eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باز آمدم از فاطمه برنامه بگیرم * از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم  بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم * در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد * در باز شود باز اگر نامه بگیرم …. ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد * در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم چاووش عزا موکب غم را حرکت داد * میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم …. *دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا…* ای همسفران قافله را تند نرانید * کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم ۲ شمیم پرچمش میاد، بوی محرمش میاد * چه بلایی سرش میاد، صدای مادرش میاد یکی میاد یکی میره، شهید میاد اسیر میره * جوون میاد و پیر میره …. حسین ….. ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه، اونجا اتراق کردن، دو تا قاصد از کوفه میومدن، حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟! گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن، تا این خبر رو دادن *فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد، فرمود: ”رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ” بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن …” مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره، دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه، دوتا آقازادش، محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن، یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده، این دختر رو صدا زد ، بغلش کرد، ابی عبدالله دایی این دختره، یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده”حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی، من هستم …”خواهران و دختران من هستن” سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه، گذشت تا عصر روز عاشورا، با همه وداع کرد، همه رو آرام کرد… این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد، سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه…”یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته…سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده‌” از اسب پیاده شد”این ناز دانه رو بغل گرفت، یا الله، نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد، دل حسین و به لرزه انداخت، فرمود:”لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة، مادام الروح فی جُثمانی”یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن…”هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت، دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت، هر جوری بود دختر رو آرام کرد”اما بمیرم عصر روز یازدهم، این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه، هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه، دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره… هر کاری کرد نتونست”میدونی چرا؟ آخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد….”  بدن امام احترام داره، هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه، آخرالامر بدنو رو زمین گذاشت، ”فنکبت علیه” بر اون بدن سجده کرد… این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده، یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد، سکینه جان، به شیعیان من سلام مرا برسان، بگو بابامو لب تشنه کشتن… ای حسین …. شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی * اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی دلتنگ حرم اربابم: @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1655771562.mp3
5.77M
سبک: زمینه سوزناک زبانحال بی‌بی زینب کبری(سلام الله علیها) متن:تا من هستم... مداح:کربلایی تا من هستم، دست به زانو نگیر تا من هستم، غم نخور جون من یه خواهشی دارم، بیا رومو زمین نزن بذار برن گلام داداش تورو به جون مادرت بذار بشن فدای تو مثه علی اکبرت اگه بگی نه از تو بعیده قبول کنی روم سفیده میگن که مادر شهیده یااا، حسین تو چشاشون مملوِ از خواهشه بچه‌هامو، غربت تو میکشه چی میشه بذاری نذرِ، خواهرت قبول بشه بذار برن که این دوتا نواده‌های حیدرند بذار برن که هر کدوم یه پهلوون خیبرند بذار برن عالم ببینه چه‌جوری میرن به سمت دشمن به یاد کوچهٔ مدینه یااا، حسین روی لبهات، ذکر امن یجیب من فداتم، ای امام غریب گرفته با اشکات، جسمشون بوی سیب تو خیمه‌ها دیدم چطور محاصره شدن داداش دیدم چه‌جور آوردی‌شون ولی بدون من داداش اگه نیومدم پیشت اینجا واسه اینه غممو نبینی کمه منو ببخش، جون زهرا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1655771049.mp3
4.7M
سبک:زمینه سوزناک بی‌بی زینب کبری(سلام الله علیها) متن:ای، با وفا خواهر... مداح:کربلایی ای، با وفا خواهر منو شرمندگی و این دو گل پرپر ای، با وفا خواهر کمکم کن مثه روضهٔ علی اکبر قصهٔ صبر روزگاره زینب میون خیمه بی‌قراره زینب من میدونم داغ جوون چه سخته من میدونم چه حالی داره زینب ام لیلا تسلیت میگه به زینب واویلا شده ام‌الشهدا بنت الزهرا واویلا... زینب زینب، ای امان از دل زینب وای، از دل زینب کربلا به خون نشسته حاصل زینب وای، از دل زینب چیشدن ستاره‌های محمل زینب هدیه برای خواهرم آوردم دست گلاشو تا حرم آوردم تو خیمهٔ دار الحربِ غوغا مهمون واسه اکبرم آوردم موندم حیرون شده چشم من و تو خیسه بارون از حرم نیومدی آخر بیرون واویلا... زینب زینب، ای امان از دل زینب ای، بی‌وفا دنیا دیگه داره میرسه غروب عاشورا ای، بی‌وفا دنیا ای خدا برس به داد زینب کبری میدونی واسه چی دلم میسوزه چادر و موی دخترم میسوزه تن علی اکبر و این جوونا میون آتیش حرم میسوزه چه دلگیره طفل شیش ماههٔ ما هم میمیره حضرت عقیله بزم میمیره واویلا... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سبک:لطمه‌زنی سوزناک آقا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) متن:غروب تلخی داری... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. غروبِ تلخی داری، رو خاکا سر میذاری به جونت افتاده شمر، میگه، سنان چرا بیکاری با نیزه اومد سمتت، خون از، لب و دهانت جاری نفس بریده نیزه، امون نمیده نیزه چقدر تو مقتل این سو، اون سو، تورو کشیده نیزه صورت و درهم کرده، تا به، گلو رسیده نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم شلوغه دورِ گودال، دیدم که رفتی از حال چادر من هم مثلِ، پیراهنِ، تو میشه پامال عقیقتو که بُردن، حالا، میرن سراغ خلخال کمین نشسته نیزه، راهتو بسته نیزه توی ضریح سینه‌ت، دیدم سنان شکسته نیزه پیرهنی رو که مادر، داده، می‌افته دست نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم تو های و هوی نیزه، نگام به سوی نیزه دیدم که خون از چشمات، میریزه، بر گلوی نیزه دیدم سرت رو پیشِ، چشمام، زدن به روی نیزه قدم قدم با نیزه، یا سنگ زدن یا نیزه خودم درآوردم از، پهلوی، زخمی چندتا نیزه داره برای زخمات، گریه میباره حتی نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم
1_1655766101.mp3
6.41M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک زبانحال بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن:قلب تو از سنگه... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. قلب تو از سنگه، دست از سرم بردار کُشتی منو پاتو، از معجرم بردار دستات چه سنگینه، تا میزنی هربار این غل و زنجیر و، از گردنم بردار من مو سپیدم نزن، نزن، نزن بچه شهیدم، نزن، نزن، ترن اصلا میفهمی سه‌سالمه بابا ندارم نزن، نزن، نزن موهامو سوزوندی، بسِت نبود انگار دنبالم افتادی، دست از سرم بردار چشمام نمیبینه، بس که هلم دادی گوشواره‌مو دیدم، اون روز توی بازار عمه میبینه نزن، نزن گریه‌ش میگیره نزن، نزن هرکی رد شد بهت میگفت بچه میمیره نزن، نزن اون شب که خوابم برد، مُردم من از دوری بابامو میخواستم، اما نه اینجوری سر غرق خون بود و، دندونشم خونی موهاشم انگار که، سوزونده بود خولی تورو تو بازار زدن، زدن من رو تو انظار زدن، زدن چشمات به من بود رو نیزه‌ها من رو که هربار زدن، زدن چ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطمه_زنی_ پا تا سرم میسوزه بابا... .mp3
7.84M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن:پا تا سرم میسوزه... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. پا تا سرم میسوزه بابا حق داری بابا منو نشناسی اصلا خودت چی، چشم من تاره بابایی‌می یا عمو عباسی تو روی نیزه و من قد کمونم راستی بابایی از بالا ندیدی یکیشو از گوشم کشید، یکیش گم شد اون گوشواره که واسم خریدی معجرم سوخت و، بال و پرم سوخت و چادرم سوخت و، گلِ سرم سوخت و حرمله میزد، تا کمرم سوخت و ناسزا میگفت، تا جگرم سوخت و دست به موهام زد، «موی سرم سوخت و» میای و میکنی نازم میسوزم ولی میسازم خار مغیلان میده آزارم رفته زیر ناخون پاهامو هِی میخورم روی زمین بابا سویی نداره دیگه چشمامو گرفت آتیش بهم چسبید لباسام یواشم راه میرم، تنم میسوزه شبا بدتر میشه واسم بابایی چرا نمیمیرم تنم میسوزه دامنم سوخت و، پیروهنم سوخته گوشهٔ چشمام، و دهنم سوخته توی این صحرا، کل تنم سوخته میپرم از خواب، چون بدنم سوخته میای و میکنی نازم میسوزم ولی میسازم راستی عموجون از روی نیزه چشماتو بستی، چشماتو وا کن یادت میاد تو بغلت بودم حالا لباسامو تماشا کن عمو بدم میاد از زجر و خولی حرمله سمت من چش غره میره ادامو در میاره وقتی مسته با سنگ به سمت من نشونه میره مثل باباجونم، روی تو زخمه چشم تو زخمه، ابروی تو زخمه عموی خوبم، گیسوی تو زخمه منو میبینی، پهلوی من زخمه @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220726-WA0021.
6.63M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک... متن:خیلی دلم تنگ شده... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. خیلی دلم تنگ شده واست بابا دلتنگتم با همهٔ وجودم چه‌جور دلت میاد پیشم نمیای من که برات دختر خوبی بودم دلم گرفته بابا از زمونه دلم گرفته بابا از روزگار دل ربابم مثه من گرفته داری میای داداش علیرم بیار اگه بیای، حال منم خوب میشه اگه بیای، پائیزمون بهاره قول بده اومدی برام بخندی قول میدم اینجا کسی چوب نداره بابامی، با این سر بریده منم هنوز، دخترتم مگه نه یادته دوس داشتی زود بزرگ شم ببین مثه مادرتم مگه نه عروسکم گم شده توی صحرا هیشکی دیگه ازش خبر نداره معجرم را بردند رفتی و چادر من روی سرم را بردند مثل گودالی که آمدند و همه چیز پدرم را بردند گریه کردم بابا بس که فریاد کشیدن سرم را بردند پیش چشم عباس سر بازار همه اهل حرم را بردند رسید باباجان همان که موی تو را میکشید باباجان چقدر محکم زد بگو به عمه که خوابم پرید باباجان برید امانم را همان که راس تو را میبرید باباجان یا ابتا، یا ابتا... تو توی گودالی به سوی خیمه چرا میدوید باباجان کنیز یعنی چه چه بود اینکه رقیه‌ت شنید باباجان تمام شد عمه همین که وارد بزم حرام شد عمه یزید میخندید ببین که با چه کسی هم کلام شد عمه کمکم کن میخوام پاشم از جا توی بغل من، حالا سر بابا قلوبنا محزونً عمتیَ المظلومً # چ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه_ پدرجان_ دل شب تو با سر... .mp3
2.73M
سبک:زمینه سوزناک زبانحال بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن: پدرجان... مداح:کربلایی پدرجان دل شب تو با سر کنار رقیه‌ت رسیدی بگو روی نیزه تو آیا عمومو ندیدی پدرجان پدرجان شبیه موهای تو سوخته موهای رقیه شبیه لبای تو خشکه لبای رقیه پدرجان پدرجان مثه مادرت فاطمه دست به دیوار میگیرم شبا قبل خوابیدن از بین مو خار میگیرم پدرجان پدرجان من از زجر نامرد و از حرمله شاکی هستم یه‌جوری زدن تازیونه که از پا نشستم پدرجان سلام ای بی سرم بابا ببین زخمه سرم بابا، ببین معجر ندارم کجاست عباس نام‌آور بمونی بی‌کس و یاور، پدر باور ندارم یه روزی یادته بابا منم مو تا کمر داشتم، ولی حالا ندارم یه جفت گوشواره داشتم من کنار خود قمر داشتم، ولی حالا ندارم حسین جانم حسین جانم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن اشعار یادته توی مدینه روی زانوت مینشستم دورگردن تو بابا حلقه میشدش دو دستم یادته گفتی رقیه تو عزیز همه هستی دختر خوب و شنگم شبیه فاطمه هستی یادته جشن تولد برام گوشواره خریدی بابا یادته بابا یادته میگفتی چند قدم جلو چشمام راه برو یاد مادرم می افتم یادته جشن تولد برام گوشواره خریدی دست پر مهر تو بابا به روی سرم کشیدی صدا زد بابا چرا چشماتو بستی بابا حالا جون عمه زنینب چشمای خونیتو باز کن یه حرفی زد حرف آخرم باشه بابا هر موقع میخوابیدم یادته میخواستی منو بیدار کنی هر روز با نوازشای تو بیدار میشدم همین قدر بهت بگم هر موقع خواستم بخوابم با سیلی منو زدن هر موقع خواستم بلند شم منو زدن دست عدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد دو گونه ی سرخم کبود شد حسین حسین حسین معمولا روضه خونای قدیمی وقتی به روضه ی بی بی رقیه می رسیدن اینجوری تموم میکردن ولله قسم جگر سوز دل سوز اونایی که مثل من مادر از دست دادن میفهمن اونایی که پدر از دست دادن میفهمن دیدی وقتی از همه جا خسته میشی میگی پدرم هنوز هست مادرم هنوز هست اما بچه های علی این روزا بی مادر شدن آخر روضه ی بی بی رقیه رو اینجور تموم کنم به یاد همه مادر پدرا به یاد همه قدیمی ها یتیمی درد بی درمان یتیمی هر کی پدر از دست میده نوازشش میکنن مخصوصا اگر سه سال داشته باشه مخصوصا اگر دختر باشه بمیرم برای رقیه خانم سه سال داشت دختر بود سینه زنا دخترا بابایی هستن یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشه در این دنیا نباشه بمیرم برات خانوم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشامو میذارم رو هم بابا فقط به این امید یکی بهم بگه پاشو که بابات از سفر رسید نیمه شبه و دخترت دوباره از تو خواب پرید آهـــ پریدم از تو خواب با تنی پُر درد کابوس من شده این زجر نامرد عقب قافله بس که منو زد واسم نمونده هیچ راه نجاتی دیگه ندارم امید حیاتی دعام شده فقط عجل وفاتی آهـ جانم بابا ، جانم بابا بند دوم خورشید روی نیزه ها خوش اومدی به جمعمون سری به دخترت زدی امشبه رو پیشم بمون سرت چی اومده بابا با تو چه کرده خیزرون آهـــ تو هم به درد من دچاری بابا یه جای سالم هم نداری بابا اسیر زخم روزگاری بابا بمیره دخترت شکسته ابروت خاکی شده چرا بابا سر و روت رفتی کجا که بوی نون میده موت آهـ جانم بابا ، جانم بابا بند سوم آخر شب نفهمیدم بابا گناه من چی بود که شده صورتم مثه صورت مادرت کبود منم شبیه تو بابا موهام گرفته بوی دود آهـــ مارو تو کوچه و بازار کشوندن اهل و عیالتو خارجی خوندن همونجا بود که موهامو سوزوندن جوری زدن منو شکسته پهلوم شبیه مادرت کبوده بازوم ببین مثه خودت زخیمه ابروم آهـ جانم بابا ، جانم بابا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا