4_5929089072365569908.ogg
152.2K
#شور_قتلگاهی
چه بلایی به سرم آوردن
سرتو تو کیسه کردن بردن
کوفیا کوفیای قدیمن
مثل بابامون حقتو خوردن
غریب موندی
وسط یه عده نانجیب موندی
غریب موندی
از یه جرعه آب بی نصیب موندی
غریب موندی
غریب موندی
تنها موندی
کمرت شکسته بی سقا موندی
تنها موندی
رفتم و رو ریگ صحرا جا موندی
تنها موندی
تنها موندی
ای وای ای وای
ای وای ، ای وای
خواهرات اسیر آه و دردن
آخه قاتلات چقد نامردن
برای ذبح کردنت تو گودال
من دیدم به هم تعارف کردن
بی کس موندی
بین شمر و خولی و اخنس موندی
بی کس موندی
رفتم و میون خار و خس موندی
بی کس موندی
بی کس موندی
برهنه موندی
بین تیر و نیزه و دشنه موندی
برهنه موندی
آخرش کشتنت و تشنه موندی
برهنه موندی
برهنه موندی
ای وای ای وای
ای وای ، ای وای
صورتت رو این خاکای گرمه
گیر آوردنت توی این دخمه
مادرم رو تو شلوغی دیدم
وقتی رو سینه نشست با چکمه
بی یار موندی
بین گرگا و سگای هار موندی
بی یار موندی
بردن عمامتو بی دستار موندی
بی یار موندی
بی یار موندی
بی حال موندی
همه رفتن تو ته گودال موندی
بی حال موندی
رو زمین با بدن پامال موندی
بی حال موندی
بی حال موندی
ای وای ای وای
ای وای ، ای وای
📓شعر و سبک؛ #محمدعلی_صفائیان
4 -Shor - Hajmahdirasuli - Shab7 990605 - Sarallahzanjan.mp3
17.21M
به کی اعتماد کنم خودت بگو
منم و تو و هزار تا آرزو
حرف مرگ و زندگیمون وسطه
زندگیه من بساط روضته
اگه بنا به مردنه
کی بهتر از محرم
کجا بهتر از روضه ها
برای کی بهتر از تو
کجا بهتر از کربلا
بمیرم بمیرم
برا انگشترت
بمیرم بمیرم
واسه زخم سرت
بمیرم برای ناله ی مادرت
(بمیرم برات حسین۴)
.........................
روضه ی تو اعظم مصائبه
شبیه نماز و روزه واجبه
اومدم رو زندگیم قمار کنم
من اگه فدات نشم چیکار کنم
برای عاشق شدن
کی بهتر از خود تو
کی بهتر از جوونی
بزار برا تو بمیرم
چجوری خودت میدونی
بمیرم بمیرم
ترک خورده لب هات
بمیرم بمیرم
رمق نیشت تو صدات
بمیرم شکسته تموم دنده هات
(بمیرم برات حسین۴)
.........................
بشماری بیشتره از ستاره ها
زخمای این تنه زیر دست و پات
وسط تموم این مصیبتات
به فدای روضه ی مخدرات
اگه بنا به غارته
چرا کهنه پیراهنت
چرا این همه سر و صدا
برای چی گهواره و
برای چی گوشواره ها
بمیرم بمیرم
برا حال رباب
بمیرم که مردن همه از اضطراب
می کشن میکشن میکشن با طناب
(بمیرم برات حسین۴)
شاعر : سید جواد پرئی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 به کی اعتماد کنم خودت بگو
شب هفتم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور
#شب_هفتم
#محرم۹۹
بہ زخم زخم #تنٺ گریہ مےڪنم هرشب
براے #پیرهنٺ گریہ مےڪنم هرشب
بہ پیڪرے ڪه #سہ_شب روےریگ صحراماند
بہجسم #بےڪفنٺ گریہ مےڪنم هرشب
#عاقبٺمیڪشد_مرا_داغ
#تن_عریان_وبوریاےحسین💔
#حضرت_زینب
#اسارت
من ماندم و مرغ سحر و نوحهگریها
اندوه پرستو، غم بیبالوپریها
من ماندم و هشتاد و چهار آیۀ عصمت
در سایۀ آوارگی و دربهدریها...
من خواهر خورشید به خون خفتۀ عشقم
باید که بگیرم خبر از همسفریها
در این شب تاریک خدایا! کمکم کن
تا راه به جایی ببرد، راهبریها
خون شهدا ریخت، در این دشت بلاخیز
تا خشک شود ریشۀ بیدادگریها
تا صاعقۀ ظلم و ستم را ببرد باد
تبدیل به فریاد شد این نوحهگریها
ای خون شما آبروی چشمۀ توحید
ای چشم شما آینۀ حقنگریها
عباس علمدار! تو همت کن و برخیز
تا سهم شقایق نشود خون جگریها
ای ماه شب چارده، امشب به کجایی؟
جان بر لب من آمده از بیخبریها...
محمد جواد غفورزاده
#حضرت_زینب
#اسارت
هر چند به دل عزا زیاد است حسین
دور و برِ ما جفا زیاد است حسین
ما چشم به یاریِّ خدا دوخته ایم
روی لبمان دعا زیاد است حسین
یک لحظه نشد چشم به هم بگذارم
در کوفه سر و صدا زیاد است حسین
اینجا به سَرِ یتیم فریاد زدند
بی عاطفه، بی وفا زیاد است حسین
در کوچه به کوچه اش به من سخت گذشت
چون چهرهء آشنا زیاد است حسین
من صابره ام میان طوفان بلا
اما چه کنم بلا زیاد است حسین
شد درد سری ، دردِ سرِ طفلانت
چون سیلیِ بی هوا زیاد است حسین
در مجلسِ صبحِ کاخ، معلومم شد
دور لب تو عصا زیاد است حسین
مجتبی شکریان
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
🍀
#مقتل_امام_حسین
#دفن_شهدا
امام سجاد بعد از دفن پدر به طرف جنازه مطهر عمویش عباس(ع)رفت،دید او چنان وضعیت رقّت باری دارد که فرشتگان آسمان و حوریان بهشت به گریه افتادند و شیون می کنند.
خود را روی جنازه عمو انداخت و گلوی مقدسش را بوسید.فرمود:
"[علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنی هاشم،و علیک منی السلام من شهید محتسب و رحمةاللّه و برکاته]".
قبری برای او آماده کرد و او را به تنهایی درون قبر خوابانید،باز به بنی اسد اجازه کمک کردن نداد و فرمود:
"همراه من کسی هست که به من کمک می کند".
حضرت،تنها برای دفن کردن شهدای بنی اسد به آنها اجازه همکاری داد.ایشان در همان نزدیکی دو جا را مشخص کرد و فرمود در هر کدام گودال بزرگی حفر کنند. در گودال اول شهدای بنی هاشم را دفن کرد و در گودال دوم اصحاب شهید را به خاک سپرد.
جنازه حرّ را نیز پیش از این اقوامش آمدند و با خود برده و دفن کردند.گفته می شود جنازه حرّ را مادرش از میدان جنگ خارج می کرد.چون شاهد بی احترامی لشکر عمرسعد به جنازه شهدا بود او را منتقل کرد و در مکانی که اکنون قبر اوست دفن کرد.
📚مقتل مقرم،ص۳۸۶_۳۸۷
📚کبریت احمر،ص۳۴۴
#مقتل_امام_حسین
#دارالاماره
وقتی ابن زیاد از نخیله بازگشت و به دارالاماره رفت،به محض اینکه سر مقدس امام حسین(ع) را پیش رویش قرار دادند، از دیوارهای قصر خون جاری شد و آتش از بعضی قسمت های دارالاماره زبانه کشید و به سوی ابن زیاد سرایت کرد.
ابن زیاد از سالُنی که در آن بود گریخت و به اتاق های دیگر قصرش پناه برد.در همین هنگام سرِ نورانی و مقدس سیدالشهدا زبان گشود و به روشنی سخن گفت.
ابن زیاد و حاضران در قصر صدای حضرت را شنیدند:
"به کجا فرار می کنی!اگر آتش تو را در این دنیا در بر نگیرد،در آخرت جایگاهت خواهد بود".
تا زمانی که آتش ها شعله ور بود،سرِ مقدس سخن می گفت و پس از خاموش شدن آتش سکوت کرد،هیچ کس تا کنون چنین چیزی ندیده بود.از این رو به وحشت و نگرانی افتادند.
ابن زیاد از این پیش آمد به خود نیامد و از خواب سنگین غفلت بیدار نشد.اجازه داد تا همه مردم وارد قصر شوند،آنگاه دستور داد اسرا را وارد مجلس کنند،دختران و خاندان رسول خدا را با وضعی ناراحت کننده وارد قصر کردند.
📚مقتل مقرم،ص۳۸۸_۳۸۹
📚تاریخ الخلفا سیوطی،ص۱۳۹
📚تاریخ ابن عساکر،ج۴،ص۳۳۹
📚مقتل خوارزمی،ج۲،ص۸۷
📚شرح قصیده ابی فراس،ص۱۴۹
#مقتل_امام_حسین
#دارالاماره
سرِ مقدس را در مقابل ابن زیاد گذاشتند،با شاخه ای که در دست داشت چند لحظه ای به دندان های مبارک حضرت زد.
زیدبن ارقم به او گفت:چوبت را از روی آن لب ها بردار!به خدا قسم خودم دیدم که رسول اللّه دو لبِ مبارکش را روی همین لب ها گذاشت.زید این را گفت و به گریه افتاد.
ابن زیاد به او گفت:اگر پیر نبودی و عقلت نپریده بود،دستور می دادم گردنت را بزنند. زید از مجلس بیرون رفت و زیرِ لب می گفت:بَرده ای مردم را به بردگی گرفته و آنها را مالِ خود می داند،گویی خودش آنها را زاییده است.ای مردم عرب!پس از این بَرده و نوکر خواهید شد.پسر فاطمه را کشتید و پسر مرجانه را امیر خود کردید.او بهترین مردان شما را به قتل رساند و اشرارتان را به خدمت گرفت.شما هم تن به این ذلت دادید و اعتراضی نکردید،من از چنین قوم ذلیلی برائت می جویم.
📚مقتل مقرم،ص۳۸۹_۳۹۰
📚البدایه والنهایه،ج۸،ص۱۹۰
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۶۲
☘
🌷🍃
🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_556979832915755299.MP3
2.75M
حجت الاسلام میرزایی
@majmaozakerine
روضه و مناجات جانسوز _کوفه و اسارت خاندان آل الله _
استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..."
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله ...
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."
آی حسین ......
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...
سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان
اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده
به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6032981457922688543.mp3
12.2M
خداحافظ ای برادرزینب..
خداحافظ سایه ی سرزینب😭
#کربلایی_حمید_علیمی
@ashegankarbala
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5942994140655519194.mp3
528.4K
❣﷽❣
🌟#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🌹#دشتی
🌟#آقای_مقدم
🌹#پیشنهادم👌👌🌹
🌟سبک : سه غم اومد به جونُم
سرم خاک کف پای حسینه
دلم مجنون صحرای حسینه
بود ورونده ام چون برگ گُل پاک
در این پرونده امضای حسینه
🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان
بهشت ارزانی خوبان عالم
بهشت من تماشای حسینه
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسینه
🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان
در این عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسینه
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسینه
🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسینه
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت قد و بالای حسینه
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسینه
به بازار عمل فردای محشر
همه هستم تولای حسینه
🌟حسین جانم حسین،جانم حسین جانم،جانم حسین جان
@majmaozakerine
🏴🕊🏴🕊
🕊🏴🕊
🏴🕊
﷽
#سیزدهم_ماه_محرم
🌷بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ🌷
👈وقتی امام سجّاد (علیه السلام) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده امام حسین (علیه السلام) نهاد و در حالی که اشک بر گونههایش جاری بود، فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته» «چه مبارک است زمینی که بدن مطهّر تو را دربرگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی؛ بعد از تو شبهامان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شده ای برای اهل بیت (علیهم السّلام) و خاندانت اختیار کند؛ ای زاده رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد». آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام علیه السلام نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب (علیه السّلام) الّذی قتلوه عطشاناً غریباً». 👉
🌿🌿🌿
👈13 محرّم روزی است که امام سجّاد (علیه السّلام) به اذن خداوند متعال و با اعجاز امامت به کربلا طیّ الأرض نموده، و ابدان مطهّر امام حسین (علیه السّلام) و شهـــداء کربلا را دفن نمودند؛ چرا که «..وَ لا يَلِي الْوَصِيَّ إِلا الْوَصِيُ.» (الكافي، ج 8، ص 206) امام صادق (علیه السّلام) فرمود: عهدهدار تجهيز پیکر وصى نشود، مگر وصىّ.👉
🌿🌿🌿
🌸عظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ ع وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص... التماس دعای فرج🌸
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5942652231193986785.mp3
13.58M
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣
💟 #زمزمه_حضرت_عباس
✴️ #آقای_طاهری
💟 #پیشنهادم👌👌
دل گرفتارم مست ابالفضله
کلید حاجت هام دست ابالفضله
پرازغم و دردم
دوام ابالفضله
غم ندارم وقتی
آقام ابالفضله
✴️آقام ابالفضله آقام ابالفضله
حرملهی نامرد
با تیر چشاشو بست
ولی هنوز میره
یه ساقی بی دست
ناله میزد ارباب، کجایی ای یارم
نوحهی زینب بود، وای علمدارم
عمود آهن خورد
یاور .و دلدارم
نوحهی زینب بود
وای علمدارم
حسین میگه:
انکسر ظهری دیگه کیو دارم
نوحه زینب بود وای علمدار
اما
بزار روضه ای بخونم که خود عباس باهاش گریه کرد
به سوی گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم
حالا همه این روضه هارو میدونه
ساعتی بعد نانجیبا اومدن سمت گودال
دیگه نه پایی داره..
نه دستی داره،... سر متلاشی شده
✴️#صل_الله_علیک_یا_اباعبدالله
💟هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💟
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🌻#زمزمه_امام_حسین_ع
🌻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🌻#پیشنهادم 👌👌
(عزیز خواهر،غریب مادر)
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من
افتان و خیزارن و نفس بریدم من
پیرهن و بردن دیر رسیدم من
با بوسه از رگهات به خون تپیدم من
میان خاک و خون دیر رسیدم من
♦️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♦️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
دامن کشان رفتی…
دلم زیر و رو شد!
چشم حرامی با حرم روبرو شد…
بیا برگرد خیمه
ای کس و کارم
منو تنها نگذار؛ ای علمدارم…
آب به خیمه نرسید
فدای سرت!
حسین قامتش خمید

فدای سرت!
میرفتی نگاه ربابو ندیدی
میرفتی تو موجای آبو ندیدی
میرفتی همه خیمه حرف از عمو شد
که برگشتنت آرزو شد
دوباره غم من شروع شد
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری!
غریب مادرم.. غریب مادرم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حمید علیمی دامن کشان رفتی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
Hamdi Alimi - Daman Keshan Rafti (128).mp3
5.47M
دامن کشان رفتی، حمید علیمی
#شهادت_امام_سجاد
#حضرت_زین_العابدین
#متن_روضه
هر لحظه در سكوت، غمت داد می زند
بغضی كه از فراق تو، فریاد می زند
كاشكی قدر بدونیم این گریه كردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشك ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟ میگه":آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه كنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه كنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه كن های حسین چه معامله ای میكنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیكار میكنه براتون.
این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند
خیلی ها مارو مسخره می كنند ،میگن:پس كجاست آقاتون؟
این كه تو نیستی و به ما طعنه می زنند
بر آتش نبودن تو، باد می زند
وقتی كه صید دائمی ِ چشم توست دل
كی دست رد به سینه ی صیاد می زند
قلبم اگر كه با تو نباشد نمی تپد
نبضم دمی كه از تو كنم یاد می زند
دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت
چشم تو حرف از دل ناشاد می زند
امشب نگاه ابری تو با زبان اشك
دم از عزای حضرت سجاد می زند
سی سال آزگار به هر جا نشسته است
حرف از غمی كه بر دلش افتاد می زند
اما بالاترین غم امام سجاد،كه فرمود:الشام،الشام،الشام
با یاد شام و بزم شراب
اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو.
با یاد شام و بزم شراب اشك ریزد
با یاد جسم غرق به خون داد می زند
امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی كه میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین...
دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست
که شکستن پشتش از اندوه و درد ما شکست
ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم
یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست
سر شکستن ارث فامیلی ما از کوفه است
زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست
قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود
کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست
روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و
قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست
مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر....
امام سجاد داره میگه:
گفتم ای مردم منم مكه منا
گفتم ای مردم منم سعی و صفا
گفتم ای مردم عزیز حیدرم
مصطفی از من، من ازپیغمبرم
لیك آتش بر دل تنگم زدند
نام زهرا بردم و سنگم زدند
حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه خرابه می گفت:
گمانم جُرم باشد،هر كه شكل فاطمه باشد
که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی
دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است
قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است
حکم از بالا برایم آمده تب داشتن
کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن
مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم
اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن
روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان
روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن
پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او
در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن
سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد
سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن
با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی
با چشم های پر ستاره گریه می کردی
دل های نزدیکانتان که جای خود دارد
که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی
یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع كرد اعتراض كردن، گفت: آقا نزدیك به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میكنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می كنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میكنی،آقا بس نشده این همه گریه كردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور كردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه كرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا:
در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت
تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی
ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد
آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میكشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است كه می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه كشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین..
ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد
تا صبح چون ابر بهاره گریه می كردی
با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو
نمیره از یادم که سرت شد جنجال
سنان چه بد مـیزد وای من از گودال
#فقط_به_عشق_حسین
#اباعبدالله
📌 بخش دوم
به روی دیوار دلم
یه عکسی از حرم زدم
اولین بار یادش بخیر
که تو حرم قدم زدم
یه شب تو خواب دیدم
جلو ضریح زانو زدم
با رفقا اومدم و
صحن تو رو جارو زدم
هرجا که باشم من
ذکر تو رو لبم
این افتخارمه
که شده منصبم
مجنون زینبم ۲
گریه برای تو
شد کار و بار من
گدای تو هستن
پدر و مادرم
ایل و تبار من
به تو بدی کردم ولی هنوز منو تو روضه راه میدی
میدونم آخرش آقا به من برات کربلا میدی
اربابم ، اربابم ، اربابم یا اباعبدالله
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
🌹 هدیهی استفاده از متون و صوت مداحیها، ۳صلوات جهت سلامتی و تعجیل در ظهور منتقم کربلا 🌹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📌 #شور #احساسی
📌 #امام_حسین
📌 حاج حسین #سیب_سرخی
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
📌 بخش اول
بازم دلم گرفته و
شدم هوایی حرم
میدونی که آرزومه
دوباره کربلا برم
دنیا بدون تو حسین
برام مثل یک قفسه
دیگه منو عذاب نکن
دوری کربلا بسه
حالا که غمگینم
از غصّه لبریزم
توی عزای تو
آقا برای تو
اشکامو میریزم ۲
حسرت بسه آقا
دیگه نمیتونم
منی که مجنونم
برا تو میخونم
خیلی پریشونم ۲
به تو بدی کردم ولی هنوز منو تو روضه راه میدی
میدونم آخرش آقا به من برات کربلا میدی
اربابم ، اربابم ، اربابم یا اباعبدالله
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
میدونم آخر میمیرم
تو روضههای تو حسین
کاشکی منو خاکم کنن
میون بین الحرمین
آرزومه که جون بدم
وسط روضه یا حرم
ایشالا که یه اربعین
بیام پیاده تا حرم
خوردم زمین آقا
گرفتی تو دستم
گرچه بد و پستم
ولی بازم آقا
گدای تو هستم ۲
گدای تو هستم
به تو گرفتارم
از همه دل کندم
از دار این دنیا
فقط تو رو دارم ۲
به تو بدی کردم ولی هنوز منو تو روضه راه میدی
میدونم آخرش آقا به من برات کربلا میدی
اربابم ، اربابم ، اربابم یا اباعبدالله
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🔻 بخش دوم 🔻