اسطوری شهادت امیر المومنین علی علیه السلام ⏫⏫
4_5796230761644300379.mp3
2.66M
🎤•|سیدرضانریمانۍ|•
🔊زمینه_گِرِفتِهزیرِبالِشوباگِریِه
سَقایِحُسِین،عَلیکِهمیخُورِهزَمین
میلَرزِهدَستوپایِحُسِین💔🥀•~
#زیرلبمیگهامونازکربلا
😭😭😭😭
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#نمازشببیستمماهمبارکرمضان👇:
❇️هشت رکعت ( چهار تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد هر سوره که بخواهی بخوان یک مرتبه.
♻️⚜ثواب: حضرت علی (ع) فرمود: هر کس بخواند، می آمرزد خدا گناه گذشته و آینده اش را.
➖➖➖➖➖➖➖
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام. بیانات و واکنش تند رهبر فرزانه انقلاب به فایل صوتی ظریف
❣﷽❣
🌾#سینه_زنی_حضرت_علی_ع
🌾 #آقای_مقدم
🌾#پیشنهادم 👌👌
🌾ناله ی بابا قطع شد
🌾دل ما بی طاقت شد
🌾گریونه چشام اما
🌾بابا دیگه راحت شد😭
🌾بگو به یتیما نمیشه
🌾بابا از زمین پا نمیشه
🌾اِنقده براش شیر نیارید
🌾 بابا دیگه بابا نمیشه
🌾وای بابا تورو جون زینب
🌾از پیشم نرو بمون امشب
🌾وای بابا اون سر شکسته
🌾جونم رو میرسونه بر لب
🍂 وای وای وای...
🌾هر کی با علی یاره
🌾 بین در و دیواره
🌾قاتل دل بابا
🌾ماجرای مسماره
🌾کی میدونه بابام چی کشید
🌾 صورت کبودش رو که دید
🌾اون شبی بابام مُرد که کفن
🌾دور تن مادر می پیچید
🌾وای بابا دیگه نمیمونی
🌾میری و دلو میسوزونی
🌾وای بابا میری وبه یادِغسل
🌾 اون قامت کمونی
🍂 وای وای وای....
🌾زخم تنشو دیدم
🌾همه چیو فهمیدم
🌾اومده سرم آخر
🌾اونی که میترسیدم
🌾داداش حسنم دیدهمه شو
🌾جراحت گوش پارَشو
🌾خـدا کنه بابام نبینه
🌾توی کوچه ها گوشوارشو
🌾وای مادر دلمو شکوندی
🌾تو پرپر زدی و نموندی
🌾وای مادر کُشتی منو وقتی
🌾رو خاکا خودتو کشوندی
🍂وای وای وای....
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
⚜️🔸⚜️روضۀ قبل از قرآن بر سر گذاشتن _ ویژۀ شبهایِ احیا _ اجرا شده در شبِ 21 ماهِ مبارک رمضان جامعِ مداحِ غربِ تهران_ استاد حجت الاسلام میرزامحمدی ⚜️🔸⚜️
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
‼️توجه ‼️:روضه ها حتما به #همراه_صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
💯نشر همراه با لینک صدقه جاریه💯
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
یا امیرَ المُومِنین ....
دستِ حسینشُ گرفت ، هر دو دارن گریه می کنن ... دیدن امیرالمومنین به زحمت دستشُ بالا آورد ، اشکِ چشمِ ابی عبداللهُ گرفت ، گذاشت رو قلبِش فرمود : انتَ شهیدُ هذهِ الامهَ ...یا بُنیَ ... حسین جان می کُشنت ... اونم بینِ دو نهرِ آب ... با لبِ تشنه ... اما صبر داشته باش ...(الله اکبر ..) ...
تا این جمله رو گفت دیدن امیرالمومنین از حال رفت ... فقط یه جمله روضه و قرآن ها رو بر سر بگیریم ... پیغمبر فرمود لحظۀ جون دادن مُحتضر ، براش چند تا تَمَثُّل اتفاق می اُفته ... تَمَثُّل مال ، اولاد ، ... همه دارایی هاش جلو چشمِش نقش می بندد ... علی از حال رفت
چه تَمَثُّلی برا علی اتفاق افتاد ؟؟...
✧✾═════✾🔶✾═══
هم گریه کرد هم بیهوش شد ....
من میگم شاید ، داره میبینه ، اون لحظه ای که والشمرُ جالِسٌ عَلی صَدرک ... ( به به ... شبِ زیارتی ابی عبدالله هستا ...)
علی داره میبینه ... مُحاصرش میکنن ... یکی با شمشیر میزنه ... یکی با نیزه میزنه ... یه عده هم دارن سنگ بارونِش می کنن ....
حسین .....
با همین اشکِ چشم که بهترین بهانه برا غُفرانِ ذُنوبِ ... انقده خدا این گریه ها رو دوست داره مردم ... مخصوصا اگه این گریه ها برا ابی عبدالله باشه ... فرمود کوه هایِ بزرگِ آتشِ جهنمُ خاموش میکنه ... فرمود فاطمه جان همۀ چشم ها قیامت گریانِ ... غیر از اون چِشمی که بر حسینِ تو گریه کنه ... آماده ای یا نه ... امشب همه مهمانِ حُسینن ... انبیاء ، اولیاء ، اوصیاء ... همه منتظرِ یه روضه خوانَن ... اونم مادرِ پهلو شکسته شه ...
چی میگه این مادر ؟؟ ....
✧✾═════✾🔶✾═══
هی صدا میزنه .... بُنَیَ ... قَتَلوکَ ... و مِنَ الماءِ مَنعوکَ ...
اگه میخوای زهرا رو یاری کنی فریاد بزن ... یا حسین ......
قرآن ها رو باز کنید ، مقابلِ صورت ، این دعا رو زمزمه می کنیم
بِسمِ الله الرحمنِ الرَحیم
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ....
*باتشکر از مداح اهل بیت علیهم السلام حاج عباسِ خُرَّم بابتِ ارسال صوت ضبط شده
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5917759988020805983.mp3
1.23M
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
روضه شب بیست ویکم ،شب شهادت مولا امیرالمومنین (ع)
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪
شبه شهادت آقامون امیرالمومنینه ،امشب باپای دل بریم خونه امیرالمومنین ....
خدایا امشب خونه حضرت چه خبره؟؟
علی دربستر مرگ است ومشغول نماز امشب
بگو خادم به مسجد خسروخوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه ،شب یتیمی خانم زینب کبری ست .
خواهرا امشب با بی بی زینب هم ناله بشید
هی میاد کنار بستر بابا ،مثل پروانه دور بستر بابا میگرده به صورت زیبای بابا نگاه میکنه .
هی میگه بالاخره خوب میشی بابا!
بالاخره زخم سرت خوب میشه بابا
بالاخره از جات بلند میشی.
یتیمی، دامن مادرگرفته اشک میریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند هی میگن مادر اون آقایی که هرشب برای ما نون وخرما میاوردچرا دیگه نمیاد؟
مادر..اون آقایی که مثل پدر هرشب مارو نوازش میکرد چرا نیومد؟
یتیمی،دامن مادر گرفته اشک میریزد
که ای مادر چرا غمخوار ماطفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه هر کدوم از این بچه ها یک ظرف شیر رابه دست گرفتند ...
اومدن پشت درخونه امیرالمومنین.
🔹اما دلها بسوزه
برا اون طفل شش ماهه ای که کربلا بجای اینکه براش آب بیارن با تیر سه شعبه جوابش را دادن .
من فقط همینو بگم :بین زمین وآسمان علی اصغر روی دستای بابا . یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد دید علی اصغرش داره بال وپر میزنه ،
دید علی اصغر داره جون میده
دست وپا کم بزن اصغر که پریشان نشود
پدر پیر توآزرده وحیران نشود .
صلی الله علیک یا اهل
@majmaozakerine
4_6001224156203452070.MP3
16.28M
🎵فایل صوتی
🥀روضه شب ۲۰ رمضان ۱۳۹۸
👌پیشنهاد دانلوووود_کیفیت عالی
🎤با نوای
#کربلایی_میلاد_باباجانپور
4_5917968590287405301.m4a
10.58M
🎵فایل صوتی
🎪روضه شب ۲۱ ماه رمضان
🔴پیشنهاد دانلوووووود
🎤با نوای کربلایی میلاد باباجانپور
خادم دربارم
شعر مناجاتی
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
----------------------------------
سلیمانی و من مورم
همون وصله ی ناجورم
ز تو دورتر از دورم
با عشق تو محشورم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
««««««««
با آ ه جگر سوزم
من چشم به در دوزم
در هر شب و هرروزم
میسوزم و میسوزم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
««««««««
تو گوهر نایابی
تو روشنی آ بی
تو پرتو مهتابی
برخلق تو اربابی
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
«««««««
من عبد گنه کارم
ازعشق تو بیمارم
بر درگه تو زارم
آ ن خادم دربارم
یا غیاث المستغیثینی
تو مجیری تو بهترینی
تو خالق عرش برینی(2)
یارب الهی العفو
یارب الهی العفو
-----------------------
شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
🌴🌴🌴🌴🌴@majmaozakerine🌴
اجرای سبک:🎤 شاعر و مداح اهل بیت استاد رسول چهار محالی (ساقی)
التماس دعای فرج
4_5796343251132746419.mp3
4.44M
سلیمانی ومن مورم، مناجات
@majmaozakerine
مداحی آنلاین - شکسته قلب محراب خون دل سجاده - محمود کریمی.mp3
5.2M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴شکسته قلب محراب خون دل سجاده
🌴ستون هفت آسمون روی زمین افتاده
🎤 #محمود_کریمی
@majmaozakerine
.
#قسمت_اول روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان
•┈┈••✾••✾••┈┈•
امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}....
امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم
"و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟...
{یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...}
"قال أصبغ: بلى و لکني رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه...
میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین...
میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟...
آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو...
@majmaozakerine
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
.
.
#قسمت_دوم روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان
•┈┈••✾••✾••┈┈•
" لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ و أظلَمَ اللَّيلُ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ جَمَعَ أبي أولادَهُ و أهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم "مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ...امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات مستجاب شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: سه روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم...محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ...اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی...{زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلا... خوبی هام رو جبران میکنن...}
" فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن...زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...*
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
.@majmaozakerine
.
#قسمت_پایانی روضه و مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان
•┈┈••✾••✾••┈┈•
قلب مرا دوباره به آتش مزن پدر
باچشم بسته لب مگشا بر سخن پدر
آهسته حرفهای خصوصی خویش را
پنهان ز اهل خانه مگو با حسن، پدر
از کربلا و هجمۀ غمها و تیغ و تیر...
گفتی حکایت تَنِ بی پیرهن، پدر
خیره شدی به معجر روی سرم چرا؟
خون میچکد ز چشم تو در پیش من پدر
رنگت پریده است پدرجان، سکوت کن
دیگر بس است روضه! به قرآن سکوت کن
گاهی نظر به کام حسن میکنی و گاه...
باچشم خیس میکشی از عمق سینه آه
گاهی زهوش میروی و بعد... بی رمق
میافکنی به حلق حسینم فقط نگاه
جانم به لب رسیده پدر بسکه بهر من
گاهی ز کوفه حرف زدی، گاه قتلگاه
گفتی که اهل کوفه مرا سنگ میزنند
پیش سربریده و اطفالِ بی پناه
آن روز پس دلاور رعنای من کجاست؟
عباس، تکیه گاه حسین و حسن کجاست؟
#شاعر مجتبی روشن روان
*شاید امیرالمؤمنین میگه:زینبم! یه روز مادرت به تو سفارشِ حسین رو کرد،حالا من به برادرت عباس سفارشِ حسین رو میکنم،که تنهاش نذاره...
اما بالاخره یه زمانی میرسه ازعلقمه صدا بلند میشه::"یا اَخا! اَدرک اَخاک" همون لحظه ای که، مشک رو پر از آب کرد،به دوشش انداخت،به طرف خیمه هاحرکت کرد،چه اتفاقی افتاد؟یه وقت دیدن مشک رو به دندان گرفته،دست راست و چپش رو بریدند،خون از دستاش روان شده،ولی حواسش به چیزی به غیر از رسوندن مشک به خیمه ها نبود،داشت بتاخت میاومد که فهمیدن چه جوری اباالفضل رو متوقف کنن،تیراومد به مشک اصابت کرد "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" آب ریخت،آبرو ریخت...صحنه ی العطش بچه های حسین،لب های خشک حسین،بدن بی جون اصغر،نگاه پر از التماس رباب اومد جلو چشاش،یاد باباش افتاد که حسین رو بهش سپرده بودن،شاید هم عباس این زمزمه رو می شنید اون لحظه ی آخر:*
می آید صدایِ العطش دوباره
رفته عمو که آب بیاره...
وای،بارونِ سنگ اگه بباره
اگه که مشکش بشه پاره...
وای تموم بچه ها می دونن
قول عمو نشد نداره
حیدرِ کربلا اباالفضل...
ساقیِ کربلا اباالفضل...
بحق اون آقایی که روایی میگه:وقتی آب از مشکش ریخت، "وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" هیچ حرکتی نکرد،اسب ایستاد،خودش متحیر موند،اشک می ریخت زمزمه می کرد...
آب آب تشنگان زد آتشم
خجلت از سقایی خود می کشم
کاش از اول نام من سقا نبود
یا در این دشت بلا دریا نبود
داشت به آبرویِ ریخته اش فکر می کرد" ثُمَّ جاءَهُ سَهْمٌ آخَرُ، فَاَصابَ صَدْرَهُ فَانْقَلَبَ عَنْ فَرَسِهِ" یه تیر دیگه ای اومد به سینه اش اصابت کرد،ازروی اسب به زمین افتاد...
بدونِ دست، کسی که تنش پُر از تیر است
خدا کند ز بلندی، فقط زمین نخورد
*وقتی از روی اسب رو زمین افتاد" فَصاحَ اِلی اَخیهِ الْحُسَیْنُ اَدْرِکْنی یا اَخاهُ" صدا زد:برادر بیا به فریادم برس، اینجا امام حسین به داد عباس رسید،اما ساعتی نگذشت دوباره همین صحنه تکرار شد...سیدبن طاووس میگه:امام حسین از جنگ خسته شد..*
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت
بیرق عشقت بالا،اباعبدالله...
کُلُّ یومٍ عاشورا،اباعبدالله
حسین!
سلامِ ای بالا نشین
سلام این خونین جبین
بخر مارا اربعین
من الغریب تو اوجِ تمام روضههای تو
خدا چه روضهای خوانده، برای تو
حسین ذبیح العطشان
حسین قتیل العریان
#حاج_میثم_مطیعی
#ماه_رمضان #امام_علی
#شب_قدر #احیاء
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
.
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5816919537504749466.mp3
6.93M
روضه شب 21 میثم مطیعی
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#روضه
قسمت اول #روضه_و_مقتل جانسوز ویژۀ شهادتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی اجرا شده شب21 رمضان 1397

امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین،ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم،خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه....{امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}....
امام حسن فرمود:مردم! "یقول لکم أمیر المؤمنین انصرفوا إلى منازلکم فانصرفوا رحمکم الله"امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم
"و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولی عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟...
{یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...}
"قال أصبغ: بلى و لکنی رأیت حاله"....اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ" فإذا هو یقلع فخذا و یضع أخرى من شدة الضربة و کثرة السَم" میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه...
میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین...
میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟...
آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو...
@majmaozakerine
ادامه...🔻🔻🔻🔻🔻🔻
هدایت شده از منم باید سرم بره H Z
مداحی آنلاین - شکسته قلب محراب خون دل سجاده - محمود کریمی.mp3
5.2M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴شکسته قلب محراب خون دل سجاده
🌴ستون هفت آسمون روی زمین افتاده
🎤 #محمود_کریمی
@majmaozakeri
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
شکسته قلب محراب خونِ دل سجاده
ستون هفت آسمون روی زمین افتاده
پیشونی مولا رو شکسته زخمی کاری
خونی دل از زخم سر و محاصنش شد جاری
علی رو از پا انداخت تیغ به زهر آغشته
ولی خودش میگه منو دوری زهرا کشته
شده آماده دوباره برای دیدن زهرا
مسجد کوفه میخونه علی مولا علی مولا
واویلا واویلا تهدمت ولله ارکان الهدی
****
محرم رازش تنها دل صبوره چاهه
تنها ترین جلوه حق علی ولی اللهِ
کسی اسیرش باشه از دو جهان آزاده
دلامون از بچگی با محبتش آباده
عالمو میگردونه نخ عبای مولا
خدا دو دنیا رو سپرد به بچه های مولا
پئدر امت اسلام پدر حضرت صاحب
روی سربندا نوشته علی ابن ابیطالب
واویلا واویلا تهدمت ولله ارکان الهدی
****
محاصن خونین بابا رو زینب دیده
قصه بعدی قصه سر نیزه و خورشیده
محراب اگه امشب از خون علی دریا شد
اما دلا بسوزه که سر حسین دعوا شد
میون رگهای ما عشق نجف میجوشه
نجف دلا رو میبره زیارت شیش گوشه
دل ما صحن و سرای پسر مولا حسینه
ضربان سینه ما یا حسینه یا حسینه
.
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج #محمد_طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟!
حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم!
تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟!
گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست ..
الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره ..
میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون ..
گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده ..
حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!..
از آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد ..
آخ بمیرم .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ ..
الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت:
ای تیغ همیشه بی خبر می آیی
یک روز به شکل میخ در می آیی
امروز تو شمشیری و فردا قطعاً
در قالب یک تیر سه پر می آیی
یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است
با قاعده با حساب باشی خوب است
فکر دل فاطمه نبودی اما
فکر جگر رباب باشی خوب است
ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت
جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت
تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود
هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت
یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت
یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت
جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد
چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت
حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم ..
جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد
چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت
وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود
دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت
دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست
مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت ..
*میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:*
تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر
پس نباید بازوان این دلاور را گرفت
تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟!
فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه .. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه ..
همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد:
والشِمرُ جالس علی صَدرِک ..
ــــــــــــــــــ
#امام_علی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#ماه_رمضان
.👇
Taheri_Babolharam_net.mp3
7.34M
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج محمد طاهری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه بیستم ماه رمضان بستری شدن حضرت علی علیهالسلام و وصیت سبک حسین جان به یاد.....
بمیرم بمیرم
داره میچکه خون و خونابه از زخمِ بابا
دوباره شده تازه تویِ دلا داغِ زهرا
بمیرم
بمیرم بمیرم
دوباره تویِ خونهَمون بسترِ روضه بازه
بازم حرفِ غسل و کفن حرفِ تشییعجنازه
بمیرم
سرت مثلِ بال و پرِ مادرم شد یاحیدر
علی روضهخونِ غمِ تو حرم شد با مادر
وصیت نکن جون بهلب میشم ازغم یاحیدر
شدم سینهزنِ غمایِ محرّم با مادر
یاحیدر یاحیدر
علی جان علی جان
علی جان علی جان علی جان علی جان علیجان ۳
بمیرم بمیرم
گذاشتی تو دستِ حسینو تو دستِ علمگیر
تو از کربلا گفتی و زخمایِ تیر و شمشیر
بمیرم
بمیرم بمیرم
نگو زینبت زنده میمونه تا که ببینه
نشسته با خنجرِ کُند ظالمی رویِ سینه
بمیرم
تنِ بیکفن سمِّ مَرکب واویلا
پایِ سر سیلی خورده زینب واویلا
به گودال میرن چند سواره واویلا
به غارت میره گوشُوواره واویلا
ثارالله ثارالله
حسین جان حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان ۳
#زمزمه #بیستم_رمضان #شور #وصیت
#حضرت_علی_علیه_السلام
#کوفه #مدینه #کربلا
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی