روضه شب ششم حضرت قاسم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ،عَلَیْکمَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰار یا اباعبدالله ُ ...
نصر من الله از حرم تکبیر پاشد
هنگام پیکار برادرزاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسینِ کربلا شد
یاحضرت زهرا ،حسن حاجت رواشد
تحتُ الحنک را گرچه بر رویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است، ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست ،از چپ میزند سرها می افتد
نام حسن بر رویِ پیکر ها می افتد
ازرق ببین این نوجوانِ صف شکن را
"ان تنکرونی" خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هر سو زدن را
پایان بده این جنگ هایِ تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و بَرَش هر قدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی ازخون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شدُ رویِ سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشکری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم ، پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامۀ خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعواشد و بعد
آمد عمو دید استخوان هایش شکسته
جوری زاسب افتاده که پایش شکسته
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس راهم به زحمت او کشیده
*رسید بالا سرش ،دید قاتل موهاش رو گرفته ،میخواد سر از تنش جدا کنه ، دست قاتلُ قطع کرد ابی عبدالله ،یه مرتبه قاتل صدا زد آی قوم به دادم برسید ریختند دور ابی عبدالله ، حضرت می جنگید پیاده... یه وقت دید صدای نالۀ ضعیفی میاد از زیر سم اسب ..
یکی ناله میزنه عمو جان به دادم برس...
حضرت دوید به سینه چسباند سر مبارکِ قاسمُ فرمود: برای عموت سخته تو چیزی بخوای، نتونه انجام بده ... آروم جون داد... همه ی امیدش این بود سرش به دامن و تو بغل عمو باشه ..
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکرش پُر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
بدنشُ گرفت تو بغل راوی میگه : وقتی میخواست سوار مرکب بشه پاهاش به رکاب اسب نمیرسید ولی وقتی ابی عبدالله سینۀ قاسمُ به سینه چسباند پاهای قاسم .....
حسین ....
☑️
👇👇👇
4_5884190274527168723.mp3
5.33M
🏴زمینه یا شور چاووشی خوانی و سیاه پوشان محرم
#زمینه_چاووشی_خوانی
#شور_چاووشی_خوانی
#دل_تو_دلم_نیست
🏴بند اول
دل تو دلم نیست و میخوام،محرمش رو ببینم
پیرهن مشکی بپوشم،برم تو هیئت بشینم
دل تو دلم نیست و میخوام،تا شب اول بمونم
یه روضه از طلیعه و،نوحه ی مسلم بخونم
ای اجل مهلت بده،نزدیکه ماه عزا
آرزومه جون بدم،واسه شاه کربلا
حی علی العزا...
روح و ریحانم حسین
دین و ایمانم حسین
راحت جانم حسین
ای حسین جانم حسین
🏴بند دوم
شکر خدا رو میکنم،شوق محرم و دارم
پرچمش و تا میبینم،دست روی سینم میذارم
مادر من یادم داده،بدم سلام به محضرش
گفته بهم تا جون دارم،باشم غلام و نوکرش
بر مشامم میرسه،بوی سیب تربتش
ای اجل مهلت بده،جون بدم تو هیئش
حی علی العزا...
روح و ریحانم حسین
دین و ایمانم حسین
راحت جانم حسین
ای حسین جانم حسین
🏴بند سوم
اگه شدم عاشق تو،از شیر مادرم بوده
از کوچیکی سایهٔ تو،همیشه رو سرم بوده
یادمه همراهه بابام،میومدم تو هیئتات
سینه و زنجیر میزدم،آقا چه بی ریا برات
ای اجل مهلت بده،نزدیکه ماه عزا
تا عزاداری کنم،واسه شاه کربلا
حی علی العزا...
روح و ریحانم حسین
دین و ایمانم حسین
راحت جانم حسین
ای حسین جانم حسین
🎤با نوای زیبای کربلایی مهدی فخرالدین
🎪هیئت دلسوختگان حضرت علی اصغر (ع) آران و بیدگل
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
...
##شش_روز_تا_محرم
عسل کرب و بلا
کربلا میخواهم.....
#یا_شهزاده_قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
14000519-narimani-roze.mp3
1.86M
|⇦•امشب شبِ حساسی است...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•امشب شبِ حساسی است...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب شبِ حساسی است، غیرتی ها! نوکرا! امشب یه جور دیگه باید ناله بزنید، آخه امشب ناموسِ خدا داره میرسه کربلا، امشب رفتی خونه، همچین که خواستی استراحت کنی، رو کن سمت کربلا، بگو: حسین جان! من اومدم راحت میخوابم، اما از امروز خودت و زن و بچه هات آواره ی صحراها شدن...
ابی عبدالله دید اسبش حرکت نمیکنه، گفت: کجاست اینجا، چرا هر چی نهیب میزنم اسب نمیره؟ اومد ساربان جلو، آقا! اینجا غاضریه است، خوب دیگه؟ نینوا هم بهش میگن، طَف هم بهش میگن، یه خورده فکر کرد، آقاجان! قدیمی ها به اینجا کربلا هم میگفتن... تا گفت کربلا، یهو ابی عبدالله یه جور که بقیه نفهمن، گفت:" أعوذُبِالله مِنَ الکَربِ وَالبَلاء" اما زینب تویِ صورت داداشش که نگاه میکنه همه چیز دستش میاد، میفهمه چه خبره، داداش! چرا بهم ریختی؟ اینجا چه خبره؟ چرا حرکت نمی کنیم؟ زینبم! قرارِ اینجا بمونیم... داداش! من حسّ خوبی به اینجا ندارم، اینجا به دلم نیست، خواهرم! تحمل کن عزیزِ دلم...
عباس! خیمه هارو برپا کن، به روی چشم، خیمه ها رو زدن، عباس جانم! داداش بیا، خیمه هارو زدی؟ اول زن و بچه ها رو جا و مکان بده، پاهاشون درد گرفته، چند وقت تویِ مسیرن، اول اومدن کنارِ ناقه ی رباب، رباب بچه رو آروم داد دستِ حسین، آقا! بچه خوابِ، بچه رو ابی عبدالله تویِ بغل گرفت، عباس اومد کنار ناقه ی بچه ها، رقیه جان! بیا رویِ دوشِ عمو، آروم پایینش گذاشت، پیشونیش رو بوس کرد، ای قربونت برم، عمو برات بمیره... تا رسیدن به ناقه ی زینب، عباس همه ی جوانهای بنی هاشم رو به خط کرد، زینب میخواد پیاده بشه، علی اکبر رکاب گرفت، قاسم دستِ عمه رو گرفت، عبدالله بچه ها رو صدا زد کوچه باز کردن، ناقه رو آوُرد دَمِ خیمه، کسی قد و بالای زینب رو نبینه، ناموسِ خداست، با احترام کامل بی بی رو پیاده کردن، بی بی که روی زمین نشست، تازه دلشوره اش شروع شد...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
14000519-narimani-roze2.mp3
3.74M
|⇦•از سر صبح دلم داره می لرزه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•از سر صبح دلم داره می لرزه...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۰به نفس سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از سر صبح دلم داره می لرزه
چه اضطرابی داره خواهرِتو
کم بشه مویی از سرت می میرم
تو رو به من سپرده مادرِتو
این همه لشکر اومده به اینجا
خواهرتم ، دلم هزار جا میره
سر نماز فقط میگم خدایا
حسینمو کسی ازم نگیره
خاک بلاخیزی داره زمینت
از صدای طبلا دلم شکسته
خیمه زدی الهی من بمیرم
رو پلک تو گرد و غبار نشسته
از شبِ اولِ بی مادریمون
یادمه که بهت رسیده بودم
دلم یه جوری شد آخه تا حالا
مویِ تو رو خاکی ندیده بودم
* خاکی که چیزی نیست بی بی جان!، خاکستری هم می بینی...*
دیر نشده بیا بریم مدینه
دل ندارم غریبیتو ببینم
من که از اون خواهرا نیستم داداش
بیام سَرِ مزارتو بشینم
خدا نیاره روزی که ببینی
موی حسین تو مشت نیزه داره
دلت بخواد که موهاشو بشوری
به شرطی که پنجه ی شمر، بذاره
#شاعر ناصر دودانگه
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنار تو کسی دلواپس خارِ مغیلان نیست
بیابان گردمان کردی ولی زینب پشیمان نیست
برادر جان تو ثارالله و ثارالله دیگر من
حسین قبل خنجر تو ، حسین بعد خنجر من
تجلی می کنم در تو ، تجلی می کنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است ، پایان نیست
بنه پا بر زمین این خاک ها مشتاق و لبریزند
تمام دختران یک یک مژه بر پات می ریزند
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزند
چرا که خلق می دانند صاحب خانه مهمان نیست
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبرِ من حتی نشانِ درد برخیزد
اگر زن شیرزن باشد به جنگِ مرد برخیزد
بجنگم با سنان ؟ هرگز!! سنان که جزو مردان نیست
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان! به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماهه خندان نیست
صدا زد : آی مردم این شهید ما مسلمان است
بزرگ خاندانم را نمی بینید عریان است؟!
جواب قاری قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاری قرآن زینب سنگباران نیست
#شاعر علی اکبر لطیفیان
زینب رو صدا زدی، مادر رو صدا زدم
رو کردم سمت نجف، حیدر رو صدا زدم
رو کردم مدینه و گفتم وا محمدا
کوبیدم به سینه و گفتم وا محمدا
وا محمدا! حسینو بی رَدا ببین به کربلا
وا محمدا! تنش رو زیر پا ببین به کربلا
وا علیا! دخترِ حیدر رو سپردی به کیا
وا حسنا! دارن میان به سمت خیمۀ زنا
سیلی به هوا زدن، جدم رو صدا زدم
مارو بد صدا زدن، جدم رو صدا زدم
خیمه شعله ور شد و گفتم وامحمدا
لشکر حمله ور شد و گفتم وامحمدا
وامحمدا! حرم رو بی پناه ببین به کربلا
وامحمدا! میسوزه خیمه ها ببین به کربلا
وای حرم، بَدِ که غارت بکنن از خانِ کَرَم
وای حرم، شکسته زیرِ لگداشون کمرم
وای حرم،میگفتی از عطش میسوزه جگرم
وای حرم! آخ چه بلایی بود آوُردن به سرم
* گفتم که با چه احترامی فردا بی بی رو تویِ کربلا پیاده میکنن، اما عصر یازدهم که شد، بی بی همه رو سوارِ بر ناقه ها کرد، یه لحظه دورش رو نگاه کرد، کسی نمونده، یه نگاه کرد سمتِ گودال، صدا زد: داداش! ...*
سپردمت به غبار و به ريگهاي بيابان
سپردمت به وحوش، به آهوان پريشان
سپرديم به كه رفتي!؟به دلقكان به كنيزان؟!
به شمر و خولي و اَخنس به حرمله به سنان؟
*داداش! ببین میخوان بیان دستایِ من رو ببندن...حسین...*
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
پیراهن سیاه عزای تو یاحسین
عشّاق را به روز جزا رو سفید کرد
#7_روز_تا_فصل_عاشقی #محرم🥀
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱: استوری
😔 : یکم دیگه مهلتم بده
🏴 :محرم تورو ببینم...
🎧 : سیدرضا نریمانی
🚩 ۷ روز تا محرم حسینی
یه ساله انتظار کشیدم اما
حالا که دیدمت آرومه حالم
خدارحمت کنه گذشتگان و
که جاشون خالیه امسال محرم
موجای روی پرچم سلام
ای شعر محتشم سلام
خیلی دلم گرفته بود
کتیبه و علم سلام
دیدن این سینه زنا
دیدن این گریه کنا
آرزوی من بود
من فقط اینه باورم
روزیه این چشم ترم
با امام حسن بود
حسین حسین
به فکر روضه ی غم تو بودن
تو فکر رسیدن یا نرسیدن
برا محرمت دلشوره داشتم
امونمو برید این هق هق من
هق هق اگه گریه نشد
بغض و رها نمیکنه
جایی به جز روضه ی تو
دردو دوا نمیکنه
پیرهن مشکی به تنم
اومدم سینه بزنم
خدا رو شکر آقا کاش بشه بارون بباره
من بیام امسال دوباره
پیاده تا کربلا
حسین حسین
با یه گوشه ی چشم
مزه ی تلخ
زندگیمو آقا
مثل عسل کن
برا اونایی که منکر روضن
حال خوبه من و ضرب المثل کن
میگی مریضی اومده
روضه نرید خطر داره
روضه پناهمه
اگه از آسمون سنگ بباره
پناهم دادی تو حرم
سایه پرچم رو سرم
خدایی لطفه
با اینکه من خیلی بدم
ولی من باز معتقدم
فاطمه راهم داده
حسین حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
محرم اومده خوابم یابیدارم
باید پیراهن مشکیم و بردارم
ازت ممنونم و خیلی دوست دارم
محرم اومده خوابم یابیدارم
باید پیراهن مشکیم و بردارم
ازت ممنونم اینکه مهلتم دادی
از ممنونم و خیلی دوست دارم
دوست دارم نه از الان
از وقتی که دنیا اومدم دیدم
که هرکس که تو رو میشناستت
دووینته حیروونو جلد خونته
چی داره اسمت حسین چی داره اسمت
اسم تو اسم اعظم مثل خدا و مسلمه
از تو و ارادتم هرچی بگم بازم کمه
شبیه بچه ها میگم دوست دارم یه عالمه
دوست دارم دوست دارم
من دوست دارم
کی مثل تو
من و هیچ وقت نمیرونه
کسی حال من و جز تو نمیدونه
یه حرفی میزنم باور کن از جوونم
بدون تو غلام تو نمیتونه
میدونستی فقط عشق توئه که بهترین علت
برای زندگیمیه
بهترین روزام
روزای بچیگیمه
عشق من مال قدیمه
حسین چی داره اسمت
این گره های محکم و از علمت جدا نکن
نون تو سفرم از توعه
دست من و رها نکن
قلب شکستمو پر از حسرت کربلا نکن
دوست دارم دوست دارم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#بوی_حرم_بازم_پیچیده_توی_سرم
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بند اول
بوی حرم بازم پیچیده تو سرم
فکر توام اربابم هر جا که بدم
حس میکنم هستی آقا دور و برم
دوباره بوی محرمت
پیچیده تو قلب نوکرا
دلم و بستم به پرچمت
یا حسین نفسی لکل الفدا
اربابم چشم به راه ماه روضه هاتم
اربابم بیقرار تو و کربلاتم
اللهم رقنا کربلا کربلا کربلا
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بند دوم
با روضه ها بازم گریون میشه چشام
تو هیئتت انگاری تو کربوبلام
از دور میگم ارباب خوبم اسلام
به دلم افتاده که میام
به سرم بازم زده هوا
الهی امسالم اربعین
برسم پابوس کربلا
دوباره بوی محرمت
پیچیده تو قلب نوکرا
دلمو بستم به پرچمت
یا حسین نفسی لکل فدا
اربابم الهی دور سرت بگردم
اربابم کربلا بیام و برنگردم
اللهم زقنا کربلا کربلا کربلا
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
بند سوم
با پرچمت دل ها رو بردی تا حرم
ارباب من عشق اول و آخرم
به یاد تو می باره چشمای ترم
دلم من نزد نگاه تو
سر من باشه فدا سرت
نفسم تقدیم کربلات
جون من تقدیم خواهرت
اربابم میبینم ضریح تو تو خوابم
اربابم تو محرم پر اضطراب
اللهم زقنا کربلا