eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بنا نبود بمانی غریب در صحرا ! وخواهرت بشود بی نصیب در صحرا بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی مرا برای جهاد عظیم خط بزنی بنا نبود مهیای سوختن باشی میان خیمه پِی کهنه پیرهن باشی زمین نیوفت کتابِ مقدس زینب فدای بی کسی ات!ای همه کس زینب عصای دست شدن رسم خواهری باشد علی الخصوص که خواهر برادری باشد به راه عشق تو این چشم تر که چیزی نیست جگر برای تو دادم پسر که چیزی نیست بیا خودت پسران مرا ببر میدان که پیشمرگ تو باشند این دو در میدان بیا که شاهد حاجت روایی ات باشند بزرگ کردمشان تا فدایی ات باشند تورا بجان من آقا قبول کن بروند بحق چادر زهرا قبول کن بروند چه بهتر است نبینند راه بسته شده در ازدحام ره قتلگاه بسته شده چه بهتر است نبییند زخم خنجر را به سمت خیمه ی زنها هجوم لشگر را *اومد التماس کرد به حسینش ،گفتن زینب لشگرشُ آورده .. خوب نگاه کردن ببینن لشگرش چند نفره .. دیدن دست دوتا بچه رو گرفته موهاشونُ شونه کرده ، لباس تمیز به تنشون کرده گفت : پیش دایی میرید سرتون و بالا نیارید منم سرم و بالا نمیارم ، نمیخوامد چشم تو چشم حسین بشم .. آخه میترسم حسینم خجالت بکشه ، من بهتر از شماها ندارم .. تا بچه هاشو برد جلوی حسین هم حسین گریه کرد هم زینب گریه کرد .. کاروان برگشت .. زینب اومد مدینه دو به دو با عبدالله نشسته بودن گفت زینب یه حرف خصوصی باهات دارم ، گفت عبدالله حرف خصوصیت چیه؟ گفت زینبم وقتی علی اکبر کشته شد دوان دوان رفتی خودتُ رو بدن علی اکبر انداختی ؛اما بچه های من وقتی کشته شدن شنیدم از خیمه بیرون نیومدی !.. بگو ببینم علتش چیه؟ صدا زد عبدالله ترسیدم داداشم خجالت بکشه .. لذا از خیمه ها بیرون نیامدم ..* •┄┅══༻○༺══┅┄•
غلامرضازاده شب 4.mp3
2.62M
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ روتو از خواهرت برنگردون داداش من منت میکشم آروم جون داداش داداش نزار بشه ، امیدم نا امید آرزومه بشم من مادرِ شهید .. جونِ خواهر فدات ، حسین ای بی لشگر فدات ، حسین بچه هامو کنار نزن جون مادر فدات ، حسین .. جانم حسین ،‌ حسینِ من ... نورِ چشمم فدایِ طفلانت جانِ زینب همیشه قربانت زندگیِ منو تب و تابم دست من خالی است دریابم حیف شد بیش از این توانم نیست حاصلی جز دو نوجوانم نیست تو که دریایِ رحمتی آقا تحفه ام را عنایتی آقا دوست دارم به راه تو بروند پیش مرگ سپاه تو بروند من نبینم غریب خواهی شد لحظه ای بی حبیب خواهی شد مادر به خیمه و دوجوانش به قتلگاه پا میکشند راه نفس باز وا کنند در آخرین نفس که نفس بر لب آمده میخواستند مادر خود را صدا کنند اما ز خیمگاه نیامد به جای او زود آمدند تا سرشان را جدا کنند عباس اگر نبود که چیزی نمانده بود میخواستند هر چه که تیغ است جا کنند •┄┅══༻○༺══┅┄•
شب چهارم(1).mp3
1.77M
|⇦• و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
‍ ❣﷽❣ ☑️ 🌷 میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم زمین و آسمون داره هوای ماتم شده عزای اشرف اولاد آدم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم صاحب عزای روضه هاس رسول خاتم سیا میپوشه مثل کعبه کُلّ عالم محرّم نشده حاجتم رو جلو جلو خواستم من از خدا با امضای علیِ بن موسی ایشاالله اربعین کرببلا 🌷اربابم منو دریابم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم یه مادر جوون میاد با قامت خم به نوکرا با گریه میگه خیرمقدم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم بساط شور و نوحه مون میشه فراهم دم میده توی تکیه ها عیسی بن مریم درسته هر هفته توی هیأت با ذکر حسین حسین میشیم مست دههْ اوّلِ محرّم ولی  همه میدونن یه چیز دیگه است 🌷اربابم منو دریابم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم تو کوچه ها می پیچه بوی نذری بازم سردرِ خونه مون دو ماه میخوره پرچم میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرّم سینه زنی با معرفت که میشه تُوْأم رو گونه ها می شینه قطره قطره شبنم چن روزی مونده امّا ما داریم  حال و هوا و حسّ عجیبی چقَدَر خالیه امسال جایِ                مدافعان حرم بی بی 🌷اربابم منو دریابم 🌷هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌷 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بابا شکست حُرمتِ من، در سه سالگی از حَد گذشت غُربتِ من، در سه سالگی . پیریِ من برای همه آشکار شد دیدی خَمید قامتِ من در سه سالگی؟ . در شام، دخترت به تمسخُر گرفته شد ای وای از خجالتِ من در سه سالگی . دستانِ زَجر بود بزرگ و... عَجیب نیست تغییرِ رنگِ صورتِ من در سه سالگی . گیسو که سوخت، شانه به دردی نمی خورَد شُد شانه ی تو حسرتِ من در سه سالگی . تو چوب خوردی و به لبم مُشت می زدم دارد دلیل، صحبتِ من در سه سالگی . گیرم که گوشواره خَریدی، چه فایده! شد پاره جای زینتِ من، در سه سالگی . این تِکّه مَعجَری که هنوز است بر سرم باشد گواهِ عِصمتِ من در سه سالگی . کاخِ یزید را به سَرَش می کُنم خراب این است اوج قُدرتِ من در سه سالگی .
بعد مدتها پدر دیدار دختر آمدی خواب دیدم خواهی آمد شد مقدّر آمدی من به شوق دیدنت بابا ز پا افتاده‌ام تو به شوق دیدنم با پا نه با سر آمدی من در این ویرانه مهمانی گرفتم نیمه‌شب در شب تاریکم ای ماه منوّر آمدی دعوتم را رد نکردی آمدی اما چرا ای پدر بی قاسمِ داماد و اکبر آمدی؟ کو عمویم تا گذارد روی دوش خود مرا؟  از چه بابا بی اباالفضل دلاور آمدی؟ بی قراری میکند بیش از همه اینجا رباب پس چرا بابا تو بی شش‌ماهه اصغر آمدی؟ حسرت آغوش پر مهرت به دل دارم ولی خواهی از من گیرمت با مهر در بر، آمدی دارد از زهرا نشان این پهلوی بشکسته‌ام تا کنی با دیدنم یادی ز مادر آمدی با سرِ خونین به دامان منِ ویران نشین تا بگیرم بوسه از رگهای حنجر آمدی
اشک بر حسین (علیه السّلام) به هیچ کدام از اعمال ما امیدی نیست نه نمازمون، نه روزه هایمان، … نقل کرده اند آیت الله مرعشی را با آن زهد و تقوا پسرش در عالم رویا دید، از اوضاع و احوال بعد از مرگ پرسید، او گفت: اوضاع و احوال خراب بود، حساب و کتاب سخت بود، فقط یک چیز به درد من خورد، آن هم اشک برای امام حسین (علیه السّلام) …. منبع:کتاب گلواژه های روضه