#ورود_به_ماه_محرم
نی، ناله کرد و باز ترنّم، شروع شد
فصلِ هبوطِ آدم و گندم، شروع شد
دریای بیکران شهادت، که موج زد
طوفان نوح بود و تلاطم شروع شد
از بِرکهٔ غدیر، مُحرّم طلوع کرد
سرمستی حبیب هم از خُم شروع شد
باران اشک شیفتگان غم حسین
«تا گفتم: اَلسَّلامُ عَلیکُم شروع شد»
روح دعا، به نام اباالفضل چون رسید
غوغایی از توسّلِ مردم شروع شد
وقتی گلوی نازک گل، شد نشانِ تیر
لبخند باغبان و تبسم شروع شد
از اشک و خون، اگرچه وضو میگرفت عشق
از تربتِ شهید، تیمّم شروع شد
ای آسمان! مصیبت عظمایِ اهلبیت
از قتلگاهِ عصمتِ پنجم شروع شد
فصل به خون نشستنِ گلهای باغ وحی
از آیهٔ «لِیُذهِبَ عَنکُم» شروع شد
با آنکه باغِ گل به محبت نیاز داشت
با تازیانه، ناز و تنعّم شروع شد
وقتی دلِ ستارهٔ محملنشین شکست
با ماه رویِ نیزه، تکلم شروع شد
#محمدجواد_غفورزاده
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش
شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را
پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش
سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق
سلام آن که کند جان فدای جانانش
سلام کرد بر آن گونههای خاکآلود
بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش
سلام کرد بر آن بوسهگاه نورانی
سلام آن که کند جان خویش قربانش
سلام آن که دلش زخمی مصیبتهاست
سلام آن که اگر بود کربلا، جانش،
میان طف، سپر نیزه و سنان میکرد
و میسپرد به شمشیرها گریبانش...
سلام آن که اگر نینوا حضور نداشت
علیالدوام شده نالۀ فراوانش
سلام آن که سرازیر میشود هر روز
به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش...
#مریم_سقلاطونی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
بیا بر قلهی هستی لوای عدل برپا کن
بیا دین را دوباره مثل جدّ خویش احیا کن
چرا از چشم خود تنهای تنها اشک میریزی؟
بیا در ماتم جدّ غریبت گریه با ما کن
بیا از چشم سقّا تیر دشمن را برون آور
بیا زخم گلوی خشک اصغر را مداوا کن
بیا اشک خجالت پاک کن از دیدهی سقّا
بیا از خون دل بر تشنهکامان دیده دریا کن
بیا با عمّههایت جستجو کن در بیابانها
گلی در کربلا گم گشته زیر خار پیدا کن
بیا و گریه کن بر یاسهای نیلی زهرا
بیا روی کبود عمّههایت را تماشا کن
بیا خونْ پاک کن با اشک از پیشانیِ جدّت
بیا قرآنِ ثارالله را بر نیزه معنا کن
بیا و عمّه را بیرون ببر از بین نامحرم
بیا زنجیر از بازوی زین العابدین وا کن
برای آنکه در محشر قبول مادرت افتد
بیا و دفتر اشعار ” میثم ” را تو امضا کن
#غلامرضا_سازگار
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#پیشواز_محرم
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبستهایم دمی
خوشیم تا که همین نوکریست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافیست
همین که ذرهای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
#احسان_نرگسی
#دلتنگ_محرم
#مناجات_با_خدا
اگر عمرم به پایان آمده، جانم بگیر اما
به من مهلت بده بعد از مُحَرّم قبض روحم کن
دگر چیزی نمیخواهم، فقط یک خواهش دیگر
برای گریه "یعقوب" و برای نوحه "نوحم" کن
#مجتبی_شکریان
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#پیشواز_محرم
هرکس که امروز ازحسین امضا نگیرد
فردا برات عفو از زهرا نگیرد
ما هرچه داریم از حسین است و قیامش
ماه محرم را خدا از ما نگیرد
اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند
داغ غمش در هر دلی مأوا نگیرد
توفیق میخواهد عزاداری برایش
ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد
دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم
زنگار دوری کاش این دلها نگیرد
باید به اصل خویش برگردیم ای دل
قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد
دست من و دامان پر فیض اباالفضل
هیهات که دست مرا سقا نگیرد
نام ابالفضل آمد و دل زیر و رو شد
روضه، زیارت، اربعین، بغض گلو شد
#علی_ساعدی
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#پیشواز_محرم
جان بر لب است، از غم جانان دعا كنيد
شايد به سر رسد شب هجران، دعا كنيد
با چشمههای خالی و خشكيدهی نگاه
در حسرت رسيدن باران دعا كنيد
روزی هزار بار دعای فرج كم است
در آرزوی يار، فراوان دعا كنيد
::
يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويده
ما بی كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد
ما آمديم اذن محرم به ما دهيد
آقا براي ماه عزامان دعا كنيد
ما گريه میكنيم كه يک روز جان دهيم،
از داغ خشکی لب عطشان؛ دعا كنيد..
#محمدعلی_بيابانی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#پیشواز_محرم #دلتنگ_محرم
روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثىست که از حضرت آدم داریم
شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است
تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟
گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم
گاه در خلوت خود بارش نمنم داریم
تازه آغاز حیات است شهید تو شدن
ما فقط غمزهٔ چشمان تو را کم داریم
عقل در دایرهٔ عشق تو سرگردان است
عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم
در قیامت دل ما در پى قَد قامتِ توست
ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم....
از ازل شور حسین بن على در سر ماست
تا ابد در دل خود داغ محرم داریم
#محمد_میرزایی_بازرگانی
#امام_حسین_ع_مناجات
#پیشواز_محرم؛ #دلتنگ_محرم
این رازِ پُر از عذاب پیشت باشد
تصویر منِ خراب پیشت باشد
شاید که محرمت نبودم آقا !
این اشکْ علیالحساب پیشت باشد
#وحید_قاسمی
#امام_حسین علیهالسلام
#آغاز_محرم
#غزل
🔹غم عالم🔹
داغ تو در سراچۀ قلبم چه میکند؟
در این فضای کم غم عالم چه میکند؟
دل موکبیست وقف پذیرایی از غمت
در موکبم امیر دو عالم چه میکند؟
چشمی که از شنیدن نام تو اشک ریخت
در روضهها و مجلس ماتم چه میکند؟
اشکی که آتش دل ما را فرو نشاند
پیداست با لهیب جهنم چه میکند!
آنکس که صبح و شام برای تو خون گریست
با رؤیت هلال محرم چه میکند؟
زهرا تمام مدت حمل تو گریه کرد
شادی چنین ظهور کند، غم چه میکند؟
زینب رشیده بود و کنار غمت خمید
پس مادر تو با کمر خم چه میکند؟
احمد که تاب دیدن بغض تو را نداشت
با دیدن مصیبت اعظم چه میکند؟
نوح و خلیل و موسی و عیسی چه کردهاند؟
یا رب ببین پیمبر خاتم چه میکند؟
در قتلگاه تو دل درندگان شکست
تنهایی تو با دل آدم چه میکند؟..
چشمانم از خجالت لبهایت آب شد
در دشت خشک، قطرۀ شبنم چه میکند؟
بیش از هزار و نهصد و پنجاه و چند گل!
با لالهزارِ زخم تو مرهم چه میکند؟
#هادی_جانفدا
#نوحه_شبهای_محرم
یاحسین مظلوم
ارباب عالم
پیچیده بوی
ماه محرم
جان دو عالم فدای عزایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
قتیل العریان
اباعبدالله
از عرش اعلا می آید صدایت
میا به کوفه
سالار زینب
جانم رسیده
از غصه بر لب
دلشوره دارم ای آقا برایت
ترسم که زینب
گردد گرفتار
آید با راست
در بین بازار
بالای نیزه می بیند دعایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
یاحسین ِ مظلوم
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
اهلا و سهلا
سبط المصطفی
شد کربلایت
عرش معلا
حاجی زهرا مهمان ِ منایی
زینب بگوید
دارو ندارم
دیگر از امشب
دلشوره دارم
آید از این صحرا بوی جدایی
می ترسم اینجا
برغم نشینم
زنده بمانم
داغت ببینم
اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی
آیم با عزت
پایین ز محمل
غمی ندارم
با ابوفاضل
مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی
#نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
زهرای شامم
ویران نشینم
ام البکایم
شورآفرینم
دیده به راهم دیدارم بیایی
بوسم لبانت
با اشک دیده
من قد خمیده
تو سربریده
خوش آمدی ای مهربان بابایی
بنشین ای بابا
روی زانویم
افتاده از کار
هردو بازویم
دیگر ندارد صورتم زیبایی
#نوحه_شب_سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
بنت الزهرایم
کوهِ وقارم
هدیه برایت
دو لشگر دارم
مزن دست رد بر این دو فدایی
مانند نجمه
کن رو سپیدم
نما چون رباب
ام الشهیدم
بپا کرده تو عجب منایی
دیدم در چشمت
اشک خجالت
نیامدم من
به استقبالت
نبینم آقا بی کس و تنهایی
#نوحه_شب_پنجم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ده ساله اما
عبد خدایم
یاری تو از
خیمه می آیم
دارم در رگم خون ِ مجتبایی
دستم از دست
عمه کشیدم
پای برهنه
از تل دویدم
دیدم افتاده زیر دست و پایی
روی گلویت
دستم سپر شد
جسمم به روی
دو درد سر شد
از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی
#نوحه_شب_ششم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
گشتم جانانه
از خیمه عازم
عمو غم مخور
نمرده قاسم
داری از نسل مجتبی فدایی
رجز می خوانم
اِنّی أنا الحق
گردن می زنم
اولاد ازرق
شاگرد ِ عباس می کند آقایی
کوبیده جسمم
با سم مرکب
زیبای خیمه
شد تا مرتب
رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی
#نوحه_شب_هفتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ششماهه اما
پیرِ مسیرم
از غربت تو
باید بمیرم
معراجم شده معراجِ زیبایی
اگر چه بابا
نازک گلویم
پیش خدا من
با آبرویم
باب الحوایج هستم هر کجایی
از تشنه کامی
من نیمه جانم
روی دستانت
داده تکانم
تیر سه شعبه به جای لالایی
در خیمه مادر
دیده به راهم
آغوشت آخر
شد قتلگاهم
اشکخجالت میریزی تنهایی
#نوحه_شب_هشتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
شبه پیمبر
همنام حیدر
اپل قتیلم
علی اکبر
دارد صورتم نور مصطفایی
ابن الحسین
ابن الحسنم
مانند طوفان
من صف شکنم
اسماعیل تو می شود فدایی
تا می نشینم
روی عقابم
همه می گویند
ابوترابم
ترسیده لشگر از این رونمایی
خوردم زمین تا
از روی مرکب
تسبیح جسمم
شد نامرتب
تا دیدی گفتی چه اربااربایی
مانند مادر
کوچه وا کردند
در پهلوی من
نیزه تا کردند
بالا نیاید از گلو صدایی
#نوحه_شب_تاسوعا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
سردار لشگر
زیباترینم
از شیرِ پاک ِ
ام البنینم
دادی تو به من منصب سقایی
عمود خیمه
علم به دوشم
به عالم تو را
نمی فروشم
رد کرده ام چه امان نامه هایی
افتاده دستم
در بین راهت
غربت گرفته
راه نگاهت
پیدایم کنی زدم دست و پایی
برگرد به خیمه
دلشوره دارم
برای زینب
من بی قرارم
ندارد سپاه ِ دشمن حیایی
مبر تنم را
تاخیمه آقا
شرمنده هستم
از روی زنها
بر پابشود درحرم غوغایی
#نوحه_شب_عاشورا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
دارو ندارم
بنشین کنارم
امشب حسین جان
دلشوره دارم
دارد نگاه تو بوی جدایی
می کند آخر
داغ تو پیرم
الهی پیش از
تو من بمیرم
دیگر ندارد گریه ام صدایی
فردا چه سازم
بی تو حسین جان
یک زنِ تنها
با این یتیمان
در چشم اینها ندیدم حیایی
#قاسم_نعمتی
#نوحه_شبهای_محرم
یاحسین مظلوم
ارباب عالم
پیچیده بوی
ماه محرم
جان دو عالم فدای عزایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
قتیل العریان
اباعبدالله
از عرش اعلا می آید صدایت
میا به کوفه
سالار زینب
جانم رسیده
از غصه بر لب
دلشوره دارم ای آقا برایت
ترسم که زینب
گردد گرفتار
آید با راست
در بین بازار
بالای نیزه می بیند دعایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
یاحسین ِ مظلوم
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
اهلا و سهلا
سبط المصطفی
شد کربلایت
عرش معلا
حاجی زهرا مهمان ِ منایی
زینب بگوید
دارو ندارم
دیگر از امشب
دلشوره دارم
آید از این صحرا بوی جدایی
می ترسم اینجا
برغم نشینم
زنده بمانم
داغت ببینم
اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی
آیم با عزت
پایین ز محمل
غمی ندارم
با ابوفاضل
مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی
#نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
زهرای شامم
ویران نشینم
ام البکایم
شورآفرینم
دیده به راهم دیدارم بیایی
بوسم لبانت
با اشک دیده
من قد خمیده
تو سربریده
خوش آمدی ای مهربان بابایی
بنشین ای بابا
روی زانویم
افتاده از کار
هردو بازویم
دیگر ندارد صورتم زیبایی
#نوحه_شب_سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
بنت الزهرایم
کوهِ وقارم
هدیه برایت
دو لشگر دارم
مزن دست رد بر این دو فدایی
مانند نجمه
کن رو سپیدم
نما چون رباب
ام الشهیدم
بپا کرده تو عجب منایی
دیدم در چشمت
اشک خجالت
نیامدم من
به استقبالت
نبینم آقا بی کس و تنهایی
#نوحه_شب_پنجم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ده ساله اما
عبد خدایم
یاری تو از
خیمه می آیم
دارم در رگم خون ِ مجتبایی
دستم از دست
عمه کشیدم
پای برهنه
از تل دویدم
دیدم افتاده زیر دست و پایی
روی گلویت
دستم سپر شد
جسمم به روی
دو درد سر شد
از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی
#نوحه_شب_ششم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
گشتم جانانه
از خیمه عازم
عمو غم مخور
نمرده قاسم
داری از نسل مجتبی فدایی
رجز می خوانم
اِنّی أنا الحق
گردن می زنم
اولاد ازرق
شاگرد ِ عباس می کند آقایی
کوبیده جسمم
با سم مرکب
زیبای خیمه
شد تا مرتب
رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی
#نوحه_شب_هفتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ششماهه اما
پیرِ مسیرم
از غربت تو
باید بمیرم
معراجم شده معراجِ زیبایی
اگر چه بابا
نازک گلویم
پیش خدا من
با آبرویم
باب الحوایج هستم هر کجایی
از تشنه کامی
من نیمه جانم
روی دستانت
داده تکانم
تیر سه شعبه به جای لالایی
در خیمه مادر
دیده به راهم
آغوشت آخر
شد قتلگاهم
اشکخجالت میریزی تنهایی
#نوحه_شب_هشتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
شبه پیمبر
همنام حیدر
اپل قتیلم
علی اکبر
دارد صورتم نور مصطفایی
ابن الحسین
ابن الحسنم
مانند طوفان
من صف شکنم
اسماعیل تو می شود فدایی
تا می نشینم
روی عقابم
همه می گویند
ابوترابم
ترسیده لشگر از این رونمایی
خوردم زمین تا
از روی مرکب
تسبیح جسمم
شد نامرتب
تا دیدی گفتی چه اربااربایی
مانند مادر
کوچه وا کردند
در پهلوی من
نیزه تا کردند
بالا نیاید از گلو صدایی
#نوحه_شب_تاسوعا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
سردار لشگر
زیباترینم
از شیرِ پاک ِ
ام البنینم
دادی تو به من منصب سقایی
عمود خیمه
علم به دوشم
به عالم تو را
نمی فروشم
رد کرده ام چه امان نامه هایی
افتاده دستم
در بین راهت
غربت گرفته
راه نگاهت
پیدایم کنی زدم دست و پایی
برگرد به خیمه
دلشوره دارم
برای زینب
من بی قرارم
ندارد سپاه ِ دشمن حیایی
مبر تنم را
تاخیمه آقا
شرمنده هستم
از روی زنها
بر پابشود درحرم غوغایی
#نوحه_شب_عاشورا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
دارو ندارم
بنشین کنارم
امشب حسین جان
دلشوره دارم
دارد نگاه تو بوی جدایی
می کند آخر
داغ تو پیرم
الهی پیش از
تو من بمیرم
دیگر ندارد گریه ام صدایی
فردا چه سازم
بی تو حسین جان
یک زنِ تنها
با این یتیمان
در چشم اینها ندیدم حیایی
#قاسم_نعمتی