eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5823341548699389138.mp3
7.28M
سبک سپردمت به خدا و به ریگ های بیابان سپردمت به غبار و به خار های مغیلان سپردمت به وحوش و به شیر های درنده به مردمان دهاتی به آهوان پریشان به گوش خاک سپردم بنشیند روی جسمت بد است این که بماند تن شریف تو عریان به باد گفتم اگر شد مرتبت بنماید که پاره پاره نبیند تن تو مادر گریان سپردمت به هر انچه كه هست،ولی تو برادر سپرديم به كه رفتي!؟به دلغكان به كنيزان سپردی ام به که رفتی به شامیان حرامی به مردمان یهود و به ناکسان و به عدوان حسین........... حسین وای حسین رو سرت ریختن یک لشکرو سوزوندن قلب پیغمبرو با پا برگردوندن پیکرو وای حسین نیزه با بغض حیدر زدن با تیر و سنگ و خنجر زدن گریه میکردن بیشتر زدن وای حسین چقدر نامرد ریخته رو سرت تو شلوغی گودال گم شد پیکرت چقدر شمشیر چقدر خنجر چقدر تیر و نیزه روی یک پیکر ای حسین جانم دیدی چشمای گریونمو زخماتو دادی نشونمو روی تل گرفتی جونمو وای حسین دیدم افتادی از صدر زین دیدم میلرزه عرش برین میکوبی پا رو خاک زمین وای حسین از عطش رفتی چند دفعه از حال زیر و رو شد بدنت ته این گودال از خدا دیگه مرگمو میخوام پا رو صورتت گذاشتن جلوی چشمام ای حسین جانم🔃🔃 نصف روز بی چارم کردن و دزدیدن زندگی منو عبا عمامه پیراهنو وای حسین بردن از گوشا گوشواره رو آواره کردن یک مادرو غارت کردن تا گهواره رو وای حسین بی کفن موندی تن صد پاره دنبال سر رو نی شدم آواره طعنه و دشنام دلمو آزرد دشمنت خواهرتو به اسارت برد ای حسین جانم نریمانی @majmaozakerine
4_5947384954441695636.mp3
8.2M
لحظه بیاد ماندنی شب عاشورا: بغضاً لابیک با نیزه دارن می زننت.. حاج مهدی تدینی 🚩 @majmaozakerine
4_5812393402183980051.mp3
2.93M
۱۴۰۰ 🏴بند اول: غریب و لب تشنه و بی گناه پسره زهرا توی قتلگاه زیره چکمه های سنگینه شمر گیر افتاده تنها و بی پناه نشسته روی سینه از جفا داره می بره سر رو از قفا نمیذاره کندی خنجرش سرش راحت از تن بشه جدا این گلو رو بوسیده آخه خواهرش رحمی بکن به ناله های مادرش اینقده خنجرت رو از قفا نکش روی گردنش از خدا، شرم کن دست بکش از سرش، بی حیا بی حیا، موهاشو نکش با کینه، بی هوا (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 🏴بند دوم: شده جسمش توی مقتل رها میون تیر و سنگ و نیزه ها کنارش جنجال و دعوا شده سر کفش و عمامه و عبا یکی فکر جایزه ی سره یکی داره پیرهنو می بره اومد ساربون و برگشت ولی توی دست خونیش انگشتره جلو چشای بچه ها و خواهرش رفته روی نیزه ی دشمنا سرش بی کفن افتاده رو خاکا پیکرش میسوزه پرش وای حسین، رفته توی تنور خولی سرش وای حسین، مرکبا رد شدن از رو پیکرش (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 🏴بند سوم: روی تل زینب شد یک روزه پیر حسینو کشتن زینب شد اسیر اون آفتاب پشت ابرا حالا میون نامحرم ها کرده گیر زیاده اینجا دست بالای دست یه دست با سیلی حرمت میشکست یه دست گوشواره و خلخال می برد یه دست با آتیش راهشونو بست دم غروبه و شده قدی کمون میگه داداش گناه داره رقیه مون پاشو ببین برات شده چه نیمه جون وای امون امون آه حسین، اهل بیتشو زدن تو ازدحام آه حسین، توی شهر شام با سنگ از روی بام (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 📝: (طاها
علامه امينى شب تاسوعا و عاشورا براى امام زمان صدقه کنار ميگذاشتن و ميگفتند: امشب قلب حضرت در فشاراست . ارسال نمایید تا ميليونها نفر براى آقاصدقه دهند.
4_6050599250562123268.mp3
3.31M
🏴 🔳 احساسی 🌴عشق تو برای من مقدسه 🌴یه امام حسین دارم برام بسه 🎤 👌بسیار زیبا @majmaozakerine
4_6046498304118752446.mp3
7.99M
🏴 🔳 احساسی 🌴الهی که فردا نشه 🌴بابا ازم جدا نشه 🎤میثم 👌فوق زیبا @majmaozakerine
4_6046498304118752448.mp3
8.64M
🏴 🔳 احساسی 🌴ای گل لب تشنه افتاده به صحرا 🌴خیز و ببین چشمه اشکم شده دریا 🎤میثم 👌فوق زیبا @majmaozakerine
): 🏴 اشعار ___________ نمیدونم چرا دلم آشوبه دل نگرون حال بچه هاتم فکر نکنی که زینبت بریده تا آخر دنیا داداش باهاتم یه یاعلی بگو رو پا بلند شو دشتو سره یزیدیا خراب کن اصلا همین شبی بزن به میدون اصلا داداش روی منم حساب کن چادرمو دور کمر میبندم خودم دفاع از حرم میکنم غصه نخور هرکی بیاد این طرف با ذوالفقار پاشو قلم میکنم نمیدونم چرا دلم گرفته بیا با هم یه ذره صحبت کنیم به یاد روزای خوب مدینه با هم دیگه امشب و خلوت کنیم یادمه شرط ازواجم بودی گفتم محاله از حسین جدا شم حتی اگه یه روز بیاد که با او مجبور بشم راهی کربلا شم قرار نبود تنهایی جایی بری قرار نبود که من تنها بمونم تو روی نیزه ها سفر کنی و منم با این نامحرما بمونم اینقده حرف گودال و پیش نکش اینقده روضه توی گوشم نخون یه دل سیر میخوام تو رو ببینم یه شب دیگه کنار زینب بمون از این به بعد خواب به چشم نمیاد از این به بعد با غصه ها مانوسم نیتم اینه امشبو حسین جان زیر گلوتو هی تا صبح ببوسم از نعلای تازه ی مرکباشون باد خزون برام خبر آورده خدا کنه دروغ باشه که گفتن حرمله هم تیر سه پر آورده از تن زیر نیزه ها که گفتی میدونی که با دل من چه کردی؟ چرا داری گوشه کنار خیمه دنبال کهنه پیرهن میگردی؟؟ نفرین به هرچی کوفه و کوفیه از هرچی بی وفائیه دلخورم افتاده به دلم داداش که فردا  شبیه مادرم لگد میخورم دلت میاد فردا کنار گودال حرمله به چشم ترم  بخنده ؟ دلت میاد  ببینی از رو نیزه دستمو خولی با طناب میبنده ؟ 🔸شاعر: 🏴 اشعار _____▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️______ مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟! قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟ به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟ بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا مگر این آب روان مهریه زهرا نیست؟ پسر مادر من با لب خشکیده چرا؟ آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا؟ نکند شمر دوباره به تنت سر زده است بند بند تن عریان تو پاشیده چرا؟ همه ی حرف من این است که با خنجر کند گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا؟! هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا؟ آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد؟ به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا؟ به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا؟! 🔸شاعر:
عنوان : روضه شب دهم محرم-روز عاشورا شد علم افتاد زمین قائله ای بر پا شد-کریمی-روضه ------------------------------------- روز عاشورا شد علم افتاد زمین قائله ای بر پا شد علم افتاد زمین و از ان لحظه دگر باب جسارت وا شد نیزه ای بالا رفت و چه دشوار میان دو سه نیزه جا شد دوره کردند او را سر این که چه کسی سر ببرد دعوا شد یا اخا را تا گفت پسر ام بنین هم پسر زهرا شد ساعتی بعد حسین در سراشیبی گودال تک و تنها شد *** شعر غرق گله است پای زن های حرم خسته و پر ابله است زیر تیغ خورشید سر عباس به نی سایه این قافله است دختری سیلی خورد چون که بین سر و او چند قدم فاصله است روضه شعر اینجاست نیزه دار سر عباس چرا حرمله است زینب و بزم شراب سر عباس به نی پاسخ این مسئله است ***** من کنار تو هستم و دشمن گرد جسم تو جشن میگیرد فکر خیمه بدون تو هرگز تو نباشی رقیه میمیرد تو نباشی خدا به خیر کند لشکر شام شیر میشود و تو نبشی خدا به داد رسد حرم آماج تیر میشود و تو نباشی رباب میمیرد اصغر از تیر سیر میشود و تو نباشی و من نباشم وای عصمت الله اسیر میشود و یک دم از بوی یاس فهمیدم مادرم بود در کنار تنت من بمیرم چه ها کشیدی تو پیش چشمان مادرم زدند دیدم از دور ای علمدارم پاره پاره شدی ز سر میزه هر که یک قسمت از تنت را برد بدنت را زدند بر نیزه -------------------------------------
عنوان : روضه شب دهم محرم-ما اندکیم و خیل دشمن بیشمارند-کریمی-روضه ------------------------------------- @majmaozakerine ما اندکیم و خیل دشمن بیشمارند ما چند تن این ها همه چندین هزارند این ظلمت شب این شما این راه صحرا یاران من این قوم با من کار دارند امشب مرا در کربلا تنها گذارید آخر عزیزان شما چشم انتظارند من در پی ارشاد اینانم دریغا اینان مسمم از برای کارزارند هر کس بماند با من اینجا کشته گردد یاران من یک سر قتیل این دیارند اینان نه تنها تشنه خون من هستند حتی به فکر خون طفل شیر خوارند اینجا جواب العطش تیر سه شعبست اینجا به حلق تشنه خنجر میگذارند فردا در این جا دسته گل های مدینه لب تشنه زیر خوار ها جان می سپارند فردا شوم از چار جانب تیر باران این تیر ها باید ز پشتم سر در ارند فردا تمام کوه ها بر من بگیرند فردا تمام سنگ ها برمن ببیارند فردا تمام قصه ما را در این دشت شمشیر ها بر خاک با خون می نگارند زوار من تا بیشتر بر من بسوزند با خود کتاب نخل میثم را بیارند ***** امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبح فردا می خروشند یک دسته جان یک دسته جانان می فروشند یک دسته راه نار را در پیش دارند یک دسته عشق یار را با خویش دارند امشب حسینیون نمی گنجند در پوست فردا بود معراجشان از دوست تا دوست امشب بلا جویان عاشق در نمازند فردا به نوک نیزه سر ها سر فرازند امشب دهد ال علی را پاس عباس فردا کنند اهل حرم عباس عباس امشب عدو دارد حراس از خشم عباس فردا به میدان خون رود از چشم عباس امشب شود از شرم سقا اب دریا فردا شود از اشک او سیراب دریا امشب شود وقف ولایت هست عباس فردا جدا گردد ز پیکر دست عباس امشب به جای اب سقا اشک دارد فردا نه دست و نه علم نه مشک دارد امشب شب است و نغمه قران اکبر فردا عطش بازی کند با جان اکبر امشب علی دور پدر گردد هماره فردا بود زخمش به پیکر بی شماره امشب فلک بازی کند با جان لیلا فردا شود نقش زمین قران لیلا امشب علی اصغر کند شب زنده داری فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری امشب سکینه چون کبوتر میزند بال فردا زیارت نامه می خواند به گودال امشب شب است و زینب و اشک شبانه فردا بگیرد اجر خود از تازیانه امشب چو گل زینب گریبان را دریده فردا شود زوار رگ های بریده ------------------------------------- @majmaozakerine
‍ 🔘روضه و مناجات جانسوز_حضرت اباعبدالله علیه السلام_شب عاشورا _حاج میثم مطیعی🔘 ➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️➖🔴⚫️ (لبها معطر است سلام علی الحسین ساعات آخر است سلام علی الحسین)۲ این خاک، رستخیز تمام مصایب است صحرای محشر است سلام علی الحسین ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری سوی برادر است، سلام علی الحسین *حسین ... آی ...* ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق عالم معطر است سلام علی الحسین این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب۲ دنبال اصغر است سلام علی الحسین *آخه اهل حرم یه وقت دیدند آقا رفت پشت خیمه شروع کرد با غلاف شمشیر خاک رو کندن،علی اصغرم"* این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب دنبال اصغر است سلام علی الحسین هم دست ها بریده و هم آب ریخته است عباس، مضطر است سلام علی الحسین *اون لحظه که آب روی زمین ریخت عباس مضطر شد،قربونت برم سقای حسین،علمدار عشق من یه مضطر دیگه هم میشناسم که روز یازدهم وقتی همه رو سوار کرد،کاروانش رو مرتب کرد،نمیدونم زینب با دختر بچه هایی که مرده بودند چه کرد؟! همه به دست و پا غل و زنجیر جامعه دارند،همه رو سوار ناقه های بی جهاز کرد،زین العابدین رو سوار کرد،سی هزار نامرد دارند نگاه میکنند"یا مجیب المضطر اَجب المضطر" زینب به داد برس،الان زین العابدین قالب تهی میکنه،صدا زد "یا حجة الباقین و یا ثمال الماضین" ای یادگار گذشتگان و ای امید آیندگان "مالی اراک تجود بنفسک؟! "چرا داری با جون خودت بازی میکنی؟ تو حجت خدایی! عمه مگر این بدن حجت خدا نیست؟ میکشی مرا... کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است حسین .... امشب شهادتنامه عشاق امضا میشود فردا زخون عاشقان این دشت دریامیشود امشب باید خودمونو برسونیم وگرنه جا میمونیم... امشب شبشه... امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... عصر فردا.... همون لحظه ای که آسمون تیره و تار شد،همون لحظه ای که صدای بانویی قدشکسته بلند شد... عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است... زینب بچه ها رو جمع کن... امشب کارو تموم کن،امشب به کی قسمت بدم؟اگر به مادرت قسمت بدم دیگران چی میگن؟اینم یاد گرفته هر وقت گیر میفته به حضرت زهرا قسم میده.به حق اون مادرت که بین در و دیوار صورتش سوخت امشب جواب ما رو بده... آتش زبانه میکشید... حسین حسین حسین...* بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر امروز خنجر است،سلام علی الحسین والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش حیران یک سر است،سلام علی الحسین *سری به نیزه بلند است... حسین جان قراره سرت رو وارد کوفه کنند؛زینب معلم قرآن دختران اینا بوده، من بهشون یاد دادم اگر کسی قرآن خواند ماشاء الله بگید،بارک الله بگید ولی اینا سنگ میزنند،من بهشون یاد ندادم وقتی کسی قرآن میخونه هلهله کنند و کف بزنند... حسین جان...* این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟ یا بوی معجر است سلام علی الحسین *بوی موی سوخته میاد"صداتو برسون کربلا،اربعین همدیگه رو کربلا ببینیم،حسین جان ...* شاعر: میلاد عرفان پور
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
نوحه بسیار زیبا بوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ، کربلا یا کربلا ای شهید خفته سروری ُربت سلام یاحسین با نیت قُربت سلام بر ضریح عشق و ایوان طلا مرقد و  گُلدسته و تُربت سلام کعبة قلب منی ای کربلا جان و تن را می دهی هر دم جلا کاش می شد چون کبوتر پر زنم روی بام و زیر ایوان طلا به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا بر مشامم عشق پاکت می رسد عطرجان افزای خاکت می رسد گر بخوانی بار دیگر گویمت زائر  از دل هلاکت می رسد بارگاهت بوی جانان می دهد جلوة نابی به یاران می دهد شیعه با رغبت بیاید کربلا (عاشقان را عشق فرمان می دهد) به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا کاش بود از یک دهه غم بیشتر یا از این ده شب عزا هم بیشتر گر به هر سالی محرم یک مه ست کاش بود این ماه ماتم بیشتر هر محرّم تا محرّم بی قرار می نویسم در رسایت بی شمار تا به پایان محرّم می رسم می کشم تا سال دیگر انتظار به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا هر که بر دیدارتو نائل شده آن چنان مهری تو را قائل شده پادشاهم بوده گر زوّار تو در کنار کوی تو سائل شده روی خود سازم به جویت شست و شو عشق گم گشته به کویت جست و جو سروری از عمق جانش تا قلم روز و شب دارد به سویت گفت و گو به عشق تو اسیرم           الهی که بمیرم ولی ضریح شش گوش          به دست خود بگیرم بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا ، کربلا یا کربلا ** شاعر : محمدرضا سروری شب وروز دهم محرم عاشورا
4_5825918511897119283.mp3
8.77M
﴾.﷽.﴿ 🌹هیئت بیت الشهداپرند🌹 ❌پیشنهاد_دانلود 🏴دهه اول محرم الحرام🏴 شب هشتم(1400/05/25) شور ترکیبی ( یه خوابی دیدم...)
4_5825918511897119277.mp3
12.86M
﴾.﷽.﴿ 🌹هیئت بیت الشهداپرند🌹 ❌پیشنهاد_دانلود 🏴دهه اول محرم الحرام🏴 شب هشتم(1400/05/25) زمینه (باغ و بهارم آقا...) @majmaozakerine
یابن الشبیب گریه کن از غربت حسین در کربلا شکسته شده حرمت حسین شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب یابن الشبیب ذکر لبش بود آب آب یابن الشبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن الشبیب پیکر جد غریب ما در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد یابن الشبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند یابن الشبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند یک جای سالمی به تمام بدن نداشت یابن الشبیب تَر َک روی آئینه دیدهای؟ جای سم ستور به یک سینه دیدهای؟ یابن الشبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن یابن الشبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر محمود اسدی
4_6028096349235317136.mp3
911.4K
🏴سبک زمزمه واحد سنگین شب عاشورا محرم الحرام ۱۴۰۰_۱۴۴۳ شب سخت وداع 🏴بند اول شبه مناجات،شبه وداعه امشب رسیده جونه،اهل حرم روی لب به سختی داره،میگذره واسه زینب چیزی نمونده که بی تکیه گاه شه راه بندازه داداشو غرق آه شه چیزی نمونده یارش بی سپاه شه از روی تل ناظر قتلگاه شه ببینه داداشو تو شیبه گوداله از تشنگی از حال رفته و بی حاله واویلتا وای وای 🏴بند دوم امشب کناره،داداش تا صبح میمونه برای فردا،از جدایی میخونه دلش گرفته،مضطر و نیمه جونه چیزی نمونده که ازش جدا،شه ببینه شمر رو سینه ی داداشه ببینه که،سر از تنش جدا،شه جلو چشاش،به روی نیزه ها،شه میبینه که میره به غارت انگشتر رد میشن اسبا از رو بدن بی سر واویلتا وای وای ۱۴۰۰/۴/۲۸ 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
‍ نوحه زیر بارون @okhshama زیر بارون آسمون همیشه حرمت داره ، زیربارون اسمون همیشه حرمت داره زیر بارون دل من حس زیارت داره زیر بارون همش این دلم شکایت داره ، کجا بودی کربلا والله خجالت داره زیر بارون همش این دلم شکایت داره ، کجا بودی کربلا والله خجالت داره ببار بارون نمیخوام آروم بگیرم ، ببار بارون به زیر بارون بمیرم ببار بارون که میخوام تنها بمونم ، ببار بارون روضه ی سقا بخونم ببار بارون روضه ی سقا بخونم بی وفا بارون ، بی وفا بارون ، بی وفا بارون بی وفا بارون ، بی وفا بارون ، بی وفا بارون زیر بارون بری علقمه دلت خون میشه ، زیر بارون انگاری فرات دگرگون میشه زیر بارون بری علقمه دلت خون میشه ، زیر بارون انگاری فرات دگرگون میشه زیر بارون دل من همدم بارون میشه ، زیر بارون هرچی اشک بریزی پنهون میشه ببار بارون قحطی آب تو حرم ، ببار بارون دلا بی تاب تو حرم ببار بارون قحطی آب تو حرم ، ببار بارون دلا بی تابه تو حرم ببار بارون که رباب در تاب و تبه ، ببار بارون علی اصغر تشنه لبه ببار بارون علی اصغر تشنه لبه بی وفا بارون ، بی وفا بارون ، بی وفا بارون بی وفا بارون ، بی وفا بارون ، بی وفا 👆👆 سبک بانوای کربلایی حسین شریفی 👇👇👇
شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفته‌ام پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن امشب غنیمت است برایم چه می‌کُنی آقا شکسته است صدایم چه می‌کُنی امشب نشسته‌ای ولی از من جُدا چرا ای جانِ خیمه پشت‌سرِ خیمه‌ها چرا امشب به پشتِ خیمه چرا خار می‌کَنی این خاک را برایِ که اینبار می‌کَنی با این قلاف قبرِ که را می‌کُنی درست این قبر کوچک است چرا می‌کُنی درست یک پلک هم به هم نَزَنم تا نرفته‌ای گیسویِ خویش را نَکَنم تا نرفته‌ای گفتند عمه دخترکان: نامه آمده است عمه عمو کجاست امان‌نامه آمده است از پیشِ پاسبان حرم آمدم حسین از سمتِ مهربانِ حرم آمدم حسین گفتم به خیمه موقعِ هنگامه نیست نیست بس‌کُن رباب حرفِ امان‌نامه نیست نیست یگ گوشه رفته تا نخِ قنداقه وا کُنَد پیراهنی که تازه خریده است تا کُنَد هِی دستهایِ کوچکِ مهتاب را نَبوس بس‌کن رُباب بچه‌ی در خواب را نَبوس از مَشک ، تازه خورده کمی آب می‌پَرَد آرام بو کُنَش گُلَت از خواب می‌پَرَد امشب دلم برایِ حرم شور می‌زند اصلاً دلم برای خودم شور می‌زند مادر که رفت بعدِ پدر هم حسن نماند از پنج تا کفن به خدا یک کفن نماند امشب نشسته‌ام که خودم را کفن کنم فکری برایِ آنهمه دستِ بزن کنم امشب که فکر می‌کنم از حال می‌روم فردا چقدر بر سرِ گودال می‌روم امشب زِ درد بر جگرم دست می‌زنم فردا چقدر بر کمرم دست می‌زنم امشب زِ خاک خار اگر جمع می‌کنیم فردا میانِ تیغ ، پسر جمع می‌کنیم امشب غبار از سرِ گیسوت می‌کِشم فردا غروب نیزه زِ پهلوت می‌کِشم امشب کنارِ مادر خود می‌خورم زمین فردا غروب با سرِ خود می‌خورم زمین حسن لطفی
4416073252.mp3
2.08M
🎧 فوق زیبا🖤 🎵ای حسینم ای حسینم ای حسینم 🎵 به سمت گودال از خیمه دویدم من ... 🎤 🏴 (ع)🖤 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردند، دیر رسیدم من به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردند، دیر رسیدم من به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من سر تو دعوا بود، ناله کشیدم من سر تو رو بردند، دیر رسیدم من عزیز خواهر   غریب مادر عزیز خواهر   غریب مادر عزیز خواهر   غریب مادر
ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان باز جوید شه بی یار ز عباس نشان ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان «که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان» قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند: صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟ جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» «سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست» نفس «همت پاکان دو عالم با اوست» زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست» پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان «که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟» جگر رود فرات از تف او سوزان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع او که دربانی میخانه فراوان کرده است نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است در دل حادثه مجموعِ پریشانان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع یارب این شام سیه را به جلالی دریاب بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب «تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب» جشن دامادی جان را به جمالی دریاب که عروسِ شرف از شوق حنابندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع