هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5764840838542657524.mp3
6.62M
یازهرا🌺:
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴به دعای مادرونه تو محتاجم
🌴به توسل در خونه ی تو محتاجم
🎤 #امیر_کرمانشاهی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#حضرت_ام_البنین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
روضه هایی عجیب می خواند
از شب و روز کربلای حسین
با خجالت به زینبش می گفت:
پسرانم همه فدای حسین
از خدا خواست که قد من را
ای خدا بیشتر هلالش کن
دست بر دامن سکینه گرفت
پسرم را بیا حلالش کن
زیر این آفتاب چون آتش
بدنش ذره ذره آب شده
تشنه لب مانده آن قدر این جا
صورتش سوخته، کباب شده
بعد آن مشک پاره? پسرش
شرم دارد از این چرا زنده است
هر کجا شیر خواره می بیند
از نگاه رباب شرمنده است
در کنار چهار صورت قبر
آن قدر گریه کرده بی حال است
ظهر امروز باز غش کرده
روضه خوان شهید گودال است:
گفت زینب میان مردم شام
فکر رأس برادرت بودی؟
راستی این دفعه جواب بده
راضی از دست نوکرت بودی؟
گفته بودم که روز عاشورا
همه دم پیش خواهرش باشد
قبل از آن که کسی شهید شود
پیش مرگ برادرش باشد
سر عباس را به نی دیدی
لب او خشک بود یا تر بود؟
خواب دیدم که آب ها را ریخت
نگران لب برادر بود
دست او جای دست مادر تو
من شنیدم که زود پرپر شد
سر عباس را به نی بستند
بس که افتاد مثل اصغر شد
مهدی نظری
〰〰〰〰〰〰〰〰
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#حضرت_ام_البنین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته
وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگیام جمله یکجا سوخته
کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش
آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته
هرچه گشتم بینشان شاید که بشناسم کسی
هرکه دیدم پیر بود و شمعآسا سوخته
بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بیرمق
شانهها از تازیانه خُرد حتی سوخته
چشمها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده
چهرهها لبریز تاول زیرِ گرما سوخته
گیسوان زردند ، گویا بین آتش ماندهاند
تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته
تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست
بینِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته
گفتمش کو گیسوانِ زینبیات گفت آه
شعلهای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته
گفتمش سالارِ زینب را نمیبینم چرا؟
گفت دیدم چهرهاش بر ریگِ صحرا سوخته
شعله بود کرببلا و دود بود و خیمهها
بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته
حسن لطفی
〰〰〰〰〰〰〰〰
@majmaozakerine
💠داستان "نفرین" 💠
آقا امیرالمومنین (علیه السلام):
روزی رسول خدا(ص) سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟
گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی میگذراند).
حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد.
مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا(ص) به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:آیا در حق خود نفرین کرده ای؟
بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم:پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی،از تو میخواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی....
رسول خدا(ص) فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟!
مگر چه میشد،از پروردگار (کریم) هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختی سرای دیگر را خواستار میشدی و در نیایش خود این آیه را میخواندی:
💎ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار
پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نگاهدار. (سوره بقره 201:2)
مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد.
📚احتجاج، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293
🕌🍃🎋🍃🎋
شور
وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
حاج محمد رضا بذری
سالهای قبل
#تو_تو_مادر_ابوالفضلی
(تو تو مادر ابوالفضلی
ما ما نوکر ابوالفضلیم)4
بی بی سلام گرم ما محضر ابوالفضل تو
ما نوکر شماییم و نوکر ابوالفضل تو
عمری مست حسینیم از ساغره ابوالفضل تو
اومده ایم تا بگیریم خبره ابوالفضل تو
نگی چی شد دلداده ایم دلبره ابوالفضل تو
چشم ما رو گرفت نور قمره ابوالفضل تو
پسر نگو عین پدر حیدره ابوالفضل تو
هرچی بگیم کمه چیزه دیگره ابوالفضل تو
چه نازنین پسری چه محجبین پسری
از این چنین مادری میاد چنین پسری
ام الادبین ام القمرین
ام النجومین ام البنین
بعد گل یاس نداشت گلی بو
چون توبرا امیرالمومنین ام البنین
گفتی کنیزی و دیدیم عزیزی
به سیده النساء العالمین ام البنین
هم تو برعون و جعفر وعثمان و
ابالفضلت آفرین ام البنین
(تو تو مادر ابوالفضلی
ما ما نوکر ابوالفضلیم)4
معراج دامن تو بود نوکریه ما با حسین
ذکر لالای بچه هات بوده جای لالا حسین
گفتی چهار غلام حسین
گفتی یکی مولا حسین
پشت سرش که راه میرین
کی سرشه بالا حسین
جون شما گُلای من
جون گل زهرا حسین
بشیر اومد خبر آورد
از همه پرسید الا حسین
گفت پسرات شهید شدن
گفتی که واویلا حسین
با نوای حسین
گریه برای حسین
تو و چند شبه قبر
عزا عزا ی حسین
ام الادبین ام القمرین
ام النجومین ام البنین
بعد گل یاس نداشت گلی بو
چون توبرا امیرالمومنین ام البنین
گفتی کنیزی و دیدیم عزیزی
به سیده النساء العالمین ام البنین
هم تو برعون و جعفر وعثمان و
ابالفضلت آفرین ام البنین
(تو تو مادر ابوالفضلی
ما ما نوکر ابوالفضلیم)4
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
بانو سه روزه نیستی اندر کنارم
امشب به روی قبر تو سر میگذارم
بانوسه روزه خانه ام داردغم تو
از دست رفته بعد تو زهرا، قرارم!
زهرا به قرآن خواندنت دلتنگ هستم
کوثر بخوان بار دگر تامن ببارم
رفتی نگاهت از رهایی حرف میزد
درخانه ام، دیگرتو راهرگز ندارم
زهرای من ،در بین دررفتی زدستم
رفتی ومن،هر روز و شب چشمانتظارم
سر میگذارم روی قبرت ، تاسحرگاه
دارم تمناسر ز خاکت برندارم
-آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
چند روزی میشود، بی دلبرم
میرسدبرگوش آه فاطمه
یاد دارم بالگدهای عمر
پشت درشد قتلگاه فاطمه
میرسد هرشب نوای آه وغم...
زیر سقف وسر پناه فاطمه
حال حیدر میشودهرشب وخیم...
درهوای روی ماه فاطمه
رفتی و هرشب نسیمی خسته ام
میچکم در عمق اه فاطمه
شوهرت هر روز زانو در بغل
خیره می ماند به راه فاطمه
همسرم از تو برایم یادگار
مانده یک چادر سیاه فاطمه
می وزد در لانه ام عطر پر
مرغ عشق بی گناه فاطمه
خودنمایی میکنداین میخ در
در میان قتلگاه فاطمه
برسر قبرت گذارم صورتم
یک تنه هستم سپاه فاطمه
درکناره قبر تو با آه وغم
مانده یک شب تاصباح فاطمه
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#صلوات 👉
☘
گر غِیر آل الله لیلایی نمانده
در عشق جُز عباس شیدایی نمانده
در جایجایِ قلبِ فرزندانِ زهرا
با بودنِ فرزندِ من جایی نمانده
*امشب فقط یه نفر میتونه روضۀ عباس بخونه ... اونم مادرِش ام البنینِ ... هر کی اومدِ امشب هم روضۀ عباس بشنوه . هم روضۀ حسین بشنوه ... امشب فقط یه نفر روضه میخونه ... هیچ صدایی محزون تر از صدای مادرانه نیست ... اگر مادر زبون بگیره زمین و زمان میلرزه ... دلِ سنگ آب میشه .... اگه مادر زبون بگیرِ ... دشمنا با گریۀ ام البنین گریه می کردن ... سنگ دل ترینِ آدما تو مدینه وقتی رد می شدن میدیدن دارِ به سینه ش میزنه هی می گه بُنیَّ .... امشب تو هم ناله داری بزن .... فاطمیه دارِ تموم میشه ها .....*
امِ بنینم من نه، امِّ بیبَنینم
یعنی برایم دیگر اَبنائی نمانده
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
*یه روز خونم شلوغ بود ... حسین بود حسن بود عباس بود الان دمِ آخری هیشکی نیست این لحظه های آخر سرَمُ به دامن بگیرِ ... آخ بمیرم برات ....*
دور و برم پُر بود از اولادِ حیدر
این آخرِ عمری منم ... مایی نمانده ...
بر چهارقبرِ خالی از بس ریختم اشک
از من به غیر از گریه سیمایی نمانده
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
*آخه میگن زیر آفتاب مینِشست برا حسین گریه می کرد ... چرا زیرِ آفتاب؟؟؟ شنیدم بدنِ حسینِ زیر آفتابِ گرمِ کربلا ....*
شد گونه هایم چون کویر از آفتابُ
جز خون دل در چشم دریایی نمانده
آن قدر خواندم واحسینا واحسینا
در زخم های حنجرم نایی نمانده
عباس،نایِ پایِ راهِ باورم بود ...
رَفته عَصای پیری ام،پایی نمانده
رَفته عَصای پیری ام،وامصیبت ...
آمد شبِ دلگیریِ من،وامصیبت ...
رفتهِ عصایِ پیریِ من ، وامصیبت ...
بعد از رباب و قِصۀ اصغر برایم
غمگین تر از لالای نجوایی نمانده
بر آب غیر از شرمُ غیر از شرم بر آب
بر مشک غیر از اشک سودایی نمانده
سقا بدون مَشک یعنی جِسمِ بی روح
مشکی اگر شُد پاره سقایی نمانده
گفتند جِسمش آب رفت از شرمُ شمشیر
زان سروِ رعنا قد و بالایی نمانده ....
*ای وای ... هرکی هرچی میرسید برا ام البنین تعریف می کرد،شاید ضرباتِ شمشیر ... شاید تیرِ تو چشم زدن ... شاید دستِ بریده ... انقد ام البنین رو اذیت نمی کرد که میگفتن به بچه ها قول داد آب بیاره ... همچین که میشنید عباس نتونست آبُ برسونه ..... (الهی برا خجالتت بمیرم ..) شنیدم آب شدی کنارِ علقمه ... شنیدم یه نگا کردی به حسین گفتی آقا خجالت زدۀ خودتُ بچه هاتم .... با الله ... عباس من عوضِ تو مادر ... رفتم از همۀ بچه ها حلالیت گِرفتم .... هر وقت نگاش به سکینه می افتاد ... نگاش به رباب می افتاد ... حسین ......
مشکُ علم یک طرف ....
دستِ قلم یک طرف ...
العطشِ کودکان
بین حرم یک طرف ...
نالۀ ادرک اخا ... میرسد از علقمه
زادۀ ام البنین شد پسر فاطمه
امیدِ خیمه شد نا امید
جیب الماء للاسکینِ ...
بعدِ تو دیگر خسین،بی کَسُ تنها شده
پایِ حرامی ببین به خیمه ها وا شدهِ
کرببلا والسلام ... کارِحسین شد تمام
میرود امشب اسیر زینب او ......
حسین...
13991027_40530_64k.mp3
21.6M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_عالی
#فاطمیه
💠جلوه عبادی و بندگی حضرت زهرا سلام الله علیها 💠
📌دعاهای ماثور معصومین علیهم السلام انسان را تربیت می کند و انسان را بالا می برد
🕌 بیت رهبری . فاطمیه ۹۹
🔻جلسه دوم🔻
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
🏴مناجات زیبا وحکایت مرد خراسانی ویژه فاطمیه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🏴
◀️مجمع مداحان اهلبیت علیه السلام قم ▶️
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
از خراسان پیرمرده حرکت کرد اومد مدینه زیارت امام باقر علیه السلام ،ماه ها تو راه بود ،خسته شد گرسنه شد . پاهاش زخمی شد ..." با همه ی این سختی و درموندگی رسید مدینه .
سراغ امام و که گرفت ، گفتن آقا مشغوله درس و بحثه"
اومدن وارد منزل حضرت شد" دید شاگردا همه نشستن ، دودستش رو گذاشت به آستانه ی درب خانه ی حضرت ؛ عرضه داشت اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله ...
خیس عرق،پاها پینه بسته،خسته و درمونده، عرضه داشت یابن رسول الله این همه راه رو از خراسان طی کردم فقط و فقط به عشق زیارت شما" این همه راه رو اومدم بگم آقا دوستت دارم ...
آقاجان میشه به من بگی این محبت به چه درد من میخوره ؟؟
(ای کسایی که این شبا از این جلسه به اون جلسه میرید با امام زمان برا مادرش زهرا گریه کنید ... امشب به آقا بگو من دوست دارم ... من اومدم تو رو از غربت دربیارم ... شنیدم تو ، تو بیابونا خیمه میزنی ... مردم شهر تو رو از خودشون روندن ... اومدم با شمای خیمه نشین هم دم باشم .... )
حضرت بلند شدن ، فرمودن : إِلَیهِ" بیا کنار خودم بنشین تا جوابتو بدم ..."
دونه دونه این شاگردای حضرت رو کنار زد ، تا رسید محضر امام باقر، حضرت کنار خودشون او رو قرار دادن ... همین که نشست حضرت فرمودن: همین سوال رو یه نفر از بابام زین العابدین پرسید. میخوای بدونی این محبت ما با شما چه می کنه؟؟ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ ... قیامت دونه دونه تون که ما رو دوست دارید با ما محشور میشید ....
(این شبا با امام زمان باید اینجوری حرف بزنیا ... بگو آقاجان عمرم داره تموم میشه هنوز نتونستم رخ زیباتو ببینم ... گفتم میرم کربلا میبینمت ... نشد ... اومدم امشب تو روضه ی مادر دنبالت میگردم ...) حضرت فرمود نگران نباش خیالت راحت باشه ، قیامت با ما محشور میشی ..."
تا وقتی که زنده ای عزیز و سربلندی ... محب ما ذلیل نمیشه ... وقتی ام از دنیا بری ماها میایم بالا سرت ... مادرم فاطمه میاد
▫️حجت_الاسلام_میرزامحمدی
▪️مناجات امام زمان عجل الله تعالی
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5780919336378042350.mp3
7.17M
🎙مداح: سید_رضا_نریمانی
🏴 وفات_حضرت_ام_البنین
ام البنین وای مادر......
🥀🕊🥀🕊🥀
دلش گرفته پُرْ درده
چهارتا قبر درست کرده
قبر چهار تا شیرمرده، وای
با اشک و شور و شین میگه
تو گوش عالمین میگه
فقط حسین حسین میگه، وای
میگه حسین مادر نداره
تنِ برهنه سر نداره
به روی خاکه و کفن هم
از بوریا بهتر نداره
«ام البنین وای مادر»
🥀🕊🥀🕊
از این زمونه دلگیره
روزا دم بقیع میره
مجلس روضه میگیره، وای
میشینه تا دل هرشب
روضهخونش میشه زینب
همش میگه به زیرلب، وای
میبینه تا یه ظرف آبو
میخوره غصهی ربابو
میشینه پشت درِ خونهش
میگه شدم خونه خرابو
«ام البنین وای مادر»
🥀🕊🥀🕊
میبینه تو فلک ماه و
تو سینه میکشه آه و
یه آه سرد جان کاه و ، آه
گلاب شده گل یاسش
آخ چی کشیده عباسش
لگد زدن به احساسش، آه
داره یه دنیا اضطراب و
غصهی درد بیحساب و
میخونه تو مجلس روضهش
روضهی مجلس شرابو
«ام البنین وای مادر»
😭😭😭😭😭😭
🖤🕊💔🖤🕊🖤
@majmaozakerine
هدایت شده از روضه دفتری
⚫️#روضه_حضرت_ام_البنین
🔘#دفتری_ام_البنین_2
💥برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات
💥بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
💥رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
💥آن چهار شهید و مادر پاک سرشت
💥بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک
🔹باغ گل یاس سلام علیک
🔹مادر عباس سلام علیک
🔹سایه نشین حرم آفتاب
🔹غرق شده در کرم آفتاب
🔹فاطمهٔ دوم حیدر شدی
🔹مادر یک ماه و سه اختر شدی
🔹قدر تو گوی شرف و ناس برد
🔹ارث ادب را زتو عباس برد
⬅️نام مادر ادب نام مادر اباالفضله..
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی..
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد نمیزاره کسی نا امید از در خونش برگرده..
مادرش هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..
عباسم ناراحت میشه..
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
🔘تا همه رو دست فقیر دادند یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت..
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم گدایی در این خونه..
من عاشق عباسم..
(من برای پول نیومدم)
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد..
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..
(چی شده)
(چرا گریه میکنید؟)
امان امان
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.
داغشو به دل حسین گذاشتند..
@roze_daftari
⬅️روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد.. مرحوم ربانی خلخالی تو (ستاره درخشان مدینه) مینویسه میگه اُمُّ البنین رسید مقابل در خانهٔ امیرالمومنین داخل نشد..
به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم..
وارد نمیشم..
(همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره)
❇️صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد..
همه تعجب کردند..
میخواد چه کنه این مادر..
خانم زینب آمد در آستانه ی در..
به نقل تاریخ دختر هفت، هشت ساله..
تاریخ مینویسه روزی که ام البنین واردخانهٔ امیرالمومنین شد حسنین بیمار بودند..
بودند تب داشتند میگن..خانم ام البنین ایستاددم در..
خانم زینب تو آستانه ی دَره..
میدونی این مادر چه کرد..
از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم..
خانم جان من نیومدم جای مادرت زهرا رو بگیرم..
فقط اومدم یه جمله بگم..
اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزیوخدمت این خونه رو بکنم..
من اومدم کنیزت باشم خانم جان..
💔آخ..
بمیرم برا دردای دل ام البنین..
با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد..
دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند..
میومد بقیع..
چهار تا صورت قبر درست میکرد..
ناله میکرد گریه میکرد.
ولی فقط میگفت حسین..
حسین..
حسین..
🔆 گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین..
می گفت دو تا علت داره..
🍁اول اینکه پسرای من مادر دارند..
اما حسینم مادر نداره..
🍁 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت..
براش مادری کرد..
صداش زد پسرم..
حالا می خوام جبران کنم..
به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم..
💔 حسین جان ای آبروی دو عالم
💔 نگین سلیمان به حلقه ی خاتم
💔 ز زخم تنت روی ریگ بیابان
💔 به اشک دل و سوز و آه یتیمان
💔 تنت بی سر مانده در دل صحرا
💔 سرت هر دم روی نیزه اعدا
💔 کند گریه خواهر تو به هر شب
💔 تو ای سوره ی پاره در بر زینب
🦋الهی به نا امیدی ابالفضل دستتو بیار بالا حاجتت رو مد نظر بگیر..
سه مرتبه ناله بزن یا ابالفضل3
لطفا صلوات حذف نشه
🕊هدیه به حضرت معصومه سلام الله علی هاصلوات
@roze_daftari
مادرترین نامادری
مادرترین نامادری ام البنین است
ازبعد زهرا حیدرش را بهترین است
اولاد زهرا راچوجانش دوست دارد
براین امانتها نگهداری امین است
گوید کنیرم بهر فرزندان زهرا(س)
بر این ادب از او،هزاران آفرین است
در بین زنهای عرب همتا ندارد
انگشتر ایثار را همچون نگین است
آموخته رسم وفا را بر بنینش
هر یک زآنها جانفدای شاه دین است
قربان عباسش علمدار حسینی
کو اسوه ی مهر ووفا بر مومنین است
قربان آن دستان از پیکر جدایش
قربان آن سقاکه گریان،شرمگین است
کرببلا، ام البنین، ام شهیدان
زینب به سوگ آن برادرها حزین است
بهر پسرهای خودش گریان نباشد
گریان برای سید ابرار دین است
از بعد عاشورا شده تنهای تنها
با ناله های مادرانه او قرین است
شهر مدینه شاهدی بر ناله هایش
هم دوست هم دشمن زحالاتش غمین است
از سوز داغ راهیان کربلایی
در سینه اش پیوسته آه آتشین است
با رفتن زینب دگر طاقت ندارد
عمر شریفش روزهای آخرین است
روح بزرگش پر کشد از پیکر او
مشتاق دیدار امیرالمؤمنین است
شعر:اسماعیل تقوایی
🍃🌷﷽🌷🍃
#زمینه_جانسوز_وفات_ام_بنین_س
🎼#سبک_ام_مصائب
#ام_الادب_هستی
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول مدحی
ام الادب هستی و
تو معدن احساسی
تو کوهی از الماسی
تو مادر عباسی.
ام الادب هستی و
نور هدایت هستی
اصل سخاوت هستی
ذوب ولایت هستی
ام الادب هستی و
مادر سقا هستی
همسر مولا هستی
کنیز زهرا هستی
ام بنین ام بنین (س)
🔘➖➖➖➖🔘
☑️بنددوم گریز به مدینه
ام بنین بی بی جان
شنیدی تو ازحیدر
با حال زار و مضطر
روضه ی دیوارو در
ام بنین بی بی جان
شنیدی از کوچه ها
از سیلیه بی هوا
روی کبوده زهرا
ام البنین بی بی جان
بودی اسیر غمها
از ماتم کربلا
ماجرای عاشورا
ام بنین ام بنین (س)
🔘➖➖➖➖🔘
:
@majmaozakerine
☑️بند سوم گریزه علقمه
شنیدم ای عباسم
دستات قلم شد آخر
جدا شدش از پیکر
سرت عمود خورد مادر
شنیدم ای عباسم
جدا شد از تن بازوت
نیزه زدن به پهلوت
رد شدن با پا از روت
شنیدم ای عباسم
چشم تو بستن با تیر
شدی تو صحرا تکثیر
از بس زدن با شمشیر
عباسم عباسم
🔘➖➖➖➖🔘
☑️بندچهارم گریزبه گودال
شنیدم ای عباسم
تو علقمه غوغا شد
سرت تا ابرو وا شد
پشت حسینم تا شد
شنیدم ای عباسم
تن تو شدغرق خون
ازبعد اون تیربارون
پیش حسین دادی جون
شنیدم. ای عباسم
از زینب و گودال و
از مقتل وجنجال و
جسمی که شد پامال و
امان از دله زینب (س)
🔘➖➖➖➖🔘
☑️بندپنجم گریز به قتلگاه
تو رفتی و بعد از تو
حسین و تشنه کشتن
به زیر دشنه کشتن
با تیر و نیزه کشتن
تو رفتی و بعد از تو
زینب و دادن ازار
بردن میونه انظار
در کوچه و در بازار
تو رفتی و بعد از تو
خیلی جسارت کردن
شروع به غارت کردن
خیلی جسارت کردن
امان از دله زینب(س)
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
#به_نفس_استاد_حاج_محمد_فراهاتی
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
baghi..sha...mp3
238.2K
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
بقیع شاهد حال منه خاکی باز پرو بال منه
غصه ها به دنبال منه گریه گریه می کنم
پهلوونم ، قمر تو آسمونم
رفتی ای آروم جونم
یاد چشمات روضه میخونم
عصای پیری من ، بیا مادر کنارم ، که از داغت خمیدم
به قربون دوچشمات، که پیش بی بی زهرا،تو کردی روسفیدم
ابالفضلم جان ابالفضل
ببین تار دوچشم ترم کجایی ای عزیز پسرم
غمت آتیش زده جگرم گریه گریه می کنم
دل حزینه، دیگه دلگیره مدینه
می زنم ناله زسینه
شدی شرمنده از سکینه
حلالیت میگیرم ، من از خانوم رباب و، سکینه هر روز وشب
منم مثل تو دارم ، خجالت میکشم از، روی نیلی زینب
ابالفضلم جان ابالفضل
همه عالم فدای حسین فدای روضه های حسین
جای زهرا برای حسین گریه گریه می کنم
وای ازین غم،روزمین افتاده پرچم
کمر حسین شده خم
جا داره که بسوزه عالم
تو رفتی و حسین م ، پیش چشمای زینب،توگودال دست وپازد
شنیدم که رقیه ، به زیر تازیونه، تورو هردم صدازد
ابالفضلم جان ابالفضل
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
tooye..akhari....mp3
443.1K
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
توی آخرین شبت – گریه نکن
داره می سوزه لبت – گریه نکن
تو رو جون زینبت – گریه نکن
دیگه بسه شدی آب خودتو نده عذاب
چرا آب نمی خوری شدی خیره به رباب
مادر ادب – مادر وفا
ام بی بنین – ام الشهدا…
چرا مضطرب شدی و سر به زیر
این همه قلبمو به بازی نگیر
جواب سوالمو بده بشیر
چرا مونده بی کفن بدن حسین من
برام از غریبیه پسرم حرفی بزن
غصه حسین – می کشه منو
من به کی بگم – داغ پیرهنو
مادر ادب…
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
یازهرا🌺:
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94
ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌
اولین وفعال ترین گروه درایتا😍