eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
2.2هزار دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
54 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من کجا و قبله گاه کوی تو سلطان طوس گرچه نالایق می آیم سوی تو،سلطان طوس دل خوشم یک عمرهستم من خریدار تو و زیر دِین ِخواهر دلجوی تو، سلطان طوس اغنیا رفتند حجّ و ، مانده این قلب فقیر دل فریب کعبه ی ابروی تو، سلطان طوس روح داد ولحظه لحظه جان من راتازه کرد اشتیاق یک نظر بر روی تو ،سلطان طوس گل به گل هرباغ را گشتم ندیدم بهتراز آن شمیم دل نواز بوی تو ، سلطان طوس من گدا هستم تو آقا کن ضمانت بازهم گرچه هستم کمترازآهوی تو،سلطان طوس علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) امام رضا (ع) مناجات
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 علی انسانی بیش از ستاره زخم و ، فلک در نظاره بود دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی ز سوز سینه زینب شراره بود می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک قرآن او ، ورق ورق و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته ، شد جای صد اسیر چیزی که ره نداشت درآن خیمه ، چاره بود در زیر پای اسب ، دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت نداشت کس اما دل رباب پی گاهواره بود یک طفل با فرات ، کمی حرف زد ولی نشنید کس ، که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مقصد شعر و غزل دست من است عضو بی مثل و بدل دست من است سیزده شیشه اگر قاسم داشت یازده جام عسل دست من است بر زمین بودی و من حیّ علی فاعل خیرالعمل دست من است آن که بر تیزی شمشیر عدو ندهد هیچ محل دست من است ضربه ی بی مثل از تیغ گرفت ریشه ی ضرب و مثل دست من است علّت این که مرا باز چنین پدرم کرده بغل دست من است دست دادم که بگویم دشمن شده معلول و علل دست من است حلقه ی گردن تو دست دگر هاله ی دور زُحل دست من است ضرب شمشیر پدر قاسم شد سپر جنگ جمل دست من است شاعر:سعید توفیقی عبدالله ابن الحسن (ع) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 چشمی که یک دریا حسینی اشک دارد تازه تواند بر حسن یک قطره بارد حتماً غریبیِ حسینش را چشیده آنکه غریبیِ حسن را خون ببارد اصلاً تمام کربلا داغ مدینه است صلح حسن کرب و بلا را می نگارد شیرین تر از جام شهادت، قتل صبر است این را حسن بر اهل تقوا می سپارد هر نوکری زهرا سفارش کرده باشد باید غریبیِ حسن را پاسدارد داراییِ خود را سه بار از جود بخشید سائل کجا مانده به سلطان رو بیارد او آگه از درخواستِ ما فی الضمیر است حاجت نگفته حاجت دل را بر آرد قاسم قسیم جام (احلی من عسل) شد یعنی کرامت مثل بابا نیز دارد عبداللهش پروردۀ دامان عشق است یعنی خدا باب الحسینش می شمارد هر کس که خواهد بر غریبی یار باشد باید به روی هستیِ خود پا گذارد قبر غریبش عن قریب آباد گردد زهرا ز کار شیعیان دلشاد گردد شاعر : محمود ژولیده امام حسن (ع) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 محنت دوران به تو همراه بود هر نفست یک شرر آه بود همدم تنهای شبت ماه بود عمر تو هر چند که کوتاه بود تا ابد الدهر کنی سروری سیدنا یا حسن العسکری حیف که قدر تو فراموش شد نیش بلا بر جگرت نوش شد نغمه ی توحید تو خاموش شد مهدی موعود سیه پوش شد کرد نفس در دل او آذری سیدنا یا حسن العسکری شاعر:حاج غلامرضا سازگار امام عسکری (ع) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دوبـاره شد وجود من اسیر و مبتلای تو مثل همیشه شعر من دم زند از وفای تو عرض ادب به ساحت شما روانه می کند قافیه های این غزل خلق شده برای تو مادر آب، می شود دعا کنی برای من؟ که رفته تا عرش خدا نوای ربّنای تو تـکّـه نـخــی ز چـادرت بـه مــن بینوا بده حاجت من همین شده هرسحر از خدای تو خاتم أنبیاء(ص) خودش گفت به محضر شما مادر من تـو هستی و پـدر شود فدای تو شرح مقامتان فقط آیه ی وحی می شود سوره ی کوثر هـدفش مدح تو و ثنای تو خشت به خشت قلب من خورده سند به نامتان گوشه چشمی بنما، دست من و عطای تو عنـایتـی کـن و به مـن بـرات کـربلا بده تو را قسم به زینب و شـهـید کـربلای تو سروده : محسن زعفرانیه حضرت زهرا (س) مدح
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خبر رسیده قافله و چشم های تر دارد برای ام بنین یک نفر ... خبر دارد خدا کند که مراعات سن او بشود خبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر دارد نخواست او که بپرسد جه شد ابالفضلش سوال بود برایش ...حسین(ع) سر دارد ؟ براش گفت چه شد ؟ماجرا چه بود ؟ آنکه به روی آینه اش گرد از سفر دارد تمام واقعه این بود : بین نخلستان جماعتی سر حمله به یک نفر دارد تمام قامت او را به باد می دهد و بدون آنکه ز چشمش ، دست بردارد شهید می شود عباس(ع) نه !...حسین(ع) دمی که جان سپردن عباس(ع) را نظر دارد گذشت واقعه اما تصورش باقیست هنوز مرد خدا دست بر کمر دارد زسمت علقمه سمت خیام می آید چرا که پیکر عباس(ع) درد سر دارد ز ضربه های عجیب و غریب بی رحمی که قصد بی ادبی با سر قمر دارد شنید ، ام بنین ، گفت : نام من این نیست چرا که ام بنین ...لا اقل پسر دارد شاعر:مجتبی کرمی حضرت ام البنین (س) روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من علیم کربلا را دیده ام کوفه و شامِ بلا را دیده ام من علیِّ اِبنِ حسین اِبنِ علی غربتی بی انتها را دیده ام روضه می خوانم برای اهلِ دل من تمامِ ماجرا را دیده ام خیمه گاهِ اشک و آهِ شمس و ماه قتلگاهِ نینوا را دیده ام از عطش دیدم گلی جان می دهد تشنگی لاله ها را دیده ام اِرباً اِربا خفته در بینِ عبا اکبرِ خونین قبا را دیده ام سینه بِشکسته ، شبیهِ فاطمه قاسم اِبنِ المجتبی را دیده ام روی خاکِ علقمه بی دست و سر پهلوانِ مَه لقا را دیده ام بر نوکِ شمشیری جسمِ کوچک حاجی کرببلا را دیده ام عصر عاشورا غریب و بی حبیب خامسِ آلِ عبا را دیده ام بی کفن ، گلگون بدن ، صد پاره تن بر زمین خونِ خدا را دیده ام سر جدا ، پیکر ، مُرمِّل بِالدِّما زا ده ی خیرالنِّسا را دیده ام بر سرِ سر نیزه ی اهریمنان لاله های سر جدا را دیده ام لحظه ای که خیمه ها آتش گرفت کوفیانِ بی وفا را دیده ام با پر زخمی ، به زیرِ دست و پا کودکانِ بینوا را دیده ام دختری آتش به دامن می دوید صحنه های غم فزا را دیده ام دیدم از گوشِ یکی خون می چکید کینه های اشقیا را دیده ام در هجومِ سیلی و مشت و لگد گریه های بی صدا را دیده ام در اسیری در میانِ سلسله اهل بیت مصطفی را دیده ام بینِ شام و کوفه عمّه خطبه خواند گوییا که مرتضی را دیده ام بر جمالِ فاطمی عمّه ام پنجه ی یک بی حیا را دیده ام حمید رضا گلرخی امام سجاد (ع) روضه