#امام_زمان_عج
#روز_عرفه
#غزل_مثنوی
خسته ام! از خودم و از همه عالم؛ جز تو
زخم ها خورده ام از عالم و آدم؛ جز تو
دل به من دادی و غافل نشدی از حالم
دل به هر کس که دلم خواست سپردم؛ جز تو
معصيت کردم و خیلی نگرانم هستی
دوستم داری و دلسوز ندارم؛ جز تو
جمعه ها شاهدی آقا که شدم دلتنگَت
از همه دور شدم دور! دمادم...جز تو
ماهِ ذی الحجه به تو رو زده ام تا نشود‐
‐ذکرِ روز و شبِ من؛ ماهِ محرّم جز تو
کعبه یک سنگ نشان است! تویی اصلِ حرم
حاجیان دور تو گشتند به والله قسم
سربه زیر آمده ام تا که بگیرم حَسَنات
از تو ای حاجیِ تنهایِ مقیم ِ عرفات
با دلی سوخته و حالِ بکا خیمه زدی
تک و تنها گلِ نرگس به کجا خیمه زدی؟!
زمزمه میکنی و محو تو و ماتِ توام
من اسیرِ تو و آن حال مناجاتِ توام
آمدم تا که نگاهت پر و بالم بشود
تا دعایت دو سه خط شامل حالم بشود
عاشقت بودم و ناجور خرابش کردم
آبرو دادی و من نقش ِ بر آبش کردم
راهِ بیراهه مرا از تو جدا کرد آقا
نفسِ لعنت شده، بد فتنه به پا کرد آقا
میچکد روی عبا، جاریِ اشکت نم نم
وضعِ پروندهٔ من حالِ تو را ریخت به هم
تا که کوتاه شود فاصلهٔ من؛ تا، تو
آمدم تا کمی "العفو" بگویم با تو
صاحب العصر(عج) کجایِ عرفاتی آقا؟!
از همان جا برسان برگِ براتی آقا
شوقِ پابوسیِ جدّت به سرم افتاده
باز دلتنگم و یادم به حرم افتاده
آمدم تا که ببینی من و این خواهش را
تا به من هم بدهی لذّتِ آمرزش را
یاد کن دائم و پیوسته مرا آقا جان
پُر کن این دستِ تهیدستِ مرا آقا جان
از شب قدر، منِ بی سر و پا جا ماندم
عرفه از حرم ِ کرب و بلا جا ماندم!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#روز_عرفه
#شب_اول_محرم
#چارپاره
دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند
سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روضه یک شهیدند
رسیدند و از ماجرای تو گفتند
از اینکه نرفتند از کوفه بیرون
مگر اینکه دیدند دروازه ی شهر
شده میزبان سری غرق در خون
شنیدم که گفتند باز اهل کوفه
نمک خورده اند و نمکدان شکستند
به جز کاسه کهنه عهد و پیمان
تو را سر شکستند و دندان شکستند
شنیدم که تا پای جان ایستادی
ولیکن به تو عرصه را تنگ کردند
تو را دوره کردند و مهمانشان را
پذیرایی آتش و سنگ کردند
شنیدم که از روی دارالعماره
تو را پرت کرده پرت را کشیدند
تن بی سرت را به یک اسب بستند
و در کوچه ها پیکرت را کشیدند
شنیدم که لب تشنه جان دادی آخر
تو را آب دادند و آبی نخوردی
اگرچه لبت پاره از سنگ ها شد
ولی خیزران شرابی نخوردی
سرت زینت سر در شهر گردید
ولی سهم نی ها و طشت طلا نه
تنت قسمت میخ قصاب ها شد
ولی پایمال سم اسب ها نه
#محمد_علی_بیابانی
#روز_عرفه
#حضرت_عباس_ع_شهادت
مرحوم فشندی تهرانی روز قبل از عرفه، امام زمان (عج) را در سرزمین عرفات زیارت کرد. درحالیکه هنوز متوجه زیارت حضرت نشده بود، موقع خداحافظی از ایشان سؤال کرد: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(علیهالسلام) به خیمههای حجاج تشریف میآورند و به آنها نظر دارند؟ فرمودند: امام به چادر شما میآیند؛ زیرا فردا شب مصیبت عمویم حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) خوانده میشود.
در روضهی او عطر گل یاس بیاید
خود گفته که در روضهی عباس بیاید
#قاسم_نعمتی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_کربلا در #روز_عرفه
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست...
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
#مریم_کرباسی
#امام_زمان_عج
#روز_عرفه
#غزل_مثنوی
خسته ام! از خودم و از همه عالم؛ جز تو
زخم ها خورده ام از عالم و آدم؛ جز تو
دل به من دادی و غافل نشدی از حالم
دل به هر کس که دلم خواست سپردم؛ جز تو
معصيت کردم و خیلی نگرانم هستی
دوستم داری و دلسوز ندارم؛ جز تو
جمعه ها شاهدی آقا که شدم دلتنگَت
از همه دور شدم دور! دمادم...جز تو
ماهِ ذی الحجه به تو رو زده ام تا نشود‐
‐ذکرِ روز و شبِ من؛ ماهِ محرّم جز تو
کعبه یک سنگ نشان است! تویی اصلِ حرم
حاجیان دور تو گشتند به والله قسم
سربه زیر آمده ام تا که بگیرم حَسَنات
از تو ای حاجیِ تنهایِ مقیم ِ عرفات
با دلی سوخته و حالِ بکا خیمه زدی
تک و تنها گلِ نرگس به کجا خیمه زدی؟!
زمزمه میکنی و محو تو و ماتِ توام
من اسیرِ تو و آن حال مناجاتِ توام
آمدم تا که نگاهت پر و بالم بشود
تا دعایت دو سه خط شامل حالم بشود
عاشقت بودم و ناجور خرابش کردم
آبرو دادی و من نقش ِ بر آبش کردم
راهِ بیراهه مرا از تو جدا کرد آقا
نفسِ لعنت شده، بد فتنه به پا کرد آقا
میچکد روی عبا، جاریِ اشکت نم نم
وضعِ پروندهٔ من حالِ تو را ریخت به هم
تا که کوتاه شود فاصلهٔ من؛ تا، تو
آمدم تا کمی "العفو" بگویم با تو
صاحب العصر(عج) کجایِ عرفاتی آقا؟!
از همان جا برسان برگِ براتی آقا
شوقِ پابوسیِ جدّت به سرم افتاده
باز دلتنگم و یادم به حرم افتاده
آمدم تا که ببینی من و این خواهش را
تا به من هم بدهی لذّتِ آمرزش را
یاد کن دائم و پیوسته مرا آقا جان
پُر کن این دستِ تهیدستِ مرا آقا جان
از شب قدر، منِ بی سر و پا جا ماندم
عرفه از حرم ِ کرب و بلا جا ماندم!
#مرضیه_عاطفی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#روز_عرفه
#شب_اول_محرم
#چارپاره
دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند
سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روضه یک شهیدند
رسیدند و از ماجرای تو گفتند
از اینکه نرفتند از کوفه بیرون
مگر اینکه دیدند دروازه ی شهر
شده میزبان سری غرق در خون
شنیدم که گفتند باز اهل کوفه
نمک خورده اند و نمکدان شکستند
به جز کاسه کهنه عهد و پیمان
تو را سر شکستند و دندان شکستند
شنیدم که تا پای جان ایستادی
ولیکن به تو عرصه را تنگ کردند
تو را دوره کردند و مهمانشان را
پذیرایی آتش و سنگ کردند
شنیدم که از روی دارالعماره
تو را پرت کرده پرت را کشیدند
تن بی سرت را به یک اسب بستند
و در کوچه ها پیکرت را کشیدند
شنیدم که لب تشنه جان دادی آخر
تو را آب دادند و آبی نخوردی
اگرچه لبت پاره از سنگ ها شد
ولی خیزران شرابی نخوردی
سرت زینت سر در شهر گردید
ولی سهم نی ها و طشت طلا نه
تنت قسمت میخ قصاب ها شد
ولی پایمال سم اسب ها نه
#محمد_علی_بیابانی
.
#حضرت_مسلم
السلام علیک یا مسلم بن عقیل
کوفه مرامی از وفاداری ندارد
نفرین بر این قوم جفا بر میهمانی
تنهای تنها مانده ام در شهر، ای کاش
آقا شبیه مسلمت تنها نمانی
از این بلندی هم سلام آخرم را
بهرت فرستادم به همراه بیانی
فطرس سلامم را اگر آورد ای کاش
این نامه ی ننوشته را شاید بخوانی
گفتم بیا این مردمان چشم انتظارند
آقا نیا اینها حرامی اند و جانی
شمشیرهاشان را برایت تیز کردند
می خواستند اینها تو را تنها زبانی
اشکم دم جان دادنم می گفت برگرد
ای شاه عالم ، با زبان بی زبانی
موصوف لفظ غربت و فردًا وحیدا
ترسم به دشت #کربلا تنها بمانی
ترسم هوا از جور دشمن تیره گردد
وقتی نمانده بر تنت تاب و توانی
ای شاه بالامرتبه از صدر مرکب
ترسم بیفتی بر زمین چون آسمانی
#مسلم هزاران بار از مرکب بیفتد
اما نیفتد قامتت بر فرش، آنی
در بین گودال بلا محصور گردی
هرچند فخر کبریای بیکرانی
سردار و آقای شهیدان روز عاشور
مذبوح تیغ و نشتر شمر و سنانی
دلواپس ناموس و اطفال تو هستم
وقتی که دیدم همچنین نامردمانی
آقای مظلومان نیا تا کودکان را
دشمن نیازارد به ضرب تازیانی
شایسته ی پرده نشین مرتضی (ع) نیست
بند و اسارت ، کعب نی، قامت کمانی
شام غریبان زینب کبری (س) نبیند
در زیر سنگ و چوب و خنجرها نهانی
دندان مسلم نذر دندانت حسین جان (ع)
تا نشکند هرگز به ضرب خیزرانی
در بین راهی، بین هر منزل که هستی
برگرد ای جان پیمبر (ص) تا زمانی
طفلت کنار راس پاکت جان نبازد
همراه اطفالت نباشد بددهانی
گر آمدی پیراهنی کهنه بیاور
شاید نباشد بهر تو برد یمانی
در زیر سمّ اسبها وقتی نمانده
حتی برای پیکر تو استخوانی
شاید همین پیراهن کهنه بماند
از بهر جسمت در دل صحرا نشانی
آقا اگر خونت به روی خاک ریزد
گردد عزادار غم سوگت، جهانی
مقتول اشک چشمهایی ای حسین جان
هر عاشقی دارد برایت روضه خوانی
#روز_عرفه
#جواد_محمودآبادی
شهادت سفیر اباعبدالله (ع) ، مسلم بن عقیل (ع)
تسلیت
.
.
#روز_عرفه
هم موسم بخشش است روز عرفه
هم لحظه ی رویش است روز عرفه
بیچاره کسی که جای خالق از خلق
محتاج گشایش است روز عرفه
#محمدجواد_منوچهری
#عرفه