eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
37.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3هزار ویدیو
342 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmaozakerine لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac لینک گروه 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•صبح و شب راهی بازار.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ۹۸_ سید رضا نریمانی •✾• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🎼نمیدونم دلم دیونۀ کیست .. |⇦•مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام ماه رجب تقدیم به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با نوایِ گرم حاج حسن خلج•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نمیدونم دلم دیونۀ کیست اسیرِ نرگسِ مستانۀ کیست *ایام ماهِ رجب ، ماهِ زیارتیِ سیدالشهدا علیه السلام ..* نمی دونم دلِ سرگشتۀ ما کچا می گرددُ در خونۀ کیست *معلومه دیگه .. شما نمیدونی دلت کجاست ؟.. : * بر مشامم میرسد هر لحظه بویِ کربلا بر دلم ترسم بماند آرزویِ کربلا .. کربلا یا کربلا .. کربلا یا کربلا .. تشنۀ آبِ فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبرِ شهید کربلا .. کربلا یا کربلا .. کربلا یا کربلا .. اگر یارِ مرا دیدی به خلوت بگو ای با وفا ای با مروت گریبانُم زِ دستت چاک چاک ست نخواهم دوخت تا روزِ قیامت *لیله الرغائبم گذشت ، شبی که میگن شب پر کشیدن و نزدیک شدنِ .. شبِ تقرب پیدا کردنِ .. شبِ مهدی ، شبِ زهرا ، شبِ حسینی شدنِ .. (بزار یکم با امام زمان حرف بزنیم ..) روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم دلم هوایِ تو کرده بگو چه چاره کنم *پسرِ نرجس خاتون .. آقاجانم .. بگو چه چاره کنم .. بگو چه چاره کنم .. گفت دیدمش در به در داره میگرده ؛ مسجدِ جمکران ، مسجدِ سهله ، مسجد کوفه ، این جلسه به اون جلسه ، کوه ها و بیابان ها .. گفت چته؟ .. چرا در به درِ کوه و بیابان شدی؟ .. گفت دنبالِ آقام میگردم ، دلم برا آقام یه ذره شده ، میخوام مولام رو زیارت کنم .. گفت این همه در به دری نداره برو وضو بگیر بیا .. من الان یه کاری می کنم آقات بیاد کنارت باهات حرف بزنه .. گفت دستم انداختی؟ هر جا شنیدم ردِ پایی ازش هست رفتم پیداش نکردم ، تو میگی من میارمش پهلوت بشینه باهاش دردُ دل کنی؟.. گفت امتحان کن تو که همه کار کردی اینم امتحان کن . رفت وضو گرفت گفت بگو ببینم بگو چیکار کنم ؟.. زود باش بگو دلم براش یه ذره ست .. گفت بشین سمتِ کربلا .. دستِ راستتُ بزار رو سینه ت .. امشب شبِ حسینِ .. رفقا سمتِ کربلا بشینید .. گفت خُب نشستم ، چی کار کنم ؟.. گفت سلام به آقا بده ..: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ گفت سلام دادم ، شروع کرد روضه خواندن : این کشتۀ فتاده به هامون حسینِ توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست دیدم یه صدایِ آرام آرام گریه به گوشم میرسه .. یه وقت دیدم ، یه آقایی کنارم نشسته هی پنچه میندازه محاسنش رو میکنه .. هی میگه جدِ غریبم .. أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ .. از زبانِ امام زمان دارم میگما .. : أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى (سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد) جسین ...... خیلی ها این روزا روزه هستن ، دم غروب میخوای افطار کنی با سر انگشتت اشک هاتُ بردار به زبونت بزار ، بگو قربونِ لب هایِ تشنه ت برم .. ان شالله به همین زودی هایِ زود پشتِ سرِ امام زمان تو خیابونِ بین الحرمین .. بریم مقام امام زمان بنشینیم ، امام زمان ناحیه بخونه ما هم خودمون رو بکشیم برا حسین .. ان شالله رفتی کربلا راه میری تو این سرزمین هی زیرِ لب زمزمه کن : از آب هم مضايقه کردن کوفیان خوش داشتند حرمتِ مهمانِ کربلا انکارِ خدایِ ازلی نتوان کرد تفریق رسول، از علی، نتوان کرد گفتم: که علی را، به که تشبیه کنم تشبیه علی جز به علی نتوان کرد یا علی یا علی مالک ملک دلی نام زیبای تو شد رافع هر مشکلی یا علی یا مولا ای نگار زهرا یا حیدر یا حیدر یا مرتضی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🕊⚜️ ذکر توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً چشم خورشید محلی به سیاهی ندهد سینۀ نور ، به خفاش پناهی ندهد خصم بیهوده به دنبال حسن میگردی شبِ تاریک چراغی به نگاهی ندهد تا که دریایِ علی هست کسی جز بی عقل به بیابانِ عطش وعدۀ ماهی ندهد کوهی از جنسِ طلا گر به کفم بگذارند سینه از عشقِ تو آقا پَرِ کاهی ندهد رَختَم از تارِ وفا پُودِ غلامی ست که دل یک نخش را به دو صد خرقۀ شاهی ندهد *حرمُ تخریب می کنن ، میبینن شیعیان دست بر نمیدارند ، تهدید میکنن اینا مسرتر میشن ، جسارت میکنن، اینا آتیشِ غیرتشون برافروخته تر میشه .. چون خیلی اینا عقبند نمی دونن که : «وَفِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ» جمع ما جامعه خوان تر شده از قبل بسوز مجمع ما به سیاهی نرود رو ندهد
‍ ‍ |⇦•امسال هم گذشت .. و توسل به امام زمان عجل الله ویژۀ روزها و ساعات _ استاد حاج منصور ارضی ●━━━━━━─────── امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن اوضاع مان خراب شد، آقا گذشت کن وقتی پدرتویی،همه کارت به حکمت است یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن هرجا شدیم بنده ی دنیا گذشت کن از دوستان که خیر و محبت ندیده ای ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن شرمنده ایم، شاهد ما گریه های ماست بد کرده ایم ما به تو اما ، گذشت کن در شهر راحتیم ، اگر هیچ شیعه ای دنبال تو نیامده صحرا ، گذشت کن آقا .. به حقِ ساقی عطشان کربلا حرف از عموت آمده حالا گذشت کن افتاد بر زمین و صدا زد حسین جان آبی نرفته خیمه زن ها گذشت کن ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
|⇦•حول حالنا الی احسن .. و توسل ویژۀ ساعات پایانی و لحظه تحویل سال نو _ حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حول حالنا الی احسن الحال یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال دوباره دلم داره امید وقتی که میاد سال جدید حاجتم اینه ادم بشم ارزوم اینه بشم شهید قدم بهار شده قرین با نام دو تا بانوی دین سا نویی که سال فاطمست شروع میشه با ام البنین یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال پرشونم و دوام میاد ماه همه شبام میاد سالی که نکوست برای من سالیه که توش اقام میاد فریاد میزنم بیا اقا داد میزنم بیا اقا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان .. / قرائت امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ *ماه رمضانت اومد خدای من ..* فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ *اهل روضه دلشون میلرزه به این فراز که میرسن .. آدم یادِ اون لحظه ای می افته که خواهرش رفت تو گودالِ قتلگاه هرچی این نیزه شکسته ها رو کنار زد دید بدنِ داداشش رو نمی بینه .. یه وقت شنید یه صدایی از گوشۀ گودال بریده بریده هی میگه اِلَیَّ .. آمد کنارِ بدن داداش .. دست برد زیرِ بدن «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ قربان» ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ *تو چه خدایی هستی که گناهانِ خلوتِ منو بخشیدی و پوشاندی ..* یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى *دستت رو بیار بالا :..* عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ *چی میخوای تو این لحظاتِ آخر؟ ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ *میگن لحظۀ جان دادن خیلی سخته، اون موقعی که پیغمبر فرمود دکمۀ پیراهن رو سینۀ محتضر سنگینی میکنه .. خِبره های روضه جلوتر رفتن .. پیغمبر فرمود اگه لحظۀ آخر کنارِ محتضر بودی حتی دکمۀ پیراهنم باز کن میخوام بگم یا رسول الله کجا بودی کربلا دل ها بسوزه برا اون ساعتی که «والشمر جالس علی صدرک» خواهرش دید شمر با چکمه نشست رو سینۀ حسین ..* وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ *حالا میخوام خودم رو معرفی کنم : * اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ *یعنی هرچی بینِ خوبانِ درگاهت میخوای تقسیم کنی، منو یادت نره ..* وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ *اومد جلو شعیبِ پیغمبر رو گرفت، گفت برو به خدات بگو من دارم لحظه به لحظه گناه میکنم، روزیم هم میرسه! تو هیچ کاری هم نمی کنی ..! شعیب دید عجب بندۀ بی ادبیِ .. اومد پیغام رو رسوند، خدای متعال فرمود برو بهش بگو بیچاره، رزق و روزی من که اینا نیست .. همین که بهت اجازه نمیدم با من حرف بزنی بیچاره شدی .. همین که نمیزارم باهام مناجات کنی، نمی خوام صدات رو بشنوم .. (نکنه این ماه رمضان بیاد نخوای صدای منو بشنوی !!! بیچاره میشم ..) آقا موسی ابن جعفر داشت رد میشد دید جوونِ صورتش رو برگردوند رو به دیوار (شراب خورده بود دهانش بوی نجاست میداد) حضرت تا بهش رسید، دست گذاشت رو شونه‌ش به اسم صداش زد، فلانی؛ تو هر حالی که هستید از ما رو برنگردونید .. به مناجات های موسی ابن جعفر به ما نگاه کن .. حالم برا ماه رمضان خوب نیست .. خیلی کسلم، اصلاً حال مناجات با تو رو ندارم ..* وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ {ادامه مطلب در پست بعد ..}
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان .. / قرائت امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ *ان شالله این فرازها برا ما نباشه و با این حال واردِ ماهِ رمضان نشیم ..* اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ *هرچیزی رو که دوست نداری از دلم بیرون کن ..* فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ *بعضی فرازها ناخداگاه آدم رو میبره کربلا .. مناجاتِ بدون اشک معنا نداره .. داری میگی رِضاً بِقَضاَّئِکَ! یادِ کجا می افتی؟! اون موقعی که اربابت صورت رو خاک گذاشت تو گودال داشت مناجات می کرد .. بعضیا گفتن حسین کارش تمومه بعضیا گفتن هنوز زنده‌ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده‌ست یا نه؟! گفتن چیکار کنیم؟! گفت الان بهتون میگم .. اومد بالای گودال داد زد همین الان به خیمه‌هاش حمله کنید .. تا گفت به خیمه ها حمله کنید دیدن آقای ما یه تکانی خورد به زحمت تکیه داد به نیزه غریبی صدا زد اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .. هنوز حسین زنده‌ست ..* وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
‍ ‍⚜️🔸⚜️مناجات و توسل جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ویژۀ شبهایِ احیا _سید مهدی میرداماد⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی *میدونم امشب کربلا هستی ولی یه سری به ما بزن ...* دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی خدا رو شکر ، جا داره امشب همه دستامونو بیاریم بالا شکر کنیم ، تا سحر شکر کنیم به خدا قسم کمه ...* خدارو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم(شک نداشته باش خودت با پای خودت نیومدی) خدا رو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم دعوتمون کردی و باز به محضرت رسیدم ... خدارو شکر که امسالم کنار تو می شینم(اخ اگه بشه چی میشه ...) چه خوب میشه که این دفعه،روی تو رو ببینم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ *ببینم قرآن رو سرت میزاری ... ببینم برا جدت گریه میکنی ... قربون شال عزای به گردنت ... قربون بابا بابا گفتنت ....* با این که توفیق شده اینجا پناه آوردم خیلی خجالت می کشم بار گناه آوردم *همه مهمونی میرن لباس نو می پوشن ... من هی به خودم نگاه کردم ، لباسم کثیف گناه ... باز خدا رو شکر یه پیرهن مشکی برام مونده ... ان شاالله آخرشم با این پیرن مشکی زیر خاک برم .... شبای آخر ماه رمضونه ... ان شاالله محرم با پیرن مشکی منو دفن کنن ... همه دارایی من همینه قربونت برم ....* یادش می یاد که سال پیش چه عهدی با تو بستم(هرکی اینجوریه خودش حدیث نفس کنه و خودش ناله بزنه ...* برای آدم شدنم قول و قرار گذاشتم ... ولی باز هم با خطاهام ، قلب تو رو شکستم عِین خیالمم نبود با تو چه عهدی بستم ... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ یه سال گذشته و هنوز همون جوری بدم من *بهتر نشدم ... بدتر شدم ... یه بار گوشمو میگرفتی آدمم میکردی ... یه بار منو محکم زمین میزدی بفهمم چه خبره ... هی من خطا کردم تو پرده انداختی ... هی من جوونی کردم تو به رو خودت نیاوردی ... هی فرشته هات اومدن گفتن خدا این بسشه دیگه پیمونه اش پر شده الان وقتشه عذابش بدیم ... هی گفتی نه ان شاالله میاد .... منتظرم شب بیست و سوم بیاد ... به جای اینکه تو ناز کنی من ناز تو بکشم ، من هی ناز کردم .... به فرشته هات گفتی عذابش نکنید .... ان شالله میاد ... دلتون میاد این بنده رو عذاب کنید نگاش کنید ببینید با همه بدیش هر وقت یکی میگه حسین .... جانم ... دنبال همین بودی نه؟ همینو میخواستی ؟!! اگه رفتی منم با تو میام ..." برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ... (چرا صدات نمیاد؟! این حسینو واسه کی نگه داشتی) بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا ..... *بگم دیگه...* از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین(بگم یا نه ...) دست وپا می زد حسین زینب صدا می زد حسین *حالا بگو حسین .... (فکر کن نفس آخرته بگو تا نفست بند بیاد) ... حسین .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ . ⚜️جهت دسترسی به صوت ها تلگرام خود را بروزرسانی نمایید⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
|⇦•این جاده های پر رفت و آمد... ویژه پیاده روی اربعین اجرا شده دهه دوم محرم۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این جاده های پر رفت و آمد پس کی قرارِ حس کنه بویِ حضورت رو این چشم های ماتم گرفته پس کی می بینه اولین روزِ ظهورت رو ما که اومدیم با چشای گریون آقا ما آماده ایم برا سربازیتون آقا! ما آماده ایم، آماده ایم... چشم زائرا باید روشن، به نورِ مهدی بشه اربعین باید سر آغازِ، ظهورِ مهدی بشه صدا پیچید تو عالمین وَسَارِعُوا إِلَى الحُسِین ما با امیدِ گوشه نگاهت با جون و دل سختیِ این راهو پذیرفتیم هر ساله آقا! واسه ظهورت تو هر قدم لبیک یا صاحب زمان گفتیم عشق همینکه پای اسمت غوغا باشه شور همینکه عَلَمِ تو بالا باشه از نجف تا کربلا میشه بهشتِ رویِ زمین عاشقی همینه آی دنیا! حسینیارو ببین صدا پیچید تو عالمین وَسَارِعُوا إِلَى الحُسِین ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. 🎤 مناجات و روضه جانسوز _ *اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ* از کسانی که سال های سال بی قرار امام زمانش بوده مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست . سالها از این شهر به آن شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده، خسته شد با خودش گفت میرم کربلای معلی ، آگه اونجا زیارتش کردم که می بینمش، اما اگه اونجا هم ندیدمش، دیگه دنبالش نمی گردم. (بعضی ها عجب نشونی هایی بلد بودن) یه قصیده ای گفت،گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم ان الله دیگه این تیر آخر به هدف می خوره. از حله با چه امیدی،پای پیاده آمد کربلا ، ان شاالله وعده ی هممون اربعین ابی عبدالله با پای پیاده بریم زیارت ... وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند : "اتری تجی ء فجیعه _ بأمض من تلک الفجیعة؟" *یعنی تو عالم مصیبتی جان گداز تر از فاجعه ی کربلا سراغ نداریم* "حیث الحسین علی الثری" *اون ساعتی که از مرکبش رو خاک ها افتاد* "خیل العدی طحنت ضلوعه" *اون ساعتی که ده نفر سوار بر اسب بر بدن نازنینش اسب تازوندن ... دونه دونه ی این ابیات رو داره میخونه، تا رسید به این بیت : "و رضیعه بدم الورید مخضب فاطلب رضیعه" *یعنی این آقایی که اینجا خوابیده یه بچه ی شیرخواره داشت ، چه جوری سیرابش کردن؟ به خون حلقش اون رو سیرابش کردن ... آقا بیا انتقام شیرخواره ی حسین رو بگیر ... تا رسید به این بیت،دید یه دستی از پشت سر به شانه اش خورد ،یکی میگه سید حیدر دیگه بسه ... ادامه نده،منه مهدی طاقت ندارم ... (رمز سخن گفتن با امام زمان رو گرفتی ؟!!) من میخوام بگم آقاجان سید حیدر که چیزی نگفت، فقط گفت این آقا یه بچه ی شیرخواره داشت .. پس چه گذشت بر جد غریبتون حسین ... اومد این بچه ی شیرخواره رو از خواهرش زینب گرفت ، مرحوم سید ابن طاووس می نویسد ، همه یاراش رو زمین افتادن ، یه نگاه کرد دید دیگه براش یاری باقی نمانده ، یه مرتبه صدا زد : "هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّه"ِ همین که اهل حرم استقاثه ی حسین رو شنیدن، انقده این زن و بچه ضجه زدن ... که ابی عبدالله نگران شد ، سراسیمه آمد سمت خیمه ها، اول خواهرش رو صدا زد : "فنادا یا زینب ایتینی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ" این بچه ی صغیر و شیرخواره ام رو بده باهاش وداع کنم ... به به رحمت خدا بر این ناله ها ... روضه ی شیرخواره ی ابی عبدالله از روضه هایی هست که حضرت تو چند تا تشرف سفارش کرده، روضه ،روضه ی باب الحوائجه ... از همه التماس دعا ، برا پیروزی مدافعان حرم زینبی هم دعا کنید ... همین که خواهرش رو صدا زد ، عقیله ی بنی هاشم این بچه رو بغل گرفت ، عجیبه به خدا این بچه رو مادر به ابی عبدالله نداده ، همه ی مقاتل نوشتن زینب این شیرخواره رو به حسین داد ؛ شاید رباب مادرش خجالت کشید، تا این کودک رو تو بغل برادر قرار داد یه جمله ای رو زینب گفته ، عرضه داشت داداش سه روزه که این بچه آب نخورده" "فأطلب له شربة من الماء فاخذ الحسین علی یدا" ابی عبدالله این شیرخواره رو ، رو دست گرفت ،بعضی ها نوشتن اونقده بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد" فرمود :«ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل الرضیع» آگه به من رحم نمی کنید لااقل به این شیرخواره رحم کنید «اما ترونه کیف یتلظی عطشا» مگه نمی بینید از شدت عطش لب هاشو پشت سر هم باز و بسته می کنه ... گریه کنا ، ناله زنا ، هنوز حرف ابی عبدالله تمام نشده بود ، حسین هم متوجه نشد تیر حرمله از کدام طرف آمد ... یه وقت دید ... «فَذُبحَ مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن ... » چنان گوش تا گوش علی دریده شد ... ناله بزن یا حسین ... ┄┅═══✼✼═══┅ .👇
‍ |⇦•من میرمُ ای فاطمه جان .. و توسل ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه تقدیم به ارواح طیبه شهدا و همۀ درگذشتگان من میرمُ ای فاطمه جان پشتِ خونه ت هیزم میارن پا رویِ حقِ مرتضی و پا رویِ چادرت میزارن بهشتُ با بال و پرت میسوزونن به پیشِ چشم همسرت میسوزونن ای وای تو رو با پسرت میسوزونن ، فاطمه جان .. «ای وایِ من ، ای وایِ من ، ای وایِ من ..» میمونه این فاجعۀ تلخ برا همیشه تویِ تاریخ دردِ تو رو باید بپرسم از پنچه هایِ سرخ یک میخ قامت کمون دنبالِ مرتضی میری نفس نفس زنون تو کوچه ها میری زهرایِ من به زیرِ دستُ و پامیری «ای وایِ من ، ای وایِ من ، ای وایِ من ..» *دورِ بستر همه دارن گریه میکنن پیغمبر تو بستر افتاده ، امیرالمومنین ، حضرت صدیقه ، اسماء همه دارن گریه میکنن .. یه وقت دیدن در باز شد حسنین اومدن خودشونُ رو بدنِ پیغمبر انداختن .. رسولِ خدا تو حالتِ احتضارِ .. روایت داره سینۀ محتضر باید سبک باشه تا امیرالمومنین اومد بچه ها رو برداره یه وقت پیغمبر اشاره کرد بزارید باشن .. اونا رو سینۀ من باشند من راحت جون میدم .. اما دیدن همینطور که عرقِ سرد کرده پیغمبر هی نگاه به ابی عبدالله میکنه .. زیرِ گلوشُ میبوسه .. هی میگه «مالي و ليزيد؟ لا بارك الله فيه، اللهم العن يزيد» ما رو به یزید چه کار .. لعنت کرد پیغمبر قاتلین ابی عبدالله رو ..* روضه ها رو دارم میبینم دلم از این قصه ها خونه این دم آخری بزار تا، حسین رویِ سینه م بمونه یه روز میاد که با پا رو سینه ش میرن پیرهنشُ از پیکرش در میارن کاش که برن براش یکم آب بیارن «ای وایِ حسین ، ای وایِ حسین ..» حسینمُ آبش ندادن حسینمُ خاکش نکردن هنوز دارن این نانجیبا میونِ گودالُ میگردن سرش رو میبرن به رویِ نیزه ها تنش میمونه زیرِ سم مرکبا واویلا من دفنه أهل القرى *وقتی امیرالمومنین بدنِ رسول خدا رو داره غسل میده ، مولا میگه خواستم پیراهن از تن بیرون کنم ، ندا اومد علی جان ، پیراهن از تنش بیرون نیار .. از زیرِ پیراهن بدنُ غسل بده .. وقتی بدنُ به صورت میخاست بخواباند پشتِ حضرتُ غسل بده باز خطاب اومد رسولِ خدا رو به صورت رویِ زمین نگذار .. بدنُ رویِ شانه قرار داد بدنُ غسل داد .. باید بگیم یا امیرالمومنین حق هم همینه .. اما الهی بمیرم برا اون آقایی که امام زمان میگه «السلام على الخد التريب ، السلام على البدن السليب ..» قربونِ اون بدنی که پیراهن از تنش بیرون کردن .. ای حسین .. @majmaozakerine
|⇦•بیت وحی و شعله های نار... به امام زمان عجل الله و روضۀ حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خونِ محسن می‌چکد از آن دَرِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم ─── داره در میسوزه کبوتر میسوزه جلو چشمِ دختر، بمیرم برات یه مادر میسوزه، بمیرم برات چه خاکی به سر شد آتیش شعله ور شد پیچید آهِ زهرا، بمیرم برات علی بی پسر شد، بمیرم برات رنج و عذاب شد نقش زمین زندگیِ ابوتراب شد عبای حیدر برا فاطمه حجاب شد فضه کجایی؟ فضه کجایی؟ از مادرم نمیرسه دیگه صدایی تو خونمون شده عجب برو بیایی وای مادرم، وای مادرم... خونه ی آقامِ چرا ازدحامِ نگفتش یکی هم، بمیرم برات این آقا امامِ، بمیرم برات تا حقش رو خوردن گلوشو فشوردن بدونِ عمامه، بمیرم برات علی رو می بردن، بمیرم برات @majmaozakerine
🕊⚜️ ذکر توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً چشم خورشید محلی به سیاهی ندهد سینۀ نور ، به خفاش پناهی ندهد خصم بیهوده به دنبال حسن میگردی شبِ تاریک چراغی به نگاهی ندهد تا که دریایِ علی هست کسی جز بی عقل به بیابانِ عطش وعدۀ ماهی ندهد کوهی از جنسِ طلا گر به کفم بگذارند سینه از عشقِ تو آقا پَرِ کاهی ندهد رَختَم از تارِ وفا پُودِ غلامی ست که دل یک نخش را به دو صد خرقۀ شاهی ندهد *حرمُ تخریب می کنن ، میبینن شیعیان دست بر نمیدارند ، تهدید میکنن اینا مسرتر میشن ، جسارت میکنن، اینا آتیشِ غیرتشون برافروخته تر میشه .. چون خیلی اینا عقبند نمی دونن که : «وَفِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ» جمع ما جامعه خوان تر شده از قبل بسوز مجمع ما به سیاهی نرود رو ندهد
|⇦•اگر چه گریه ... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده ۲۹ ماه صفر ۱۴۰۱ به نفس حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگرچه گریه نمودند و ما با غمتان مرا ببخش مرا ببخش نمرده ام پس از محرّمتان... لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن چگونه از غمتان بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دیگر میشویم مَحرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه ی مادر برای ماتمتان آقا دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچمتان هزارشکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ی ماتم شدیم هم دمتان یا امام رضا.. بیا دوباره بخوان روضه های یابن الشبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دَمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام امّا مرا ببخش که نمردم به پای مَقدمتان «یا صاحب الزمان..» ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•ای داغدار داغ پدر.... و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۸ ربیع ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای داغدار داغ پدر، آجرک الله... *امروز صاحب عزا امام زمانه، مجلس عزای یک پدر رو اولین کسی که جلوی در می ایسته آقازاده است، امام زمان نگاهتون کرده، فرموده اومدی مجلس عزای پدر من رو گرم کنی، خدا خیرت بده‌..* ای داغدار داغ پدر یابن العسکری داری دوباره دیده ی تر یابن العسکری ما هم به غربت پدرت گریه می کنیم ما را میان گریه بخر یابن العسکری خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری *اگه شما باشید دیگه خبری از این فتنه ها نیست، همه دارن همه کار میکنن پرچم شما رو پایین بیارن نمیدونن، صاحب این پرچم، فاطمه ی زهرا ست؛ صاحب چادر فاطمه است، زینت بخش به چادر زهراست تا روزی ک خدا خدایی میکنه خودش حرمت فاطمه اش رو نگه میداره، حالا یه روز حرمتشو شکستن، همون یبار برا خدا بس بود...* صبر همه تمام شد و شب سحر نشد کی می رسد زمان سحر یابن العسکری دیده، ندیده در به در و عاشقت شدیم چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری آقا به گریه باز به سرداب می روی از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری از ما قبول کن، کمِ ما را زیاد کن ای داغدار داغ پدر یابن الحسن
|⇦•بیا که گنبد خضرا... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هر دیار عزادار مادرند همه بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت قسم به خاک نشسته به چادر مادر سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت * خدا رحمت کنه علامه امینی رو، فرمودند: وقتی توی خونه پشت در حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین افتاد، بچه اش سِقط شد، قبل از اینکه بگه "یا ابتاه یا رسول الله!" قبل از اینکه شوهرش علی و فضه رو صدا بزنه، یه جمله فاطمه گفته، صدا زده: پسرم مهدی بیا...* هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت * حضرت زهرا سلام الله علیها دامنِ علی رو گرفت، گفت: نمیذارم علی رو با این وضع مسجد ببرید، هر چه کردن نتونستن دستِ فاطمه رو کوتاه کنند، یا صاحب الزمان! یه کاری کردن با دستور اون دومیِ نانجیب، با غلاف شمشیر، زبانم لال... وقتی بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت دیگه نتونست از بستر بلند بشه، این بیماری کار رو به جایی رساند که فقط پوست و استخوان از بی بی به جای ماند، بازو و پهلوی فاطمه شکسته است، از اینها بالاتر یه جلمه روضه داره آیت الله کمپانی، از ایشون سئوال کردن قضیه میخِ در چی بوده؟ ایشون می فرمایند:" وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَار، سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَار" یعنی من نمی دونم برید از سینه ی فاطمه سئوال کنید این میخ چی بوده.... امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن میخِ در به سینه ی فاطمه فرو رفت، نزدیک به نود و پنج روز، هر وقت مادر ما فاطمه نفس میکشید از سینه اش خون می اومد... امشب این دلهای عاشق مدینه باشه ، به یاد آن یتیمان بی مادر، جلوی چشم بابا گریه نمی کردند، اما همین که بابا از خانه بیرون می رفت، یکی سجاده ی مادر رو می آوُرد، یکی چادرِ مادر رو می آوُرد، اینقدر گریه می کرند که فضه ی خادمه صبرش تموم شد، یه روز امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید فضه اثاثیه اش رو جمع کرده میخواد بره، صدا زد: فضه! چه خبره، کجا میخوای بری؟ گفت: آقا! من دیگه طاقت ندارم، آقا این گریه ی بچه ها، جای خالیِ فاطمه من رو رنج میده.... خدا میداند و دلِ بچه های فاطمه... یه شب ابی عبدالله صدا زد: بابا! دلم برا مادرم تنگ شده، آخه حسین خیلی مادری بود، آورد حسین رو کنار قبر مادر، دستش رو رها کرد، دید حسین صورت روی خاک قبر گذاشته تویِ دلِ شب، هی می گفت: مادر! مادر! من حسینِ تو هستم، یه جمله با حسینت حرف بزن، اما اینجا جوابی نشنید، حسینی ها! اما توی گودی قتلگاه، اون نانجیب گفت: وقتی خواستم سَرِ حسین رو جدا کنم از بدن، ناله ی یه خانمی رو شنیدم، هی میگفت: غریبِ مادر حسین!... شهیدِ مادر حسین!... برای خوشنودی دلِ مادرش فاطمه، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا حسین!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
|⇦•بیا که گنبد خضرا... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هر دیار عزادار مادرند همه بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت قسم به خاک نشسته به چادر مادر سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت * خدا رحمت کنه علامه امینی رو، فرمودند: وقتی توی خونه پشت در حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین افتاد، بچه اش سِقط شد، قبل از اینکه بگه "یا ابتاه یا رسول الله!" قبل از اینکه شوهرش علی و فضه رو صدا بزنه، یه جمله فاطمه گفته، صدا زده: پسرم مهدی بیا...* هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت * حضرت زهرا سلام الله علیها دامنِ علی رو گرفت، گفت: نمیذارم علی رو با این وضع مسجد ببرید، هر چه کردن نتونستن دستِ فاطمه رو کوتاه کنند، یا صاحب الزمان! یه کاری کردن با دستور اون دومیِ نانجیب، با غلاف شمشیر، زبانم لال... وقتی بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت دیگه نتونست از بستر بلند بشه، این بیماری کار رو به جایی رساند که فقط پوست و استخوان از بی بی به جای ماند، بازو و پهلوی فاطمه شکسته است، از اینها بالاتر یه جلمه روضه داره آیت الله کمپانی، از ایشون سئوال کردن قضیه میخِ در چی بوده؟ ایشون می فرمایند:" وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَار، سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَار" یعنی من نمی دونم برید از سینه ی فاطمه سئوال کنید این میخ چی بوده.... امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن میخِ در به سینه ی فاطمه فرو رفت، نزدیک به نود و پنج روز، هر وقت مادر ما فاطمه نفس میکشید از سینه اش خون می اومد... امشب این دلهای عاشق مدینه باشه ، به یاد آن یتیمان بی مادر، جلوی چشم بابا گریه نمی کردند، اما همین که بابا از خانه بیرون می رفت، یکی سجاده ی مادر رو می آوُرد، یکی چادرِ مادر رو می آوُرد، اینقدر گریه می کرند که فضه ی خادمه صبرش تموم شد، یه روز امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید فضه اثاثیه اش رو جمع کرده میخواد بره، صدا زد: فضه! چه خبره، کجا میخوای بری؟ گفت: آقا! من دیگه طاقت ندارم، آقا این گریه ی بچه ها، جای خالیِ فاطمه من رو رنج میده.... خدا میداند و دلِ بچه های فاطمه... یه شب ابی عبدالله صدا زد: بابا! دلم برا مادرم تنگ شده، آخه حسین خیلی مادری بود، آورد حسین رو کنار قبر مادر، دستش رو رها کرد، دید حسین صورت روی خاک قبر گذاشته تویِ دلِ شب، هی می گفت: مادر! مادر! من حسینِ تو هستم، یه جمله با حسینت حرف بزن، اما اینجا جوابی نشنید، حسینی ها! اما توی گودی قتلگاه، اون نانجیب گفت: وقتی خواستم سَرِ حسین رو جدا کنم از بدن، ناله ی یه خانمی رو شنیدم، هی میگفت: غریبِ مادر حسین!... شهیدِ مادر حسین!... برای خوشنودی دلِ مادرش فاطمه، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا حسین!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
|⇦•صبح و شب راهی بازار.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ༻↷↭↶༺┄═∞ صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد با کلافی که شده بافته از خونِ جگر پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم به خدا قافله سالار شدن می ارزد *یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان .. ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..* تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..* تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را متوسل به علمدار شدن می ارزد *سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل .. دستش شده از تن جدا ، اباالفضل .. اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا .. بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..* هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد *غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام حسین جان .. بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم حسین جان .. این همه سینه زن داری، رفیق نه حدودی با توییم ولی دقیق نه ..* پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد دل من را به همان پنجره فولاد ببند گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•چشمم به راه ماند.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژۀ شب لیله الرغایب_ حاج حسن خلج* •ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشمم به راه ماند عزیزم نیامدی دل بی پناه ماند عزیزم نیامدی در سینه سالهاست که این آهِ سوزناک در سینه ماند عزیزم نیامدی تا کی اسیرِ دستِ غم ای میرِ قافله یوسف به چاه ماند عزیزم نیامدی ای مردِ آسمانی من بی تو این زمین غرقِ گناه ماند عزیزم نیامدی *نمیدونم چرا دلم هواتُ نمیکنه .. نمیدونم چرا دلم برات تنگ نمیشه .. در به درِ کوه و بیابون شد ، هرجا شنید ردِ پایی از آقا هست رفت، گفتن مسجد کوفه رفت، سهله معتکف شد .. جمکران و .. هرجا شنید رفت برم بلکه آقا رو ببینم .. هر کاری کرد دید خبری نشد .. عاقبت یه اهل معرفتی بهش گفت چی میخوای خودت رو آواره کردی؟ گفت دنبال آقام میگردم میخوام آقامُ ببینم .. فرمود این که راهش اینا نیست، نزدیک ترین راهشُ من بلدم برو وضو بگیر بیا حالا بشین سمتِ کربلا .. دستتُ بزار رو سینه‌ت صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. اجازه بدید روضه م رو اینجور یگم :* خواهرا در مرگِ من افغان‌مکن شیون مزن ای برادر پیشِ خواهر حرفی از مردن مزن خواهرا آن کهنه پیراهن که میدانی بیار یوسفا دیگر دم از آن پاره پیراهن مزن خواهرا این آخرین بار است میدان میروم ز پی ام بیرون میا حرفی تو با دشمن مزن چون که بر روی زمین میافتم اندر قتلگاه صبر کن زاری مکن بر چهره و تن مزن چون به روی سینه ام دشمن نشیند صبر کن ای برادر آتش بر جای ازین مزن چون سرم را ازقفا دشمن کند خواهر جدا لطمه بر رخسار خود در پیش مرد و زن مزن صبر کن چون آتش اندر خیمه ها می افکنند کودکان را جمع کن یک جا ولی شیون مزن زینت آلات زنان را دشمنان خواهند برد دخترانم را طلا بر گوش و برگردن مزن خواهرا چون تازیانه میزنندت دشمنان صبر کن هرگز مگو این ضربه ها بر من مزن صبر کن اندر اسارت چون برندت کو به کو بر ملا گریان مشو افغان به هر بر من مزن گیرم این قلب صبورم آهنین باشد«حسین» این همه پتک گران بر فرق این آهن مزن
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان .. / قرائت امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ *ماه رمضانت اومد خدای من ..* فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ *اهل روضه دلشون میلرزه به این فراز که میرسن .. آدم یادِ اون لحظه ای می افته که خواهرش رفت تو گودالِ قتلگاه هرچی این نیزه شکسته ها رو کنار زد دید بدنِ داداشش رو نمی بینه .. یه وقت شنید یه صدایی از گوشۀ گودال بریده بریده هی میگه اِلَیَّ .. آمد کنارِ بدن داداش .. دست برد زیرِ بدن «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ قربان» ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ *تو چه خدایی هستی که گناهانِ خلوتِ منو بخشیدی و پوشاندی ..* یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى *دستت رو بیار بالا :..* عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ *چی میخوای تو این لحظاتِ آخر؟ ..* اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ *میگن لحظۀ جان دادن خیلی سخته، اون موقعی که پیغمبر فرمود دکمۀ پیراهن رو سینۀ محتضر سنگینی میکنه .. خِبره های روضه جلوتر رفتن .. پیغمبر فرمود اگه لحظۀ آخر کنارِ محتضر بودی حتی دکمۀ پیراهنم باز کن میخوام بگم یا رسول الله کجا بودی کربلا دل ها بسوزه برا اون ساعتی که «والشمر جالس علی صدرک» خواهرش دید شمر با چکمه نشست رو سینۀ حسین ..* وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ *حالا میخوام خودم رو معرفی کنم : * اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ *یعنی هرچی بینِ خوبانِ درگاهت میخوای تقسیم کنی، منو یادت نره ..* وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ *اومد جلو شعیبِ پیغمبر رو گرفت، گفت برو به خدات بگو من دارم لحظه به لحظه گناه میکنم، روزیم هم میرسه! تو هیچ کاری هم نمی کنی ..! شعیب دید عجب بندۀ بی ادبیِ .. اومد پیغام رو رسوند، خدای متعال فرمود برو بهش بگو بیچاره، رزق و روزی من که اینا نیست .. همین که بهت اجازه نمیدم با من حرف بزنی بیچاره شدی .. همین که نمیزارم باهام مناجات کنی، نمی خوام صدات رو بشنوم .. (نکنه این ماه رمضان بیاد نخوای صدای منو بشنوی !!! بیچاره میشم ..) آقا موسی ابن جعفر داشت رد میشد دید جوونِ صورتش رو برگردوند رو به دیوار (شراب خورده بود دهانش بوی نجاست میداد) حضرت تا بهش رسید، دست گذاشت رو شونه‌ش به اسم صداش زد، فلانی؛ تو هر حالی که هستید از ما رو برنگردونید .. به مناجات های موسی ابن جعفر به ما نگاه کن .. حالم برا ماه رمضان خوب نیست .. خیلی کسلم، اصلاً حال مناجات با تو رو ندارم ..* وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ {ادامه مطلب در پست بعد ..} ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دعای وداع با ماه شعبان .. / قرائت امام صادق علیه السلام در شب آخر ماه شعبان و شب اول ماه مبارک رمضان به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ *ان شالله این فرازها برا ما نباشه و با این حال واردِ ماهِ رمضان نشیم ..* اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ *هرچیزی رو که دوست نداری از دلم بیرون کن ..* فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ *بعضی فرازها ناخداگاه آدم رو میبره کربلا .. مناجاتِ بدون اشک معنا نداره .. داری میگی رِضاً بِقَضاَّئِکَ! یادِ کجا می افتی؟! اون موقعی که اربابت صورت رو خاک گذاشت تو گودال داشت مناجات می کرد .. بعضیا گفتن حسین کارش تمومه بعضیا گفتن هنوز زنده‌ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده‌ست یا نه؟! گفتن چیکار کنیم؟! گفت الان بهتون میگم .. اومد بالای گودال داد زد همین الان به خیمه‌هاش حمله کنید .. تا گفت به خیمه ها حمله کنید دیدن آقای ما یه تکانی خورد به زحمت تکیه داد به نیزه غریبی صدا زد اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید .. هنوز حسین زنده‌ست ..* وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
‍ ‍ . حضرت بقیة الله روحی له الفدا و به نفس کربلایی محمدحسین ●•┄༻↷◈↶༺┄•● غم دوریِ تو شده داغی، چه فراقی چه فراقی نداره کسی از تو سراغی، چه فراقی چه فراقی حس دلتنگیت برام مقدسِ این همه دوری برا دلم بسِ وعده ی دیدار تو کی میرسه بیا عزیزم العجل من که شکسته بالمُ العجل خیلی خرابه حالمُ العجل می بینی وضع و حالمُ بیا عزیزم العجل یا مولا یا مولا یا مولا امون از روزای جدایی، تو کجایی تو کجایی تو درد منی تو دوایی، تو کجایی تو کجایی ای امید هرکی نا امید شده کی میای آقا موهام سفیدشده خوش به حال هر کسی شهید شده برا ظهورت باید از نَفسم کجا فرار کنم فکر این روزای انتظار کنم تو بگو آقا باید چیکار کنم برای ظهورت العجل یا مولا یا مولا یا مولا ــــــــــــــــــ .