینقدر
روضه نخوان از لب خشک پدر
خصم گمان کرد که صبرت گسست
دست تورا با غل زنجیر بست
صبر ولی پای تو از پا نشست
کی بتوان پشت علی را شکست
گرچه که صبرت نشدآقا تمام
زخم تو کاری شده در شهر شام
سخت ترین جای سفرشام بود
سنگ به دست همه بر بام بود
تلخ ترین باده در جام بود
زخم زبان ،طعنه و دشنام بود
دور تو و قافله ات صف زدند
برغم و بر گریه تو کف زدند
وای ازان دم که گرفتار رفت
قافله ات بی کس بی یار رفت
اشک از آن دیده خونبار رفت
بنت علی بر سر بازار رفت
تا که ابالفضل نفس می کشید
سایه اورا به خدا کس ندید
از سر هر بام تورا میزنند
سنگ بر این آیینه ها میزنند
وجه خدا را به خدا میزنند
دست تو بسته است چرا می زنند
بام چه داغی به دل ما نهاد
بر سر عمامه ات آتش فتاد
#موسی_علیمرادی
#امام_سجاد_ولادت
#امام_سجاد_مدح
عزیز کردهی ارباب ماست حضرتِ سجّاد
حُسینسیرتوحیدرنِماستحضرتِ سجّاد
پسازحُسین که سلطان اولیای الهیست
یگانه مالکِ مُلکِ خُداستحضرتِ سجّاد
قسمبهیکصد و بیستوچهار هزار پیمبر
کهیکتنه همهی انبیاست حضرتِ سجّاد
همانقَدَر که علیاکبر است مثل پیمبر
همانقَدَر علیِمُرتضاست حضرتِ سجّاد
بهایندلیلکهمیراثدارِ حضرتِ مولاست
فضائلش یَمِ بیاِنتهاست؛حضرتِ سجّاد
زبانزد استدر آقاییو کرامتو احسان
اِدامهیحسن مُجتباست حضرتِ سجّاد
حدیثلوحبخوانتا بفهمی ایدلغافل
حسابشازهمهعالمجُداستحضرتسجاد
امام؛حاکمدین؛اصلدین؛تمامیدیناست
نماز و روزهوحجّودُعاستحضرِتسجّاد
به اقتضای مَشیّت به تب نشسته وگرنه
بهدردِخَلقدوعالمدواست حضرتِسجاد
به روز حشر که جمعند خلق اول و آخر
شنیدنیستندایِ(کجاستحضرتِسجّاد؟)
یزید را به حقارت کشید خُطبهی تُندش
بهطرز جنگاگر برنخاست حضرتِسجّاد
پساز گذشتسیوچندسالهر نفسش را
بهیاد تشنهلب کربلاستحضرتِسجّاد
پساز حسینواباالفضلوعونوقاسمواکبر
پناه بی کسی عمّههاستحضرتِسجّاد
هزار و یکغمسنگیننشسته بر دلش امّا
شکسته از غم شامِ بلاستحضرتِسجّاد
*فرازی از حدیث شریف لوح
((أَوَّلُهُمْ عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیائِی الْمَاضِینَ))
#محمد_قاسمی
#امام_سجاد_ولادت
#حضرت_شهربانو
#رباعی
تو قطره نه ، رودخانه نه ، دریایی
انسان هستی ، فرشته یا حورایی؟ا
این جمله به وصف و قدر و شأنت کافی است
این که تو عروس حضرت زهرایی
#علی_سلطانی
......
ما نــوکــــــر حضـــرت اباعبدالله
خــــــاکِ دَرِ حضـــــرت اباعبدالله
فَخراست که شهر بانویِ کشورما
شد همســــرحضـــرت اباعبدالله
#محمدعلی_قاسمی_خادم
.......
ای مام علی بن حسین بن علی
آرام علی بن حسین بن علی
از برکت تو شدند اهل ایران
اقوام علی بن حسین بن علی
#عبدالحسین
.......
خورشید میان خواب تو بود حسین
آرامش و انقلاب تو بود حسین
زهرا که به انتخاب خود ایمان داشت
میدید که انتخاب تو بود حسین
#میثم_مومنی_نژاد
...
امشب سه شب است عرش گلباران است
تبریک که پنجمین شب شعبان است
از امشب در گوش علی بن حسین
لالایی شهر بانوی ایران است
#عباس_شاه_زیدی #خروش
#امام_سجاد_ولادت
سپاس و حمد بی حد حضرت دادار منان را
که تابیده به قلب اهل ایمان نور ایمان را
جمال خویشتن را بازهم بی پرده ظاهرکرد
ببین وجهِ هوالهو را ، ببین تفسیر قرآن را
خداوند تعالی دستگیر ماست،از این رو...
برای بار چهارم باز کرده بابِ احسان را
ببین نور علی نور وُ ببین آیات تطهیروُ
ببین دربیت ثارالله این لبهای خندان را
ملائک با خود آوردند تشریفات مهمانی...
به روی بال های خویشتن تخت سلیمان را
ببین در عرش رحمان نور بی بی شهربانو را
ببین بر دست بی بی شهربانو عرش رحمان را
تبسم می کند زهرا به جنت،تاکه میبیند
حسین بن علی در بر گــــرفته جان جانان را
ببین برصورت فرزند جای بوسهی بابا
و در چشمان بابا اشگِ شوقِ روی مژگان را
علی نامد پسرها را اگر صدها پسر آرد
زبسکه دوست دارد این پدر ، ذکر علی جان را
امینِ دین ، امانِ دل ، به کویش قلب ها راغب
علی بن حسین بن علی بن ابی طالب
#محمدعلی_قاسمی_خادم
#امام_سجاد_ولادت
#مسمط
.
ماییم مست جام تو یا زین العابدين
خانه خراب نام تو یا زين العابدين
هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين
مست علی الدوام تو یا زين العابدين
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است
با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری
آورده ام برات اگر دیده تری
فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری
به به به این مرام تو یا زین العابدین
نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاق دام تو یا زین العابدین
مهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شورآفرین ماست
نامش شرافت همه سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط
آواره حسین دراین راه شد فقط
مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط
دلبست بر امام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت
آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است
بالای ساق عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترام تو یا زین العابدین
ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد خط به خط برادر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر
آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر
آقای دوستان خدا ای امان شهر
ابری شده است بار دگر آسمان شهر
با سجده غلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است
ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است
یک اربعین تکیه گاه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سرجايش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدین
آویز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشوار دختر من نذر مرقدت
فرشی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بین مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز دردهای شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از خار و پا و سوختن و آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و
دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و
جسم مرمل بدما ترجمه شد و
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین
.
#محمد_جواد_پرچمي
#امام_سجاد_ولادت
روز میلادتان چه روزی بود!
چشم عالم به دستِ آقا بود
سر تبریک گفتنِ به حسین
بین خورشید و ماه دعوا بود
روز میلادتان زحل با شوق
غسل درآب حوضِ کوثر کرد
شادباشش به آسمانی ها
گوش آل امیه را کَر کرد
روز میلادتان نسیم بهشت
غنچه ها را یکی یکی وا کرد
خنده های تو بسکه شیرین بود
هوسِ شیر و شهدِ خرما کرد
ای کلیم مدینه ی نبوی
مرد شب زنده دار سجاده
همه ی عرش تحت سلطه ی توست
حضرت شهریار سجاده
آمد ابلیس، شکل یک افعی
نقشه ای شوم را رقم بزند
عددی نیست این فرومایه
که نماز تو را به هم بزند
پوزه اش را به خاک مالیدی
مرحبا خیبری، چه پیکاری!
تا سلاح البکاء به دستت هست
چه نیازی که تیغ برداری
بنده گی را به من بیاموزید
نروم سمت لااُبالی ها
کاش با یک نگاه می گشتم
از ابوحمزه ی ثُمالی ها
سیدالعابدین نگاهی کن
بی پناهم، مرا تو یاری کن
نوکرت کربلا نرفته هنوز!
تا نمُردم ز غصه کاری کن
کربلا گفتم و...دلت خون شد
یاد گودال ودشنه افتادی
جگرت سوخت از عطش،آقا
یاد اطفالِ تشنه افتادی
خنده ی نحسِ حرمله؛ آقا
شده کابوس هر شبت، ای وای
پیش چشم ترت به یغما رفت
معجر عمه زینبت، ای وای
کاش می مُردم و نمی خواندم
سرِ بازارها تو را بُردند
نیزه داران عبایِ دوشت را
جایِ سوغات کربلا بُردند
#وحید_قاسمی
#امام_سجاد_ولادت
وقتی که شب یلداتر از گیسوی یار است
روی زمین زیباتر از صبح بهار است
در خیمه ی دل شور و شادی پرده دار است
ای جان مهیا شو که هنگام نثار است
عود و گلاب آرید و شیرینی و اسپند
زیباست در این جشن میلاد اشک و لبخند
از آسمان پل بسته با گل تا مدینه
نور علی نور است سر تا پا مدینه
در حیرتم عرش است اینجا یا مدینه
بسته بهشت عهد اُخُوّت با مدینه
کوی بنی هاشم تماشایی است امشب
در لحظه های ناب و رؤیایی است امشب
امشب مدینه چون بهشت آرزوهاست
در دامن سبز نجابت گل شکوفاست
سجاده و محراب سرشار تمناست
میلاد ذکر و التجا میلاد تقواست
خلق علی خوی محمد در وجودش
عطر نماز فاطمه دارد سجودش
از نسل ایثار و وفا ایل یقین است
در شور و مستی قلب او عاشق ترین است
غرق نیازش آسمانها و زمین است
او سید سجاد ، زین العابدین است
در هر نگاهش صد صحیفه راز دارد
دست دعایش مصحف اعجاز دارد
حسن ختام کربلا در خطبه ی اوست
شور قیام کربلا در خطبه ی اوست
متن پیام کربلا در خطبه ی اوست
یعنی تمام کربلا در خطبه ی اوست
بر منبر ارشاد در شام بلا رفت
بنیاداستبداد بر باد فنا رفت
دنیا ندیده در دل آرایی نظیرش
افتاد صد یوسف پریشان در مسیرش
لطف و سخاوت خاکبوس است و فقیرش
مردی که در غربت اسارت شد اسیرش
مهر ولایت آفتاب مشرقین است
باغ بهار شهربانو و حسین است
#کمیل_کاشانی
#امام_سجاد_ولادت
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق
عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است
آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است
مرد شبهای مناجات علی بن حسین
ای برآورده ی حاجات علی بن حسین
نوه ی مادر سادات علی بن حسین
ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین
ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت
ای علی بن حسین بی علی میخوامت
شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو
اثر خوف خدا هست به پیشانی تو
و زمین تشنه لب گونه ی بارانی تو
عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو
ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است
پسر بانوی ایران نسبت را عشق است
تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری
زینت سجده - به سجاده ارادت داری
به روی شانه ی خود شال سیادت داری
گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری
مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا
ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری آقا
قسمتت بود پیام آور قرآن باشی
دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی
با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی
سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی
کربلا بود ولی شام امانت را برد
خنده های سر بازار دلت را آزرد
#محمد_حسن_بیات_لو
#امام_سجاد_ولادت
خدایِ عالیِ اعلی ندارد از تو عالیتر
ندارد در بساطِ خود از این عالی تعالیتر
علیُّ حُبُه جُنَّه قسیم النار والجَنَّه
به حمدِالله وَالمِنَّه ولیالله ست والیتر
اگر پا بر زمین کوبد علی افلاک میروبد
نباشد در کفِ دستش از این عالم سفالیتر
علی باید ؛ فقط ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
-
اگر جایی دهد زلفش دلِ دیوانهی ما را
من از مال علی بخشم سمرقند و بخارا را
در آغوشِ حسین است و به رویِ دامن زینب
ببین بابا چه میبخشد گداها را گداها را
لبِ گهوارهاش پروانهای بی تاب اگر دیدید
بدان جبریل آورده است مبارک بادِ زهرا را
اگر بابابزرگ این است حتماً این نوه غوغاست
اذانش را علی گفت و به دستش داد دنیا را
-
علی باید چنان باشد علی باید چنین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
-
خدا را شُکر ما دیدیم شاهِ شهریاران را
خدا را شُکر ما دیدیم ماهِ ماه شعبان را
خدا این نکته را فرمود وقتی فاطمه خندید
فرشته این سخن را گفت و بُرد از آسمان جان را:
که زهرا طورِ دیگر طور دیگر دوست میدارد
میانِ این عروسانش عروسِ خاک ایران را
ببین که میبَرد امشب تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را دلِ اولادِ سلمان را
-
علی از ماست از داماد ما زین سرزمین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
-
بنا این بود بنشینی وگرنه میرِ میدانی
بنا باشد که برخیزی امیرِ تیغ دارانی
برایت لافتی الا علی میآید از بالا
اگر سربند یازهرا ببندی رویِ پیشانی
هزار ، اللهاکبر را به بازویِ تو میخوانند
که با شمشیر میگردی علیِ اکبرِ ثانی
علیِ اکبرِ ثانی نه تو بالاتر از آنی
تو عباسی نه اینهم نه ، که طوفانتر زِ طوفانی
-
علی در چارده تصویر آمد دلنشین باشد
علی آمد که در تکرارِ زینالعابدین باشد
-
تو صبح و شام میگِریی زِ سوزِ استخوان آقا
به زخمِ کهنهی زنجیر و بر زخمِ زبان آقا
زِ چشمانت که پرسیدند آقا سخت یعنی چه؟
سه دفعه شام گفتی و سه دفعه خیزران آقا
قنوتت را که میدیدند خواهرها... میگفتند
امان از غارت خاتم امان از ساربان آقا
تو سیسال است میگریی چرا پیراهنش بردند؟
تو سیسال است میسوزی زِ لبخندِ سنان آقا
-
علی آمد که عاشورا همیشه آتشین باشد
علی آمد که در تکرار زینالعابدین باشد
#حسن_لطفی