خوب نگاه کن که داره بارون می باره
آقای من مهدی دیگه خواب نداره
آسمون و زمین و غصه می گیره
مادرشم پیرهن خونی میاره
دنیا پر از غم شد
پشت فلک خم شد
ماه محرم شد
همه امیدم همین چشای ترمه
سایه ی این نور یه عمره رو سرمه
لباس مشکی هدیه ی مادرمه
رفقا اومد فصل عاشقی، روزها و شب هایی که منتظرش بودید رسید، آخ دیگه ان شاءالله تو این دهه براش بمیریم....
همین که روضه عطش رسید به سر
انگار که یه خانوم ایستاده پهلوی در
تا بوده رسم روضه ها این بوده که
مادر بیاد برای مجلس پسر
روضه بخون مادر
از بوسه حنجر
از پیکر بی سر
راسته میگن تو قتلگاه رسیدی و
با قامت خمت همش دویدی و
جسارته شمر و سنان و دیدی و
یه عده بی حیا با هیزم اومدن
نامردما خونمون و آتیش زدن
مثل در خونه دلم شعله وره
تموم زندگی من پشت دره
سوخته همه خونه م
ابریه بارونم
مات و پریشونم
آتیش گرفتم از سوز آهت فاطمه
داری میسوزی تو قتلگاهت فاطمه
خانوم خونه ام، چی بود گناهت فاطمه
تو ازدحام جلو چشام تو رو زدن
پیش نگاه بچه هام تو رو زدن
از همه معذرت میخوام، ولی باید بگم، خیلی سال پیش آقا انسانی روضه میخوند، میگفت یه همکاری داشتیم تو بازار، یه روزی اومد دیدم خیلی پکر و رفت تو حجره اش نشست، سرش انداخته پایین و احساس کردم مشکلی براش پیش اومده، رفتم جلو احوالش پرسیدم و گفتم: چیه؟ گفت: هیچی سر به سرم نزار گفتم: بابا بالاخره رفیقیم کار از من بر میاد؟ گفت: صبح که میخواستم بیام حرفم شد با خانمم، غفلت کردم از دستم در رفت یه سیلی زدم به خانمم، گفت خانمم یه کاری با من کرده همه تار پودم ریخته به هم، گفتم: چی شد؟ چی گفت؟ گفت: دستم برد تو اتاق دیگه گفت اینجا منو تو تنهاییم هرچی بزنی حقته ولی جلو بچه ها منو نزن.... جلو بچه ها چیه؟ جلو ی عالمه آدم....
تو ازدحام جلو چشام تو رو زدن
پیش نگاه بچه هام تو رو زدن
میریزه لاله از کنار معجرت
رد غلاف خنجرِ روی پرت
بازوت و شکستن
اما برای تو فاطمه این غم نیست، دومیش کشنده اس برات
بازوت و شکستن
جلو چشای تو
دست من و بستن
میلرزه دستات تو موج سرد دلهوره
خاکای کوچه نقش غریبه چادره
انگار مجبورم یه کم بازش کنم، ریسمان بستن دارن علی میکشن میبرن، فاطمه بین در و دیوار پشت در افتاده، به قول بعضی ا نه بین در در کنده شده، در نیم سوخته رو پا بند نبوده، اون ملعون چنان لگد به در کوبیده در کنده شده رو بی بی افتاده؛ علی دارن میبرن، صحنه ای بود علی رسید عبا از دوش برداشت
وای مادرم، وای مادرم....
الان نگم کی یگم دهه محرمه؛ خوش به حالت علی یه عبایی داشتی رو ناموست انداختی، زینب اومد تو گودال گفت: حسین جانم ندارم معجر... حسین.... هرجا هستی بلند بگو حسین....
حسین جانم، حسین جانم
حسین جانم جانم جانم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5821164803439201451.mp3
3.93M
.
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم
#واحد
#سیدرضانریمانی 🎤
🔹ای صراطِ مستقیم🔹
اگر که ابرم برا تو میبارم
سر به روی تربتِ تو میذارم
من از عزاداریام هدف دارم
هدف اینه یه قدم، به تو نزدیکتر بشم
به نگاهت به حرم، به تو نزدیکتر بشم
میمونم زیر علم، به تو نزدیکتر بشم
با تو بودم از قدیم، حسین ابیعبدالله
ای صراطِ مستقیم، حسین ابیعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تموم روزای ما شد عاشورا
شده مثه کربلا همه دنیا
مصاف باطل با حق شده برپا
نمیذاریم دوباره، بمونی تنها حسین
روی سربندا همه، مینویسیم یا حسین
هرکی خواست هر جا بره، ما میمونیم با حسین
ما همه یه لشکریم حسین
ای صراطِ مستقیم حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیذاریم که باشن تو این روزا
عراق و سوریه و یمن تنها
این راه و رسم خود شماس آقا
دنیا اینجوری نبود، اگه بود تو راه تو
اگه خون گریه میکرد، با صدای آه تو
این روزا میگذره و میرسه خونخواه تو
چشم بهراه رجعتیم حسین
ای صراطِ مستقیم حسین
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهیپور
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Fadaeian_Moharam1400_Shab03_01.mp3
5.27M
|⇦•آفتابت خورد بر گلبرگ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•آفتابت خورد بر گلبرگ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ"
وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طيبا لِخَلْقِنَا وَ طَهارَةً لأِنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنا وَ كفّارَةً لِذُنُوبِنا
آفتابت خورد بر گلبرگ شبنم داده شد
اشک ما اینگونه از گرمای این غم دادهشد
گریۀ بر تو اصولِ کافیِ بخشایش است
این همان درسیست که روزی به آدم داده شد
اعتباری هم اگر داریم از این اشکهاست
در کنار آبروها آبرو هم داده شد
یا حسینِ ما یقینا یا الهی گفتن است
بین تور روضه بر ما اسماعظم داده شد
ای که ذکر تو دلیلِ التیام زخمهاست
هر زمان نام تو را بردیم مرهم داده شد
یک نخ از چادر سیاه فاطمه برداشتن
این چنین بر سر در هر خیمه پرچم داده شد
سینۀ ما آه را کم داشت زهرا ناله زد
*فکر کردی خودت گریه می کنی؟ نه! اول یه نفر دیگه ناله زده که تو گریه ات میگیره، ما به ناله ی اون مادر داریم گریه می کنیم، یه ناله زده، این ناله تویِ عالم پیچیده تا به گوش همه رسیده، می دونی ناله اش چیه؟ هزار و چهارصد ساله یه "بُنَیَّ" گفته همه رو پیچاره کرده، هزار و چهارصد ساله لبِ گودال گفته: "بُنَیَّ" این صدا داره تویِ گوشِ من و تو میاد من و تو گریه می کنیم..*
سینۀ ما آه را کم داشت زهرا ناله زد
از همان ساعت به هر سینهزنی دَم داده شد
عاشقانت فرصت دیوانگی میخواستن
ناگهان دیدن که ماه مُحرم داده شد
این تَه گودال رفتن مُزد شاهنشاهی است
رَملها تاجیست که بر شاه عالم داده شد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Fadaeian_Moharam1400_Shab03_02.mp3
2.22M
|⇦•چشم تو را چقدر به این در ...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•چشم تو را چقدر به این در ...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش از این
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سه ساله! تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
#شاعر عباس شاهزیدی
از درد بی حساب سرم را گرفته ام
با دستمال بال و پرم را گرفته ام
از صبح تا غروب نشسته ام یکی یکی
این خارهای موی سرم را گرفته ام
دردم زیاد بود طبیبم جواب کرد
یعنی اجازه ی سفرم را گرفته ام
مانند من ز ناقه نیفتاده هیچ کس
این جا منم فقط کمرم را گرفته ام
خوشحال بودنم ز سر اتفاق نیست
از دست این و آن پدرم را گرفته ام
خیلی تلاش کرده ام از دستِ بچه ها
این چند مویِ مختصرم را گرفته ام
آیینه نیست که ببینم جمال خویش
از چشم های تو خبرم را گرفته ام
تصمیم من گرفته شده پس مرا ببر
امروز از خودم نظرم را گرفته ام
#شاعر علی اکبر لطیفیان
*نکنه رو برومی، خودتی یا عمومی؟
نشناختمت هنوزم، خود بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حالِ سرت وَخیمه
به همه گفتم این سر، تمومه زندگیمه
من و زدن، دشمنت سرم ریخت
من و زدن، صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، پیشِ چشمِ مادر
ای حسین....
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Fadaeian_Moharam1400_Shab03_03.mp3
6.38M
|⇦•نعل تازه سنگ را هم ...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•نعل تازه سنگ را هم ...
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •ೋ
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نعل تازه سنگ را هم نرم نرمش میکند
این چنین شرحی برای جسمی در هم داده شد
ساربانِ بی مروت دست بردارش نبود
تک تک انگشت هایش پای خاتم داده شد
وقتی مُحرم میرسه، تویِ روضه
سینهزنا رو میخره رقیه
اسمتُ وقتی میگم اشکم میاد
اسم تو، گریه آورِ رقیه
پُر از گناهِ دلِ من ولی باز
منو تو جمع نوکرات میذاری
همیشه حاجتامو میدی بهم
قدِ امام حسن کرامت داری
من که به جز تو کسی و ندارم
دلم خوشه به این که هستم گدات
نوکریت و به سلطنت نمیدم
سرم بلنده چون میوفتم به پات
با دستای کوچیکتون همیشه
به ما میدی براتِ کرب و بلا
مثل همیشه شب سوم بازم
روضه میخونم بازم از زبون شما
خرابه سرده، آخ! کف پام میسوزه
زندگی تویِ ویرونه خیلی بده
ببین چه نامرتبه وضع من
ببین که بیتو چی سرم اومده
دیگه منو ببر کنارِ خودت
زندگی واسه من عذابه بابا
این چیزایی که دورِ دست منه
النگو نیست، جای طنابه بابا!
دخترِ تو شبیه باباش داره
زخمای بیعدد روی صورتش
زجر کشیده دختر تو وقتی که
زجر، کشیده زد روی صورتش
یه دختر شامی همیشه اینجا
با طعنههاش سر به سرم میذاره
خم میکنه قدش رو آخه میخواد
ادای دخترت رو دربیاره
خبر داری که بعد رفتن تو
سه ساله قد کشیده قَدِ صدسال
یه لحظه غم از یاد من نمیره
روزی که افتاده بودی توی گودال
ــــــــــــــــــــــــ
چرا هیشکی نمیفهمه خرابه جای دختر نیست
چشای هیچکسی قَدِ چشای دخترت تر نیست
خرابه خیلی بیرحمه، میترسم از شب تارش
خلاصه آخرش تو خواب سرت میریزه دیوارش
خدا مرگم بده دورت بگردم
من از مهمون پذیرایی نکردم
خدا مرگم بده رنگم پریده
تو بابای منی سرِ بریده
خدا مرگم بده آروم ندارم
سرت رو روی دامنم میذارم
بخواب امشب رو که فردا، باید باهم بریم بازار
ببینم میخری واسم، لباسِ روشنِ گلدار؟
بخواب امشب رو که فردا خودت دنیامو میسازی
منو بازیم نداد هیشکی، بریم توو کوچهها بازی
خدا خیرت بده بابای خسته
میشه نازم کنی دلم شکسته (پهلوم شکسته)
خدا خیرت بده که خیلی مَردی
خوش اومدی ولی بوسم نکردی
خدا خیرت بده بمون کنارم
که نگن دخترات بابا ندارن
تمومه آسمونا رو به دنبال سرت بودم
با اینکه توی هر منزل کنار خواهرت بودم
میبینی کار دنیا رو، تو رو دیدم که توؤ تشتی
همه گفتن سفر رفتی، چرا اینجوری برگشتی
خدا صبرم بده سنگ صبورم
تو مجلس یزید شکست غرورم
خدا صبرم بده دردم همینه
خدا صبرش بده آه از سکینه
خدا صبرم بده دیگه بریدم
توی بزم حرام چیا شنیدم
ــــــــــــــــــــــــ
نمیگم از غصههام
نمیگم از شهر شام
دلم نمیاد که تو
دلت بگیره برام
اصلا لباسم پاره نیست
رخت تنم ابریشمه
اصلا کسی ما رو نزد
گوشوارههامم پیشمه
غصه نخور حال رقیه عالیه
جای تو هم کنارمون توی خرابه خالیه
تاج سرم، غصه نخور بخاطرم
شکسته نیست بال و پرم
یکی اومد روبه روم
یه سیلی زد باز به روم
میخواست که این لحظه رو
رو نِی ببینه عموم ببینه عموم
هر لحظه پای نیزهها
زخمی شده احساس من
خون گریه کرده روی نِی
چشم عمو عباس من
نیزهی بد، پس بده آغوش منو
خونه دل عموم که دید، پارگی گوشِ منو
خونه دلش منو میزد مقابلش
همون که بوده قاتلش
کو تَنِ تو؟!
بگو چیشد پیکرِ تو؟!
بوی تنور و بوی نون
میوزه از رو سر تو
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
14000521-narimani-monajat.mp3
1.96M
|⇦•در راه هجرانت، سرم گرم...
#قسمت_اول توسل به امام زمان عجل الله و #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•در راه هجرانت، سرم گرم...
#قسمت_اول توسل به امام زمان عجل الله و #روضه ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
در راه هجرانت، سرم گرمِ بیابان است
خاک کویر چشم من، محتاج باران است
شب تا سحر جای گلایه، اشک می ریزم
حاجت رواتر میشود هرکس که گریان است
مَردم که عاشق بودن من را نمی فهمند
در هجر، وصل است و میان وصل، هجران است
*یابن الحسن!...*
منّت سرم نگذاشتی! حق گردنم داری
چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است
*اصلاً امام حسن مجتبی هم همینجور بود، همچین که اومد اون مرد شامی توی مدینه، تا اومد شروع کنه به امام حسن توهین کردن، آقا امام حسن اومد جلو، گفت: ببینم انگار تویِ این شهر غریبی، کسی رو نداری؟ از لهجه ات مشخصِ مال اینجا نیستی، مارو هم نمیشناسی که داری اینجور توهین میکنی، مهمونش کرد، بردش خونه، روایت میگه: غذا بهش داد، جایِ خواب بهش داد...*
یک شب قدم بگذار بر چشمِ گنهکارم
یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است
*گُلِ نرگس! یوسفِ فاطمه!...*
امروز حرف فاطمه روی زمین مانده
هرکس نباشد روضه خوان، فردا پشیمان است
من نذر کردم در مُحرّم سینه زن باشم
وقتی که دورم از حرم، جان دادن آسان است
کربلا را از نزدیک مهمان چشمانم کن
نوکر بدون کربلا در کُنج زندان است
در محملش محکم گره زد معجر خود را
این زینب است که بعدِ تو، حالش پریشان است
#شاعر رضا دین پرور
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_دوم #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اصلاً هر کسی غریبیِ امام حسنِ مجتبی رو ببینه اشکش جاری میشه،امشب میخواهیم بریم دَرِ خونه ی یک کریم رو بزنیم... " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَبْدِاللَّهِ بْنِ الحَسَن" دَمِ در خیمه ایستاده، داره صحنه هارو با چشمش میبینه، ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهرم! من دارم میرم، همه ی این زن و بچه ها، حفاظتشون با توئه خواهرم، مخصوصاً سفارش عبدالله رو کرد، سن وسالی نداشت پدرش رو از دست داد، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره، هر جا امام حسین میره عبدالله دنبالشه، سپرد به زینب عبدالله رو، همچین که ابی عبدالله با همه خداحافظی کرد و رفت، قربونِ وداعت برم آقا...خیلی عجیبِ میگن: طول کشید وداعِ ابی عبدالله دَمِ خیمه، همه ی این زن و بچه ها ریختن دورِ حسین، هر کسی یه جوری دامنِ حسین رو گرفته، میگن: نرو، یکی میگه: بابا! نمیخواد بری، یه میگه: داداش! نمیخواد بری... یکی از دشمن میخواست طعنه بزنه، اذیت کنه از دور صدا زد: چی شده حسین! رفتی بینِ زن و بچه ها خودت رو پنهان کردی؟ چرا نمیآیی از بین خواهرات بیرون؟...
همچین که حسین اومد تویِ گودال، اینقدر این بدنش شمشیر و نیزه خورده، همه ی این صحنه هارو از دَمِ دَرِ خیمه بچه ها دارن میبینن، مگه زینب چند نفر رو میتونست جلویِ چشماشون رو بگیره؟ عبدالله داره از دور میبینه، پسربچه با دختر بچه خیلی فرق داره، شما اگه با یه پسر بچه بیرون بری دوره ات کنن، کتکت بزنن، پسر یه جوری میاد بلاخره هر جوری شده اونم یه کاری میکنه، اما دختر فقط میایسته، داد میزنه، توی سر و صورتش میزنه، میگه: نزنیدش...بچه ها دَمِ خیمه ایستادن، دخترا هی دارن تویِ سر و صورتِ خودشون میزنن... تویِ کوچه ها هم که امام حسن دنبالِ مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، یه قدم میرفت جلو، برید عقب، از این کوچه برید بیرون، نمیذارم به مادرم جسارت کنید، دَرِ خونه شون رو که آتیش زدن، اونجا هم زینب بود، اونجا هی زینب تویِ صورتش میزد، نزنید اینقدر مادرِ من رو...*
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیم تر می شد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیم تر می شد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعدِ هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
*آخه میدید: هر کی یه نیزه بر میداره، میره تویِ گودال و برمیگرده...*
یادش افتاد روضه هایی را
که عمویش کنار او می خواند
حرف مادر بزرگ را می زد
روضۀ شعله را عمو می خواند
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشه ای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و می کشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر می کِشند از یک سو
اما دست یک بار دار سَد می شد
بین کوچه علی اگر می ماند
که برای مغیره بد می شد
کار قنفذ شروع شده اما
پدرِ من حسن آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بدود
آنکه دستش گرفت بابا بود
ته گودال،کوچه را می دید
همه افتاده بر سَرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه می شود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه می آید
از تنش هر که نیزه زد بکِشد
*برای اینکه بیشتر به این بدن نیزه بزنن، هرکی میرفت، نیزه اش رو درمیآوُرد، دوباره نیزه میزد...*
از همانجا به سنگ اندازان
داد می زد تو رو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زره اش را که کندید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا؟
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس می دوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین رو خاک و خون غلتان
آقایِ من!
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردند پیرُهنت رو راستی
آقایِ من!
تنها نذار اُمُّ المَصائب رو
خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو
مقتل میگه پنجه تو موت کردن
بی پیرُهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَس افتاد
ــــــــــــــــــــــــ
باید برم عمه جون! شده تنش غرقِ خون
طاقتِ من شد تموم، بازم نگو که بمون
از این بالا ببین چطور، شد بی کس و تنها عموم
یه نفرم تو خیمه نیست، سپر بشه برا عموم
میزننش، سالم نموده بدنش
چند دقیقه که بگذره، دعواست سر پیراهنش
وای عموم، غریب نشسته روبروم
نمی گیره دلم آروم، وای عموم، وای عموم
ــــــــــــــــــــــــ
من یادگارِ حسنم، خونِ بابامِ تو تنم
با دست خالی هم باشم، لشکر رو بر هم میزنم
از دستِ عمه کشیدم دستمو تا پیشت باشم
تو غمِ غربت میسوزی، آبِ رو آتیشت باشم
رهاش کنید، نگا به بچه هاش کنید
یا لااقل دور از حرم، شهیدِ کربلاش کنید
عمه بیا، دستم شده از تن جدا
راضی شده ازم بابا، عمه بیا
*خودش رو انداخت رویِ بدنِ حسین، روایت میگه: همون لحظه اون نامرد شمشیر رو بالا برد به ابی عبدالله بزنه، عبدالله دستش رو آوُرد جلو، همچین که دست رو دراز کرد، شمشیر به دست مبارکش خورد، جلویِ چشم ابی عبدالله دست عبدالله از بدن قطع شد، یهو دوتایی با هم نالشون بلند شد، با هم گفتن: آه مادر!...
تویِ کوچه ها هم فاطمه اومد از علی دفاع کنه، دستش رو زدن...
عبدالله همچین که تویِ بغل حسین قرار گرفت، میگن: همون جا سر از بدنِ عبدالله جدا کردن...دوم شهیدی که روی سینه ابی عبدالله جان داده، یکی علی اصغر بود که روی سینه ی حسین جون داد، یکی هم عبدالله همینجور که تو بغل حسین بود دست و پا زد و جون داد...ناله بزن: حسین...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
14000521-narimani-roze.mp3
5.53M
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را...
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
ادامه⏬⏬⏬⏬⏬ شب های محرم مداحی کربلایی جوادمقدم #شب_سوم_محرم
خادم اهل بیت 🌺:
ادامه⏬⏬⏬⏬⏬
شب های محرم
مداحی کربلایی جوادمقدم
#شب_چهارم_محرم