#امام_صادق_شهادت
آتش به جان دلبر جانانه می زنند
با شعله ای که بر در این خانه می زنند
پیر و جوان که فرق ندارد برایشان
در میزنند و بعد چه جانانه می زنند
آتش نکرد افاقه و شمع غریب را
در پیش چشم مضطر پروانه می زنند
اینجا به هر روش که شده میزنند خلق
ضربه جدا و طعنه جداگانه می زنند
باشد بزن ولی نه سر کوچه بین خلق
یک سرشناس را که به هرجا نمی زنند
اینجا مدینه است طبیعی است هر کسی
تا زد برای حق علی چانه می زنند
افتاد یاد داغ عمویش که عده ای
دارند غنچه را دم گلخانه می زنند
جایی که بار شیشه پناهنده شد به سنگ
از دست مردمی که وقیحانه می زنند
مسمار هم حساب علی را نکرد پاک
اینجا فقط به نیت بیعانه می زنند
#علی_اکبر_نازک_کار
قرار شد که شود قبله از همان بنیاد
خدا به صاحبمان لوح پادشاهی داد
نشسته موج ملک صف به صف پِی امداد
زمین بهانه شد و شهر طوس شد ایجاد
برای گردش خورشید دور گوهرشاد
گدا رسید میان حرمیش آقا شد
فلج رسید صدا زد رضا و برپا شد
به یک اشاره فقط طفل کور بینا شد
مسیح در دل دارالشفاء که پیدا شد
نشست و بست دخیلی به پنجره فولاد
شبیه حضرت حیدر زبانزد است و آقاست
و مهربانیش از ارث مادرش زهراست
زِ بس که پرچم سبز کرامتش بالاست
هر آنکه خواست ببیند که تا کجا برپاست
عقب عقب چقدر رفت تا زمین افتاد
زمین زِ شوق نگاهش به دور خود چرخید
ستاره پلک زد و عاشقانه میخندید
همان که هست به معنی واقعی یک مرد
همو نگاه محبت به سمت آهو کرد اما
به دام عاطفه ی او شکار شد صیاد
زمین زِ شوق نگاهش به دور خود چرخید
ستاره پلک زد و عاشقانه میخندید
اگر که روز شد و نور بر زمین تابید
گرفته وام از آن گنبد طلا خورشید
به وجد آمده دنیا و میکشد فریاد
به یک اشاره شود دوزخ از نگاهش سرد
نمیکند زِ در خانه سائلی را طرد
همان که هست به معنی واقعی یک مرد
همو نگاه محبت به سمت آهو کرد اما
به دام عاطفه ی او شکار شد صیاد
کبوترانه دلم پر بسوی مشهد زد
کبوتری که شده جلد صاحب گنبد
نرفته تا حرم یار بوده از بس بد
زِ بس که بوسه به کنج ضریح میچسبد
نرفته مزه ی آن بوسه های ناب از یاد
به مهربانی این شاه مادری نرسد
که دست سائل او پیش دیگری نرسد
به عزتی که دهد هیچ سروری نرسد
عقاب هم به مقام کبوتری نرسد
دلم خراب رئوف است خانه اش آباد
منم غزال غریبی پناه میخواهم
پناه در حرم امن شاه میخواهم
که شاه پُر کرم است و نگاه میخواهم
نگاه بر دل زار و سیاه میخواهم
رسید بوی خوشش روی دست های باد
شاعر : #علی_اکبر_نازک_کار
#حضرت_معصومه_شهادت
فراق رفته نشانه دلی مطهر را
گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را
نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا
کشیده بر رخ خواهر غم برادر را
فقط نه اینکه برادر برای او پدر است
همان که برده دل بی قرار دختر را
یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه
کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را
شده است حب علی علت غریبی شان
شدند وارث جرمی که کشت مادر را
همان کبوتر زخمی که پشت در افتاد
برای حفظ ولی داد از کفش پر را
همان که خورد لگد از حرامزاده ی پست
ولی نکرد رها دست های رهبر را
میان جنگ در و سینه میخ شد پیروز
شکست آینه ی حق نمای حیدر را
همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد
زمین زدند به ضربی امیر خیبر را
نفس اسیر قفس شد میان سینه تنگ
که آخر این نفس تنگ کشت کوثر را...
#علی_اکبر_نازک_کار
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#پس_از_شهادت
#علی_اکبر_نازک_کار
این غریبی که ز دنیا رفته دنیای من است
اینکه خوابیده است زیر خاک، زهرای من است
درب خانه سوخت و با بخت من همرنگ شد
بعد از او تنها سیاهی رنگ دنیای من است
بعد از این راحت بخوابید آی مردم! پر کشید
اینکه خاموش است دیگر شمع شبهای من است
رفت جانم؛ ماندهام جسمم چگونه مانده است
زنده ماندن بعد زهرایم معمای من است
آرزویم خاک شد با او در این غربت، فقط
رفتن از دنیای بی زهرا تمنای من است
جای من در کوچه رفت و جای من دستش شکست
خانه تاریک قبر همسرم، جای من است
پیش چشمم ضربه ها چشمان او را تار کرد
روضه خوانِ این مصیبت چشم بینای من است
غربت من با جراحات تنش همدست شد
نیمی از قد کمان فاطمه پای من است
بعد از این من ماندم و یک خانه بی فاطمه
تلختر از تلخی امروز فردای من است
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#امیرالمومنین_مدح
#رباعی
حبش به خدا عصاره ایمان است
جسم است همه عالم و حیدر جان است
شد مدح علی معجزه پیغمبر
وقتی که علی خلاصه قرآن است
#علی_اکبر_نازک_کار
.......
او بود که"الله الصمد" یادم داد
او مهر و وفاء بی عدد یادم داد
روح"پدرم"همیشه غرق رحمت…
او گفتن "یاعلی مدد" یادم داد
#سیدمجتبی_شجاع
.....
درمانده ای و اگر به دنبال نجات
دل خسته ای و چشم به راه برکات
تا حال دلت خوب شود پس بفرست
بر شمس جمال شاه مردان صلوات
#حسن_کردی
#حضرت_رسول_اعظم_ص
#مبعث
#غزل
اگر شفیع تویی اضطراب لازم نیست
هراس از غم روز حساب لازم نیست
همیشه با تو فقط سود کرده ام، هرچند
در عاشقی که حساب و کتاب لازم نیست
برای کشتن عشاق، یا رسول الله
بس است زلف سیاهت طناب لازم نیست
چنان ز عطر تو جان ها به مستی افتادند
که در دیار تو دیگر شراب لازم نیست
تو خَیر خلق خدایی و علت خلقت
برای مدحت تو آب و تاب لازم نیست
دلیل رحلت ظلمت! پس از طلوع رخت
در آسمان جهان آفتاب لازم نیست
برای حفظ حیات مراجعین درت
عزیز آمنه آیا نقاب لازم نیست؟
بهشتِ بی تو خودش یک جهنم محض است
فراق یار که باشد عذاب لازم نیست
برای هرکه درِ خانه ی تو خادم شد
محبت اسدالله شرط لازم شد
#علی_اکبر_نازک_کار
#پیمبری_دیگر
#ولادت_حضرت_علی_اکبرعلیه_السلام
رسیده بعد پیمبر پیمبری دیگر
حسین دیگری ودلرباتری دیگر
خدا هوای نبی کرد و بازهم آورد
میان قاب حسینش پیمبری دیگر
چه جای فاطمه خالیست تا ببیند که
ظهور کرده به دنیا غضنفری دیگر
علی است نام خداوند اکبر و آمد
دوباره نام علی قبل اکبری دیگر
پدر کنار علی و جهان شده خیره
به دلبری که شده محو دلبری دیگر
درون خانه رحمت،به وسع جود حسین
برای سائل ها واشده دری دیگر
همینکه او نوه ی مرتضی است فتاح است
اگر که سد بشود باز خیبری دیگر
به زوج اکبر و عباس میرسد آیا
اگر به معرکه آیند، لشکری دیگر؟
قیاس ذره مع الفارق است با خورشید
به حدّ او نرسد قدّ سروری دیگر
#علی_اکبر_نازک_کار