eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
1_730738286.mp3
10.9M
🔳 🌴آه مادر ... 🌴دوشنبه بود و غروب بود 🎤 👌بسیار دلنشین متن👇
دوشنبه بود و غروب بود و یه زن بود و یک سپاه یه خونه بود و یه در بود و یه خونواده بی پناه ترسیده بودن بچه های مولا تا دید بغل کرد دخترا رو اسما نامرد یه جوری لگد زد محکم خانوم صدا زد که فضه بچم ای داد ای داد گذشته کار از کار ای داد ای داد چقدر داغه مسمار آه مادر آه مادر **** دوشنبه بود و طناب بود و یه مرد بود و یک سپاه یه کوچه بود و شلوغ بود و یه خونواده بی پناه هم حقشو تو روز روشن خوردن هم تو مدینه آبروشو بردن دنیا سیاه شد تا مغیره اومد هم با غلاف و تازیونه میزد ای داد ای داد ورم کرده بازوش ای داد ای داد شده زخمی ابروش آه مادر آه مادر **** دوشنبه بود و غروب بود و یه زن بود و یک سپاه یه خیمه بود و رقیه بود و سُکَینه اما بی پناه نیزه زیاده اما گودال تنگه دست یه عده نامروت سنگه هم شمر و خولی هم سنان و اَخنَس ریختن سره این بی پناهه بی کس ای داد ای داد بُنَیَ بُنَیَ ای داد ای داد اُخَیَ اِلَیَ آه مادر آه مادر
غــم هـای دل فاطمه اســـرار حـسـن بود شرح غمِ اســرار مفــصـل، شـدنی نیست یک‌کوچه‌و‌یک‌سیلی‌و‌یک‌مادر و یک طفل تفسیر بر این روضۀ مُجمل شدنی نیست محـشــر هـم از این داغ برای تو بگِرییم این غصـه برای دل ما حل شدنی نيست از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت 🥀 🥀
CQACAgQAAx0CVBp6RAACCjlf9MqeVMlnNon8d285_SX6js6IfQACHwoAAtDWqVPcUsMfLN2haB4E.mp3
6.99M
سوزناک 🍃یا به سمت خیمه ها فرار کنن 🍃بالای بلندی ها هوار کنن 🎤 👌بسیار دلنشین
میون باغچه دلا بارون نم نم میزنه - @Maddahionlin.mp3
4.63M
🔳 🌴میون باغچه ی دلا بارون نم نم میزنه 🌴همسایمون در خونشون باز داره پرچم میزنه 🎤 👌بسیار دلنشین
در سینه کسی غصه ی محبوس نبیند در خواب کسی این همه کابوس نبیند بعد از من غم دیده خدا ، دیده ی طفلی در کوچه کتک خوردن نـامــوس نبیند 🥀
🔊 روضه باز کوچه بنی هاشم 🔘شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ***************** فصل باریدن باران شده و حیران شده ام آخر سال رسیده است پریشان شده ام اولین نام که آمد به لبم نام تو بود از تولد به خدا مست حسن جان شده ام مادرم دست مرا داد به دستان کریم بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام *آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام ✍️شاعر : حبیب باقرزاده *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....*