eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ نحوه شهادت امام حسن عسگری(ع) مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از قول اسماعیل بن علی - معروف به ابوسهل نوبختی حکایت می کنند: در آن روزهایی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود - که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد - به ملاقات و دیدار حضرت رفتم . پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم . ناگاه دیدم حضرت ، خادم خود را(که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: ای عقید! مقداری آب - به همراه داروی مصطکی - بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم، آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‏ فرماید شما نزد او بروید. در همین لحظه ، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک - که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندانهایش گشاده است. - نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای سید اهل‏بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‏روم. آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می ‏خواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‏خدا(ص) و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید. 📚منبع: منتهی الامال؛ ص ۱۰۳۸ •✾•🌿🌺🌿•✾•
بسم ‌الله الرحمن الرحیم شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم با چشم های اشکبارم روضه میخوانم گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی گاهی برای روزگارم روضه میخوانم طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت... با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم ¤ جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت: جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم... میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم!
◾یک منبر روضه‌ی ◾امام عسکری(ع) شرار آتش سوزان فتاده بر جگرم کجایی‌ای‌گل‌نرجس کجایی‌ای‌پسرم غریب و یکه و تنها میان شهر غریب بیا بیا بنشین لحظه ای کنون به برم عطش ز لعل لبم شعله‌ور شده از زهر ببین ز کینه عدو زد شرر به بال و پرم به یاد لعل لب خشک ساقی حرمم به‌خون‌نشسته‌ازاین‌غصه‌دیده‌گان‌ترم به یاد جد غریبم غریب‌تر شده ام از این قفس به تمنای روی او بپرم لبم ز سوز عطش خشک گشته ولی نخورده‌چوب،من این درد را کجا ببرم تمام‌سهم‌من‌این‌است‌روضه‌خوان بشوم در این‌زمان‌که به زانو گرفته‌ای تو سرم
شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و گریز به شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ⚫️⚫️⚫️🔴⚫️⚫️⚫️ عنایت ایتسه منه کردگارِ بی هَمتا یازام امام حسن محنتین، به شرطِ بَقا زَکیّ و صامِت و هم عسکری مُلَقَّب دور اولوبدی حُجَّتِ هادی عَشَر، امامِ هُدا مدینه ده گوز آچوب شهریارِ کوْن و مکان وَلیک مدفنی سامرّه ده، دوشوبدی جدا آتاسی حضرت هادی تک اولدی تَحتِ نَظر تمام عُمری گوروب محنت و بلا و جفا یازیلّا عُمری اونون ایرمی سَگّیز ایل اولدی او آز زماندا چکوب اِبتلا و درد و بَلا گیچوبدی عُمر شریفی درونِ لَشگرگاه اوزاق دوشوبدی وطندن امامِ اَرض و سَما نچه خلیفه ی عبّاسیه دچار اولدی تمامی اهل جَفا، قان توکن، شَریر و دَغا ولیک مُعتَمدین ظلمی چوخ اَشَدّ اولدی سالوب ایاقدان ایدوب راهی دیار بَقا امامین عادتی احسان و لطفیدی دائم اگرچه اینجیدی دشمن الینده صبح و مَسا ولایت اهلینه هردم ایدردی لطف و کَرَم ایدردی دردِ مُحبّینه لطف اوزیله دوا یازیبلا شهریده بیر سارقی دوتوب گَتدی(1) حضورِ حضرته شهر اهلی، دیلده نوا دییَردیلر بو کیشی سرقَت ایلییوب امّا دیور کی شیعییَم ای بهترینِ خلقِ خدا بویوردی حضرت او جَمعه یالان دیور بو کیشی کی شیعه لیق اَثری یوخدی چهره سینده بِجا گَرَکدی شیعه بیزیم خَطّیمیزده سِیر ایله سون وَگَرنه شیعه دگول، گَر دیسه، دییوبدی خَطا آپاردیلار وورالار سارقِ نِگون بَختی وَلیک بیر ایش اولوب، حیرَته دوشوب اعضا نَقَدری ایسته دیلر تازیانه وورسونلار خطایه گیتدی بیری دَگمییوبدی هرگز اونا آپاردیلار گینه ده محضرِ امامه اونی تَعَجّبیله دییوب ماجرانی اهلِ ولا بویوردی شیعه دَگول گرچه اشتباه ایلیوب مُحبّ ِ آل پیَمبَردی قلبیدن امّا بو رَمزیله یتیروب اوز گووجی دگول بلکه اونا ائمیه خاطر بو لطفی ایتدی خدا ولایت اَهلی جهاندا، هارا یتیشسه اَگر ائمه لُطفودی بولسون، بدونِ چون و چرا کناره چخما قَلَم، عسکری شهادتیدی دونوبدی قانه اورَک، ایله سنده آه و نوا ویروبله زهر جفا، یاندی قلبِ رَنجوری اَلی اورکده دیلینده واریدی بیله ندا دییَردی گَل آنا یا فاطمه ئولور اوغلون بالام یتیم اولوری گَل هرایه یا زهرا(س) او لحظه ده باشی اوسته گَلوب امام زمان(عج) ووراردی باشه ایدردی فغان و داد و بُکا ویرنده جان حسنِ عسکری گلوب اوغلی توکردی گوز یاشینی سسلییَردی وای، بابا نه یاخشی قاعده دی جان ویرنده هر انسان بالاسی لحظه ی آخر باشین دیز اوسته آلا نَدَن بو قاعده بَس کربلاده اولدی عوَض اوغول جنازه سی اوسته گَلَنده شاهِ ولا چَتیندی داغِ جوان، اولسا گوز قاباقینده خصوص اَکبر اولا، اول جوانِ ماه لقا نچه قدم دیزی اوسته سوروندی شاهِ شهید اوغول جنازه سینه تا اوزون یتیردی آتا یتیشدی گوردی علی جان ویریر قوم اوستونده آچور یغور اَیاقین، آز قالور کی روحی اوچا نجه جنازه پوزوب نقشه سین جفا اهلی نجه جنازه قلج، نیزه، اوخدی سر تا پا اَگیلدی قویدی یوزون اَکبرین اودم یوزونه کی بلکه داغلی اورک، نچّه لحظه ساکت اولا محاسینین بویادی قانیله شهِ عطشان اوجا سَسیله دییَردی، امام، وا وَلَدا بویوردی غمدن اوغول راحت اولموسان امّا آتاوی دشمن آرا قویموسان تک و تنها سَریبله جسمیوی توپراقلارا جفائیله دولوبدی جسمیوین عطریله بو دیار بَلا زِبَسکی پیکریوی دوغرییوب بو قوم پلید گرک آچام سنی حمل ایتماقا، یر اوسته عبا عبایه ده یغا بولسَم بو جسمِ صد چاکی خیامه حملی چتیندی، گَرک گله سَقّا دورانموسان ایاقا باری گوزلرون آچ اوغول چتیندی سن بولوسن کی شمادتِ اعدا زیارت عشقینه یازدی بو مطلبی (بیکَس) یازار براتینی حتماً، شبیهِ حضرت طاها ⚫️⚫️⚫️🔴⚫️⚫️⚫️ 1_(به نقل از تفسیر منتسب به امام حسن عسکری علیه السلام و کتاب قطب الدین راوندی (ره)
🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁 ▪️گوشه ای از زندگی امام حسن عسکری علیه السلام یازدهمین پیشوای متقیان، امام حسن عسکری علیه السلام در سال 232 ه. ق چشم به جهان گشود. پدرش امام دهم، حضرت امام هادی علیه السلام و مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام حدیثه است که برخی از او با نام سوسن یاد کرده اند. از آن جایی که امام حسن علیه السلام به دستور خلیفه عباسی در سامرا در محله عسکر سکونت اجباری داشتند عسکری نامیده می شود. از مشهورترین القاب حضرت نقی و زکی و کنیه اش ابومحمد است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمر شریفش 28 سال بود و در سال 260 ه. ق به شهادت رسید و در خانه خود در شهر سامرا کنار مرقد پدر بزرگوارش به خاک سپرده شد. شادی روح مطهر امام حسن عسکری علیه السلام صلوات 🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁
❇️متن زیارت امام حسن عسکری(ع) السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْهَادِيَ الْمُهْتَدِيَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَوْلِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَجِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَصْفِيَائِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خُلَفَائِهِ وَ أَبَا خَلِيفَتِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْأَوْصِيَاءِ الرَّاشِدِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عِصْمَةَ الْمُتَّقِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْفَائِزِينَ السلامُ عَلَيْكَ يَا رُكْنَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا فَرَجَ الْمَلْهُوفِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ الْأَنْبِيَاءِ الْمُنْتَجَبِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَازِنَ عِلْمِ وَصِيِّ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الدَّاعِي بِحُكْمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّاطِقُ بِكِتَابِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ الْحُجَجِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا هَادِيَ الْأُمَمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ النِّعَمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْبَةَ الْعِلْمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ الْحِلْمِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الظَّاهِرَةِ لِلْعَاقِلِ حُجَّتُهُ وَ الثَّابِتَةِ فِي الْيَقِينِ مَعْرِفَتُهُ الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْيُنِ الظَّالِمِينَ وَ الْمُغَيَّبِ عَنْ دَوْلَةِ الْفَاسِقِينَ وَ الْمُعِيدِ رَبُّنَا بِهِ الْإِسْلامَ جَدِيداً بَعْدَ الانْطِمَاسِ ، وَ الْقُرْآنَ غَضّاً بَعْدَ الانْدِرَاسِ أَشْهَدُ يَا مَوْلايَ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يَتَقَبَّلَ زِيَارَتِي لَكُمْ وَ يَشْكُرَ سَعْيِي إِلَيْكُمْ وَ يَسْتَجِيبَ دُعَائِي بِكُمْ وَ يَجْعَلَنِي مِنْ أَنْصَارِ الْحَقِّ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْيَاعِهِ وَ مَوَالِيهِ وَ مُحِبِّيهِ وَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَادِي إِلَى دِينِكَ وَ الدَّاعِي إِلَى سَبِيلِكَ عَلَمِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ مَعْدِنِ الْحِجَى وَ مَأْوَى النُّهَى وَ غَيْثِ الْوَرَى وَ سَحَابِ الْحِكْمَةِ وَ بَحْرِ الْمَوْعِظَةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ الشَّهِيدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ الَّذِي وَرَّثْتَهُ عِلْمَ الْكِتَابِ وَ أَلْهَمْتَهُ فَصْلَ الْخِطَابِ وَ نَصَبْتَهُ عَلَماً لِأَهْلِ قِبْلَتِكَ وَ قَرَنْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ وَ فَرَضْتَ مَوَدَّتَهُ عَلَى جَمِيعِ خَلِيقَتِكَ اللَّهُمَّ فَكَمَا أَنَابَ بِحُسْنِ الْإِخْلاصِ فِي تَوْحِيدِكَ وَ أَرْدَى مَنْ خَاضَ فِي تَشْبِيهِكَ وَ حَامَى عَنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ بِكَ فَصَلِّ يَا رَبِّ عَلَيْهِ صَلاةً يَلْحَقُ بِهَا مَحَلَّ الْخَاشِعِينَ وَ يَعْلُو فِي الْجَنَّةِ بِدَرَجَةِ جَدِّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ فِي مُوَالاتِهِ فَضْلا وَ إِحْسَانا وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً إِنَّكَ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ وَ مَنٍّ جَسِيمٍ. ✳ متن صلوات خاصه بر امام حسن عسکری (ع ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِي‏ءِ خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
هدایت شده از روضه دفتری
مداح..حاج آرمین غلامی یکشنبه27مهرماه، اول ربیع الاول99.کرمانشاه @roze_daftari در بستری افتاده بی جان پیکره توست برخاک از زهرجفا بال وپره توست آقادگرتاب وتوان رفته زجسمت دلواپس مهدی دو چشمان تره توست زهره جفا جسم تورا درهم کشیده در بستری انگار جسم لاغره توست درهجره ی دربسته ای افتادی ازپا آه وفغان وبی کسی دور و بره توست از داغ ودرده کوچه ها بی تاب هستی در گوش جانت ناله های مادره توست پیری چه زود آمدبه استقبالت آقا زهرجفا دربین هجره یاورتوست در سامرادور ازوطن تنهاغریبی تنهاکناره بستره تو همسرتوست گویند لب تشنه توجان دادی به بستر درساعت آخر فغان در حنجرتوست بالاسرت وقت شهادت بودمهدی یاآنکه روی خاک هجره پیکرتوست _شعر…آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن آجرک الله یا صاحب الزمان 🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن 🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن بمیرم برات یا صاحب الزمان... پنج سال بیشتر نداشتی... داغ بابا دیدی... از امشب یتیمی امام زمان شروع میشه... دیگه تنهایی آقا شروع میشه... 🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد منو ببخشید آقا... 🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن از همینجا یک کاروان دل... بریم خانه امام عسکری... 🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد 🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن راوی میگه لحظات آخر... دیدم امام عسکری در بستر بیماری... فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید... میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم... یه آقازاده خوش سیمایی... صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه... مشغول عبادت خداست... ( الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه) عرضه داشتم آقا جان... حال امام عسکری منقلبه... میگه تا بر پدر وارد شد نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد... صدا زد... @roze_daftari یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ... إسْقِنِی الْمَاءَ... پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار بابا... فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی... من دیگه رفتنیم بابا... دیگه بعد از من یتیم میشی بابا... دیگه بعد از من غریب میشی بابا... بعد از من سر به بیابون ها میزاری بابا... همه تنهات میگذارند بابا... خیلی سخته برا فرزند ببینه جلو چشمانش بابا داره جان میده... اما هر طوری بود لحظات آخر حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند... نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند... عرضه بداریم یا صاحب الزمان... خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید... پدر رو سیراب کردید... 🔸پدرت لحظه های آخر عمر 🔸آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان... میخام بگم... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین آی کربلایی ها... آی اونایی که امسال کنار حرم با صفاش بودید... آماده ای بگم یا نه... 🔸دم آخر پسر نداشت حسین 🔸تشنگی از گلویش می جوشید مردم من از شما یک سوال دارم... لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟... دید یک طرف علی اکبرش با بدن قطعه قطعه روی زمین کربلا... یک طرف علی اصغرش با گلوی پاره... یک طرف دیگه هم امام سجاد... از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده... نميتونه از جاش بلند شه... لحظات آخر هر چی نگاه کرد کسی نیومد کنار ابی عبدالله... یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا... یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه... ( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ ) شمر روی سینه حسین...😭 تسلای دل امام زمان... ناله بزن یاحسین... 🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود 🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود 🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود 🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود -@roze_daftari
بانوای حاج 🏴🏴🏴🏴 ‍ رسیدیم، نگاه کن... رسیدیم، نگاه کن، گنبد و گلدسته ها رو رسیدیم، نگاه کن، اون ضریح دلربا رو رسیدیم نگاه کن... چه دلداری، همه اینجا دلداده‌ان چه درباری، همه رو خاک افتادن چه زوّاری، به عشقت نوحه سر دادن باز اذن ورودت، جاری از چشامه توو گوشم صدای، آقا سلامه رندان سلامت می‌کنند، جان را غلامت می‌کنند مستی ز جامت می‌کنند، مستان سلامت می‌کنند رسیدیم، نگاه کن، صحن بین الحرمینو رسیدیم، نگاه کن، پرچم سرخ حسینو رسیدیم نگاه کن... چه رویایی، چه مروه و صفایی چه اشکایی، چه بارون زیبایی چه غوغایی، چه شعر و شور و نوایی هر ایل و تباری، نوحه‌اش یه کلامه توو گوشم صدای، آقا سلامه رندان سلامت می‌کنند، جان را غلامت می‌کنند مستی ز جامت می‌کنند، مستان سلامت می‌کنند رسیدیم، نگاه کن، چشم حیرون علمدار رسیدیم، نگاه کن، چشم پرخون علمدار رسیدیم، نگاه کن... همین جا بود، که مشکش رو دریدن همین جا بود، که دستاشو بریدن همین جا بود، برا غارت نقشه چیدن یا باب الحوائج، ذکر رو لبامه توو گوشم صدای، آقا سلامه رندان سلامت می‌کنند، جان را غلامت می‌کنند مستی ز جامت می‌کنند، مستان سلامت می‌کنند رسیدیم، نگاه کن، خیمه گاه بی پناهو رسیدیم، نگاه کن، رنگ سرخ قتلگاهو رسیدیم، نگاه کن نبین دیگه، که از راه اومد خنجر نبین دیگه، بریده میشه حنجر نبین دیگه، که داره میخونه مادر فقط بشنو، بُـنَـیَّ قَـتَـلوکَ فقط بشنو، بُـنَـیَّ ذَبَحوکَ فقط بشنو، مِنَ الماءِ مَـنَـعوکَ روضه تووی گودال، آه بی کلامه توو گوشم صدای، آقا سلامه نغمه پرداز و شاعر: سید مهدی سرخان ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️@majmaozakerine〰️〰️
السلام علیک یا حسن بن علی ایها الزکی العسکری یابن رسول الله یاحجه الله علی خلقه یاسیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
4_6016902333022078520.mp3
5.5M
با (عج) 🍃اگرچه عاشق تو در بدی زبانزد بود 🍃ولی همیشه به من خوبی تو بی حد بود 🎤 👌بسیار دلنشین @majmaozakerine
روضه امام عسکری میرزامحمدی.mp3
5.02M
🏴 السلام علیک یا حسن بن علی العسکری 🔳 مرثیه و روضه 🏴 🚩 امام حسن عسکری علیها السلام ع
🏴بند اول: میون حجره چند شب و روزه جیگرش از زهر داره میسوزه روی، لبش، ذکره مدامش اَمَّن یُجیبه تو سامرا، امامه اما خیلی غریبه امون از این روزگار یه عمره قلبش از اسارت خونه دنیا براش تنگ و مثه زندونه میکِشه درد و زیره لب میخونه ( واویلا ۲ ) امون از این غربت ای وای ای وای 🏴بند دوم: با دله محزون این دمِ آخر میخونه روضه برای مادر مدینه و مصیبتاشو داره می بینه می بینه که، مسماره داغی رفت توی سینه امون از این روزگار داره می بینه میزنن مادر رو با دستِ بسته میکِشن حیدر رو آتیش زدن مسجدِ پیغمبر رو ( واویلا ۲ ) امون از این غربت ای وای ای وای 🏴بند سوم: سر می ذاره رو دامنِ مهدی میپیچه تو عرش شیوَنِ مهدی خیسه، نگاش، ازش می باره اشک یتیمی قدش، خمید، به سینه داره داغ عظیمی امون از این روزگار دیگه شده تو سامرا بی یاور رهبره عالمه ولی بی لشکر باید بشه با بی کسی عمرش سر ( واویلا ۲ ) امون از این غربت ای وای ای وای 🎵: 📝: (طاها تحقیقی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
pooyanfar_shahadat_Askari_4.mp3
7.48M
|⇦•سامرا ، باز با صفا... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر
. |⇦•سامرا ، باز با صفا... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● سامرا ، باز با صفا شده ای درحریمت برو بیا داری اربعین پا به پایِ کرب و بلا زائر و دسته ی عزا، داری باز هم گنبدِ طلائی تو مثلِ مشهد ز دور معلوم است همه دانند زیرِ این گنبد مدفن دو امام معصوم است معرفت حکم میکند اینجا وقتِ گریه به رسمِ جود و کَرَم همه یادی کنیم این شبها از تمام مدافعانِ حرم تا ابد یادمان نخواهد رفت راهِ ما در مسیرِعاشوراست در کنارِ دعایِ صاحبمان امنیت زیرِ سایۀ شهداست همه دلخوشیِ ما این است لااقل یک حَسن حرم دارد * تو زندان بود، برا آقا نامه نوشت: زندگی برام سخت شده، وضع مالیم‌خرابه، زند ان برام‌خیلی سخته... آقا امام حسن عسکری جواب دادن: امروز نماز ظهر رو تو‌ی خانه میخونی.... همین اتفاق هم افتاد، اما وقتی وارد خانه شد، دیدن از طرف امام حسن عسکری هدیه آوردن، کیسه های طلا ... اون شاعر متوکل تو‌تاریخ نوشتن: خواست زنش وضع حمل کنه وضع مالیش خوب نبود، به همه میخواست رو بزنه اِلا امام عسکری، تو راه کاخ بود، تاریخ نوشته: پیکی آمد صداش زد از طرف امام حسن عسکری...گره کارش باز کرد؛ فرمود :آقا سلام رسوند و فرمود: مشکل داشتی دَرِ خانه ی ما بیا، دَرِ خانه ی غیر از ما نرو‌...* همه‌دلخوشی ما این است لااقل یک‌حسن حرم دارد صبح وظهروغروب سفره بپاست بسکه صاحب حرم‌،کَرَم دارد اهل بیتِ رسول این ایام به غم‌ و غصه ها اسیر شدند راستی بین بچه‌های علی این‌حَسن‌ها چه زود پیر شدند چشم خود باز کرد و با گریه پسر خویش را نگاهی کرد دست انداخت دورِ گردنِ او لب او را رویِ لبش آورد  زیر لب گفت : الوداع پسرم بعداز این موسم جدائی هاست این بیابان نشینی ماها همه اش ارث مادرت زهراست  بعد از آنکه زدند مادر را جایِ او کُنجِ بیت الاحزان شد شادی از خانواده ی ما رفت بیت الاحزان شبی که ویران شد   عصمت الله پشت در افتاد پایِ دشمن به خانه اش واشد آنقدر با غلاف کوبیدند استخوانهایِ بازویش تا شد  محسنِ بی گناه را کشتند دادِ صدیقه را در آوردند فضه و جَدِّ ما به پشتِ در جسم ششماهه را دفن میکردند *تاریخ نوشته‌: مثل فردا حمله کردن به خانه ی امام عسکری نذاشتن امام زمان اقامه ی عزا کنه، مادرِ امام زمان رو به اسارت بردن ..زندانی کردن .. "آجرک الله .."این‌خانواده عادت دارن همین روزها بود هیزم پشت در خانه أوردن، خودِ ملعونش نوشته: صدای نفس زدن های فاطمه را میشنیدم، چند قدم عقب اومدم یاد سفارشای پیامبر افتادم، اما وقتی کینه ی علی جلو‌چشمام رو‌ گرفت بالگد به در زدم...* چند تایی زدن با پا در تاکه افتاد روی زهرا در همه کج رفتن‌حتی میخ همه لج‌کردن حتی در *فریاد زهرا بلند شد: "یا ابتاه!"ناله ی دوم صدا زد: "یا امیرالمؤمنین"اما یه وقت لحنش عوض شد: "یا فضةُ خُذینی"شاید فاطمیه زنده نباشیم بذار امشب یه خورده ناله بزنیم: ...وای مادرم .. مادرم.. مادرم *میخوای بدونی این ایام چه‌خبر بود؟بگم و‌ رد شم .. مرحوم انصاری زنجانی نوشته: همسایه های خونه ی امیرالمؤمنین هر موقع هیزم میخواستن از دَرِ خونه ی علی می بردن ..
. روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی محمدحسین ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تشنه ی قدری آب بودم من لب عطشانِ من تکان می خورد کی به پیش نگاهت ای بابا لب من چوبِ خیزران می خورد   عمه ات هست و مادرت هم هست نه میانِ نگاههای حرام وای از ماجرای بزم شراب وای از ازدحام شهر شام آستینها حجاب سر میشد بین آن‌ گیر ودار در بازار چه کسی دیده است دعوای زن و یک‌ نیزه دار در بازار *"مولانا الغریب،سیدنا المظلوم"... اون‌چیزی که پسر رو‌آروم‌میکنه در داغ پدر همینه ..بابا رو با احترام‌ میون قبر قراربده ...حتما ان شا ءالله اونایی که به رحمت خدا رفتن همه شون سر سفره امام‌حسین مهمان باشن ..قدر پدراتون رو بدونید، رفقا! اساتید میگن: قد دو خط روضه خوندن‌ یاد بگیرید، اگه صدا هم‌ ندارید یه جمله به‌ کارتون میاد وقتی پدر مادر تون رو‌ تو‌ی قبر گذاشتین دَرِ گوشش روضه بخون ..‌ پس با زبان گلان بضعة البتول روکرد به مدینه که یا ایهاالرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست وپازده درخون حسین توست *آره وقتی پسر صورت رو روی صورت پدر بذاره آروم‌میشه .. دلها بسوزه برا امام سجاد روز یازدهم، بی بی زینب نگاه‌ کرد دید از همه بی تاب تر زین العابدینِ... صدا زد: پسرِ برادرم! تو اینقدر بی تابی با این دخترا چه‌کنم .. گفت: عمه! دست به دلم‌ نذار نگاه کن اینا بدناشون رو دفن کردن ..اما... سر پیراهن تو‌ گریه ی ما را درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌ عریانی *هر طوری بود بعد سه روز بدن بابا رو بین بوریا جمع کرد، هرکاری کرد نتونست بدن رو از خاک جدا کنه، لذا بوریا رو از زیر بدن رد کرد، جسم رو‌ میان قبر قرارداد..دیدن دوباره از قبر بیرون آمد سراشیبی گودال هی خاکها رو و کنار میزنه، انگار دنبال شئ گم شده ای میگرده، یه وقت ببینن انگشت بریدهٔ حسین ..‌‌. آی صدات رو برسون کربلا ..‌یا حسین... سر پیراهن تو‌گریه مارا درآوردند میان این همه‌ کشته چرا تنها تو‌عریانی خبر داری که تو‌ رفتی به‌کوچه‌گردی افتادم به‌من از تو‌ فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی *یه کاری با خانوم‌کردن وقتی روز اربعین خودش رو روی قبر انداخت، صدازد: حسین! عاشورا من تو رو نشناختم الانم اگه خواهرت رو‌ نگاه کنی دیگه زینب رو‌ نمیشناسی...اگه نامحرما نبودن بهت نشون میدادم چه‌کردن با خواهرت ... به زینب کبری "اللهم عجل لولیک الفرج"
Narimani_shahadat_Askari_2.mp3
1.46M
و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خوشی باهات کرده چرا قهر رو زمینی تا اَبدُالدهر یکی ندید تو این همه شهر سوختنت‌ُ تو آتیش زهر گوشه ی حجره ای تک‌ و تنها هی نفست شماره می افتاد از گوشه ی چشای مهدی تو گریه مثل ستاره می افتاد ناله ی بی امون‌، بی هوا میزدی بمیرم میون‌حجره دست و پا میزدی سرفه پیش چشه بچه ها میزدی شنیدم با گریه مادرو صدا میزدی حسن بن علی، غریب سامرا دل تو از سوز جگر سوخت پدر نفس زد و پسر سوخت یاد لب خشک ارباب عطش لباتُ هی بهم دوخت روضه برام بخون‌ از اون‌ شامی که‌ نیزه ای توی گلو‌ جا کرد روضه ای که سکینه توی گودال سفره ی دل برا بابا واکرد همونی که ازم‌ پدرم رو‌گرفت با یه عده‌ حرومی دورِ حرم رو‌ گرفت تو نبودی اون روز معجرم‌ رو‌ گرفت اومدم فرارکنم‌ موی سرم رو‌ گرفت حسن بن علی، غریب سامرا .
Arzi_shahadat_Askari_1.mp3
3.14M
|⇦•نشد که غوره ی نارس... و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس حاج منصور ارضی