#میلادحسین_ابن_علی_علیه_السلام
شد زمین زیباتر از خلد برین
آمده از ره نگار نازنین
در میان مه جبینان، مه جبین
خادم دربار او روح الامین
میبرد دل از امیرالمومنین
عاشق رویش خداوند مبین
ازنگاهش جان گرفته عالمِین
کیست این محبوبِ حق، یعنی حسین
این پسر باشد امید ماسوا
این پسر باشد عزیز مصطفی
این پسر باشد چراغ انبیا
این پسر باشد پناه اولیا
این پسر باشد تمام هست ما
این پسر باشد امیر کربلا
روی حق در روی او پیدا بوَد
این پسر از عالم بالا بوَد
آیهی عشق آمده درباره اش
(چاره جویان تا ابد بیچاره اش)*
آدم و نوح و خلیل آواره اش
در بغل چون جان گرفته ساره اش
فطرس آمد جانب گهواره اش
بوسه گیرد از رخ مه پاره اش
فاطمه گوید به آوای جلی
شد علی محوِ حسین بن علی
مستم از جام سبوی این پسر
در فضا پیچیده بوی این پسر
دل بوَد پابست موی این پسر
چشم جمله خلق سوی این پسر
نورِ ماه از نور روی این پسر
دیدنی باشد گلوی این پسر
ماه را وقت دل ارایی شده
فاطمه سرگرم لالایی شده
وقت لالایی دو دیده تر کند
صحبت از گهوارهی اصغر کند
صحبت از یک لالهی پرپر کند
صحبت از انگشت و انگشتر کند
صحبت از کنج تنور و سر کند
صحبتی از چوب و طشت زر کند
تا سحر در گفتگوی نیزه بود
صحبت از قرآنِ روی نیزه بود
هست خالی جای زینب خواهرت
ای حسینم من بقربان سرت
کاش در گودی نیفتد پیکرت
کاش زیر پا نماند اکبرت
کاش دو قسمت نگردد اصغرت
کاش پاشیده نگردد حنجرت
ای فدای گیسوی چون سنبلت
کاشکی قاتل نگیرد کاکلت
#محمود_اسدی
#یابقیهُّ_الله
دنیای ما ز غصه و ماتم لبالب است
هر روزِ ما بدون تو، تیرهتر از شب است
روی لب همه بُوَد عجّل فرج بیا
جان تمامِ منتظرانِ تو بر لب است
در طول غیبتت چه جگرها که خون نشد
دلهای دوستان همه در تاب و در تب است
هرچند انتظار تو داریم ما ولی
چشم انتظارِ اصلیِ تو، عمه زینب است
مولا قسم به پیکر از هم جدا شده
روی تن حسین، اثرِ نعل مرکب است
شب گشته شمر، گیسوی او ول نمیکند
بیتو هنوز موی سرش، نامرتب است
#محمود_اسدی
#مناجات_باامام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
ای گل باغ خدا متی ترانا و نراک
ای امید شهدا متی ترانا و نراک
چه شود در وسط روضه بیایی مولا
جان خود کنم فدا متی ترانا و نراک
لطف کن ای پسر حضرت نرجس خاتون
نظری کن به گدا متی ترانا و نراک
در تمام سختی زندگیِ ما تنها
تویی آرامش ما متی ترانا و نراک
مادرت پشت در سوخته از پا افتاد
میزند تو را صدا متی ترانا و نراک
میزند تو را صدا آن بدنی که گشته است
زیر مرکب جابجا متی ترانا و نراک
عمهات بالای تل، میدید که راس الحسین
پیش چشمش شد جدا متی ترانا و نراک
#محمود_اسدی
#میلادشبه_پیغمبر
مژده که محبوب داور آمده
در شگفتم که پیمبر آمده
کوثری از نسل کوثر آمده
یا که مرآتی ز حیدر آمده
یا ز ره عباس دیگر آمده
تهنیت بادا که اکبر آمده
ماه رویش میبرد دل از همه
حیف در آنجا نباشد فاطمه
روح و ریحان حسین است این پسر
سرو بستان حسین است این پسر
نور چشمان حسین است این پسر
ماه کنعان حسین است این پسر
قدسیان، جان حسین است این پسر
بلکه قرآن حسین است این پسر
آفتاب آیینه دار روی او
در فضا پیچیده عطر و بوی او
شافع محشر بوَد یا محشر است
زادهی حیدر بوَد یا حیدر است
شمس دین را این فروزان اختر است
بالله از یوسف، تماشایی تر است
جان بقربانش علی اکبر است
این تمام آرزوی مادر است
شد دل ما از قدومش منجلی
مست او باشد حسین بن علی
گوهر یکتا به دنیا آمده
ماه رویان! ماه لیلا آمده
حبّذا دلبند زهرا آمده
جان دین و روح تقوا آمده
آفتاب عالم آرا آمده
بر جوانان پیر برنا آمده
از تمام انبیا دل می برد
ناز او را عمه زینب می خرد
سوره والشمس مهتاب رویش
سوره والیل باشد گیسویش
چون محمد خِلقت و خُلق و خویش
چشم عیسی بر جمال دلجویش
خضر خود لب تشنهی آب جویش
بوسهی جبریل بر دو بازویش
دلبری از دلربایان کار اوست
یوسف مصری سر بازار اوست
خرم از این عید قلب عالم است
دل اسیر زلف خم اندر خم است
گر چه روز عید شبه خاتم است
لیک در دل حسّی از درد و غم است
حیف او چون فاطمه عمرش کم است
تیرها بر زخم جانش مرهم است
آه چیده یاس لیلا میشود
پیش بابا، ارباً اربا می شود
#محمود_اسدی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
همه زندگیو وجود ما ،"لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"(۱)
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"،(۲) بخدا تویی همه هست ما
ملکوت غرقِ به زمزمه، بُوَد این نوا به لب همه
که بیا بیا گُل فاطمه، چه کنیم "وَانْکشَفَ الْغِطَا"(۳)
نَبُوَد اجابتِ در دعا، نه امید در دل شیعهها
نه کسی به جز تو به فکر ما، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"(۴)
من اگر چه روسیه و بدم، مکنی ز درگه خود ردم
به تو گفتهام غم بیحدم، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"(۵)
تو بیا که دیده به راه توست، و مسیح بین سپاه توست
همه رزق ما به نگاه توست، وَ"بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"(۶)
شرف حرم به وجود توست، ز ازل قِدَم به وجود توست(۷)
به خدا قسم به وجود توست، "ثَبَتَتِ الاَرضِ وَالسّما"(۸)
"وَ مَن اِسمُهُ که دَوا" تویی، "وَ بِذِکرِه که شِفا" تویی(۹)
تو بیا بیا که دعا تویی، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"(۱۰)
صلوات حق به جمال تو، "حَسُنَت جَمیعُ خِصالِ تو"(۱۱)
برسیم روز وصال تو، "بِکَمالِکَ بَلَغَ العُلی"(۱۲)
تو اگر کنی سوی ما نظر، ز غم و بلا چه غمی دگر
شب تیره با تو شود سحر، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"(۱۳)
به فدای چشم ز خون ترت، تو بیا به نالهی مادرت
و قسم به جدّ مطهرت، "وَ هُوَالشّهیدُ بِکَربَلا"(۱۴)
به حسین و حزن غریب او، به حسین و "شَیبِ خَضیبِ" او(۱۵)
به حسین و "خَدّ تَریبِ" او،(۱۶) که تویی تویی مه دلربا
به حسین و خون جبین او، تو بیا ز قتلگهش بگو
سر شه جدا نشد از گلو،"ذُبِحَ الحُسَینُ مِنَ القَفا"(۱۷)
به حسین سورهی فجر و نور، که سرش بُوَد به دل تنور،
بدنش به زیر سُم ستور، که حسین گشته حسینها
بگو از حسین و مُخدرّات، و بخوان ز "نِسوَتِ بَارِزات"(۱۸)
بگو از "جُیُوبِ مُضَرّجَات"،(۱۹) بگو از "مُرَمّلُ بدّما"(۲۰)
به حسین و طفل شده شهید، که عدو گلوی پسر درید
"وَ مِنَ الوَریدِ اِلَی الوَرید"،(۲۱) سر طفل شد ز بدن جدا
چه بگویم از سر اصغرش، چه بگویم از تن بیسرش
که به پیش دیدهی مادرش، سر او زدن روی نی چرا؟
به فدای طرز هدایتت، همه عمر بوده حمایتت
نبُوَد به غیر عنایتت، که سروده شائق بینوا
#محمود_اسدی
۱)معنی: به فدای خاک قدومت
۲.۳.۴.۵)دعای فرج
۶.۸)«بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ» بحارالانوار ج۲۳ ص۳۸
۷) عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ.
الکافی ج۱ ص۱۷۷
۹)دعای کمیل
۱۰.۱۱.۱۲)قطعه ای از شعر سعدی
بلغ العلی بکماله
کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله
صلوا علیه و آله
به سبب کمالش به بلندی رسید،
با روی نکوی خود تیرگیها را برطرف ساخت،
همهی روشهایش نکوست،
بر او و خویشانش درود باد.
۱۳)این عبارت در دو جا آمده است:
۱/دعای کمیل
۲/فاضل متبحر سيد عليخان مدني در «کلم الطيب» از جد خود نقل کرده که اين دعاي فرج است:
«اللهم يا ودود يا ودود يا ودود يا ذالعرش المجيد يا فعالا لما يريد اسئلک بنور وجهک الذي ملا ارکان عرشک و بقدرتک التي قدرت بها علي جميع خلقک و برحمتک التي وسعت کل شيء لا اله الا انت يا مبديء يا معيد لا اله الا انت يا اله البشر يا عظيم الخطر منک الطلب و اليک الهرب وقع بالفرج يا مغيث اغثني»
۱۴)و او شهید در کربلاست اشاره به حضرت حسین صلوات الله علیه.
۱۵.۱۶)زیارت ناحیه مقدسه
۱۷)ادر خطبه امام سجاد علیه السلام در شام که فرمودند: أنا ابن المذبوح من القفا،
در بعضی کتب: أنا بن مجزوز الراس من القفا آمده است
۱۸.۱۹.۲۰)زیارت ناحیه مقدسه
۲۱)«فَذُبِحَ الطِّفْلُ مِنَ الْوَریدِ اِلَی الْوَریدِ اَوْ مِنَ الْاُذُنِ اِلَی الْاُذُن»
پس ذبح شد طفل، از رگ تا رگ يا از گوش تا گوش (معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (عَلَيهِماالسَّلام)
#سال_جدید
یاعلی_مدد
خرم آن دل که به حیدر دل خود را داده است
ای خوش آن سر که به خاک نجفش افتاده است
گرچه ایام بهار است ولی ای شیعه
آهِ مهدی ز غم و غصه پر از فریاد است
حرمت داغ علی هرکه نگه داشته است
به خداوند قسم زندگیش آباد است
عید تبریک نگویید که از داغ علی
بر لب عایشه هر لحظه مبارک باد است
شرمسار از رخ مهدیست یقیناً فردا
هر که از داغ علی گریه نکرد و شاد است
#محمود_اسدی
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلا
شب قدر است به عشق رخ تو بیدارم
کاش با دیدن رخسار تو جان بسپارم
کاش میشد که ببینم رخ نورانی تو
کاش میشد سر خود بر قدمت بگذارم
خواستم تاکه تو را یار شوم حیف نشد
عفو کن ای گل نرگس که فقط سربارم
منکه سربار توام با همهی جرم و گناه
همه جاو همه دم لطف تو بوده یارم
به امید آمدهام در شب احیا آقا
چه شود تا که نگاهم کنی ای غمخوارم
برکت و لطف تو باشد که در این لیلهی قدر
روزیام روضه و گریه شده ای دلدارم
یوسف فاطمه در این رمضان با گریه
همه شب روی لبم نالهی یا رب دارم
قسمت میدهم آقا بِعلیٍّ بِعَلی
بِعلیٍّ نظری کن تو به حال زارم
به همان لحظه که فرق علی از هم وا شد
یاد پیشانی مجروح علی بیمارم
تا که ضربه به سرش خورد صدا زد زهرا
بین محراب به یاد غم تو میبارم
به سرم ضربه زد و پهلوی من تیر کشید
مثل تو فاطمه محتاج در و دیوارم
#محمود_اسدی
#مناجات_باامام_زمان_عجل_الله_تغالی_فرجه
نازنینا که به رخ، زلف چلیپا داری
قلب زهرایی و در قلب همه جا داری
سینهات نور و لبت کوثر و چشمت دریا
بهتر از یوسفی و صورت زیبا داری
چشم بد دور ز تو، کاش که چشمت نزنند
جان فدایت که چنین نرگس شهلا داری
بر سر شانهی تو هست عبای نبی و
ذوالفقار علوی در ید بیضا داری
ای مسیحای مسیحا به تو نازیم، که تو
مثل عباس، قد و قامت رعنا داری
چه بگوییم به شانت، که فقط باید گفت
(آنچه خوبان همه دارند ، تو تنها داری)*
هیچ کس مثل تو از مادر خود ارث نبرد
میخ خون شده از سینهی زهرا داری
*این مصرع از امیر خسرو دهلوی
#محمود_اسدی
چشمم از داغ تو ای لالهی من دریا شد
در جنان از غم تو خون به دل بابا شد
لااقل کاش که یک گوشه تو را می کشتند
پاره پاره شدنت در وسط صحرا شد
استخوان تن تو از کمرت بیرون زد
نیزه بر سینهی زهرایی تو بد جا شد
اکبرم دانه ی تسبیح شد و تا نشدم
ولی از دیدن تو قدّ عمویت تا شد
مرکبی نیست که از روی تنت رد نشده
راه رفتند روی تو تنت از هم وا شد
از عسل حرف زدی و بدنت کش آمد
قامت کوچک تو شکل قد سقا شد
بازهم شکر خدا پیرُهنت هست به تن
پیرهن هست ولیکن پُرِ رَدّ پا شد
پاره شد پیرهنت، بر بدنت امّا هست
ساعتی بعد سر پیرُهنم دعوا هست
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
#محرم_۱۴۰۴
#محمود_اسدی
#شب_عاشورا
بیا در این شب آخر که بشنوم سخنت
سخن بگوی برادر به شمع انجمنت
بگو در این شب آخر چه بر سرت آید
بگو چه می شود آقا به نازنین بدنت
ترک ترک شده لعل لبت عزیز دلم
خدا کند نخورد سنگ بر لب و دهنت
کنار پیکر تو سینه می زند طفلت
خدا کند که نخندد کسی به سینه زنت
خدا کند تنت از زخم ها ورم نکند
خدا کند نشود نیزه جابجا به تنت
خدا کند نکشی زجر در ته گودال
و عاقبت نکشد طول دست و پا زدنت
خدا کند نشود نرم استخوان هایت
خدا کند نشود کهنه بوریا کفنت
تمام ترس من این است عده ای بی دین
کنند هلهله فردا به زیر و رو شدنت
#محمود_اسدی
#الشام_الشام_الشام
وای از شام اسیران غم بی حد دیدند
خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند
بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند
پای سرهای بریده همگی رقصیدند
بغض دیرینه ی خود را به علی نو کردند
بی حیاها همه ی قافله را هو کردند
پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند
کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند
دختران را به سر کوچه و بازار زدند
سخت تر از همه در پیش علمدار زدند
دختر فاطمه را جا ملاعام دهند
دسته دسته به اسیران همه دشنام دهند
شامیان ظلم به ذریه ی طاها کردند
خنده بر بی کسی زینب کبرا کردند
خون به قلب علی و احمد و زهرا کردند
اسرا را سر هر کوچه تماشا کردند
خون عباس سر نیزه بجوش آمده بود
دور ناموس خدا برده فروش آمده بود
#الشام_الشام_الشام
#محمود_اسدی
#حضرت_رقیه_شهادت
آه خورشید ، کنج ویرانه
آمدی نیمهی شب ای بابا
تو نبودی و من زمین خوردم
پیر شد عمه زینب ای بابا
آمدی نیمه شب به دیدارم
دخترت ای پدر گرفتار است
مثل زهرا برای ره رفتن
دست من هم به روی دیوار است
آمدی و مرا ببخش اگر
از رویت، روی خویش میپوشم
عمه جان خواستم نبیند او
که شده پاره لالهی گوشم
بعد عباس،زجر بی سرو پا
سخت در کوچه ها به بندم کرد
بدتر از کوچه گردیام بابا
بی حیا از مویم بلندم کرد
بس که آشفتهای نمیگویم
موی ما را بزن تو شانه پدر
هست معلوم از رگ گردن
ذبح سر بوده ناشیانه پدر
بوی سیب سرت عوض شده است
چهقَدَر بوی دود داری تو
صورتت گود رفته ای بابا
یادگار از یهود داری تو
رقص شادی به پیش ما کردند
ظلمشان را نمیبرم از یاد
نیزه را شامیان تکان دادند
سر تو زیر دست و پا افتاد
چه بلایی سر تو آمده است
چه بگویم ز درد و غربت تو
عمه میزد به صورت و میگفت
جای نعل است روی صورت تو
#محمود_اسدی