✔️تکفیر: تداوم بداخلاقی خوارج صدر اسلام
✍محمود شفیعی
◻️همه می دانیم در دوره حکومت علی ع مسلمانانی پیدا شدند که در قضیه حکمیت، علی ع را تکفیر کردند و در مقابل آن حضرت قرار گرفتند و با او جنگیدند و در پایان هم امام ع را در هنگام نماز به شهادت رساندند. آنان بدعت تکفیر را بنا گذاشتند؛ اما با کمال تاسف رویه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان همچنان ادامه دارد. آخرین نمونه تکفیر مسلمان به وسیله مسلمان دیگر، نسبت کفری است که حاج آقای فیاضی، از استادان موسسه اما خمینی در قم، به مرحوم شریعتی دادند؛ حاج آقای خاتمی، رئیس جمهور اسبق، را به شیعه نبودن متهم کردند و مرحوم هاشمی رفسنجانی را نیز در کنار آن دو نفر لعن کردند.
◻️گفته های حاج آقای فیاضی، آشکارا، با مسلمات دین در تضاد بوده و یک بدعت در دین و بدترین نوع بد اخلاقی است. هزاران نشانه در گفتار و رفتار مرحوم شریعتی و حاج آقای خاتمی وجود دارد که اینها کافر نبودند و هر دو شیعه بودند.
مگر می شود مرحوم شریعتی آن همه با تمام وجود به حضرت پیامبر ص، امام علی ع، امام حسین ع، حضرت فاطمه س عشق بورزد، و در تمجید و تحسین و معرفی آنان سنگ تمام بگذارد، بعد بگوئیم فلانی کافر است؟!!
حاج آقای خاتمی هشت سال رئیس جمهور کشور مسلمان ایران بوده و همگان اعمال شیعی او را از دور و نزدیک دیده اند. خاتمی عزیز انسان بزرگی است که با تمام وجود به امام خمینی ره عشق می ورزد. او همان کسی است که در شهر مقدس قم دستور ساخت بزرگترین صحن حضرت فاطمه معصومه س را داده است. حق داریم به چنین انسان مسلمان با اخلاق و اندیشمند بگوئیم فلانی شیعه نبود؟!!
◻️ این آیه قرآن است که با صدای بلند و برای همیشه تاریخ، مسلمانان را خطاب کرده و می فرماید:
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنࣰا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةࣱۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡكُمۡ فَتَبَيَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرࣰا
اى اهل ايمان! هنگامى كه در راه خدا [براى نبرد با دشمن] سفر مى كنيد [در مسير سفر نسبت به شناخت مؤمن از كافر] تحقيق و تفحّص كامل كنيد و به كسى كه نزد شما اظهار اسلام مى كند، نگوييد: مؤمن نيستى [تا] براى به دست آوردن كالاى بى ارزش و ناپايدار زندگى دنيا [او را بكشيد، اگر خواهان غنيمت هستيد] پس [براى شما] نزد خدا غنايم فراوانى است شما هم پيش از اين ايمانتان ايمانى ظاهرى بود؛ خدا بر شما منّت نهاد [تا به ايمان استوار و محكم رسيديد] پس بايد تحقيق و تفحّص كامل كنيد [تا به دست شما كارى خلاف اوامر خدا انجام نگيرد] يقيناً خدا همواره به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است.
◻️چطور می شود در صدر اسلام که هنوز کسانی کافرند و ایمان نیاورده اند، اگر کسی اقرار به مسلمانی کند، مسلمانان حق نسبت دادن کفر به چنین فردی ندارند، اما ما حق داریم نسبت به کسانی که با تمام وجود در کل عمر، مدام نشانه های ایمان را در آنان میلیون ها مسلمان، هزاران بار مشاهده کرده اند، او را کافر یا غیر شیعه بنامیم!!
"کفر چو منی گزاف و آسان نبود
ثابت تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود"
رباعی منتسب به بوعلی؛ شاه نعمت الله ولی و ابوسعید ابو الخیر
@majmaqomh
✔️دین مردم را رها کنید وبا رفتار زشت خود نفرت ایجاد نکنید!
✍عبدالرحیم سلیمانی
" ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ * فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّيِّنٗا لَّعَلَّهُۥ يَتَذَكَّرُ أَوۡ يَخۡشَىٰ؛ هر دو به سوى فرعون برويد؛ زيرا او سركشى كرده است. پس سخنی نرم و ملایم به او بگوييد، اميد كه پند پذیرد و يا بترسد"(طه، ۴۳-۴۴)
پیامبر خدا ص: " آسان بگیرید و سختگیری نکنید و آرامش دهید و نفرت ایجاد نکنید!"(منتخب میزانالحکمه، ص۱۹۲).
امام باقر ع: " هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان، ملایمت است " ( همان، ص۵۳۵).
در کلیپی دیدم که چند خانم چادری با خشونت تمام دو دختر نوجوان را به سوی ون پلیس میکشانند. این صحنه به اندازهای نفرت انگیز بود که یک لحظه با خود اندیشیدم که اگر بنده یک خانم چادری بودم با چه رویی پا از خانه بیرون میگذاشتم!
این دیگر آیه و حدیث نمیخواهد بلکه یک جو عقل میخواهد که بفهمیم با داغ و درفش نمیتوان انسانها را مؤمن کرد اما شاید بتوان منافق کرد که البته هنر این نظام همین بوده است .
صحنههایی اینگونه آثاری دارد که تا قرنها باقی میماند و چنان نفرتی در دلها ایجاد میکند که مردم از اصل دین میگریزند. تمام دینگریزیها و دینستیزیهای عصر جدید غرب نتیجه بددینیهای کلیسا در قرون وسطا است. قرآن مجید در آیات متعددی از انسانها میخواهد که از تاریخ پیشینیان پند بگیرند.
اما عجیب است که بر پیمودن راهی پافشاری میکنید که پیشینیان آزمودهاند و ۴۵ سال ناکارآمدی آن را تجربه کردهاید و البته هرگز نیاز به تجربه نداشت. عقل به وضوح تمام به این حکم میکند که تحمیل دین نتیجه عکس میدهد و بهجای تسلیم کردن قلوب انسانها در آنها تنفر ایجاد میکند.
اگر به قرآن باور دارید دهها آیه از آن تحمیل دین را به هر درجه و میزان به شدت رد میکند و به پیامبر ص بارها میگوید که وظیفه تو تنها رساندن پیام است و نه تحمیل آن! اگر به روایت باور دارید امام صادق ع میفرماید دین را بر مردم تحمیل نکنید چرا که مردم زیر بار تحمیل نمیروند(ر.ک. کافی، ج ۸، ص ۳۳۴). و اگر عقل را باور دارید عقل به وضوح میگوید با داغ و درفش حداکثر بدن انسانها را میتوان تسلیم کرد و دین و ایمان با درون و قلب انسانها سر و کار دارد. و اگر به تجربه بشریت باور دارید تاریخ همه ادیان نشان میدهد که دین تحمیلی نیست و تنها با عمل و سخن نرم و متقن میتوان انسانها را جذب کرد..
شما نشان دادهاید که هیچیک از شرایط تبلیغ دین را ندارید. پس لطفا مردم را از دین مرانید و یک جا به نفرتپراکنی پایان دهید که خود بسیار بیش از جوانانی که ظاهرشان مطابق میل شما نیست نیاز به موعظه دارید تا درونتان را اصلاح کنید!
@majmaqomh
🔰 تصویر خداگونه از "دشمن"
✍علی زمانیان
◻️مسلم و بدیهی است که در روابط میان افراد و میان دولتها، بهعللی که مهمترین آنها، منفعتگرایی غیراخلاقی است، ممکن است کدورت و نزاع و دشمنی رخ دهد. "دشمنی"، یکی از عناصر همیشه موجود در همهی تاریخ و همهی فرهنگها بودهاست. کشمکش و نزاع تا آخرین "قابیل و هابیل"، ادامه خواهدداشت. دشمنی، عامل حذفناشدنی در روابط آدمیان و دولتها است.
پرسش اما این است که با چنین عاملی، چه باید کرد؟
با همهی مشترکات تاریخی ما آدمیان و دولتها، اما در دو رویکرد با یکدیگر، به کلی متفاوت هستیم:
✔️۱. اولا در این متفاوتیم که چه تصویری از دشمن داریم، او را عامل و علت چه چیزهایی میدانیم. توانایی و قدرت او را چگونه ارزیابی میکنیم و مرز عاملیت خویش را تا کجا ترسیم میکنیم.
بسیار شنیدهایم که کسانی، هر اتفاق و رویداد بد را از کوچکترین تا بزرگترین، به دشمن نسبت میدهند. بیشترین مفاهیمی که اینان به کار میگیرند و پر بسامدترین واژگان مکرر استفادهشان الفاظی ازین قبیل است: نفوذی، القاء دشمن، فریبخورده از دشمن، تحت تاثیر دشمن بودن، ایادی دشمن، و الفاظی شبیه "جاسوس"، بازی در زمین دشمن و....
این رویکرد، ناخواسته، "دشمن"، را برجای خدا مینشاند، با همان قدرت و توانایی که هر کاری که بخواهد انجام میدهد. خدای شر، که دست پنهانش را پشت هر واقعهای میتوان نشان داد. از سه صفت خداوند که در الاهیات از آن یاد میکنند، دو صفت و ویژگی آن را برای دشمن نیز قائلند. سه صفت مورد اشاره عبارت است از: دانایی مطلق، توانایی مطلق، خیر محض.
در "دشمنشناسی"این گروه، دانایی و بهویژه توانایی خداوند را به دشمن نسبت میدهند. زبان حال این رویکرد چنین است که،
دل هر رخداد را که بشکافی، "دشمن" عیان بینی.
به عنوان مثال، وقتی با کاهش حجاب در میان بانوان مواجهه میشوند، وقتی سیل عظیم مهاجرت را میبینند، وقتی میل به فرزندآوری کاهش معناداری مییابد، وقتی جان به لب رسیدهها اعتراض میکنند، وقتی روحانیت، منزلت و احترام اجتماعی خود را بهنحو آشکاری از دست میدهد، وقتی مشارکت در انتخابات، شدیدا با افت روبرو میشود و بسیاری مسائل از این قماش، آنگاه پای نفوذ و القاء و تاثیرات دشمن را به ماجرا باز میکنند.
این گروه چه بخواهند و چه نخواهند، قدرت و دانش فوقالعادهای برای دشمن قائل میشوند و او را بهنحو مستوفی، مبسوطالید میانگارند. چنین انگارهای، همان خدای توانا و داناست، اما خیرخواه نیست.
✔️۲. دومین تفاوت، در نحوهی مواجهه و رویارویی با دشمن است. انواع و اقسامی از مواجهات را میتوان فهرست کرد از قبیل همکاری مشروط، مواجههای توافقی، سازشجویانه، پیکار و جنگ مستقیم و غیر مستقیم، قطع ارتباط و مذاکره و....
در چند دههی اخیر، وجه غالب در مواجهه با آن که دشمنش میدانند، قطع ارتباط و مذاکره و نوعی کشمکش بیپایان و تخاصم زبانی و تبلیغاتی و... بوده است.
رویکرد مخاصمه و ستیز پنهانی و جدال پر هزینه، از آنرو انتخاب شدهاست زیرا حکمرانان این سرزمین، شیوهی سیاستورزی خردمندانه و مصلحتجویانه را وانهادهاند و صحنه را به "جنگ میانِ خیر و شر" تبدیل کردهاند. مهمترین پیامد چنین مواجههای، "فرار از مسئوليت" و سرپوش نهادن بر ناکارآمدی و ناتوانی در "تدبیر منزل" است.
در اینجا نیز "دشمن" در چهرهی "خدای رخنهپوش" بازنمایی میشود. همانگونه که آدميان در طول تاریخ، رخنهی جهل و ناتوانی خود را با "خدا" ترمیم میکردند، اینان نیز ناتوانی در فهم مسائل، بهویژه تغییر و تحولات اجتماعی، و ناکارآمد در عرصهی عمل سیاسی را با در میان آوردن "دشمن" استتار میکنند. اما این چه استتاری است که همگان به عیان، پس و پشت چنین رویکردی را مشاهده میکنند؟
ماشین ایدئولوژی مبتنی بر "دشمن رخنهپوش"، دیری است، متوقف شده، فرسوده و از کار افتاده است. اما هنوز حکمرانان، میخواهند با تنفس مصنوعی، پیکر بیجان رویکرد "دشمن رخنه پوش" را احیا کنند.
چنین رویکردی، حکمرانان را به تناقضی آشکار کشانده است. از یکسو همهی وقایع تلخ و بد را به دشمن نسبت میدهند، از سوی دیگر، دشمن را ضعیف معرفی میکنند. و این همان معضلی است که هیچگاه نتوانستند از آن عبور کنند و نتوانستند چارهای بر آن بیندیشند.
خلاصه آنکه آنچه آمد، انکار دسیسههای دشمن نبود، بلکه تاکید بر این نکته بود که نمیتوان رقابتها و دشمنیها را از روابط حذف کرد. حکمرانی خوب، حکمرانی است که بتواند در کشاکش امواج سیاست، کشتی جامعه را با کمترین هزینه و بالاترین سود به ساحل توسعه برساند.
◽️کسانی که با گرم نگهداشتن تنور عداوت و مرگ گفتن به این و آن، در انتظار اضمحلال و مرگ دشمنان هستند، تا مگر راهی به آینده باز کنند، چه بیهوده پای بر زمین میکوبند و چه بیثمر سرمایهها را میسوزانند.
@majmaqomh
🔸️بیانیه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در رابطه با تعیین وزرای دولت دکتر پزشکیان
بسمه تعالی
مردم شریف ایران در انتخابات ریاست جمهوری با دو رویکرد متفاوت روبرو بودند. یک رویکرد در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معتقد به نعمت بودن تحریمها، خودکفایی اقتصادی، تقابل با تمدن جدید، ضرورت تمدنسازی نوین، مهندسی فرهنگی جامعه، دخالت در سبک زندگی مردم و تمرکزگرایی دولت و مانند آن بود.
در مقابل رویکرد دوم معتقد به رفع تحریم، ضرورت توسعه روابط خارجی، تعامل مثبت، سازنده و عزتمند با جهان خارج، عدم دخالت بر سبک زندگی مردم، کاهش مداخلهگرایی دولت، بهرهمندی از متخصصان و کارشناسان و تاکید بر حق و عدالت بود.
گرچه اکثریت جامعه به رویکرد دوم معتقد بودند اما به دلیل تجربههای تلخ گذشته، ناامید بوده و تمایلی به شرکت در انتخابات نداشتند از این رو کمتر از ۴۰ درصد در دور اول انتخابات شرکت کردند. مردم در دور دوم خود را بر سر یک دوراهی سرنوشتساز دیدند، از اینرو، برای اجتناب از رویکرد اول و تداوم سیاستهای نادرست و تنشزا، با امید به تغییر ریل سیاستهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر مبنای گفتمان اصلاحطلبانه، به رویکرد اعلام شده توسط دکتر پزشکیان رای دادند و شاهد بودیم درصد مشارکت به ۵۰ درصد رسید؛ با وجود این، جمعیت زیادی نیز ضمن همدلی با رویکردهای دکتر پزشکیان، امیدی به تغییر نداشتند. از این رو به نظر میرسد آقای پزشکیان در یک آزمون سخت تاریخی قرار گرفته است.
نزدیک به هفده میلیون مردمی که به ایشان رأی دادند خواهان تغییر روشها و سیاستهای گذشته هستند. نقطه شروع این تغییر و تحول، انتخاب کابینهای کاردان، توانمند، سالم و به دور از هرگونه شائبه و معتقد به خواست عمومی جامعه است. تحقق این مسئله باعث میشود تا گروههای همدل اما ناامید از تغییر، دلگرم شده و در دور آینده نیز امیدواری خود را با مشارکت بالا نشان دهند؛ اما در غیر این صورت روندی معکوس را شاهد خواهیم بوده و شکاف دولت-ملت عمیقتر خواهد شد. تعیین اعضای کابینه میتواند بیانکننده وفای به عهد با مردم باشد و مردم چنین رئیس جمهوری را در سختیها تنها نخواهند گذاشت.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم از رئیس جمهور محترم انتظار دارد، تحت تاثیر فشار برخی نهادها و فضاسازی سهمخواهان و منفعتطلبان قرار نگرفته و کابینهای توانمند و تحولخواه که در راستای شعارها و وعدههای رییس جمهور باشد، معرفی نماید.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
۱۴۰۳/۵/۱۹
@majmaqomh
✔️ استبداد دینی: عامل سقوط اخلاق در جامعه اسلامی!
✍ غلامرضا ظریفیان
◽️اخلاق با دین دقیقا همپوشانی ندارد. برخی افراد ممکن است متدین نباشند و به ارزشهای اخلاقی نظیر راستگویی، امانتداری و نیکی به دیگران پایبند باشند. اما عکس آن صادق نیست، یعنی ممکن نیست یک دیندار حقیقی بدون اخلاق باشد، چون دین راستین مملو از اخلاق و مبتنی بر گزارهها و ارزشهای اخلاقی است، هرچند در تاریخ بارها شاهد دوری دین از اخلاق و رفتارهای غیراخلاقی دینداران بودهایم.
◽️ حال پرسش این است که چگونه جامعه دینی که پیامبر ساخت، طی چند دهه در اوج انحطاط اخلاقی قرار میگیرد و دست به کشتار فجیع خانواده پیامبر میزند؟ پیامبر به رغم انکار اخیر یک منبری که رسانهها برایش شهرت درست کردهاند، فرمود: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق." پیامبر نفرمود: من برای تکمیل علوم و دانش آمدم؛ یعنی حوزه اصلی کارکرد دین، نه علوم است نه سیاست و قدرت، بلکه همه اینها باید در خدمت اخلاق باشند.
◽️وقتی قرآن میخواهد پیامبر را در اوج توصیف کند، به نماز و روزه و حج و حکومت پیامبر اشاره نمیکند، بلکه میگوید:
انک لعلی خلق عظیم. (۴؛ ۶۸) یعنی اسوه و الگو بودن پیامبر بیش از هر بعد دیگری در اخلاق او نمودار میشود.پس نسبت دین با اخلاق، نسبت وجودی است، یعنی دین بدون وجود اخلاق، دین نیست. دهها حدیث و روایت داریم که کسی که اخلاق ندارد، دین ندارد، کسی که امانتدار نیست، حیا ندارد یا صداقت ندارد، دین ندارد.
◽️قرآن می فرماید: دیدی چه کسی دین را تکذیب می کند؟ آنکه نسبت به گرسنگی فقرا و رنج یتیمان بیتفاوت است، پس وای بر نمازگزارانی که اهل تظاهرند و مردم را از حقشان محروم میکنند. اینها همه گزارههای اخلاقی است که عدم پایبندی به آنها در حکم تکذیب دین گرفته شدهاست.
◽️قرآن تصریح میکند: عمل نکردن به ادعا و شعار خود در مقابل خدا، بزرگترین گناه است؛ یعنی ملاک، رعایت ارزشهای اخلاقی در رفتار و نه فقط حرف است. بنابراین دینداری و هر مناسکی که به زیست اخلاقی منجر نشود، بویی از دین نبرده است.اما چرا جامعه اسلامی بعد از ۲۳ سال حضور پیامبر، ظرف ۵۰ سال به جایی رسید که بدترین جنایت تاریخ بشریت را مرتکب شود؟!
◽️در تاریکترین عصر جاهلیت، آتش زدن خیمهها، شکنجه کردن زنان، تکهتکه کردن جنازههای کشتهها و اسب تازاندن بر پیکرها بوقوع نپیوسته بود، چون خلاف مرام جاهلی بود، اما چه اتفاقی افتاد که مسلمانان با نیت قربه الی الله و پس از نماز اول وقت، فرزند پیامبر خود را کشتند؟ مهمترین عامل رخ دادن چنین نتیجهای به روایت نهج البلاغه و سخنان امام حسین، استبداد دینی است که خطرناکترین نوع استبداد و مبتنی بر جهل مقدس است.
◽️استبداد پیش از آنکه موضوعی سیاسی باشد، روانشناختی است؛ کسانی که در خود احساس حقارت میکنند، از طریق اعمال قدرت سعی در جبران ضعفهای درونی دارند.امام حسین در خطبه منا برای علمای دین، استبداد را تشریح میکند و میگوید علما و نخبگان با ۲ انگیزه طمع و ترس، با تهدید و تطمیع، زمینه ظهور استبداد را فراهم کردند.
◽️نخستین کسی که خطر بروز استبداد را در جامعه اسلامی مطرح کرد، حضرت زهراست که بلافاصله پس از رحلت پیامبر این خطر را گوشزد میکند: اقلیت مستبد و اکثریت پیرو ! امیر مومنان میفرماید: هر که استبداد بورزد هلاک میشود، یعنی شخص یا جامعه استبدادورز عاقبتش نابودی است.
◽️اما جامعه و نخبگان به این اعلام خطر بیتفاوت بود. امام علی در خطبه ۱۵۰ نهجالبلاغه فرمود که بعد از رحلت پیامبر، جامعه به دوره جاهلیت بازگشت و ویژگی دوران جاهلی، این است که حق با کسی است که قدرت و زور دارد!در سیره پیامبر، نگاه افقی وجود دارد، حتی غیرمسلمانان و اهل کتاب نیز دارای اختیار و حقوق شهروندی و حرمت هستند اما در سیستم استبدادی هیچ کس جز حاکم و قدرت، حق ندارد، از بالا به مردم نگاه میشود و همه باید تسلیم و مطیع حکومت باشند.
◽️به تعبیر امام علی، نتیجه این استبداد دینی خروج بخشی از مردم از دین و گرویدن بخش دیگری به دین منحرف حاکمان و این سنت فرعون بود که خود را برتر و بالاتر از مردم، صاحب حق و امر و مردم را واجب الاطاعه خود میدانست تا آنها را به سعادت برساند. در نظام استبدادی قدرت در خدمت حقیقت نیست، بلکه حقیقت در خدمت قدرت است و در پای آن قربانی میشود. اما قرآن، سعادت و آخرت را متعلق به کسانی میداند که خود را ازدیگران برتر نمیدانند و به دنبال علو نیستند: تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (۸۳؛ ۲۸) [ما این دار (بهشت) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص میگردانیم و حسن عاقبت خاص پرهیزکاران است.]
@majmaqomh
✔️نماز جمعه، آنچه هست و آنچه باید باشد!
✍عبدالرحیم سلیمانی
" اى مؤمنان! چون براى نماز روز جمعه ندا دهند، به سوى ذكر خدا بشتابيد، و خريد و فروش را رها كنيد كه این براى شما بهتر است" ( جمعه،۹)
امام رضا ع : "خطبه از این جهت در روز جمعه قرار داده شد که این روز اجتماع عمومی است. پس خدا خواست که برای پیشوا وسیله موعظه مردم و تشویق آنان به طاعت خداوند و ترساندن آنان از گناه و آگاه کردن کردن آنان نسبت به مصلحت دین و دنیایشان را فراهم کند و آنان را از وقایع خوب و بد دوردستها آگاه سازد...." ( وسائل، ج ۵، ص۳۹).
شهید مطهری(ره) در فضای قبل از انقلاب بسیار افسوس می خورد که چرا جامعه شیعه از نعمت نماز جمعه محروم است و از مزایای فراوان آن سخن به میان می آورد که مهم ترین آن آگاهی بخشی به جامعه است (ده گفتار ، ص۱۹۶- ۱۹۷و ۲۰۰-۲۰۱).
ایشان آرزو می کند که زمانی در تهران و قم نماز جمعه باشکوهی خوانده شود. اما سخن این است که مگر خطبه نماز جمعه چقدر ارزش دارد و قرار است چه چیزی در آن بیان شود که باید برای نبود آن این اندازه افسوس بخوریم؟ پرسش دیگر این است که آیا اگر مرحوم شهید مطهری امروز در قید حیات بود و می دید که هم در تهران و قم و هم در دورافتاده ترین شهرهای ایران، حتی شهرهای کوچک و برخی از روستاها، نماز جمعه خوانده می شود، شادمان و خوشحال می شد؟ آیا اهدافی که ایشان از نماز جمعه و خطبه های آن داشت در جامعه ما بر آورده شده است؟
ایشان با استناد به روایتی که از امام رضا ع نقل شد میگوید که خطبه دو کارکرد مهم دارد: یکی اینکه مردم را به یاد خدا و تقوا و پرهیزگاری دعوت میکند و دیگر اینکه به مردم آگاهی میدهد و سطح دانش آنان را نسبت به جامعه خود و جهان بالا میبرد.
باید خدمت مرحوم مطهری عرض کنیم که اکنون نزدیک به ۴۶ سال است که در همه شهرهای کوچک و بزرگ و بسیاری از روستاها خطبه خوانده میشود و متاسفانه این خطبهها جامعه را نه تنها به این دو هدف نزدیک نکرده بلکه دور کرده است. در اینباره چند نکته شایان ذکر است:
یکم: نظام آموزش حوزوی نه اسلامشناسی آموزش میدهد و نه روش درست تبلیغ دین؛ بنابراین ائمه جمعه عموما از دانش لازم و روش درست برخوردار نیستند.
دوم؛ امام جمعه نماینده حاکمیت است و باید سخنی را بگوید که خوشایند رأس نظام باشد و برای مثال از رئیسجمهوری حمایت کند که از او خواسته میشود و رئیسجمهوری را رد کند که از او خواسته میشود و البته از ابتدا امام جمعه با این معیار گزینش میشود.
سوم؛ بنابراین خطبه کاملا جهتدار است و کاری با واقعیت و حقیقت ندارد بلکه صرفا سخن مطلوب نظام را در بر دارد و این نه تنها به آگاهی مردم نمیافزاید بلکه باعث گمراهی آنان میشود.
چهارم؛ از آنجا که تایید و ردها بیطرفانه و منصفانه نیست پس پارسایانه و اخلاقی نیست. سیل در یک شهر در یک سال نشانه بیکفایتی مسئولان و در سال بعد بلا و آزمایش الهی است! کمبود و تورم در یک سال نشانه سوء مدیریت و در سال بعد آزمایش الهی است که مردم باید تحمل کنند! چنین خطیبی نمیتواند دعوت به تقوا کند و اگر دعوت کند اثر ندارد و بلکه اثر منفی دارد.
پنجم؛ نماز جمعه یک تجمع حزبی و جناحی است که کارکرد آن حمایت از اندیشهها و اعمال جناح اقلیت است. در این تجمع افراد کاملا آزاد هستند که هر ناسزا و توهینی به هرکس خواستند بکنند ونه امام جمعه و نه هیچ مقام دیگری حتی یک تذکر نمیدهد!
ششم؛ در متون روایی روایات متعددی در این باره آمده که هرگز نباید کسی بدون رضایت و اجازه مردم بر آنان امامت کند( ر.ک. آیتالله سبحانی، مسائل جدید کلامی، ص ۶۰۸). حال برای مثال ائمه جمعه شهر تهران چه اندازه مقبولیت مردمی دارند؟!!!
هفتم؛ مصداق روشن و مهم تقوا رعایت حقوق انسانها است که معمولأ توسط حاکمان نقض میشود. چه میزان ائمه جمعه به این مهم میپردازند و چه میزان مجازند که به آن بپردازند؟!!! هیچ و هیچ و هیچ!
نماز جمعه در شکل کنونی آن نه تنها سودمند نیست بلکه بسیار مضر است. درباره وجوب یا استحباب یا حرمت آن در زمان غیبت بین فقهای سنتی اختلاف است که تجربه ما رأي آخر را تقویت میکند. اما گویا شرکت در همین نماز جمعه اینچنینی در نظام کنونی واجب است چراکه در گزینشها مورد پرسش قرار میگیرد !
@majmaqomh
🔰چرا انقلابها شکست می خورند؟
✍️ رضا احمدی
◻️تجربه تاریخی این فرضیه را به اثبات رسانده که معمولاً انقلابها محکوم به شکست هستند، زیرا پس از چندی آنها در مسیر نامقدر چرخه شوم و معیوب قرار می گیرند و در شاخص های چون اجرای، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض، دستگاه قضایی مستقل از قدرت، حقوق مالکیت، آزادی بیان، نظام پاسخگو، انتخابات آزاد و... کارنامه قابل قبول ندارد. چند نمونه:
✔️قهرمانی که دیکتاتور شد
رابرت موگابه ده سال در زندان رژیم آپارتاید بود. او پس از آزادی به مبارزهء مسلحانه پیوست. پس از حکومت سفید پوستان در 1980زیمبایوه تاسیس شد.
رژیم جدید از شعارهای انقلابی دست برداشت و همان راه نهادهای استعماری و استثماری را در پیش گرفت. موگابه همپیمان خود جاشوآ انکومو را حذف کرد و باکشتن بیست هزار نفر قدرت را قبضه نمود. مجلس را منحل و حکومت تک حزبی را بوجود آورد و همه منتقدین را نابود ساخت. او با مهندسی انتخابات پیروزی 97 در صدی برای خود رقم زد. سیاست ها و خط مشی موگابه زمبیا را در ورطه سقوط قرار داد و اقتصاد زیمبابوه را دچار ابر تورم ساخت.
✔️جمهوری دموکراتیک خلق
هایله سلاسی آخرین امپراطور اتیوپی، صاحب «فرهء ایزدی»، از اعقاب سلیمان و داوود، نبی، که خود را تجسم خداوند بر روی زمین، میدانست. او طی کودتایی. در سال 1974 سرنگون شد. سرهنگ منگیستو هایله ماریام رهبر حزب کارگران رئیسجمهور دموکراتیک خلق اتیوپی شد. رژیم جدید اراضی شهر و روستایی را به نفع خلق، ملی کرد.
انقلابیون، در ابتدای انقلاب تمامی کارهای رژیم گذشته را محکوم می کردند، آنان رانندگی نمی کردند، کت و شلوار نمی پوشیدند. کسانی که کروات می بستند را مجرم می دانستند. هر چیزی که رنگ و بوی آراستگی داشت به عنوان بخشی از نظام سابق تحقیر می شد.
هنگامیکه طعم قدرت و ثروت را لمس کردند کم کم شعارهای حمایت از خلق و تساوی را به فراموشی سپردند. و راه و روش سلاسی را در پیش گرفتند. و امور آهسته و آرام تغییر کرد. توجه به مادیات رونق گرفت. پوشیدن لباس های غربی از بهترین خیاط های اروپا. در بین انقلابیون رونق گرفت و بهترین ماشین ها ، خانه، ویسکی، شامپاین از آن انقلابیون شده بود.
منادیان جامعه بی طبقه، که به قدرت و ثروت رسیده بودند، کاخ نشین شدند، رهبر انقلاب در هیئت امپراتور خود را می دید و به ثروت اندوزی برای خود و اطرافیانش مشغول بود.
✔️روزنامه نگار آزادیخواه.
ژوزف موبوتو سهسهسكو،. پس از طي تحصيلات به روزنامه نگاري پرداخت و در 1950 به نهضت آزاديبخش كنگو به رهبری پاتريس لومومبا پیوست. او در مذاكرات استقلال كنگو شركت داشت. او به فرماندهی ارتش كنگو رسيد. پاتريس لومومبا، قهرمان ملي و باني استقلال كنگو را دستگير و به نيروهاي شورشی، موسي چومبه تحويل داد تا او را تيرباران كنند و در سال 1960م در سي سالگي به نخستوزيري رسید.
موبوتو، در 25 نوامبر 1965م عليه رئيس جمهور كودتا نمود و. خودكامگی را در پيش گرفت. اختيارات مجلس را محدود و پست نخست وزير را حذف نمود. و كل اختيارات كشور را قبضه کرد و طی فرمانی اعلام كرد فقط اعضاي حزب او، حق انتخاب شدن براي مجلس را خواهند داشت.
✔️ انقلاب فرهنگی
موبوتو انقلاب فرهنگی را آغاز کرد تا با فرهنگ غربی مبارزه کندو در این راستا مردم کنگو را به خويشتنِ خويش باز گرداند. او شیر خشک به كودكان را منع نمود و دستور داد كه مردم به پيروي از قبايل جنگلي كنگو، به بچههاي خود، كرم ساقه درختان را بخورانند. و... این انقلاب فرهنگی جز هرج و مرج در چیزی در پی نداشت.
سپس موبوتو معادن الماس را در انحصار گرفت و ثروت خود را در بانکهای سویس ذخیره نمود و جزیره های تفریحی خریداری کرد. و...او به همان راهی که حاکمان گذشته کنگو رفتند، حرکت می کرد.
این تجربه ها در قرن بیستم در کشورهای چون شوروی، چین، کره شمالی، کوبا، سودان ، عراق، لیبی آنگولا، یمن، سیرالئون، .و ...تکرار شد. که نتیجه ای جز باز تولید همان نهاد و روش های پیشین به همراه نداشته است.
✔️جمع بندی
چون نهاد های سیاسی و اقتصادی تکثرگرا در این جوامع وجود نداشت تا مانع تمرکز ثروت و قدرت در دست گروه های اندک سالار شود، نیروهای جدید با استفاده از امکانات اقتصادی، برای افزایش نامتناسب قدرت سیاسی شان بهره می بردند. در غیبت نهادهای سیاسی فراگیر، چرخه های شوم به باز تولید و تداوم نهادهای استعمار و استثماری پیشین مشغولند. انقلابها معمولاً جز تغییر حاکمان چیز جدیدی به ارمغان نخواهد آورد، حاکمان جدیدراه و روش رژیم پیشین را ادامه خواهند داد.
@majmaqomh
⚡️آیت الله ایازی: پزشکیان و کسانی که به ایشان رأی دادند، خواستار تغییر در سیستم مدیریت کشور بودند
ایشان باید روی افراد کارآمد و متخصص ایستادگی کند
«وفاق» یعنی پزشکیان سعی کند با تعامل و گفتوگو زمینههای توافق را فراهم کند، نه اینکه یک شرکت سهامی تشکیل دهد
◽️عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم به جماران گفت: هنوز آقای پزشکیان نیامده، علیه ایشان فحاشی و حرفهای زشت اینور و آنور زدند. پولهای سنگین و کلانی به نام حوزه در اینجا آوردند و مصرف کردند تا فقط کارشان فحاشی، لعن و اینطور چیزها باشد.
◽️از آن طرف هم بر ایشان حمله و هجمه کردند. هنوز که هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ تغییری پیدا نشده است، دیده میشود که اینجور دارند کارشکنی میکنند؛ چه در مسئله اصل خود مدیریت و چه در رابطه با افرادی که باید معرفی و انتخاب بشوند.
◽️من نظرم این است که مردم باید این مسائل را بدانند. فقط رأی دادن تنها نباشد که بگویند رأی دادیم و تمام شد. نه، باید بیایند حضور پیدا کنند و از آن افرادی که خواستار تغییر و تحول هستند، حمایت کنند./جماران
@majmaqomh
✔️تشخیص درست و نسخه نامناسب
✍محمود شفیعی
◽️۱. در دوره تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری کنونی، کاندیدای پیروز به درستی مطرح کرد که ریشه مشکلات اقتصادی در فقدان انسجام کافی سیاسی در میان بلوک های داخلی قدرت سیاسی ریشه دارد.
◽️۲. ایشان خلاء های سیاسی گوناگونی را برجسته کردند که روی اقتصاد تاثیر منفی گذاشته است. از جمله، به درستی، تاکید می کردند تا زمانی که ما (هیات حاکمه و اجزای گوناگون انتخابی و انتصابی) با خودمان دعوا داریم، مشکلات اقتصادی سر جای خود باقی خواهد ماند. تاکید کرد که نباید سفره دولت و دولتیان از دیگر مردم متفاوت باشد. اگر در جامعه فقر است، دولتیان نیز باید مزه فقر بچشند. او اعلام کرد بین ملت و دولت فاصله افتاده است و اینها باید ترمیم گردد تا با پیدا شدن حلقه های گم شده ای، اقتصاد نیز شکوفا شود.
◽️۳. تشخیص او کاملا درست بود؛ چرا که در تاریخ ایران از میان اشکال گوناگون قدرت، اولین بار قدرت سیاسی شکل گرفته است و دیگر اشکال قدرت، از جمله قدرت اقتصادی، ریشه در قدرت سیاسی دارد. در نظام دولت محور تاریخ و جامعه ایران ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، همگی، تابعی از سازوکارهای حاکم بر ساختار سیاسی و چگونگی جریان قدرت در درون نهادها، سازمانها و خرده نظامهای سیاسی است.
◽️۴. بر اساس واقعیت نظام دولت محور ایران، ساختار سیاسی نادرست و غیرعقلانی انحصار طلب و فرصت جو، ساختار اقتصادی نادرست شکل گرفته و تداوم یافته است. بی تردید، اقتصاد رانتی، تبعیض آمیز، غیرشفاف، و دیگر کمبودهای متمرکز در ناحیه نظام اقتصادی، همگی محصول نهایی نظام سیاسی نامناسب است.
◽️۵. در مقابل این تشخیص درست کاندیدای پیروز، تشخیص نادرست آن دسته از نخبگان سیاسی قرار دارد که در ارکان گوناگون دولت (اعم از قوه مجریه و دیگر قوا و اعم از بخشهای انتخابی و انتصابی) حضور دارند. این نخبگان ریشه مشکلات اقتصادی را در خود حوزه اقتصاد جستجو می کنند و تجویز درمان را نیز از اقتصاددانان می خواهند و هرگونه دخالت در بخش سیاسی و تحول در آن بخش را هم مردود اعلام می کنند و هم در عمل اجازه ورود به تغییر در آن بخش را نمی دهند.
◽️۶. از آنجا که در نامزدهای اعلام شده برای وزارتخانه های سیاسی، غلبه با دیدگاه نخبگان پیش گفته بوده است، کاندیدای پیروز را وادار به معرفی نامزدهای نامناسب در بخش وزارتخانه های سیاسی کرده اند. کلیدی ترین وزارتخانه های مربوط به سیاست داخلی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات است.
◽️۷. بنابر توضیحی که گذشت، بدون تغییرات بسنده در حوزه سیاسی، انتظار تحول مثبت در بخش اقتصادی، آب در هاون کوبیدن است. در این صورت، مساله این است که کاندیدای پیروز با دو نامزد معرفی شده برای دو وزارت خانه سیاسی، وزارت کشور و وزارت اطلاعات، چگونه می خواهد به تشخیص درست خود جامه عمل بپوشاند و تحولات اقتصادی مثبت را بدون تغییرات لازم سیاسی رقم بزند.
@majmaqomh
▪️پیام تسلیت مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم بهمناسبت درگذشت حجت الاسلام والمسلمین سید علی حسینی شیرازی(ره)
"بسم الله الرحمن الرحیم"
"انا لله وانا الیه راجعون"
محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی سید صادق حسینی شیرازی (دام ظله عالی)
خبر درگذشت فرزند فاضل و بزرگوارتان حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید علی حسینی شیرازی موجب تأثر و تأسف گردید. این مصیبت را به آن مرجع عالیقدر و دیگر وابستگان تسلیت میگوئیم. از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت و مغفرت و حشر با ائمه اطهار علیهم السلام و برای بازماندگان صبر و اجر مسالت داریم.
سلامتی و توفیق روزافزون برای حضرتعالی آرزومندیم.
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
۱۴۰۳/۵/۲۳
@majmaqomh
🔰سید محمد خاتمی: همه کمک کنیم که رئیسجمهور موفق به برآوردن خواست ملت شود
سيدمحمد خاتمى در واكنش به فضاى سیاسی و رسانهای ايجاد شده نسبت به فهرست پيشنهادى دکتر پزشکیان به مجلس، خواستار درک موقعیت پیچیده و خطیر کنونی و برخورد واقعبينانه و مبتنی بر اطلاعات درست و انصاف در قبال آنچه كه رخ داده و رخ خواهد داد، شد. وی خواست که همه به رئیس جمهور محترم در انجام وظایف سنگینی که دارد و عمل کردن به خواست ملت و قولهایی که داده است یاری رسانیم.
رئيس دولت اصلاحات كه روز دوشنبه در جمع مشاوران خود سخن مىگفت، تأكيد كرد: انتخاب اعضاء هيئت دولت در مجموع روند قابل فهم و طبيعى داشته است. طبعاً هر کار تازهای ممکن است اشکالاتی داشته باشد و این امر نبايد موجب ارزیابیهای شتابزده و نوميدى شود و نباید از موضع حمایت رئیس جمهوری که هنوز کار خود را شروع نکرده است به وادی انتقاد سخت و مخالفت افتاد.
سيدمحمد خاتمى واکنشهای تند را بعضاً متأثر از نارضایتیهای انباشته شده جامعه و توقعات برآمده از انتخابات و بعضاً ناشی از برخی پيشداوریها و ذهنيتهاى نادرست و بىاطلاعی از فرایند انتخاب دانست و افزود: «ما هم ضمن تأیید انتخابهای خوبی که شده است بر این باوریم که در بعضی موارد می شد خیلی بهتر عمل کرد ولی به جناب پزشکیان احترام میگذاریم و ایشان را صاحب حق در انتخاب همکارانشان میدانیم و از ایشان انتظار معجزه در هر شرایطی نداریم. طبعاً علاقهمند و خواستار آن هستیم که به وعدههایى که دادهاند پایبند باشند و انشاءالله چنین خواهد شد.
رئیس جمهوری اسبق ایران تصریح کرد: وقتى ایشان مىگويد طرح نور، طرح سياهى است، طبعاً جلوى آن خواهد ایستاد. وقتی آنچه را بر جامعه دانشگاهى و فرهیخته میگذرد نمیپسندد، میکوشد آنچه درست است و مورد پسند آنان است عملی شود. وقتی از تحقیر هنرمندان و توهین و جفا به آنها (که بسیاری از آنها از خود نهادهای رسمی فرهنگی بوده است نه نهادهای امنیتی) رنج میبرد با آن مخالفت خواهد کرد. ایشان پایبند به قول و نظر خود مبنی بر رابطه و تعامل بر اساس مصالح ملی با دنیا و رفع تحریمهاست و نیز به اصلاح در عرصه اقتصادی بخصوص آنچه به معیشت و بهداشت و امنیت مردم مربوط میشود و به توسعه توأم با عدالت میانجامد باور دارد، لذا در عمل هم پایبند خواهد بود و اینها خواستهایی است که باید از ایشان داشت.
سید محمد خاتمی خاطرنشان کرد: دولت وفاق ملى و وحدت هم رویکرد خوبی است، ولی ۵۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند و چندین ميليون نفری كه عمدتاً از ترس اینکه زمام امور بهدست جریانی نامطلوب برای مصالح ملی و امنیت و توسعه کشور بیفتد، به ايشان رأى دادند، باید در امر وفاق و وحدت موردِ نظرِ جدّی باشند؛ نه فقط گروهها و جریانهای خاصی که پایگاه محدودی در متن جامعه دارند. وفاق ملی، ائتلاف سیاسی نیست، توجه همگانی به خواست ملت، برای تغییر و اصلاح امور است. برای پیشبرد آن حاکمیت و همه جریانهای سیاسی باید عملاً از این راهبرد حمایت کنند.
🔹وی در خاتمه تأکید کرد: اصلاحطلبان و همه خیرخواهان کشور و ملت نباید مواضع اصولى خود را برای اصلاح رویههای غلط حکمرانی از یاد ببرند و باید نگاه انتقادى و البته خیرخواهانهی خود را نسبت به دولت داشته باشند؛ ولی از هر برخورد هيجانى و غیرمنصفانه و شتابزده با مسائل که ناشی از اتکاء به دادههای نادرست و یا ناتمام و ذهنیتها و قضاوتهای پیشینی و عدم توجه به پیچیدگیهای امور و آیندهنگری است خودداری کنند. راه اصلاح راه دراز و پرفرازونشیبی است و هرگامی که در این راه برداشته شود مغتنم است.
@majmaqomh
⚡️حمایت انتقادی از دولت فعلی بهترین اولویت امروز همگان، اعم از دولت و ملت، است.
🔰بحران تضادها و تمها راه اصلاح
✍#محمود_شفیعی
◻️اکنون رئیس جمهوری، غیر منتظره و بر خلاف چینش های مهندسی شده، بر اریکه قدرت نشسته است. تا آنجا که خود او بارها تصریح کرده است که بنا نبوده او در جایگاه ریاست جمهوری قرار گیرد. او بارها حضور خود را تنها ترمیم دهنده یک شکاف خطرناک در سیاست امروز ایران توصیف کرده است که آمده بود با حضورش از تعداد قهر کنندگان بکاهد و از تعمیق فاصله دولت و ملت، به مثابه بدترین شکاف، جلوگیری کند. نه خود او و نه دیگر بلوک های قدرت، پیروزی او را نه باور داشتند و نه می خواستند.
✔️ زمانی که در دور اول انتخابات اتفاق غیرمنتظره ای پیش آمد، صورت مساله تغییر یافت. اکنون معلوم شد که خالص سازی دو نسخه متفاوت داشته و نسخه پیشگام در خط خالص سازی، مورد قبول هسته سخت و لایه زیرین نظام نبوده است. این مرحله برای خود نظام دو گزینه بین المحذورین را رقم زد: خالص سازی غیرقابل تحمل و دست برداشتن موقتی از نقشه پیشین خالص سازی
◻️مفسده متصلبانه و غیرقابل جبران گزینه اول به مراتب بیشتر از مفسده متغیر و نسبتا قابل جبران گزینه دوم تشخیص داده شد. بنابراین، تمرکز روی تن دادن مشروط به گزینه دوم به تصمیم نهایی تبدیل گشت. رئیس جمهور امروز (کاندیدای آن روز) تازه از این نقطه به بعد (بین دوره اول انتخابات تا دوره دوم انتخابات)، آن هم با یک احتمال، تصمیم گرفت برای وضعیت مابعد پیروزی خودش اندیشه کند.
✔️. رئیس جمهور بعد از پیروزی اکنون که نوبت معرفی نامزدهای وزارتخانه ها رسیده، خود را در مقابل دو گزینه ضد هم می بیند:
الف. به مصالح نظامی تن دهد که کاندیدا بودن او را مصلحت می دانستند، اما رئیس جمهور بودن او را مفسده متغیر می دانند و می خواهند او را به شبیه ترین شکل خود در آورند و با حداقل کردن مفسده وجودیش و حداکثر کردن منافع خودشان، اصل بودنش را تحمل کنند.
ب. در پی آرمان هایی باشد که با مردم ناامید و سرخورده از وضع موجود، در میان گذاشت و به امید رای نیاوردن خود، ولی آمدن بخشی از مردم به صحنه انتخابات، برای عمل به آنها تعهدات شداد و غلاظ به مردم داد و از بخت بد و بر خلاف نیتش اکنون ردای ریاست جمهوری بر تن کرده و می حواهد به وعده هایش عمل کند.
◻️ در چنین شرایط ناخواسته و بغرنجی که برایش تلخ ترین لحظه باید باشد، او کوشید گزینه ای انتخاب کند که جمع ضددین را محقق سازد! از یک طرف برای اثبات صداقتش و توجه عملی به آرمانهایش، (از جمله شایسته سالاری به جای باند سالاری، جناح سالاری، رفیق سالاری و خودی سالاری) به تشکیل شورای راهبری رو آورد تا بتواند از این راه شایستگان را به جای ناشایستگان وارد بازی سیاسی کند؛ از سوی دیگر اما می دید که اصل انتخاب شدن خودش با اراده نظام رقم خورده و نمی تواند از خواسته آن در مرحله انتخاب نامزدهای کابینه رهایی یابد. او به زعم خود با اصل مناصفه، ده عضو از خروجی شورای راهبری و نه عضو از مخالفان خود، مساله را حل کرد.
✔️. حقیقت این است که او مساله را نتوانست حل کند. وزارتخانه های کلیدی که همچون فرمان ماشین قوه مجریه اند در دست افرادی قرار گرفتند که از جنس رئیس جمهور نیستند. رئیس جمهوری که برای بحران اقتصاد امروز ایران، به درستی، عواملی سیاسی را تشخیص داده است، باید تحولات سیاسی معطوف به وفاق ملی را از راه در دست داشتن وزارتخانه های سیاسی دنبال می کرد و البته در وزارتخانه های اقتصادی می توانست شایستگان از هر گرایش سیاسی را وارد کند. اما الان، به اجبار، او وارونه عمل کرده است.
◻️با همه اوصافی که گذشت معتقدم بهترین گزینه، همچنان، حضور در انتخابات و رای به گزینه ای بود که در نهایت پیروز گشت و اکنون در هنگام انتخاب کابینه با چنین مانعی مواجه گشته و در عمل، حداقل به ظاهر، در تضاد دو اراده به سمت اراده مخالفان خود مایل گشته و مردم را پشت سر گذاشته است.
✔️ دلیل داوری فوق این است که راه عبور از دوره گذار تاریخی و دست یابی به نظامی توسعه یافته، مردم سالار، هماهنگ با هویت تاریخی جامعه ایران و رسیدن به حکمرانی خوب، تنها و تنها روی برتافتن از تندروی در مبارزه سیاسی و تداوم بخشیدن به اصلاح طلبی در معنای عام کلمه است. اگر این راه ده ها بار هم شکست بخورد، هیچ راه جایگزین بهتری در کار نیست. البته می توان در بزرگراه اصلاح خواهی به خرده راه های فراوانی دست یافت، اما از اصل شاهراه اصلاح گرایی نمی توان عبور کرد. خروج از چرخه باطل استبداد و خشونت که قرنها در تاریخ ایران به صورت خودافزاینده پایدار گشته است، بدون صبوری در اصلاح خواهی با روش درست و عقلانی، به جای روش های نادرست، خشن و غیرعقلانی، امکان پذیر نیست.
@majmaqomh