eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در دفترم به یاد تو نرگس کشیده‌ام نرگس هم از فراق تو دلگیر شد بیا... 🦋 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
ZiyaratAleYasin1399.mp3
10.28M
🤲 قرائت زیارت 🎙 بانوای: 🔺 اجراشده‌در: فروردین سال ۱۳۹۹ 💠 قرار عاشقی در هیأت مجازی کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه شهادت حضرت امام باقر علیه السلام 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 می رسد با سوز دل از مدینه این ندا کشته شد از زهر کین پنجمین نور هدیٰ زادهء زهرای اطهر شد شهید......شاهد گلهای بی سر شد شهید تسلیت یا فاطمه...تسلیت یا فاطمه. عاقبت زهر هشام شعله زد بر جان او. ناله خیزد از دل، نازنین طفلان او در کنار قبر زهرا مادرش.......شد نهان در پیش بابا پیکرش. تسلیت یا فاطمه....تسلیت یا فاطمه. شهر پیغمبر شده، یکسره ماتم سرا صادق آل نبی، شد دلش خون از جفا مظهر علم خدا گشته شهید، اشک غم از دیده ی مهدی چکید. تسلیت یا فاطمه.......تسلیت یا فاطمه. مهدی زهرا شده، زاير آن مقتدا. چون نباشد در بقیع، یک نفر بهر عزا. غربت شیعه بود آنجا عیان.......خون چند از دیده ی افلاکیان. تسلیت یا فاطمه....تسلیت یا فاطمه. یا رب از لطف و کرم، کن نصیب شیعیان. دیدن شهر نبی، خاتم پیغمبران. تا ببوسم آن قبور باصفا.......حاجت ما را روا کن ای خدا. تسلیت یا فاطمه.....تسلیت یا فاطمه. مسموم وا اماما....شهید وا اماما............
صف آرایی صیام تا قیام 3 – استاد سازگار دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی عجـب کـردند اهـل کوفـه از مهمان پذیرایی همان‌هایی که در این شهر گرداندند رو از من فـراز بام‌هــا در چشمشـان گشتـم تمـاشایی سـرم را بـرد قاتـل هدیـه از بهــر عبیــدالله تنـم در کوچه‌هــا گردیـده گـرم راه‌پیمایـی به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم نبــودی کوفیــان را بیشتــر از ایـن توانـایی رسیـده ضربه‌هــا بـر سینـه و پهلـو و بازویم بیا بنگر که مسلم پـای تـا سر گشتـه زهرایی از آن ترسم که چـون‌آیـی نبینم ماه رویت را ز بس از چشـم گریانـم عطش بگرفته بینایی اگر چه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی تمـام شبت کنـار کوچه‌هـا تنهـا تو را دیدم خـدا دانـد نکـردم لحظـه‌ای احساس تنهایی بیـا نامـردی و پستـی اهـل کوفــه را بنگـر که بهر کشتن یک تن کند شهری صف‌آرایی سزد «میثم» به یاد کام عطشان و لب خشکم کند تا جان به تن دارد به اشکِ دیده، سقّایی
خورشید کرده ره گم در کوچه های کوفه پا جای پای ماه است در جای جای کوفه از بس به نای مسلم آوای واحسیناست بوی حسین آمد از کربلای کوفه اشک یتیم ریزد آه غریب خیزد بر هر دو این دل شب گرید فضای کوفه ای در کنار کعبه گردیده کربلایی مسلم دهد سلامت از نینوای کوفه مهمان غریب و خسته ، درها تمام بسته از آن جفای کوفی ، از این وفای کوفه گفتم به کوفه آیی ، ای وای اگر بیایی زینب اسیر گردد در کوچه های کوفه آیینه وجودم گردید لاله باران بارید بر سرمن سنگ جفای کوفه شمشیر و سنگ چیدند در سفره بهر مهمان دارست بام و کوچه مهمانسرای کوفه وقتی علی در این شهر از من غریب تر بود ای کاش می شد از بن ویران بنای کوفه ای شهریار عالم کوفه میا که ترسم بر نی سرت بخواند قرآن برای کوفه حاج غلامرضا سازگار
این روز ها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود این قول بهجت است که حتی نمازِ شب با گریه بر حسین برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : کم کم ز هجر کرب و بلا پیر می شوم لطفـی برای خـادم این خانواده کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ✋❤️ میدهم سوی امیرم یک سلام صبح من آغاز شدبااین کلام کارهر روز من از فرط فراق یک سلام ازراه دورازروی بام السّلام ای ساڪن کرب وبلا من حرم خواهم همین آقاسلام ‌‌‌‌«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
‍ 🍃🌸 🍃💗 🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله 💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین 🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ 🍃💗 💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی 🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ 💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ 🍃🌸 🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی 🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ 💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی 🍃💗 🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری 💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان 💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕 😍
‍ اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم نوحه زمینه - دوم محرم - ورود قافله به کربلا – سبک بارونه بارون ... دلمو آتیش نزن بذار ببارم حسین چیزی نمونده که من بمیرم از غم حسین قلبمو از غـمت می سوزونی کاش منو به وطن برگردونی دیگه نگـو برا من از... داغ کربلا نگو سرت باید بره... روی نیزه ها عزا می گیرم... وای بی تو می میرم وای ۲ حسین حسین حسین ثارالله ۴ امروز اگه زانو زد ابوفاضل پیش پام غروب هجرون که شد میون نامحرمام باورم نمی شه تنت پامال... زیر سم ها می شه ته گودال نیزه می شینه تو گلوت برات بمیرم حرم می سوزه روبه روت منم اسیرم سوخته معجرم وای با مـوی سرم وای۲ حسین..... . ✨ التماس دعا🙏🏻
4_5825798291467536798.mp3
3.92M
‍ اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم نوحه سنگین - دوم محرم - ورود کاروان به کربلا - سبک قلبم پر از ... خیمه نزن توی این صحرا بیا بریـم یوسف زهرا که این بیابون برای ما جایی نداره هلهله یِ دشمن بابا قافله یِ روضه خونی ها حرمله یِ بی حیا اشکا... مُ در میاره دیگه نگو برام از گودی قتلگاه مگه می شه ببینم می زنی دست و پا دلشوره داره خواهر تورو به جون مادر اینجا نمونیم بیا بریم مدینه سر قـبر پیمبر دعا بخونیم وای حسین بیا برگردیم ۴ واسه مدینه دلم تنگه داداش آخه این چه جور جنگه سهم سر من و تو سنگـه غروب روضه تنت می مونه روی خاکا سرت می ره روی نی بالا کبود می شه پیکر گلها پایین نیزه دیگه نگو چیزی از ماجرای گودال مگه می شه ببینم تنت میشه پامال جونم رسیده بر لب تورو به جون زینب برگرد مدینه اینجا بمونی زیرِ... دست و پاهای مرکب می شـْکنه سینه وای داداش بیا برگردیم ۴ . ✨ التماس دعا🙏🏻
شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 🖤 ♨️با چشمای خیسم 💢نامـــه مینویســم ♨️ســــلام عشقــــم 💢ســــلام عمـــــرم ♨️سلام محبوب من ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
669.3K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺هیئتی/ زمینه، شور توی قاب چشمای ترم گریه ست برا مادرم ناله ست با اهل حرم من راوی کربلام با اشک چشم و قلم 🔸شده پر از شراره، نفسای آخرينم هنوز به یاد جسم، بی کفن رو زمينم 🔹دیدم با چشام، خیمه های بی دفاع رو دیدم با چشام، آتیش زدن معجرا رو دیدم با چشام، که میزدن بچه هارو وای - ای دل ای دل (2) یادمه روزای اضطراب سوزوند دلم رو رباب وقتی با قلب کباب خیمه به خیمه می گشت دنبال یک قطره آب 🔸لبای خشک ماهی، با خون گلوش که تر شد همه دیدن برای، بابای غریب سپر شد 🔹دیدم با چشام، روزای قحطی آب و دیدم با چشام، حالت بغض رباب و دیدم با چشام، تلظی و خون و خواب و !!! وای - ای دل ای دل (2) خاطرات تلخ من مدام بغض ميون صدام روضه م شده یک کلام بیچاره کرده منو داغ اسارت به شام 🔸جلو چشای مردم، پیش چشای علمدار ما رو کشيدن از قصد، روی خاک کوچه بازار 🔹دیدم با چشام، خطبه ی زینب تُو شامو دیدم با چشام، چشای خون بابامو دیدم با چشام، مردن هم بازيامو وای - ای دل ای دل (2)
461.3K
🎵سبک عزاداری علیه السلام 🔺سنتی/ نوحه ای سلام خدا به قبر ويران تو چشم صاحب زمان هميشه گريان تو 🔸آرزومند حريم توئيم سائل دست كريم توئيم (2) يا امام باقر (3) واويلا (2) زهر کينه همه جسم تو سوزانده است روضه قتلگاه به خاطرت مانده است 🔸زائر کوچک رأس الحسين مرد همراه دل زينبين (2) يا امام باقر (3) واويلا (2) شاهد عینی غربت کربلايی بانی روضه خوانی های در منايی 🔸شده اين درس تو به عالمين هستی ما به فدای حسين (2) يا امام باقر (3) واويلا (2)
علیه السلام سیلاب می‌شویم و به دریا نمی‌رسیم پرواز می‌کنیم و به بالا نمی‌رسیم این بال‌ها شبیه وبال‌اند، اَبترند وقتی به سیر عالم معنا نمی‌رسیم این چشم‌های خیس و تهی‌دست شاهدند بی‌تو به جلوه‌زار تماشا نمی‌رسیم تا بی‌کرانه‌های حضور الهی‌ات پر می‌کشیم روز و شب اما نمی‌رسیم باشد اگر تمام جهان زیر پایمان حتی به خاک پای تو مولا نمی‌رسیم این حرف‌ها نشانۀ تقصیر فهم ماست حیران شدن میان صفات تو سهم ماست دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری! از مرز عقل‌های زمینی فراتری ای بی‌کرانه! نامتناهی‌ست وصف تو آیینۀ صفات الهی‌ست وصف تو مبهوت جلوه‌های جلالت کمیت‌ها کی می‌رسد به درک کمال تو بیت‌ها ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است این شعرها بهانۀ عرض ارادت است هفت آسمان به درک حضورت نمی‌رسد خورشید تا کرانۀ نورت نمی‌رسد محراب را که عرصۀ معراج می‌کنی جبریل هم به گرد عبورت نمی‌رسد چشم مدینه محو سلوک دمادمت بوی بهشت می‌وزد از خاک مقدمت عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد دلتنگ چشم‌های مسیحا شدیم و بعد مثل نسیم در‌ به‌ در کوچه‌ها شدیم تا با شمیم احمدی‌ات آشنا شدیم ای مظهر فضایل پیغمبر خدا آیینۀ شمایل پیغمبر خدا شایستۀ سلام و تحیّات احمدی احیا کنندۀ کلمات محمدی نور علی و فاطمه در تار و پود توست شور حسین و حلم حسن در وجود توست قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست تفسیر بی‌کران معانی حدیث توست قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است هرکس به آیه‌ای ز مقام تو عارف است روشن‌ترین ادلّۀ علمی‌ست سیره‌ات وقتی که حجّت‌اند به عالم عشیره‌ات هرکس که تا حضور تو راهی نمی‌شود، علمش به‌ جز زیان و تباهی نمی‌شود هر قطره که به محضر دریا نمی‌رسد سرچشمۀ علوم الهی نمی‌شود بی‌بهره است از تو و انفاس قدسی‌ات اندیشه‌ای که نامتناهی نمی‌شود جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست آقای من اگر تو نخواهی نمی‌شود فردوس دل اسیر خیال تو می‌شود آیینه محو حسن جمال تو می‌شود دریاب با نگاه رحیمت دل مرا وقتی که بی‌قرار وصال تو می‌شود یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا تا بی‌کرانۀ ملکوتت ببر مرا سائل کنار ساحل لطفت چگونه است دستان با سخاوت دریا نمونه است من را که مبتلای خودت می‌کنی بس است اصلاً مرا گدای خودت می‌کنی بس است قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد دلبستۀ خدای خودت می‌کنی بس است در خلوت نماز شبت مثل فاطمه شایستۀ دعای خودت می‌کنی بس است شب‌های جمعه سمت مدینه که می‌بری دلتنگ کربلای خودت می‌کنی بس است مولا! برای ما دو سه خط از سفر بگو از کاروان خسته و چشمان تر بگو روزی که بادهای مخالف امان نداد هفت‌آسمان به قافله‌ای سایه‌بان نداد خورشید بود و سایۀ شوم غبارها خورشید بود، همسفر نیزه‌دارها دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود تیر سه‌ شعبه با دل مولا چه کرده بود گل‌زخم‌های سلسله یادت نمی‌رود هرگز غروب قافله یادت نمی‌رود هم‌ناله با صحیفۀ ماتم گریستی یک عمر پا به پای محرم گریستی شاعر/ یوسف رحیمی
علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی شاعر/ قاسم نعمتی
علیه السلام 🔺روز عرفه به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری تشنه‌ام، تشنۀ لب‌های عطشناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم شاعر/ سید علیرضا شفیعی
🔺روز عرفه هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا کریم شهر، گدا را کشیده تا اینجا ز بسکه دست گرفتى، همین بزرگى تو گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا همینکه گفت گنهکار، یا کریم العفو دل شکسته خدا را، کشیده تا اینجا شمیم پیرهن یوسف آید از عرفات صداى روضه شما را کشیده تا اینجا یقین کنیم که تا دسته ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا حسین گفتن ما مسلمیه ی هر سال نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا صداى پاى محرم به گوش مى آید حسین قافله ها را کشیده تا اینجا بُنَىَّ گفتن یک مادرى شب جمعه چقدر اهل بُکا را کشیده تا اینجا سخن ز موى پریشان زینب کبرى امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت: کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا ز روى بام کسى ناله زد حسین، ببخش که نامه هام شما را کشیده تا اینجا عزیز من نگرانم، دلم چه بى تاب است دگر زمانه ی آوارگى ارباب است شاعر/ قاسم نعمتی