اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
نوحه زمینه - دوم محرم - ورود قافله به کربلا – سبک بارونه بارون ...
دلمو آتیش نزن بذار ببارم حسین
چیزی نمونده که من بمیرم از غم حسین
قلبمو از غـمت می سوزونی
کاش منو به وطن برگردونی
دیگه نگـو برا من از... داغ کربلا
نگو سرت باید بره... روی نیزه ها
عزا می گیرم... وای
بی تو می میرم وای ۲
حسین حسین حسین ثارالله ۴
امروز اگه زانو زد ابوفاضل پیش پام
غروب هجرون که شد میون نامحرمام
باورم نمی شه تنت پامال...
زیر سم ها می شه ته گودال
نیزه می شینه تو گلوت برات بمیرم
حرم می سوزه روبه روت منم اسیرم
سوخته معجرم وای
با مـوی سرم وای۲
حسین.....
#محرم_دوم_ورودقافله_بکربلانوحه_زمینه
#حسین_ایمانی.
✨ التماس دعا🙏🏻
4_5825798291467536798.mp3
3.92M
اَللّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
نوحه سنگین - دوم محرم - ورود کاروان به کربلا - سبک قلبم پر از ...
خیمه نزن توی این صحرا
بیا بریـم یوسف زهرا
که این بیابون برای ما
جایی نداره
هلهله یِ دشمن بابا
قافله یِ روضه خونی ها
حرمله یِ بی حیا اشکا...
مُ در میاره
دیگه نگو برام از گودی قتلگاه
مگه می شه ببینم می زنی دست و پا
دلشوره داره خواهر
تورو به جون مادر
اینجا نمونیم
بیا بریم مدینه
سر قـبر پیمبر
دعا بخونیم
وای حسین بیا برگردیم ۴
واسه مدینه دلم تنگه
داداش آخه این چه جور جنگه
سهم سر من و تو سنگـه
غروب روضه
تنت می مونه روی خاکا
سرت می ره روی نی بالا
کبود می شه پیکر گلها
پایین نیزه
دیگه نگو چیزی از ماجرای گودال
مگه می شه ببینم تنت میشه پامال
جونم رسیده بر لب
تورو به جون زینب
برگرد مدینه
اینجا بمونی زیرِ...
دست و پاهای مرکب
می شـْکنه سینه
وای داداش بیا برگردیم ۴
#محرم_دوم_ورودقافله_بکربلانوحه_سنگین
#حسین_ایمانی.
✨ التماس دعا🙏🏻
شانههای زخمیاش را هیچکس باور نداشت
بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت
در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی
عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت
بامهای خانههای مردم بیعتفروش
وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت
میچکید از مشکهاشان جرعهجرعه تشنگی
نخلهاشان میوهای جز نیزه و خنجر نداشت
سنگها کمتر به پیشانی او پا میزدند
نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت
روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود
سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت
سر سپردن در مسیر سربلندی سیرهاش
جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت
دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت
خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘#کلیپ_مداحی
🖤#آقای_کرمانشاهی
♨️با چشمای خیسم
💢نامـــه مینویســم
♨️ســــلام عشقــــم
💢ســــلام عمـــــرم
♨️سلام محبوب من
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
669.3K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_باقر علیه السلام
🔺هیئتی/ زمینه، شور
توی قاب چشمای ترم
گریه ست برا مادرم
ناله ست با اهل حرم
من راوی کربلام
با اشک چشم و قلم
🔸شده پر از شراره، نفسای آخرينم
هنوز به یاد جسم، بی کفن رو زمينم
🔹دیدم با چشام، خیمه های بی دفاع رو
دیدم با چشام، آتیش زدن معجرا رو
دیدم با چشام، که میزدن بچه هارو
وای - ای دل ای دل (2)
یادمه روزای اضطراب
سوزوند دلم رو رباب
وقتی با قلب کباب
خیمه به خیمه می گشت
دنبال یک قطره آب
🔸لبای خشک ماهی، با خون گلوش که تر شد
همه دیدن برای، بابای غریب سپر شد
🔹دیدم با چشام، روزای قحطی آب و
دیدم با چشام، حالت بغض رباب و
دیدم با چشام، تلظی و خون و خواب و !!!
وای - ای دل ای دل (2)
خاطرات تلخ من مدام
بغض ميون صدام
روضه م شده یک کلام
بیچاره کرده منو
داغ اسارت به شام
🔸جلو چشای مردم، پیش چشای علمدار
ما رو کشيدن از قصد، روی خاک کوچه بازار
🔹دیدم با چشام، خطبه ی زینب تُو شامو
دیدم با چشام، چشای خون بابامو
دیدم با چشام، مردن هم بازيامو
وای - ای دل ای دل (2)
461.3K
🎵سبک عزاداری
#سینهزنی_امام_باقر علیه السلام
🔺سنتی/ نوحه
ای سلام خدا به قبر ويران تو
چشم صاحب زمان هميشه گريان تو
🔸آرزومند حريم توئيم
سائل دست كريم توئيم (2)
يا امام باقر (3) واويلا (2)
زهر کينه همه جسم تو سوزانده است
روضه قتلگاه به خاطرت مانده است
🔸زائر کوچک رأس الحسين
مرد همراه دل زينبين (2)
يا امام باقر (3) واويلا (2)
شاهد عینی غربت کربلايی
بانی روضه خوانی های در منايی
🔸شده اين درس تو به عالمين
هستی ما به فدای حسين (2)
يا امام باقر (3) واويلا (2)
#مدح_مرثیه_امام_باقر علیه السلام
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
این بالها شبیه وبالاند، اَبترند
وقتی به سیر عالم معنا نمیرسیم
این چشمهای خیس و تهیدست شاهدند
بیتو به جلوهزار تماشا نمیرسیم
تا بیکرانههای حضور الهیات
پر میکشیم روز و شب اما نمیرسیم
باشد اگر تمام جهان زیر پایمان
حتی به خاک پای تو مولا نمیرسیم
این حرفها نشانۀ تقصیر فهم ماست
حیران شدن میان صفات تو سهم ماست
دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری!
از مرز عقلهای زمینی فراتری
ای بیکرانه! نامتناهیست وصف تو
آیینۀ صفات الهیست وصف تو
مبهوت جلوههای جلالت کمیتها
کی میرسد به درک کمال تو بیتها
ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است
این شعرها بهانۀ عرض ارادت است
هفت آسمان به درک حضورت نمیرسد
خورشید تا کرانۀ نورت نمیرسد
محراب را که عرصۀ معراج میکنی
جبریل هم به گرد عبورت نمیرسد
چشم مدینه محو سلوک دمادمت
بوی بهشت میوزد از خاک مقدمت
عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد
دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد
مثل نسیم در به در کوچهها شدیم
تا با شمیم احمدیات آشنا شدیم
ای مظهر فضایل پیغمبر خدا
آیینۀ شمایل پیغمبر خدا
شایستۀ سلام و تحیّات احمدی
احیا کنندۀ کلمات محمدی
نور علی و فاطمه در تار و پود توست
شور حسین و حلم حسن در وجود توست
قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست
تفسیر بیکران معانی حدیث توست
قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است
هرکس به آیهای ز مقام تو عارف است
روشنترین ادلّۀ علمیست سیرهات
وقتی که حجّتاند به عالم عشیرهات
هرکس که تا حضور تو راهی نمیشود،
علمش به جز زیان و تباهی نمیشود
هر قطره که به محضر دریا نمیرسد
سرچشمۀ علوم الهی نمیشود
بیبهره است از تو و انفاس قدسیات
اندیشهای که نامتناهی نمیشود
جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست
آقای من اگر تو نخواهی نمیشود
فردوس دل اسیر خیال تو میشود
آیینه محو حسن جمال تو میشود
دریاب با نگاه رحیمت دل مرا
وقتی که بیقرار وصال تو میشود
یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا
تا بیکرانۀ ملکوتت ببر مرا
سائل کنار ساحل لطفت چگونه است
دستان با سخاوت دریا نمونه است
من را که مبتلای خودت میکنی بس است
اصلاً مرا گدای خودت میکنی بس است
قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد
دلبستۀ خدای خودت میکنی بس است
در خلوت نماز شبت مثل فاطمه
شایستۀ دعای خودت میکنی بس است
شبهای جمعه سمت مدینه که میبری
دلتنگ کربلای خودت میکنی بس است
مولا! برای ما دو سه خط از سفر بگو
از کاروان خسته و چشمان تر بگو
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفتآسمان به قافلهای سایهبان نداد
خورشید بود و سایۀ شوم غبارها
خورشید بود، همسفر نیزهدارها
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
گلزخمهای سلسله یادت نمیرود
هرگز غروب قافله یادت نمیرود
همناله با صحیفۀ ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
شاعر/ یوسف رحیمی
#مرثیه_امام_باقر علیه السلام
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
شاعر/ قاسم نعمتی
#مناجات_امام_حسین علیه السلام
🔺روز عرفه
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم
بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی
که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم
باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری
تشنهام، تشنۀ لبهای عطشناک فراتم
باید احرام ببندم به طواف حرم تو
من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم
با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری
مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم
با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم
باز گریان تماشای قتیل العبراتم
شاعر/ سید علیرضا شفیعی
#مناجات_با_خدا
🔺روز عرفه
هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا
کریم شهر، گدا را کشیده تا اینجا
ز بسکه دست گرفتى، همین بزرگى تو
گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا
همینکه گفت گنهکار، یا کریم العفو
دل شکسته خدا را، کشیده تا اینجا
شمیم پیرهن یوسف آید از عرفات
صداى روضه شما را کشیده تا اینجا
یقین کنیم که تا دسته ها به راه افتاد
نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا
حسین گفتن ما مسلمیه ی هر سال
نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا
صداى پاى محرم به گوش مى آید
حسین قافله ها را کشیده تا اینجا
بُنَىَّ گفتن یک مادرى شب جمعه
چقدر اهل بُکا را کشیده تا اینجا
سخن ز موى پریشان زینب کبرى
امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا
به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت:
کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا
ز روى بام کسى ناله زد حسین، ببخش
که نامه هام شما را کشیده تا اینجا
عزیز من نگرانم، دلم چه بى تاب است
دگر زمانه ی آوارگى ارباب است
شاعر/ قاسم نعمتی