eitaa logo
مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی
253 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
579 ویدیو
296 فایل
*نه‌هرکس‌شد‌مسلمان‌می‌توان‌گفتش‌که‌سلمان‌شد‌ که‌اول‌بایدش‌سلمان‌شدو‌آنگه‌مسلمان‌شد.* «مجمع‌الذاکرین‌سلمان‌فارسی» ‌درمنطقه‌مرکزی‌تهران‌دائرشده‌وباهدایت‌ خادم الشریعه شیخ محمدحسین شکروی ودیگراساتیدانجام‌وظیفه‌می‌کند.
مشاهده در ایتا
دانلود
(عليه السّلام)فرمودند: ثلاث درجات: افشاء السلام، و اطعام الطعام و الصلاة باللیل والناس نیام. سه چیز منزلت و مقام را مى‌افزاید: سلام دادن، غذا دادن و شب نماز خواندن، آن زمان که مردم در خوابند. 📚بحارالانوار، ج ۸۷، ص ‍۱۴۱
نوحه ورود اهلبیت علیهم السلام به شهر ( ره) ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● شهر مدینه به تو از ما سلا م ای خاک تو مرقدچندین امام آمده زینب در کنارت=رها شد از بند اسارت. ۲. ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● مدینه با فتح و ظفر آمدم با کو له باری ا ز خبر آمدم اگر چنین در شور وشینم=زینب عزادار حسینم ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● حسین من راتشنه سربریدند تن شریفش را به خو ن کشیدند من دیده ام خزان گلها=درخا ک وخون گلهای زهرا ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● مدینه من داغ جوان د یده ا م سرهای خونین بر سنان دیده ام برای من راهی نمانده=عشق وطن ما را کشانده ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● مدینه ما رنج سفر دیده ا یم خود را درآغوش خطر دیده ایم هستی مافدای دین شد=گلگون زخونشان زمین شد ۲ ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●● مدینه گلهایم همه خزان شد گریان زغم زمین وآسمان شد حسین شهیدراه دین است=منطق ماهمیشه این است. ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻حکایت آموزنده 🔻 ✍ درویشی تنگدست، به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم 🔸 خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. این را بگفت و روانه شد. 🔸خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی... از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❁✦🌿🌸🌿✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ورود اهل بیت ع به مدینه) آمده مدینه،زینب حزینه گفت جدا شهید،شد حسین ز کینه شد شهید حسینت،نور هر دو عینت ما شدیم میهمان،کوفیان میزبان بر روی ما عدو،بست آب روان شد شهید حسینت،نور هر دو عینت کشته شد حسینت،در کنار دریا با لب تشنه شد،سر ز پیکر جدا شد شهید حسینت،نور هر دو عینت آتش افروختند،در خیام حرم سوخت قلب همه،عترت محترم شد شهید حسینت،نور هر دو عینت رفتم از کربلا،با اسارت به شام تا کنم نهضت،نور عینت تمام شد شهید حسینت،نور هر دو عینت هست سوغات من،پر ز خون پیرهن از حسین عزیز،سرور بی کفن شد شهید حسینت،نور هر دو عینت. زمینه:همه جا کربلاست،همه جا نینواست
(مدینه) ‏(آمدن حضرت زینب س به مدینه) آن دم بریدم،من از حسین دل کامد به مقتل چون اجل شمر سیه دل،آتشم افتاده بر دل من بی برادر گشته ام بی یار و یاور گشته ام دیدم ز مرکب شد نگون چون نور عینم در بحر خون می زد شنا گویا حسینم شمر از پی قتل ضیای مشرقینم او می دوید و من می دویدم او رو به سوی مقتل و من سوی قاتل،آتشم افتاده بر دل بگذاشت چون پا شمر دون از بد فعالی بر مخزن سر خدای لایزالی در لرزه آمد عرش حی بی مثالی او می نشست و من هم نشستم او روی سینه از قضا من در مقابل،آتشم افتاده بر دل چون دید قاتل را حسین چون گل برافروخت با آن که قلبش از عطش هر لحظه می سوخت بر عاشقان سرمشق عشاقی بیاموخت بر خاک میدان،می زد چو جولان در خون خود هر لحظه همچون مرغ بسمل،آتشم افتاده بر دل چون خنجر کین در کف قاتل بدیدم آهی کشیدم پیرهن در بر دریدم گفتم دگر شد از حسین قطع امیدم او می برید و من می بریدم او از حسینم سر ولی من از حسین دل،آتشم افتاده بر دل آن عاشقی کز خون رخ خود سرخ رو کرد در شط خون یکباره او غسل و وضو کرد او گلشن اسلام را با آبرو کرد او رهسپر شد،من رهسپارش او روی نی من از عقب منزل به منزل،آتشم افتاده بر دل رأسش به نی دیدم به کوفه روی بازار همچون هلال انگشت نمای خلق بسیار بشنیدم از شمر لعین در پیش حضار ناگاه او زد،وان گه زدم من او طعنه بر رأس حسین من سر به محمل،آتشم افتاده بر دل داد از جفای کوفیان داد از غم شام چون شمر ما را برد اندر مجلس عام در سلسله یک سلسله بیمار و ایتام او می کشید و من می کشیدم او از کشیدن خسته شد من از سلاسل،آتشم افتاده بر دل چون در حق گوینده اش عارف نبودم رحمت بر او چندی از او تضمین نمودم من اقتدا کردم بر اشعارش فزودم روحش شود شاد،تا یوم میعاد او هاشمی را کرده در این رشته داخل،آتشم افتاده بر دل. زمینه:رکمان لقمه دار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(امام رضا ع) در خراسان شور و غوغاست ماتمی عظمی به پا شد شد شهید کین رضا و شیعه در شور و نوا شد شد گلی پرپر ز کینه،هر کجا بزم عزا شد از غم هشتم گل دین،خون دل اهل ولا شد آه و واویلا واویلا۴ شد شهید ظلم و کینه پسر موسی بن جعفر گل گلزار ولایت پاره ی قلب پیمبر هشتمین مولای عالم،شد شهید راه قرآن بهر مظلومی ات او،دیده ها گردیده گریان آه و واویلا واویلا۴ گشته از کینه ی دشمن قصر مأمون قتلگاهش باشد این نور ولایت بر در حجره نگاهش زهر اثر کرده به پیکر،بر زمین خیر العباد است هشتمین شمس ولایت،منتظر بهر جواد است آه و واویلا واویلا۴ آمده از ره جواد و خون شده زین غم دل او ناله ها و غم بابا زد شرر بر حاصل او بهر بابای غریبش،سوزد و گرید دمادم زین همه داغ و مصیبت،قامتش از سوز غم خم آه و واویلا واویلا۴ نور چشمش بگرفته سر بابا را در آغوش هشتمین نور ولا در دامن او گشته خاموش به فدای دین و قرآن،هشتمین نور مبین شد از غم بابای مظلوم،نور دیده اش غمین شد آه و واویلا واویلا۴ گشته تشییع جنازه پیکر شاه خراسان از غم هجران بابا شد جواد او پریشان وقت تشییع جنازه،پیکرش بر دوش یاران پیکر جد غریبش،پایمال سم اسبان آه و واویلا واویلا۴