هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5956433935138294690.mp3
4.56M
❣﷽❣
⚫️#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
⚫️#واحد
⚫️#آقای_مقدم
دردت بجونم، بگو بدونم
آخر کجا مادر ز دختر رو می گیره
دیدم شبونه، که مخفیونه
با اشک و ناله مادرم وضو میگیره
هی تیکه تیکه، خون کرده چیکه
از زخم پهلویی که با لگد شکسته
خون شده لخته، خدایی سخته
می سوزه گوشِت، دیگه پنهون کاری بسه
شونه بزن، به موی من
دست نوازشی بکش، به موی من
تا میگیری، دست به دیوار
مادر می لرزه بخدا، زانوی من
دق می کنه ، زینب نکش آه
چرا خمیده می روی راه
سایه ات رو سرم بمونه
خدایا مادرم جوونه
⚫️وای، اَمان از این جدای
عمر دقایق، یاس و شقایق
نشسته خون رو صورتت به جای شبنم
امید حیدر، پیر شدی مادر
آب می شی هر روز
پیش چشمام آخه نم نم
ای سینه مجروح، خسته تن و روح
فضای خونه داره از تو بوی محسن
ای گل بی خار، از میخ و مسمار
خون شونه زد ای مادرم ، به موی محسن
گفتم به هر، شاپرکی
به این زبونه نمکی وکودکی
طواف کنن ، وقت نماز
بوسه بگیرند از چشات، یواشکی
بیرون بیا از فکر رفتن
این جوری کوله بار و بستن
میدونم از زندگی سیری
خدا کنه شفا بگیری
⚫️وای، اَمان از این جدای
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5778163152784985117.mp3
5.08M
.
#تشییع_شبانه
#زمینه | #محمدحسین_حدادیان
...
اول مظلوم امشب تا صبح گریونه
آروم آروم داره قرآن میخونه
اسما آب میریزه حیدر اشک می ریزه
تابوت بین خونه دختر اشک می ریزه
غسل فاطمه به خون پهلو رسید ای وای
دست مرتضی به زخم بازو رسید ای وای
لا اله الا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا
انا لله رو لبهای اصحابه
بعد از چند ماه زهرا راحت میخوابه
اسما آب میریزه روی پهلو هربار
جاری میشه خون از جای زخم مسمار
تاریکترین شب مدینه رسید
دست مرتضی به زخم سینه رسید ای وای
غسل فاطمه به خون پهلو رسید ای وای
دست مرتضی به زخم بازو رسید ای وای
لا اله الا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا
آهِ حیدر تا عرش اعلا میره
رویِ شونه تابوت زهرا میره
ماه حیدر ۲
مولا خاک می ریزه روی یاسِ پرپر
زینب رفته از حال روی قبر مادر
گریه می کنیم حضرت بی مادر شده ای وای
بعد فاطمه علی غریب تر شده ای وای
لا اله الا الله واویلا واویلا
فاطمه رفت از دنیا واویلا
#فاطمیه #تشییع_شبانه #غسل_شبانه
#غربت_امیرالمؤمنین #تشییع_جنازه
#حضرت_زهرا
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
.👇
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5920372844260231973.mp3
3.05M
هدیه به حضرت زهرا صلوات
زمینه و شور حضرت زهرا
شعررضا نصابی
به نفس کربلایی محسن صائمی
جوونه من
کجا داری میری یاره قد کمونه من
ببین التماس و از دو چشمه خونه من
جوونه من
بمون زهرا
بری میشه ویرونه این اشیون زهرا
بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا
بمون زهرا
بمون زهرا
نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا
تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا
بمون زهرا
نداری نا
کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا
معلومه همین روزا می افتی تو از پا
ببین بانو
نمونده برای پهلوونه تو نیرو
نمونده دیگه توونی توی این زانو
ببین بانو.
کبوده روت
ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت
نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت
کبوده روت
شکسته پر
دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر
نپوشون کبودیه چشاتو با معجر
چه بد می زد
تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد
تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد
چه بد می زد
نزن نامرد
نزن اخه داره می بینه حسن نامرد
دستت و بلند نکن به روی زن نامرد
رضا نصابی
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat.mp3
2.43M
|⇦•هر وقت دل بهانۀ ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _حاج محمد رضاطاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•
هر وقت دل بهانۀ یاد تو را گرفت
شادی از آن بلند شد و غصه جا گرفت
ابری است آسمانِ دلِ بی قرارِ تو
بیخود نبود اگر که دوباره هوا گرفت
گفتم شبی شبیه تو گریه کنم ولی
چشمم ز اشک خشک شد آقا صدا گرفت
تو سوختی که سینه ام آتش گرفت و سوخت
تو روضه خوان شدی اگر این روضه پا گرفت
امروز هم بیا و بگو وای مادرم
آخر مریض خانۀ مولا شفا گرفت
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
*دیگه کسی شکایت نمیاره دَرِ این خونه... *
راحت شدند اهل مدینه ز رفتنش
این خانۀ علی است که دیگر عزا گرفت
در آخرین وصیتِ زهرا، دلِ علی
از روضۀ حسین و غم کربلا گرفت
*اگه صدا بزنی: حسین! ، مادرش دعات میکنه، حتی روز شهادت خودش هم دوست داره براش از غریبی حسینش بگیم ...،صدا زد: "اِبْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى..."گریه کن برام ..گریه کن برا بچه هام "وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاق" (1) اما حواست به حسینم بیشتر باشه حسینم رو یادت نره ...*
منبع:
1)بحار الأنوار ،علامه مجلسی،ج43، ص 178-179
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-monajat-1.mp3
1.52M
|⇦•عمری که بی تو رفت..
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری
|⇦•عمری که بی تو رفت..
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
عمری که بی تو رفت یقیناً حرام شد
امسال هم خیالِ ظهورِ تو خام شد
زیباترین زبان، زبانِ دل من است
آن لحظه ها که با تو دمی هم کلام شد
خوبی نداشتم بدی ام را حلال کن
آقا دوبار وقتِ گذشت از غلام شد
این چند سال فاطمیه حُسن مطلعُ
این روضه های هرشبه حُسن ختام شد
روضه بخوان که سیر شود دیده ام ز اشک
چشمِ گرسنه باز زمان طعام شد
از خانه ای بگو که به دستان شعله سوخت
از خانه ای که دور و برش ازدحام شد
ای منتقم به پهلویِ زخمی مادرت
دیگر بیا که زمان قیام شد...
یابن الحسن ....
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze.mp3
7.82M
|⇦•جاده رفیق راه مرا..
#قسمت_سوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
|⇦•جاده رفیق راه مرا..
#قسمت_سوم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
جاده رفیق راه مرا زیر پا گرفت
از من تمام دار و ندار مرا گرفت
رد تَرَک به آیینه ام بیشتر شده
با هر تکان تمام محله صدا گرفت
از آنچه ترس داشتم آمد سرم چه زود
غم حجله بست و بی کسی ام را عزا گرفت
*شاید مثل همین روزا بوده، اون زن ملعونه میخواست بیاد عیادتِ بی بی... اسما اجازه نداد ...فرمود بی بی اجازه نداده کسی بیاد عیادتش ، هرکاری کرد گفت نمیشه .گفت میدونی من کی هستم؟ گفت بله میدونمکی هستی اما خانم اجازه نمیده، سَرَک کشید داخل خانه تابوت روکنار حیاط دید، یه لبخندی زد اومد به بابایِ ملعونش به طعنه گفت رفتم خونهٔ فاطمه، دیدم هودج عروسی براش درست کردن ...
وقتی امروز علی میرفت مسجد حال مولا خوب بود، آخه خانومش از جا بلند شده بود کار خانه میکرد ...*
از خانه در نیامده تا مسجد آنقدر
آشوب و اضطراب دلم را فرا گرفت
*دیدی یکی مریض بدحال داره به هرکی میرسه میگه التماس دعا دارم ...*
از هر که التماس دعا داشتم عجیب
و آن نیش خند، ز خیبر گشا گرفت
*تا اينجا آقازادها اومدن داخل خونه، اسما! هیچموقع از این لحظه از روز مادر ما نمیخوابید؟ گفتم: آقا زاده ها مادرتون نخوابیده .. مادرتون شفا گرفته .. بروید باباتون رو خبر کنید بیاد ..*
بند دلم از آه حسین و حسن گسست
گفتن بین گریه که مادر شفا گرفت
خوردم به صورت از خبر مرگ تو زمین
آشفته از غمت کمرم بی هوا گرفت
تا خانه چند مرتبه نقش زمین شدم
از بس میان کوچهبه پایم عبا گرفت
*توی ائمۀ طاهرین، در صبر هیچ کسی مثل علی نیست، اما این داغ آنقدر بزرگ هست که وقتی بچه ها گفتن مادرمون از دنیا رفته، میگن: مثل چوب خشک هی علی رو زمین میوفتاد ..
وقتی این ماجرا رو میشنوی ومیفهمی دیگه برات جای تعجب نداره وقتی میگن: عمهٔ سادات تو این مسیر هی رو زمین میخورد..
خودِ ابی عبدالله هم وقتی بدین اِرباً اربای علی اکبرش رو دید از اسب روی زمین اُفتاد .. اولین قدم رو برداشت همه دیدن حسین خورد رو زمین .. دو زانو دو زانو تا کنار بدن علی اکبر داره میره .. آخه تا حسین خورد زمین یه مرتبه همه شروع کردن هلهله کردن ...*
این شهرِ بی حساب، حسابِ تو را رسید
از پایِ روسریِ تو آتش که پا گرفت
در بیت وحی، از تو تقاص مرا چه سخت
قنفذ جدا گرفت، مغیره جدا گرفت
خنجر، غلاف، چکمۀ پا ،تازیانه، میخ
حورای من! پَرَت به لبِ چند جا گرفت
انداختم عمامه، گریبان دریده ام
از این سکوت تلخ، دلِ مرتضی گرفت
این خانه بود صبح پر از بوی زندگی
برخیز، گرد مرگ همۀ خانه را گرفت
*علی داره التماس میکنه، بی بی جان حرف بزن، "یا اُم الحَسَنین!"هرچی بچه ها صدا زدن خبری نشد، حالا علی اومد نشست کنار بستر، اشکش میچکید تو صورت فاطمه.. *
ای رو به قبله، رویِ علی را زمین نزن
پلکی به هم بزن، نفسِ بچه ها گرفت
تا خواستم ملحفه بر دارم از رویت
با گریه زینب آمد و دست مرا گرفت
*نه بابا بزار ملحفۀ صورتش باشه، اما علیِ .. قطره اشکش که روی صورتش افتاد ...روایت میگه: جانِ رفته دوباره به بدن فاطمه برگشت .. چشمش رو باز کرد ..آخرین حرف هارو با امیرالمؤمنین زد .. آخرینوصیت هاش رو دوباره کرد ..با هم دیگه شروع کردن گریه کردن ..لحظه وداع خیلی سخته عزیز دلم .. زینب ایستاده داره میبینه .. حسین ایستاده داره میبینه ..همه اینا برا اینخواهر و برادر دوباره مرور شد ..یه لحظه ای با اهل خیمه خداحافظی کرد ..همه رو آرومکرد زینب رو هم با دست ولایتش اشاره کرده رو قلبش آرومگرفت
داره داداش میره به سمت میدان.. یه وقت دید صدای گریه خواهر بلنده .."مهلاً مهلا "حسین برگشت، حالا به چه وضعی خواهر رو دید، بعضی ها میگفن غش کرده بود ..سر خواهر رو رو زانوگرفت، عزیز دلم مگه نگفتمخیمه بمون؟حسینجان دست خودمنبود، داداش! یادم افتاد از آخرین وصیت های مادرم که گفت این لحظه که داداشت داره میره عوضِ من زیر گلوش رو ببوس ..
زیر گلو روبوسید اما هنوز برا زینب حل نشده چرا مادر نگفت پیشانیش رو ببوس .. چرا نگفت دستِ حسین رو ببوس ..چرا فقط اشاره کرد زیر گلوش رو بوسه بزنه .. یه لحظه ای برا زینب مشخص شد .. وقتی اومد بالا تل زینبیه .. دید خنجر روی حنجرِ برادر گذاشته ..
991028-Babolharam-mohamadreza-taheri-roze-1.mp3
4.84M
|⇦•خانه ام غرق هیاهوست..
#قسمت_چهارم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
|⇦•خانه ام غرق هیاهوست..
#قسمت_چهارم / #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاجمحمد رضا طاهری•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
خانه ام غرق هیاهوست خدا رحم کند
موقع شستن بانوست خدا رحم کند
*آستین هارو بالا داد "بسم الله وبالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله" با صبرترین انسانِ رویِ زمین، داره زانوهاش میلرزه.....*
پای این مُغتَسَل از گریه زمین می افتم
علتش لرزش زانوست خدا رحم کند
*دل تو دلِ امام حسن نیست، میگه: وای الان بابام همه چیز رو میفهمه ......*
باز کردم گرۀ روسری و جاخوردم
این همان صورت و اَبروست خدا رحم کند
با چه دستی زده که جای کبودی از گوش
یکسره تا به لب اوست خدا رحم کند
بی گمان از اثر سوختنِ پشتِ در است
گره هایی که در این موست خدا رحم کند
*تا الان بچه ها بی صدا گریه میکردن ناله هاشون رو در خودشون حبس کرده بودن ..اما تا وقتی دیدن بابا دست از غسل باز کشید، سر به دیوار گذاشت، بلند بلند داره داد میزنه، یه مرتبه بغضشون شکفت، همه داد میزدن: وای مادرم مادرم مادرم .....
اسماء گفت: آقاجان! خودتون به زینب گفتید آروم باشه، خودتون بچه هارو آرومکردید، مگه نگفتید داد نزنن؟ چرا اینطوری داری داد میزنید؟
فرمود: اسماء! کاش می مُردن ونمی دید علی این همه زخم رو ....*
روی دستش چقدر از اثر ضرب غلاف
ورمِ شکلِ النگوست خدا رحم کند
بریز آب روان اسما
بهجسماطهر زهرا
ولی آهسته آهسته...
ببین بشکسته بازویش
ببین نیلی شده رویش
بریزآب روان رویش
ولی آهسته آهسته....
باز هم آب بریز آب که خونابه هنوز
جاری از سینۀ بانوست خدا رحم کند
*کسی که پهلوش آزرده است، غسال خیلی با احتیاط بدن روجا به جا میکنه چون با هر تکون از این بدن خون جاری میشه ....*
ترس دارم که تکانش دهم اما چه کنم؟
وقت گرداندن پهلوست خدا رحم کند
همه اعضایِ تنِ له شده اش بین کفن
چقدر رنگ پرستوست خدا رحم کند
منم و نوحۀ بی مادری چهار یتیم
خانه ام غرق هیاهوست خدا رحم کند