حاج علی پور علی (جاهد)
مژده یاران که عید ایمان است
عید ماه نزول قرآن است
مژده بادا که روزه داران را
روز بخشایش گناهان است
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد
عید فطراست و عید طاعات است
عید مقبولی اطاعات است
وه که بگشوده باب حاجات است
روز سر دادن مناجات است
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد
عید فطر است و عید قرآن است
عید هر مومن و مسلمان است
عید جشن و سرور و ذکرخداست
روز مرگ جنود شیطان است
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد
عید قرآن و امت است امروز
عید مردان همت است امروز
باب رحمت گشوده حضرت دوست
روز باران رحمت است امروز
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد
آسمان غرق شور و شیدائیست
نور حمت عجب تما شائیست
از افقها ستاره می بارد
هستی اندر مسیر زیبائیست
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد
در گلستان دین چه غوغائیست
غنچه در غایت شکوفائیست
می نشیند به بار نخله ی عشق
بار این نخله بار طوبائیست
عید فطر است و افضل الاعیاد
بر همه مومنان مبارک باد.
#عید_فطر
#جاهد
شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
حسرت گرفته باز حصار مدینه را
غم تیره کرده است دیار مدینه را
آثار حزن فاطمه و غربت علی
پُر کرده است گوشه کنار مدینه را
در کوچه های شهر چو ماه علی گرفت
رنگی دگر نماند عذار مدینه را
داغ عزای حضرت صادق فکنده باز
با اشک و آه ما سر و کار مدینه را
تا خاک ریختند بر اندام آن امام
کردند دفن دار و ندار مدینه را
گویا فشانده اند بر آن قبر بی چراغ
غمهای بی نشانه مزار مدینه را
می گریم از مصیبت جانسوز او مگر
بر دیده ام زنند غبار مدینه را
در خلوت بقیع بجز اشک مهدیش
شمعی کجا بود شب تار مدینه را
من جان نثار مکتب اویم مؤیدم
دارم از او امید جواز مدینه را.
#موید_خراسانی
در مدح امام جعفر صادق علیه السلام
ای روی تو جلوه ی حدائق
داغ تو صفاده شقایق
وارسته ز قید هر تعلّق
آزاده ز رشته ی علایق
آنجا که فروغ مهر رویت
کذب است صفای صبح صادق
ذات تو به جز صفات واجب
بر هر صفتی سزا و لایق
دارند شکستگان عشقت
بر رحمت تو امید واثق
ای ناطق حقّ مصحف حق
کز نطق تو مصحف است ناطق
جز راه ولایتت نپوید
در اوج سپهر، نجم طارق
از نور رخ تو، روز روشن
وز موی تو شام تار غاسق
ای سابقه ی عطای اوّل
ای غایت جود بر تو لاحق
مهریست رخت که روشن از اوست
اقطار مغارب و مشارق
قهر تو جحیم هر مخالف
مهر تو نعیم هر موافق
از مطلع عارضت عیان است
آن نور نهفته در سرادق
شام ابد از تو روز روشن
بر صبح ازل رخ تو فالق
سکّان سرادقات عُلوی
بر گوشه ی درگه تو شائق
عالم همه هالک و تو باقی
معضوق تو، کائنات عاشق
هر لطف و کمال در وجود است
در ذات تو کرده جمع، خالق
لعل تو شکفت و شد جهان پر
از حکمت و منطق و حقایق
نشناخت بهای گوهرت را
هر نفس دنی و پست و فاسق
کُشتند چراغ بزم وحدت
گرچه نکُشد فروغ فائق
حق جلوه ی جاودانه دارد
باطل همه زائل است و زاهق
بر اوج مقام تو مُقرّ است
هر ذی نفسی به جز منافق
ای شارح منهج هدایت
ای حجّت حق امام صادق
عالم به هوای توست مجذوب
چون ذرّه به جلوه های شارق
ایوای ز هول روز محشر
گر دست نگیری از خلایق
#عابد به تو درد خویش گوید
ای بر همگان طبیب حاذق.
#عابد_تبریزی
﷽
آیت الله بهجت می فرمودند:
این کارها را به این نیّت که اگر مردن بیمار، حتمی نیست، به وسیله این ها شفا یابد، انجام دهید:
1⃣ مقدار کمی از خاک پاک مدفن سیّدالشهدا علیه السّلام را در آب زمزم مخلوط کرده و هفتاد مرتبه سوره «حمد» بر آن بخوانید و در نوبت های متعدد، هر روز به بیمار بخورانید، تا زمانی که شفا یابد.
2⃣ به فقیران «متعدد» صدقه بدهید، گرچه صدقه ای که به هر کدام میدهید، کم باشد.
3⃣ روزی هفت بار سوره «حمد» را به نیّت شفای او بخوانید.
4⃣ هر کس نزد بیمار میرود، برای شفایش سوره «حمد» بخواند.
5⃣ بیمار را به مشاهد مشرَّف (مزار معصومان علیه السّلام و …) ببرید و اگر نمی تواند، همین طور نیّت و توجّه کند که به آن مشاهد رفته و زیارت کند، و همین که نیّت شفا یافتن به آن زیارتگاه برود، کافی است.
6⃣ در حضور بیمار، مرثیه بخوانید به طوری که او منقلب و متأثر شود.
7⃣ حدیث کساء را (مکرَّراً) برای شفای او بخوانید. (و هنگام خواندن در مجلسی که این حدیث را میخوانید، عود روشن کنید.)
منبع:عرفان و عبادت، ص۳۹۲
جلوه جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند
صدچو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گرچه باشمع وچراغ این آستان بیگانه است
الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است
یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع
گرچه مىتابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع
میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر
بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع
بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را
قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع
تا سروکارش بود با عترت پاک رسول
کى عنایتبا کم و کیف جهان دارد بقیع
این مبارک بقعه را حاجتبنور ماه نیست
در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع
اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال
هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع
چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه
پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع
فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین
اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع
در پناه مجتبى در ظل زین العابدین
ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبى و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز
داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع
کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول
منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع
آخر اینجا قصه گوى رنجبى پایان تست
غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع
خفته بین منبر و محرابى اما بازهم
از تو اى انسیه حورا نشان دارد بقیع
راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت
تا بکى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟
شب که تنها میشود با خلوت روحانىاش
اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است ودربرروى مردم بسته است
زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع
کاش باشدقبضه خاکم درآن وادى «شفق»
چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع.
#محمد حسین بهجتی(شفق)
خوش آن نسیم که می آید از کنار بقیع
خوشا هوای روان بخش و مُشکبار بقیع
فرشتگان ز زمین می برند سوی بهشت
برای غالیهی حوریان غبار بقیع
اگرکه طورتجلّی ز صدق می طلبی
بیا به گلشن روحانی دیار بقیع
دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بی شمار بقیع
ایا که غیرت دین داری و ولایت آل
ببار خون، عوض اشک در کنار بقیع
خراب کرد ستم، مشهد چهار امام
کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع
نخست مرقد سبط نبی امام حسن
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقیع
مزار حضرت سجاد، اسوه عبّاد
امین اعظم حق، رکن استوار بقیع
مزار حضرت باقر، عزیز پیغمبر
که بر فزوده به اجلال و اشتهار بقیع
مزار حضرت صادق رییس مذهب و دین
جهان علم و عمل، نور کردگار بقیع
قبور منهدم دیگر از تبار رسول
فزوده است بر اوضاع رنج بار بقیع
زظلم فرقه وهّابیان ناکس دون
بیا ببین که خزان گشته نوبهار بقیع
در این مصائب عظمی ولی عصر بوَد
شکسته خاطر و محزون و داغدار بقیع
کند ظهور و جهان پر کند ز دانش و داد
زند به ریشه خصم ستم شعار بقیع
قیام باید و مردانگی و همّت و عزم
که بر طرف کند این وضع ناگوار بقیع
وگرنه تا نشود قطع دست استعمار
جهان شیعه بودزار و دل فگار بقیع
حرامیان به حرم تا که حاکم اند رواست
که مسلمین همه باشندشرمسار بقیع
سلام بی حد و بسیار بر پیمبر و آل
درود وافر و بی انتها نثار بقیع
ز یاد مرقد ویران اولیای خدا
همیشه«لطفی صافی»است بی
قراربقیع.
#آیة_الله_صافی_گلپایگانی
#سالروزتخریب_بقیع
پندیات
میرزا حسن خان وثوق (وثوق الدوله)
خُنک آنکس که نباشد پیِ آزار کسی
بار بر کس ننهد چون نبَرد بار کسی
رشک یکسو نهد و پاکدلی پیشه کند
نشود سرد دل از گرمیِ بازار کسی
آنکه را خنده به گفتار و به کردار رواست
چه زند خنده به گفتار و به کردار کسی ؟
دل که هست آینه ی غیبِ خدا ، عیب بود
که شود آینه ی عیب کس و عارِ کسی
عیب خود بنگر و بر عیب کسان خُرده مگیر
که حساب از تو نپرسند ز رفتار کسی
گوهر آدمی اندیشه ی وی باشد و بس
جز بِدان پی نتوان بُرد به مقدار کسی
گوهر خویش بپرداز ز زنگار هوس
زنگ بر وی مَهل از درهم و دینار کسی
گر نه در اندک و بسیارِ کسانت طمع است
چند گویی سخن از اندک و بسیار کسی
خویِ آزاد بجوی و ره تقلید مپوی
مَطَلب منفعت از سخره و پیکار کسی
سعی کن تا نفزایی گره از بی خردی
چون به دانش نگشایی گِره از کار کسی
بگذر ازجامه ی نو،گرکفت ازمایه تهی ست
زیب اندام مکن جامه و دستار کسی
کام بر دوخته از میوه ی شیرینت به
که نظر دوخته بر شاخه ی پُربار کسی
سخن قیمتی و ساده همین ست#وثوق
گر سخن فهم کند خاطر ایثار کسی .
#وثوق_الدوله
پسر رو قدر مادر دان که دایم
کشد رنج پسر بیچاره مادر
برو بیش از پدر خواهش که خواهد
تو را بیش از پدر بیچاره مادر
ز جان محبوب تر دارش که داردت
ز جان محبوب تر بیچاره مادر
نگهداری کند نه ماه و نه روز
تو را چون جان به بر بیچاره مادر
از این پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بیم خطر بیچاره مادر
به وقت زادن تو مرگ خود را
بگیرد در نظر بیچاره مادر
بشوید کهنه و آراید او را
چو کمتر کارگر بیچاره مادر
تموز و دی تو را ساعت به ساعت
نماید خشک و تر بیچاره مادر
اگر یک عطسه آید از دماغت
پرد هوشش ز سر بیچاره مادر
اگر یک سرفه ی بیجا نمایی
خورد خون جگر بیچاره مادر
برای اینکه شب راحت بخوابی
نخوابد تا سحر بیچاره مادر
دو سال از گریه ی روز و شب تو
ندارد خواب و خور بیچاره مادر
چو دندان آوری رنجور گردی
کشد رنج دگر بیچاره مادر
سپس تا پا گرفتی تا نیفتی
خورد غم بیشتر بیچاره مادر
تو تا یک مقتصر جانی بگیری
کند جان مقتصر بیچاره مادر
به مکتب چون روی تا باز گردی
بود چشمش به در بیچاره مادر
وگر یک ربع ساعت دیر آیی
شود از خود به در بیچاره مادر
نبیند هیچ کس زحمت به دنیا
ز مادر بیشتر بیچاره مادر
تمام حاصلش از زحمت این است
که دارد یک پسر بیچاره مادر.
# ایرج میرزا
کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع
تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع
کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من
تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع
کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد
اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع
آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال
در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع
آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار
جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع
آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان
تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع
آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان
قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع
آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک
از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع
اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق
اى موید جان عالم باد قربان بقیع.
#استاد موید