۶ مهر ۱۴۰۰
نوحه امام حسن ع
باسعادته هر کسی زیر سایته
لطف تو بی نهایته
وقتی که دارمت تو رو خیالم آقا راحته
سایه ی رو سرمه همه باورمه
همه زندگی من و مادرمه
کی گفته که بی حرمه دل و دلبرمه
جای پات خوبه رو سرمه
تو که آخه کاری غیر از کرم نداری
چجوری قبول کنم که حرم نداری
یا حسن میگم میون گریه من میگم
بین سینه زدن میگم
یه یا حسن به نیت ارباب بی کفن میگم
درد و درمونه حسن سامونه حسن
صاحب حرم و ایوونه حسن
به تن من جون حسن آقامونه حسن
تو دلم مهمونه حسن
تو که آخه کاری غیر از کرم نداری
چجوری قبول کنم که حرم نداری
حتی نواده هات زائر دارن آقا تو نداری
اینجا ماذنه ها گنبد دارن اما تو نداری
۶ مهر ۱۴۰۰
❣﷽❣
🖤#سینه_زنی_امام_حسن_مجتبی ع
💔 #آقای_کریمی
🖤#زمینه
💔#واحد
🖤#پیشنهادم
💔 السلام علیک یا غریب وطن
🖤ای امید همه پسر فاطمه
💔وای حسن جان
السلام و علیک یا غریب وطن
ایها المجتبی یا سیدی یا حسن
ای امید همه پسر فاطمه
وای حسن جان
تو که عمری فلک ریخته خون بر دلت
با که گویم که همسرت شده قاتلت
حرم و قبر تو شاهد صبر تو وای حسن جان
🖤السلام و علیک....
بدن چاک تو شد هدف تیر ها
تن پاک حسین طعمه شمشیر ها
حرم خلوتت شاهد غربتت وای حسن جان
🖤السلام و علیک...
حرم خلوت تو در بقیع دل است
چه کنم سیدی زیارتت مشکل است
یابن خیر الانام به مزارت سلام وای حسن جان
🖤السلام و علیک....
دوره کودکی چه امده بر سرت
پیش چشمت شده نقش زمین مادرت
رنگت از رخ پرید چشمت انجا چه دید وای حسن جان
🖤السلام و علیک...
💔 هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)💔
┈
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5766914002076567553.mp3
9.81M
سینه زنی امام حسن مجتبی
محمود کریمی
۶ مهر ۱۴۰۰
4_238287585900757589.mp3
6.82M
شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی
سبک سینه زنی واحد
بانوای🎤سید مجید بنی فاطمه
همراه با ما مداح و روضه خوان شوید
متن شعر✍👇
سیه پوش شد امشب مدینه
از این غم بکوبم به سینه۲
پیمبر رفت از دنیا
علی دیگر شد تنها
خدا میداند امشب
چه حالی دارد زهرا
وابیلا وابیلا وابیلا وابیلاآقام یا رسول الله آقام یا رسول الله🔃🔃
برگشت به اول متن
امان از جفاهای مردم
به پشت در خانه هیزم
گل حیدر شد پر پر
میان دیوار ودر میان خانه پیچید
صدای ای وای مادر
وابیلا وابیلا وابیلا وابیلا آقام یا رسول الله آقام یا رسول الله🔃🔃
برایم نمانده شکیبی حسن جان تو خیلی غریبی ۲
چه زهری چه افطاری چه طشت لاله زاری غریبی آنقدر آقا که در خانه بی یاری
حسن جان حسن جان حسن جان
حسن جان کریم آل طاهاکریم آل طاها🔃🔃
شکستند از اول پرت را تو دیدی غم مادرت را به کوچه تنها بودی
فقط تو آنجا بودی برای خانه رفتن
عصای مادر بودی
حسن جان حسن جان کریم آل طاها کریم آل طاها
➖🔸🔶🔸➖🔸🔶🔸➖🔸🔶🔸➖
#شهادت_پیامبرصلی_الله_علیه_وآله
#واحد
تعجیل در فرج آقا امام زمان عج
صلوات
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5978761713468572997.mp3
470.4K
#توسل _ ویژۀ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
#بانوای :حاج محمود کریمی
تاکنون لا جرعه از غم خورده ای!؟
تاکنون سیلی محکم خورده ای!؟
مادرت را سمتِ خانه برده ای؟
گوشواره دانه دانه برده ای؟
ای وای .... آقام .....
حسن جان ... ای حسن جان ... حسن
*رفقا دَم مظلوم ، خون مظلوم فقط خونی نیست که از ابی عبدالله ریخته شد ... دَم مظلوم قطرات خونی که از گوشۀ لب امام مجتبی ریخت .... از کفن ریخت ... از فرق امیرالمومنین ریخت .... دَم مظلوم نشسته رویِ مسمار ....
حسن جان ... حسن جان ...
بشنوید 👇👇👇
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5933880198578570030.mp3
6.26M
#نوحه امام حسن
نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا
مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها
مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پر
مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پر
مـــگه يادم ميره زخم روي صورت مادر
مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پــر
مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــــــــوتر
مگه يادم ميره زخم روي صورت مـــــــادر
ديگه راحت شدم از غـــم دنيــــــــــا
راحت از ديدنِ قاتل زهــــــــــــــــرااااا
مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پر
مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــوتر
مگه يادم زخم روي صورت مــــــــادر
نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا
مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها
دم اخر دلم شعله ور تر مي شود از چشم ترم
تو دستاي منه چادر خاكي زهرا مادرم
ديگه اين كوچه ها شاهد نداره
ديگه روي دلم غم نمياره
مگه يادم ميره من بودم و كوچه ي غم ها
مگه يادم ميره دستي سياه كه ميره بالا
مگه يادم ميره روي زمين ناله ي زهراااااا
مگه يادم ميره خون آبه بال كبوتر
مگه يادم ميره زخم روي صورت مادر
ای مادر مادر
۶ مهر ۱۴۰۰
📋 آهو همش رخداده تو ضامن صیادی / #سبک_شور / کربلایی سید رضا نریمانی
یه جوون از آب سقا خونت
جرعه ای خورده و توبه کرده
یکی کوبیده از اونور کشور
تا بیاد دور سرت بگرده
من همون کبوتر فراری
که نداره رو بیاد حریمت
داره غبطه میخوره دوباره
به غذا خوردن یاکریمت
عاشق حال خوش زائراتم
عاشق گنبد و گلدستههاتم
بعد از این لباس نوکری آقا
عاشق لباسای خادماتم
واسه من دونه بریز کفترتم
از همون بچگی دور و برتم
یه حرم برای من هم بنویس
قربون دستت آقا نوکرتم
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»
ساعت عاشقی روی هشته
دیگه عقل از سر من گذشته
خودم اینجام ولی این دل من
هنوز از صحن تو برنگشته
یادمه بچه بودم دم عید
قلکامو خالی کردم آقا
یه لباس نو خریدم و زود
اومدم دورت بگردم آقا
بگو یادته روز اولمو
که بابام دستمو تو دست تو داد
گم شدم تو حرم و پیدا شدم
توی اون ورودی باب الجواد
الان از اون روزا خیلی میگذره
آقا جون مثل شما تو دنیا نیست
تا منم اسیر خاکا نشدم
کربلای منو زودتر بنویس
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»
دنیا مثل تو دیگه ندیده
دلم از غیر تو دست کشیده
هرکسی اومده توی مشهد
صحن بین الحرمين رسیده
حرمت پره از کف العباس
قربونت برم خدای احساس
یه کرم کن آقا جون خوبم
کربلای من بند یه امضاس
یا رفیق الرفقا اجازه هست
که ازت یه کربلا طلب کنم
دیگه صبر من سر اومده آقا
طلب صبر نکن نميتونم
کار من شده روزا رو شب کنم
چقدر زار بزنم حرم بده
تو قرار بود منو با جمع ببری
تا نمردم به منم حرم بده
«آهو همش رخداده ، تو ضامن صیادی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیارضا
۶ مهر ۱۴۰۰
4_345554935284238028.mp3
17.18M
آهو فقط رخ داده
سید رضا نریمانی
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5771785165005129774.mp3
6.79M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شوریا زمینه
چشمت روشن
بردن منو بازار
جلو چشِ انظار
تومجلس اغیار
دادن من و ازار
نبودی داداش
غصه عادت شد
به اهل بیت تو
فقط جسارت شد
تو این مسیر خیلی
رقیه اذیت شد
نبودی داداش
با قامت خم داداش رسیدم رسیدم رسیدم
از این زمونه خیری ندیدم ندیدم ندیدم
زخمیه زنجیرم از زندگی سیرم می بینی حسین
نا خوشِ احوالم شکست پروبالم می بینی حسین
بند دوم
تو نپرس از
رباب و گهواره
نپرس ز گوشواره
از گوشای پاره
از چشمی که تاره
دیگه بریدم
تو نپرس از
چادرای سوخته
دست و پای سوخته
نپرس برادر از
معجرای سوخته
دیگه بریدم
رقیه میگفت عمه ببرم ببرم ببرم
درد میکنه پهلو و کمرم کمرم کمرم
تو این چهل روزه یه روز خوش حتی حسین ندیدم
نبودی داداشم ندیدی که از شمر چیا شنیدم
شعر. رضا نصابی. حسین عیدی
یه نفس کربلایی ایمان میرزایی
۶ مهر ۱۴۰۰
روضه امام حسن ع
در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود
چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود
تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ.
آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست
ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود
بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟
مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی
حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی
دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود:
حسین گریه نكن آشنا رسید
آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید
چشم انتظار بودم و دیدی مادرم
آخر برای بردن غم نامه ها رسید
همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو
بس كن حسین زینبم از راه آمده
آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید.
بس كن حسین زینبم از راه آمده
این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید
هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم.
بگذار روضه های مگو را بگویمت
از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید
با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود
رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید
دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ
نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید
دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت
دستی به روی مادرمان بی هوا رسید
گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان:
اگر چه ضرب سیلی را ندیدم
ولیكن من صدایش را شنیدم 👆👆
👇👇
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5780624525527878060.mp3
5.44M
روضه امام حسن
۶ مهر ۱۴۰۰
دهه_آخرصفر
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
۶ مهر ۱۴۰۰
#اشعارمداحی_ومراثی_دهه_آخرصفر
#روضه_بازگشت_به_مدینه
زينبم من، زينبم رو در وطن آورده ام
کس نيارد در وطن رنجي که من آورده ام
هرکه آيد از سفر، سوغات آرد در وطن
من هزاران خاطرات دلشکن آورده ام
بادلِ چون لاله پژمرده، هفتادودو داغ
در وطن از مرگ هفتادودو تن آورده ام
گُلبُنان با صفا را کِشته ام در کربلا
بلبلان خون جگر را در چمن آورده ام
يوسفم را گرگهاي کربلا بدريده اند
در وطن تنها از او يک پيرهن آورده ام
اين همه خاري که در پاي يتيمان کرده جا
هست سوغاتي کز آن دشت و دمن آورده ام
سرگذشتِ ماهِ در خون خفته و خاک تنور
داستان مهر تابان و لگن آورده ام
زانهمه شمعي که بردم درزمين کربلا
شمع بيمارم براي انجمن آورده ام
قصّه پرغصّه اي را جانب ام البنين
از ابوالفضل رشيد صف شکن آورده ام
۶ مهر ۱۴۰۰

روضه امام رضا علیه السلام
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید
دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد
بروی دست گرفتم مگر شما بخرید
جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....
هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،
خدا کند همه شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....
غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند
اگر بفکر خریدید آشنا بخرید
اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید
امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...
نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:"لااله الا الله"، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....
{یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا
حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است}
مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....
{روی قولت حساب کرده دلم
وقت مرگم بیا امام رضا}
امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..
{غریب گیر آوردنت
با لب تشنه کشتنت
رو خاکا کشیدنت
به زور نیزه بردنت....}
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
۶ مهر ۱۴۰۰
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود
تا چشمارو وا کرد دید" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ"
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند:" کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ..." وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...
هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین
متن مداحی روضه شهادت امام رضا از سید رضا نریمانی
۶ مهر ۱۴۰۰
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
دگر این کاروان یاسی ندارد
که با خود شور و احساسی ندارد
بیا ام البنین برگشته زینب
ولی افسوس عباسی ندارد
*
مزن آتش به جان ای نور عینم
مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم
چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟
حسینم وا حسینم وا حسینم
*
سرشته از غم زهرا گِلش بود
نگاه تار زینب قاتلش بود
نیفتاد از لبش نام حسینش
اگر چه داغ سقا بر دلش بود ...
***
... ولی زینب چه با احساس می خواند
از آن بُهبوهه ی حساس می خواند
کنار قبر زهرا نیمه ی شب
چقدر از غیرت عباس می خواند
#برگشت_کاروان_به_مدینه
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5951703148920834346.mp3
1.85M
❣﷽❣
➖#بازگشت_کاروان_به_مدینه
➖#آقای_فطرس
➖#سنتی
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@majmaozakerine
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۶ مهر ۱۴۰۰
۶ مهر ۱۴۰۰
❣﷽❣
▪️#بازگشت_کاروان_به_مدینه
▪️#آقای_فطرس
▪️#پیشنهادم 👌👌
وای از دل من مادر
وای غم کینه
مادر نظری مادر آمدم مدينه
در کرب و بلا ماند
نورِ هر دو عينت
من آمدم اما
جا مانده حسينت
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
من جسم برادر را
سر بریده ديدم
يك بوسه ز رگهای
خون چکیده چيدم
وای از آن وداع و
واي از غمِ اين دل
روی سینه جایِ
چکمه های قاتل
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
بر جسم و تنم مانده
آثار کبودی
وای از سفر شام و
بازار يهودي
از بسکه جفا دیدم
مُردم از اسارت
من بودم و نامحرم
دشنام و جسارت
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
نه پرده نشين بودم
نه پشتِ نقابي
گه كنج خرابه من
گه بزمِ شرابي
از غصه خمیدم
اشک من روان بود
چون که ساربانم
خولی و سنان بود
▪️حسين برادرِ من
▪️غريبِ مادرِ من
(حسن ثابت جو)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
۶ مهر ۱۴۰۰
4_5783150438744326569.mp3
2.02M
روضه امام رضا
سید رضا نریمانی
@majmaozakerine
۶ مهر ۱۴۰۰
⚜️🍂⚜️ #قسمت_پایانی ذکر مصیبت شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا علیه السلام_30 صفر-سید رضا نریمانی⚜️🍂⚜️
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
❗️ توجه ❗️:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانیِ اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچه ها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
*یه وقتی یه مرد زمین می خوره، بعضی ها میگن: چهل مرتبه،بعضی ها میگن: پنجاه مرتبه امام رضا علیه السلام از کاخ مأمون تا حجره ی خودش رو زمین نشت و پا شد، اما یه وقت یه مرد هی می نشینه بلند میشه، میتونه سریع از جا بلند بشه،یه یاعلی می گفت: بلند میشد، اما مادرمون فاطمه وقتی افتاد توی کوچه رو زمین.........*
با آه می افتاد و بر می خواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصه آن کوچه تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضه ها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینه اش پُر دردسر بود
*تا چشمارو وا کرد دید" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ"*
وای از دمی که رفت بالا خنجری کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
شاعر : موسی علیمرادی
* همچین که امام رضا علیه السلام به شهر نیشابور رسیدند، همه ی مردم به استقبال آقا اومدن،هلهله می کردن،شادی می کردن، چه خبره؟ امام رضا اومده، گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم؟میشه یه حرفی ،یه روایتی،یه کلامی...به یادگار بذارید؟که آقا اون جمله ی معروف رو فرمودند:" کَلِمَةُ لاَ اِله اِلاَّ اللّهُ حِصْنِیِ..." وقتی امام رضا می خواست این روایت رو بگه،یه نفر داد زد: گفت: ساکت باشید پسر فاطمه میخواد حرف بزنه، همه ی جمعیت،اونایی که هلهله می کردند ساکت شدند،.... اما من یه آقایی رو سراغ دارم، پسر فاطمه بود، اونجا نذاشتن حرف بزنه،تازه کف زدن،هلهله کردن...*
هر بلایی سرم آمد دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
همه با هم وسط خطبه من خندیدند
نسخه ی کودک بی شیر مرا پیچیدند
روی دستم گل بی برگو برم را کشتن
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن
حرمله خیر نبینی گل من نو رس بود
کشتنش تیر نمیخواست نسیمی بس بود
*این دستت رو بیار بالا،ناله بزن بگو :حسین...*
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
☑️
۶ مهر ۱۴۰۰
#روضه اقا رسول الله ص
اه وصد وا ویلتا یا رسول الله
فاطمه صا حب عزا ست یا رسول الله
رحمت اللعا لمین رفته از عالم
درجهان زد رحلتش شعله های غم
محشری بر پا شده یارسول الله
مرتضی تنها شده یا رسول الله
اه وصد واویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزاست یا رسول الله
سرزنید باداغ دل لا له صحرا
تا شوددردشت غم همدم زهرا
سایه ی لطف پدر یار سول الله
رفتزهرارا زسر یا رسول الله
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزا یارسول الله
دانه دانه اشک غم بررخش ریزد
نا له ی یاابتا ازدلش خیزد
قامتش خمیده است یارسول الله
خون جگر گردیده است یارسول الله
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صا حب عزلست یارسول الله
چشم حق بین علی اشک ریزان است
خنده دیگر ازلب اوگریزان است
اشک غم ریزد علی زین غم عظما
اه وصدواویلتا یارسول الله
فاطمه صاحب عزاست یا رسول الله
ای مدینه شهر دین کورسول الله
یا امیرالمومنین کورسول الله
السلام علیک یارسول الله ازهمین جادلها را روانه مدینه کنیم ای مدینه رفته ها تا نام مدینه میاد دلها منقلب میشه چشم سرتو ببند. چشم دل تو واکن. تومدینه توخانه ی اقا رسول الله یک نگاه بخانه ی غم گرفته ی رسول الله شب یتیمی امت اسلام. است شب یتیمی فاطمه زهراست امشب هم نا له بشیم بازهرا برای تنها ایی علی گریه کنیم بعد از رحلت پیغمبر دیگر کینه هاشروع میشود اتش زدن در شروع میشود سیلی زدن شروع مبشود پهلو شکستن شروع میشوذ دست بستن شروع میشود
ای عاشقان مدینه زهرا کنار بستر بابا ازپدر بزرگوار پرستا ی میکند اشک می ریزد اره والله حق داره فاطمه گریه کنه اخه. در سن چهار سالگی مادر بزرگوار شو ازدست داد
بعد امرگ مادر همه ی امیدش به بابا بود
اقارسول الله فرمود دخترم اینقدر گریه نکن بابا دل ندارم اشک چشمان تو ببینم.
دخترم مکن گر یه دور بسترم بابا
نور دیده ام بابا. غم رسیده ام بابا
اه عزیزان مجلس نمی دونم.مصیبت فاطمه زهرا دل شمارا بیشتر به درد اورد.
یا رقیه ی سه ساله. در خرابه ی شام هر وقت می گفت بابا یا حسین کتکش می زدند. وقتی سر بریده ی بابا رو براش اوردن. باسربریده در دو دل می کرد می فر مود بابا
تابحال کجا بودی.
خوش امدی مسافر در کنج این خرابه
بیتو نفس کشیدن بابابرام عذابه
ازضرب تا زیانه دیکه دارم می میرم
وقتی میخوام بلند شم
به پهلو دست می گیرم
چشام رمق نداره من چی بگم زدردم
بادستای کبودم دنبال تو می گردم
بابا حسین کجا ای مردم من از جدا ای
بابا فراق باب وسنگ اهل شام و خنده ی دشمن
من اخر کودکم این بار سنگین است بردوشم
همیشه طفل کوچک جا دراغوش پدر دارد
من ویران نشین باشد سر بابا دراغوشم
بابا
دشمنت کشت ولی نور توخاموش نشد
اری ان نور که خاموش نشود نور خداست
التماس دعا
@majmaozakerine
۶ مهر ۱۴۰۰
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
آمدم از سفر، مدینه سلام
خسته و خون جگر مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیده ای با چه حال رفتم من
وقت رفتن غرورِ من دیدی
آن شکوهِ عبورِ من دیدی
محملم پرده داشت یادت هست؟
جای دستی نداشت یادت هست
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پرده دارم بود
علی اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت
کاروان آیه های کوثر داشت
روی دامان رباب اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چنین که برگشته
با غمِ عالمین آمده ام
کن نظر بی حسین آمده ام
ای مدینه خمیده برگشتم
زار و محنت کشیده بر گشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر سرِ دست پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست ناله ها کردم
دست بر سر تو را صدا کردم
از حرم سویِ او دویدم من
هر چه نادیدنی ست دیدم من
من غروبی پر از بلا دیدم
شاه را زیر دست و پا دیدم
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
پسر تو ز زین اسب افتاد
ضربه هایِ عمود کار دستش داد
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
#برگشت_کاروان_به_مدینه
۶ مهر ۱۴۰۰
▪️🎤 روضه شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا(ع)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید
نشسته اید دو دل اینچنین چرا؟ بخرید
سه روز نه! همه ی عمر معتکف شدم
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به دَرِ بسته گر مرا بخرید
دل شکسته ی من را کسی نگاه نکرد
بروی دست گرفتم مگر شما بخرید
▪️جنسم به درد نمیخوره،خودم هم خبر دارم، یه جنسی برات آوردم که رو دست خودم هم مونده، کسی ازم نمیخره،اما شنیدم تو خوب معامله میکنی، اصلا می گردی دنبال جنس خراب، می گردی دنبال جنسی که کسی نمیخره، تو میای می خری....
هر چقدر که امروز زمزمه کردی،حسین حسین گفتی هست دیگه، دو سه ساعت دیگه هم باید مشکیت رو در بیاری و هم مشکیای مجلس روضه رو،*
خدا کند همه شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
▪️برای چی این حرف رو می زنم؟ آخه همه به من میگن:دو ماه خودت رو برا کی خرج کردی؟امروز اومدم بگم:آقا تو مزدم رو بده، یه جوری هم مزدم رو بده همه بفهمن،آی قبرونت برم آقا... دیدی کارگر که کارش تموم میشه میاد میگه کارم تموم شد، اوستا کارش میاد میگه: ببین من باید تأیید کنم،باید ببینم... بعد نسبت به اونچه تأیید میکنه مزد میده، امروز بیا ببین ما دو ماه برا حسین گریه کردیم یا نه... می دونی چه کسی میاد تأیید میکنه؟ یهو همه می بینند یه خانوم قد خمیده میاد....*
غریبه چند شبی بیشتر نمی ماند
اگر بفکر خریدید آشنا بخرید
▪️اگه می خواهید بخرید مارو بخرید،دوماه اومدیم و رفتیم،آی آقا.....*
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید ازاین آستان و یا بخرید
▪️امروز بیا تکلیف من رو روشن کن، یا من رو از در خونت ردم کن، یا بهم بگو برو تو به دردم نمی خوری،یا بیا پای برگه هامون رو یه امضاء بزن آقا...
نوکرِ داشت جون میداد،اومدن بالا سرش هر چی می گفتن بگو:"لااله الا الله"، نمی گفت، یه عده می گفتند:دیدید چقدر به سینه می زد برا ابی عبدالله،ببین آخر کار زبونش بند اومده، دیدی چی شد، هر چی رفیقاش می گفتن بگو،نمی گفت، چرا نمی گی؟ تا فهمید چه خبر شده، آروم آروم چشماش رو باز کرد،یه خنده ای زد، می دونید چی گفت؟ گفت: تا آقام نیاد نمیگم... همین طور که خوابیده بود دیدن پاهاش رو جمع کرد، با همون زبون آذری گفت:خوش گلدی،خوش گلدی...خوش اومدی آقا....*
{یا غریب الغربا میوه ی قلب زهرا
حاجتم حاجت سلمانیِ نیشابور است}
*مگه چی بود حاجتش؟ گفت:آقا یه نگاه به سن من بنداز ببین دیگه پیر شدم، محاسنم سفید شده،دارم می میرم، من این چیزا رو نمیخوام،امام رضا علیه السلام فرمود: چی می خوای؟ هر چی میخوای بگو بهت میدم... گفت: آقا بی ادبی می کنم، میشه لحظه ای که پاهام رو، رو به قبله می کنند بیایی؟ تو بیایی سرم رو بغل بگیری....میشه یه سرم به ما بزنی آقاجان.....*
{روی قولت حساب کرده دلم
وقت مرگم بیا امام رضا}
▪️امروز ما اومدیم به مادرش بگیم مارو حلالمون کن، چقدر روضه شنیدم و برات نمردم، دستت درد نکنه مارو اربعین بردی کربلا، تا قیامت نوکرتم، خدا سایه ات رو از سرم کم نکنه... تو دلمه بذار بگم:..*
{غریب گیر آوردنت
با لب تشنه کشتنت
رو خاکا کشیدنت
به زور نیزه بردنت....}
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید..
سید پوریا هاشمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه
#امام_رضا
@majmaozakerine
۶ مهر ۱۴۰۰