Karimi-Shab30Safar1390[02].mp3
9.73M
@majmaozakerine
روی قلبم،حک شده یا، علی ابن موسی الرضا
امید، دلای خسته ای
کی دیده، درای بسته ای
پناه، دلای خسته ای
امام هشتم دین خدایی
امید اول و آخر مایی
پسر فاطمه امام رضایی
(از سوز زهر، مضطر می شی
بین حجره، پرپر می شی )2
آقا ..
جیگرت، پر شرر شده
پسرت،پیش تو پر زده
پا شو که، جوادت اومده
شهید آتیش زهر جفایی
وارث غربت آل عبایی
پسر فاطمه امام رضایی
(سقا خونت، دارالشفاست
ایون طلات، عرش اعلاست)2
کرمت، کرم فاطمه است
حرمت، حرم فاطمه است
قسمت، قسم فاطمه است
تو پناه منم بی سرو پایی
تو رئوف و قریب الغربایی
پسر فاطمه امام رضایی
(کربلای، ایرانی تو
ما رعت و سلطانی تو )2
طلوع،خدا تو مشرقین
ولی، منی تو عالمین
صاحب، بیرق یا حسین
صاحب پرچم کرب و بلایی
بانی روضه کرب و بلایی
پسر فاطمه امام رضایی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6021375017474852764.mp3
10.26M
💠_رضا جانم بیا...
#واحد
#کربلایی_نریمان_پناهی
🏴هیات رزمندگان مکتب الحسین ع
1_117958206.mp3
3.94M
روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر
@majmaozakerine
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت حضرت امام رضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری .
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند
امان نداد مرا این غم و به جان اُفتاد
میانِ سینه ام این دردِ بی امان اُفتاد
*برا ولی نعمتت میخوای امشب ناله بزنی و اشک بریزی ..*
به راه رویِ زمین مینشینم و خیزَم
نمانده چاره که آتش به استخوان اُفتاد
*این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد .. میان اهل بیت همه رو مسموم کردن به جز ابی عبدالله و حضرت صدیقه سلام الله علیهما .. اما این زهری که به امام رضا دادن یه جیزِ دیگه ای بود ، روایت نوشته سه دانۀ انگور مامونِ ملعون به حضرت داد ، تا تو دهانش گذاشت ، دیدن دست رو جگرش گذاشت .. سریع عباشُ رو سر کشید .. شیخ صدوق رحمه الله علیه نوشته حضرت پنجاه مرتبه رو خاکا نشست .. گاهی صدا میزنه آه جیگرم .. گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم .. اما وقتی محکم رو زمین میخورد میگفت وای مادرم ...*
چنان به سینۀ خود چنگ میزنم از آه
که شعله بر پر و بالِ کبوتران اُفتاد
کشیده ام به سر خود عبا و میگویم
بیا جواد که بابایت از توان اُفتاد
*اباصلت میگه دم در کاخِ مامونِ ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرموده بود اگر دیدی عبا رو سر کشیدم دیگه کار از کار گذشته .. تا در باز شد دیدم امام رضا اومد عبا رو سر کشیده ، با چه سختی اومد تو خونه ، فرمود اباصلت همه درایِ حجره رو ببند، کسی به دیدنم نیاد .. اما لحظاتی بعد دیدم یه نوجوان مه سیمایی لباسِ عزا به تن کرده ، از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست ، اما با تعجب پرسیدم آقا همه درایِ حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدید؟! فرمود اباصلت خدایی که به یک چشم بهم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست از در بسته وارد کنه؟! خیلی عجیبه والا ، از امام رضا یاد بگیریم ،همیشه سفره مینداخت با کارگرا و کنیزا و غلاما همه باهم سر سفره مینشستن .. اما این لحظات آخر نوشتن مثه شخصِ مار گزیده تو حجره هی به خودش می پیچه رو خاکا .. اما اباصلت میگه سوال کرد حضرت بگو ببینم غلاما غذا خوردن؟! گفتم آقاجان اینا نمیتونن ، دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن . همیشه سر سفره با شما نشستن ، یا امام رضا شب آخرِ امشب یه لقمه معرفتی هم دهان ما بزار .. یه لقمه ای که یه عمر طبق حدیث شما در خونه جدتون باشیم و گریه کنیم ..
فرمود یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ .. میگه آقا همه ی جونِشُ جمع کرد، خودشُ آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه داد حضرت که غلاما راحت غذا بخورن .. همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کردن رو زمین افتاد .. (چی داری میگی) اینارو گفتم برا این روضه حالا اباصت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم به حجرۀ امام رضا ، همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همۀ جونِشُ جمع کرد دوان دوان آمد تا جلو در .. دست گردن آقازادش انداخت ، تو بغل جواد رو زمین افتاد .. اونا که پا روضه بزرگ شدن میدونن من چی میخوام بگم .. یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوانِشُ رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد .. شیخ حر عاملی نوشته ابی عبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوانِشُ یه جوری قطعه قطعه دید ، حسین انگار جون از همه بدنش رفت .. جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد .. دوزانو دوزانو داره میاد این روضۀ امشبِ ، اما هرسال یه روزی ام داریم وقتی از امام رضا میخونیم . باقی این غزل یه جایی برده دلُ نمیتونیم ازش بگذرم ..*
بیا جواد که از زخمِ زهر می پیچد
شبیه عمه اش از پا نفس زنان اُفتاد
شبیه دخترکی که پس از پدر کارش
به خارهایِ بیابان به خیزران اُفتاد
به روی ناقهی عریان نشسته خوابیده
و غرقِ خوابِ پدر بود ناگهان اُفتاد
*اگه حقش ادا بشه میگم والا اسراف نمیکنم تو روضه*
گرفت پهلویِ خود را میان شب ناگاه
نگاهِ او به رخ مادری کمان اُفتاد
دوید بر سر دامان نشست خوابش برد
که زجر آمد و چشمش به نیمه جان اُفتاد
رسید زجر دوباره عزایِ کوچه شد و
به هر دو گونۀ زهراترین نشان اُفتاد
رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد
که کارِ پنجه ی زبری به گیسواَش اُفتاد
دوباره ناله ای آمد عمو به دادم رس
دوباره رأس اباالفضل از سنان اُفتاد
حسین ...
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
سپه کوفه و شام استاده
به تماشای شه و شهزاده
شه به روی پسرش افتاده
همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...🌴💐🌴💐🌴
#گریز_به_علی_اکبر_ع
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
روضه ی امام رضا علیه السلام- حسین سیب سرخی
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
***
خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود
لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟
مانند مادرت چقدر راه می روی !
خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
*نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون كجا میره،یكی مدینه میره،یكی گودال میره،یكی میره پهلو عمه جانش زینب،یكی میره مجلس ِ شام، نمیدونم حقش رو ادا می كنی یانه؟*
مقداری ازعبای شما پاره شد،ولی...
نیزه نزد کسی به تو ازکینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکروخیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
ای حسین....
*فردا مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند،آقا بمیرم برات امام رضا،آقا جان شما رو كفن كردن،رو تابوت شما گل ریختن،با احترام بردن، لایوم كیومك یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا،اسباشون رو نعل تازه زدن،بر بدن حسین تاختند،نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش،لباساش رو كندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...*
ای تشنه لب حسین جان
ای بی كفن حسین جان
#روضه
#گریز
4_5877592530450646538.mp3
6.25M
دشتی امام رضا ع🙏🙏🌻🌻😭
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
خداحافظ سیاهی غم ، خداحافظ مشکی ماتم
خداحافظ روضه و گریه و شبای ماتم ماه محرم
خدافظ دلای بی تاب ، خداحافظ مصیبت آب
خداحافظ دست بُریده و نوای زینب و مقتل ارباب
خداحافظ کتیبه و بیرقا و علم
مصیبت بچه ها و حرم
ماه غریبی ارباب کرم
خداحافظ شاید حسرتت به دل بمونه
آخه سال دیگه خدا میدونه
چه کسی میمیره کی زنده میمونه
... محرم و صفر اَلوداع ، محرم و صفر اَلوداع ...
خداحافظ قصه ی حنجر ، خداحافظ روضه ی معجر
خداحافظ حکایت نِی و یه نعل تازه و یه جسم بی سر
خداحافظ قحطی بارون ، خداحافظ یه جسم بی جون
خداحافظ روایت دختر سه ساله توی بیابون
خداحافظ کتیبه و بیرقای حسین
مصیبت و روضه های حسین
مرغ دلم و هوای حسین
خداحافظ روضه ها با شور سینه زنی
آقا تو شهید بی کفنی
تویی که فقط عشق منی
... محرم و صفر اَلوداع ، محرم و صفر اَلوداع
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
Moghadam.Haftegi.950910.01.mp3
5.68M
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
هدیه به امام رضا صلوات
شور یا زمینه تلفیقی امام رضا
شعرو سبک تلفیقی رضا نصابی
به نفس کربلایی میلاد مجنونی
سلام ای ضامن اهو
ای اقای عطوفت ها
خدا فرموده در محشر
به دست توس شفاعت ها
سلطان قلبم
اگه نخوای من و امام رضا اواره می شم
سلطان قلبم
اگه بی افتم از چشات دیگه بیچاره می شم
تو حرم تو شلوغی ها
می شنوی عرض حاجت ها
هر کسی زائرت می شه
دیده از تو عنایت ها
سلطان قلبم
یادمه مادرم من و به دست تو سپردش
سلطان قلبم
وقتی که اولین دفه من و حرم اوردش
با خاک تربتت اقا
درامیخته اجابت ها
چقدر دست تو داده
به زائرها زیارت ها
سلطان قلبم
بنویس اربعین برای من یه کربلارو
سلطان قلبم
بزار بازم ببینه چشم من گنبد طلارو
رضا نصابی