حال تو اصلاً نیست رو به راه مادر
گریه نكن جان رسول الله مادر
بی حال در یك گوشه ی بستر می افتی
وقتی میآیی از زیارتگاه مادر
تا اُحد خیلی راه بود، غروب كه بر می گشتند، صورت ها سوخته بود،خسته
پوشیه می بندی و برمی خیزی از جا
وقتی كه می آید پدر از راه مادر
مادر چراصورتت رو میپوشونی،وقتی بابام می آید
حرفی بزن تا خانه ی ما گرم گردد
حتی به قدر لحظه ای كوتاه مادر
واقعاً همینطوره ، آدم وقتی مادرش باهاش یك دقیقه حرف بزنه كیف میكنه
كُل شبانه روز در حال ركوعی
مانند ماه اول هر ماه مادر
با درد پهلوی تو وقت راه رفتن
باید كسی با تو شود همراه مادر
یعنی یكی باید دستت رو بگیره،یا تو باید دست رو شانه ی كسی بذاری
اوضاع و احوال تو را فهمید بابا
از خون مانده روی دلو چاه مادر
زانوی غم را بین آغوشش گرفته
خیبر شكن،مرد عدالتخواه مادر
بچه هایی كه مادرتون رو دوست دارید حتی اونهایی هم كه مادر پدرشون رو از دست دادن،همینطوریه..
با جمله ی بس كن نزن هم مجتبایت
از خواب شب ها می پرد ناگاه مادر
نزن نزن،نانجیب نزن
شب ها كه تشنه می شود سیراب گردد
از اشك چشمان تو ثارالله مادر
من هم كنار بسترت مشغول ذكرم
با ناله های آه بابا آه مادر
در پشت در اصلاً مراعاتت نكردند
با این كه بودی تو پا به ماه مادر
سیلی، لگد، آتش ،غلاف و تازیانه
سهم من و تو بین قتلگاه مادر
یه وقت اومد وارد قتلگاه شد،آیا بین شما یه مسلمان نیست،یه عده ای داشتند حسینش رو می زدند، همچین كه داد و فریاد زینب رو شنیدند، برگشتند همون ضربات رو به زینب زدند.
|⇦•روایت ست که ..
#روضه و اشعاری زیبا در توسل به امام زمان روحی له الفدا و حضرت اباعبدالله علیه السلام _ کربلایی علی کرمی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
روایت ست که خالی ز هرچه اشکال است
ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است
که بود حضرت صادق به خانه دورانی
رسید محضر او شیعۀ خراسانی
گلایه کرد به حضرت؛ که ای امام ششم!
برایِ معرکه آمادهاند این مردم
نظر کنید مساجد پُر از مسلمان اند
کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند
به خلق حجت خود را دگر تمام کنید
زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟
سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد
غلام خانۀ حضرت به خانه داخل شد
امام گفت بیا و اطاعت از من کن
تنورِ خانۀ ما را بیا و روشن کن
غلام خانه که هارون مکی است اسمش
بدون اینکه ببینند ترس در جسمش
بدون حرف اضافه در آن تنور نشست
امام صادق درب تنور را هم بست
پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا
امام گفت فلانی! تنور را بگشا
همین که باز شد آن از شراره ها گلگون
غلام سالم و سالم پرید از آن بیرون!
امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!
نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟
تویی که دعوی یاری شیعه ها داری
بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟
رها ز همهمۀ شیعیان صوری باش
اگر که شیعه شدی، شیعۀ تنوری باش
رها کن آنکه به غیر از امام میجوید
ببین امام زمانت به تو چه می گوید
تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود
تنور حادثه تنها همین تنور نبود
دوباره در تب و تابی عجیب افتادم
تنور گفتم و آمد حکایتی یادم
تنور حضرت صادق اگر گلستان شد
تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد
ـــــــــــــــــ
سری که بود سرآمد به کل مافیها
سری که خفت به دامانِ حضرت زهرا
ندانم از چه به کنج تنور اُفتاده
به دست لشگری از ظلم و زور اُفتاده
چرا تمامی موهاش سوخته اند؟
به چند کیسۀ زر سرش فروخته اند؟
برای دیدن این سر رسید مادرِ او
دوباره شانه زند گیسویِ مطهر او
به ناله گفت بُنَّی تو مادری داری ..
حسین جان ..
مگه این لبایِ کبودُ ندیدن
اینا که همه ناله هامو شنیدن
چرا نامنظم گلوتُ بریدن ..
ـــــــــــــــــ
برای دیدن جانان چقدر تشنه شدی
بگو که زخمی تیر و کدام دشنه شدی
شدم ز داغِ تو مادر اسیر و سرگشته
به من بگو که چرا صورتِ تو برگشته
تنور خانه گمانم هنوز روشن بود
وگرنه موی تو باید بلندتر می بود
غریبی از رُخت پیداست مادر
سرت اینجا تنت آنجاست مادر
به آنکس که سرت از تن جدا کرد
نگفتی مادرم زهراست مادر
چه کس مادر شکسته اَبرویت را؟!
بنازم چشم ناز بی سویت را
دوباره با همین دست شکسته
زنم شانه عزیزم گیسویت را ..
من امشب زندگی از سر بگیرم
ز موهای تو خاکستر بگیرم
نشد آن روز آیی در بر من
ولی امشب تو را در بر بگیرم
*یادتِ مادر .. نتونستم بغلت کنم ..*
چشم بگشا ای حسین از ره دور آمده ام
مو کنان از پی آن پیکرِ نور آمده ام
آب دادن و یا تشنه بریدن سرت؟!
وای بر من که من از آب طهور آمده ام
هدایت شده از روضه دفتری
#حضرت_فاطمه_س
🌾روضه _ حضرت زهرا س
@roze_daftari
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!!
*خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....*
یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی .....
*معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...*
محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری"
محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم
کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور...
ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن .....
حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت :
زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2
آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای
#روضه_دفتری
@roze_daftari
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
# مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
@majmaozakerine
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
الا،که صاحب عزای تمام غم های
دوباره فاطمیه آمده نمی آیی
*مولا ی من...*
برای ،گریه به غم های مادرت آقا
نه اینکه فکر کنم ،مطمئنم اینجایی
*ای آقا ....آقا جان ....آقای من....*
کجا سیاه به تن کرده ای،غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*دیدی اونهایی که تازه داغ می بینن مشت به سینه میزنن امشب هی بچه های علی به سینه زدن آخ مادر مادر .....وای مادرم وای مادرم .....*
کجا،سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا،به سینه ی خود میزنی به تنهایی
*آقاجان*
کجا شبیه علی سر به چاه غم بردی
کجا شبیه علی روضه خوان زهرایی
*خوش به حال اونایی که صدای مولا رو میشنون،سرشو تو چاه میکنه از امشب به بعد....*
الا ای چاه یارم را گرفتن
*با من میگی*
الا ای چاه یارم را گرفتن
همه دار و ندارم را گرفتن
میان کوچه ها ........
*این شب ها به اعتقاد من سخت ترین شبای عمر علی بود،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بمیرم برات،قهرمان خیبر باشی،دلدل سوار عرب باشی،لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار باشی،تو یه روز نود تا زخم بخوری خم به ابرو نیاری ،اما امشب کار علی به جایی رسید ، میخواست بدن رو بشوره دستاش میلرزید....." اسماء داره آب میریزه،یه دفعه دیدن علی سر به دیواره میزنه....،آقا چتون شد ، شما دستور دادید بچه ها گریه نکنن، دیدن هی زیر لب میگه الهی دستت بشکنه قنفذ ،ببین با بازوی فاطمه چه کردن، منتظر روضه ای، بگم؟حالا داد بزن ... آی مردم ،یه بدنو بخوان دفن کنن،تا پزشک اجازه نده،دفن نمی کنن دکتر باید مجوز صادر کنه،دکتر باید امضا کنه ، امضا برا چی؟ باید زیر برگه دفن بنویسه علت مرگ چی بوده"؛سکته بوده،تصادف بوده،سرطان بوده.... تا دکتر زیرش امضا نکنه،اجازه نمیدن بدن دفن بشه،از امام باقر پرسیدن مادر هجده ساله شما چرا به شهادت رسید؟حضرت گفت سبب شهادت مادرم اون ضربه های غلافه تو کوچه هاست .....
آی .....
وای.....
حالا وقتشه ، بگم برات ،میخوام بگم بهتر ناله بزنی آگه مادرو تو کوچه ها با غلاف شمشیر زدند ،حسین شو تو گودال با خوده شمشیر زدن .....اونم نه یه شمشیر حسین....... آگه روزی فاطمیه میخوای بلند بگو حسین ........
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Mojtaba Ramezani - Donyaye Mani Hossein (128).mp3
2.95M
خادم اهل بیت 🌺:
حسین وای حسین وای حسین وای
دنیای منی حسین از دنیا تو رو میخوام
این خواهش قلبمه شب جمعه حرم بیام
این خواهش قلبمه شب جمعه حرم بیام
اگه تموم حسرت دلم زیارته
ولی دلم خوشه که این جدایی قسمته
تموم زندگیم شبا میون هئیته
ممنونم از در این خونه نکردی تو ردم
با همه ی سابقه ی خوب و بدم
به یاد لب هات نه به آب لب نزدم
حسین وای حسین وای حسین وای
دانلود مداحی دنیای منی حسین از دنیا تو رو میخوام مجتبی رمضانی
نوکر بدی بودم ولی دوست دارم تو رو
رو سیاه شدم ولی نکنه بگی برو
رو سیاه شدم ولی نکنه بگی برو
بیا و مثل حر روی سیاهمو بخر
این عبد عاصی و زیارت حرم ببر
دار و ندارمه آقا همین چشمای تر
حال من دیدنی میشه لحظه ی جون دادنم
وقتی که خاک میریزن روی تنم
اربابم بیای برای دیدنم
حسین وای حسین وای حسین وای
این خواهش قلبمه شب جمعه حرم بیام
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مداحی آنلاین - آه از فاصله - مهدی رسولی.mp3
7.26M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃محاسنم سفید شد
🍃دورم ازت هنوزم
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را
در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا
اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر
از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر
بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه
آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت
ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت
بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن
خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن
بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده
آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب
در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب
زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام
چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم
پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء
بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو
... جانم حسین جان ، جانم حسین جان ...
4_5902339264426805046.mp3
8.46M
▪️میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را▪️
🎤 سبـک : سنگین
🗓مراسم : شب سوم فاطمیه دوم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فاطمیه
فاطمیه به خدا بزم خدای زهراست
روضه و نوحه و اشکم به عزای زهراست
یک به یک فوج ملائک به زمین می آیند
با ادب بر لبشان ذکر و نوای زهراست
اگر از چشمِ دِلت بِنگَری و گوش کنی..
کل عالم به خدا غرقِ ندایِ زهراست
هر که نوکر شده از بهر عزایِ زهرا..
در قیامت به خدا تحتِ لوایِ زهراست
نیست بالاتر از این غم به خدا هیچ غمی..
رنگ خونی که به میخ است برای زهراست
ای خدا شاد نما قلبِ حسن،قلب حسین
شادی زینب و آنها به شِفایِ زهراست
شکرُلِالله که به این فاطمیه عمر رسید
این کَرَم از کَرَمُ لطفُ عطایِ زهراست
حمید محبی
#ام_ابیها #ام_الائمه #بقیع #حمید_محبی #شعر_شهادت_اهل_بیت