eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭 😭😭😭 سخن آغاز کنم از دَهنم یا گوشم؟! 🥀🕊🥀 که در اینجا دهنم زخم شد آنجا گوشم 🥀🕊🥀 چار انگشت که مردانه و بود... 🥀🕊🥀 پلی از درد زده چشمِ مرا تا گوشم....😭 🥀🕊🥀 🖤🏴🖤
متن روضه شب چهارم محرم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️حسین برات یه دنیا غم آوردم گلام رو با خودم آوردم ببخش که هدیه کم آوردم حسین بخدا،امشب نیازبه روضه خون نداری،من فقط بهانه میخوام دستت بدم. حسین ستاره ی عرش برینم بشنو صدای آتشینم تو دست رد نزن به سینه ام حسین بارون رحمت من به خواهرت نزول کن داداش به جون مادر بچه هامو قبول کن بنا به بعضی از اقوال،دوتا عون و دوتا محمد کربلا بوده،یه عون و محمد برادرهای عبدالله جعفر بودند،سنین اونها بالای بیست سال بوده،بنا بر بعضی از اقوال عون و محمد آقازاده های بی بی زینب سلام الله علیها،سنشون کم بوده،زیر پانزده سال،بعضی روایات داره خانوم،اینها رو تو خیمه لباس نو به تنشون کرد،چشماشون رو سرمه کشید،به موهاشون شانه زد،به بدن هاشون عطر کشید،فرمود:حالا برید پهلو دایی تون،به دست و پاش بیوفتید،اجازه ی میدون بگیرید، مادر یادتون باشه،اگه دایی قبول نکرد،یادتون نره،دایی رو به چادر مادرم قسم بدید، حسین برات یه
حسین برات یه دنیا غم آوردم گلام رو با خودم آوردم ببخش که هدیه کم آوردم حسین ستاره ی عرش برینم بشنو صدای آتشینم تو دست رد نزن به سینه ام نقل اینه :خانوم زینب دستاشون رو گرفت: آوردشون جلوی خیمه آقا سید الشهداء فرمود: من تو نمیآم،شما برید از دایی تون اجازه بگیرید من اینجا وایستادم،خود زینب بیرون ایستاده،هی میگه خدایا،نکنه من سهمی نداشته باشم،بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه!چطور؟دست بچه ها رو گرفت اومد تو خیمه ی ابی عبدالله،صدا زد،من و تو یه قرارایی با هم داشتیم،چه طور وقتی نوبت اکبر میشه،فوری میگی برو،وقتی نوبت قاسم میشه،ولو سخت راضی میشی،حالا که نوبت من شده،نه تو کار میاری،باشه حسین،نمی دونید چقدر حسین گریه کرد. نگاه به قدشون کن ببین مرد نبردند می خوان مثل خود من دور سرت بگردند اونیکه تو باید امشب با زینب بگی اینه،نشست کف خیمه: حسین غریب مادر،حسین غریب مادر….. حسین بذار فدای اکبرت شن غرق به خون برابرت شن تا افتخار خواهرت شن حسین بذار نمک بریزم رو زخم دلاتون حسین قول میدم این گل های زیبام اگه برن از جلو چشمام از خیمه ام بیرون نمیآم حسین همه ذکر و فکر زینب حسینه غصه نخور غریبی فدای نیم نگاهت من و دوتا جوونم اینجا میشیم سپاهت می خوام دو یاس پرپر میون گلزارت شن بذار بلاگردون چشم علمدارت شن یه زینبی میگیم،یه زینبی میشنویم،مشهوره،محال ممکن بود،زینب بخواد نمازی بخونه،نمازهای واجب و غیر واجب،حتماً قبل نماز باید میومد،یه چند دقیقه ای حسین رو تماشا میکرد،خوب که سیر نگاه میکرد،حسین رو،بعد میرفت نماز میخوند،خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها،تازه خدا بهشون زینب رو داده،متوجه شدن ابی عبدالله از گهواره تا فاصله میگیره،زینب شروع میکنه گریه کردن،تا حسین بر میگرده،میخنده،تا حسین میره ضجه میزنه،ابی عبدالله که کنار گهواره زینب راه میره،اگه میره چپ چشم زینب،دنبالش میره،حسین میاد به راست چشم زینب دنبالش میگرده،بی بی زهرا آمد،خدمت پیغمبر اکرم،عرضه داشت بابا یا رسول الله عشق این دختر به داداشش حیرت انگیزه،عشق این خواهر به برادرش،شگفت آوره،پیغمبر شروع کرد گریه کردن،فرمود:فاطمه جان این دخترت شریک حسینه،این دخترت کربلا میره،اون روزی که حسین کربلا میره با این خواهر،نه من هستم،نه تو هستی،نه باباش علی هست،نه برادش حسن،همه رو میکشن،این دختر و دستاشو به ریسمان ،روی شترهای برهنه سوار،پیغمبر و فاطمه نشستند برا حسین گریه کردند،ای حسین……… صلی الله علیک یا مولای یا مظلوم یا اباعبدالله
4_5838948708233774032.mp3
502K
🏴زمینه،شور،زنجیر زنی شب تاسوعا حسینی علیه السلام حضرت ابالفضل علیه السلام 🏴بند اول آقام آقام ابالفضل عزیز فاطمه تویی آقام آقام ابالفضل شهید علقمه تویی دست جدای تو/حلال هر مشکل جونم فدای تو/آقام ابوفاضل دریای کرم ساقیه بی دست حرم سردار حسین بن علی شاهه کرم باب الحوائجی ابالفضل والا مدارجی ابالفضل تو بهترین معالجی ابالفضل 《آقام آقام آقام ابالفضل》 🏴بند دوم آقام آقام ابالفضل دوای بی دوا تویی آقام آقام ابالفضل نوای بی نوا تویی در خونت عباس/روی همه بازه ارمنی ام حتی/سفرتو میندازه دریای ادب ساقیه با اصل و نصب سردار حسین ای یل بی باک عرب سید و سروری ابالفضل شیر دلاوری ابالفضل تو بهترین برادری ابالفضل 《آقام آقام آقام ابالفضل》 🏴بند سوم آقام آقام ابالفضل مسیح کربلا تویی آقام آقام ابالفضل ما قطره و دریا تویی برای شاه عشق/میر و علمداری نمونه در بذل و/بخشش و ایثاری دریای وفا مظهر عشقی و صفا سردار حسین سید جمع شهدا سید و سروری ابالفضل شیر دلاوری ابالفضل تو بهترین برادری ابالفضل 《آقام آقام آقام ابالفضل》 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی زنجیر زنی
1659276010016.mp3
7.98M
سبک:زمینه مداح:حاج_مهدی_رسولی متن:میون این هلهله ها کیه صدام میزنه _________________________________ بسم الله الرحمن الرحیم میون این هلهله ها کیه صدام میزنه دست نوازش کیه روی موهای منه آره صدای مهربون پدره صدا صدای گریه های مادره روی خاک انگاری با چشمای تار بابامو میبینم توو گرد و غبار آره درست میبینه چشمام اومدی دیدی که زیر سم اسبام اومدی بابا بغلم کن، جون زهرا بغلم کن بابا تو این شلوغیا کشیده شد موی من شبیه مادرم شدم شکسته پهلوی من زره نداشتم و شکسته بدنم دیدن یتیمم همه بیشتر زدنم وقتی که افتادم زیر دست و پا آهسته اسمتو می‌زدم صدا بالا نمیاد دیگه کم کم نفسم شکسته سینمو شکسته قفسم بابا بغلم کن، جون زهرا بغلم کن می‌شه حالا که اومدی دلم رو راضی کنی منو بغل کنی یه کم یتیم نوازی کنی حس میکنم بغضتو بالای سرم گریه نکن بابا کنار پیکرم قاسمت آماده س ای بابا سلام پیش تو جون دادن شیرینه برام رو زانوی عمو‌ حسینم سرمه دلیل دلواپسی من حرمه بابا بغلم کن، جون زهرا بغلم کن __________________________________ @majmaozakerine
حرّ از امام حسین(ع)اجازه گرفت تا برود و با لشکر عمرسعد صحبت کند،حضرت به او اجازه داد،حرّ با صدای بلند گفت: "ای مردم کوفه!مادرتان عزایتان را ببیند و در مرگتان اشک بریزد،چون حسین را دعوت کردید و او را تنها گذاشتید.از هر سویی او را محاصره کردید و نگذاشتید به جای دیگری که برای خود و اهل بیتش امن باشد برود. او همچون اسیری شد که هیچ اختیاری از خود ندارد.آب فرات را که یهودی و نصاری و مجوسی از آن می نوشند و سگ و خوک در آن آب تنی میکنند،به روی او،زن و کودکانش و همراهانش بستید. اکنون از شدت تشنگی به حالت بی هوشی در آمده اند،حق محمد را درباره ذریه اش چه بد به جا آوردید،خدا در روز قیامت که روز تشنگی است به شما آب ندهد". چون سخن حرّ به این جا رسید عده ای از پیاده نظام عمرسعد به او حمله کرده و تیر بارانش کردند،حرّ با دیدن تیرها در حالی که رو به طرف دشمن داشت آهسته آهسته برگشت و به حضور امام رسید. 📚مقتل مقرم،ص۲۹۱ 📚ابن اثیر،ج۴،ص۲۷
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•پدرم کرده دعا... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها و روضه اصحاب اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوان مرگ، شهیدِ سَرِ راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعدِ نماز تا نَفَس هست فقط خَرجِ عزایت بشوم *اگه مي بيني از اين روضه به اون روضه ميري برا خاطر مادرهايِ ماست،شیرِ حلالی که با اشکِ روضه به ما دادن، الان هم اگه خودشون نميتونن بيان، ميگن: روضه ميري سلامِ مارو هم برسون...* کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوزِ حسین مددی صاحبِ عزا تعزیه دارت بشوم رخصتِ خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر خيمه ات آيم و مجنونِ صدايت بشوم :یدالله شهریاری *زهيري كه هر جا ابي عبدالله مي رفت راهش رو عوض مي كرد، خيمه هاش رو عوض مي كرد، داشت نهار مي خورد، زنش گفت: زهير! يه سوار داره مياد، اومد بيرون ديد علي اكبر رو فرستاده، گفت: سلام زهير، بابام سلامِت رسونده گفته بيا...گفت: برو سلامم رو به بابات برسون، بگو راهِ ما از هم جداست، تا اومد بره، زنش اومد گفت: زهير! ردش كردي، پسرِ زهرا دنبالت فرستاده، گفت: زهير الان بچه هام رو بر مي دارم ميرم، پسرِ فاطمه دنبالِ تو فرستاده ردش كردي، ديد الانِ زنش بره، گفت: باشه الان ميرم پيش حسين ببينم حرفِ حسابش چيه، سوارِ بر مركبش شد، نزديكاي خيمه ي ابي عبدالله شد، همه روشون رو از زهير برگردوندن. خبر دادن به ابي عبدالله زهير اومده، اومد دَمِ خيمه، دستاش رو باز كرد زهير رو بغل گرفت، واردِ خيمه شدن، لحظاتي گذشت اومدن بيرون، ديدن زهير مثل مجنونا داره راه ميره، گفتن: چي شده زهير؟گفت: الان منم ميام. اومد سمت خيام خودش، به زنش گفت: زود باش وسيله هات رو جمع كن، بچه هات رو هم بردار، هر چي دارم مالِ تو، برو... زنش پرسيد: تو كه اول نمي خواستي بري، چي شد؟ گفت: آي زن! حسين يار نداره. گفت: زهير! من باعث شدم بري، حالا ميخواي بري برو، حسين با زن و بچه اش اومده، تو برا حسين، منم كنيزيِ زن و بچه ي حسين رو مي كنم...* عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین، تشنه حسن، آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله ی آقایِ کربلاست این کیست این که غیرتِ فردایِ کربلاست این کیست این رَاَیتُ جَمیلایِ کربلاست این کیست حضرت زهرایِ کربلاست عصمت کم است، صاحبِ القاب زینب است *كاروان از مدينه دور نشده بود، اومدن گفتن: حسين! دوتا سوار دارن ميان، با عجله كاروان رو نگه داشت، رسيدن، ديد عبدالله دو تا آقازاده هاش رو آوُرده، اومد مقابل ابي عبدالله، گفت: بچه هام رو قابل ندونستي ببري؟ هر دو مهريه هايِ خواهرت هستن. عمه ي سادات پرده ي كجاوه رو زد كنار، گفت: خير ببيني عبدالله، شيرِ مادرت حلالت، داشتم دق مي كردم، بچه هام رو آوُردي.عبدالله گفت:حسين! هر جا ديدي بچه هام به كارِت ميان، هر دوتاشون فدايِ تو... كاروان راه افتاد، تا رسيدن كربلا، روزِ عاشورا هي مي اومدن دورِ ابي عبدالله، هي شمشيراشون رو نشون مي دادن، يعني دايي جان اجازه بدي رفتيم، امام حسين هي مي گفت: نه بروید پيش مادرتون. هر دوتا بغض كردن، اومدن تويِ خيمه، ناراحت، زانو بغل گرفتن، بي بي زينب اومد گفت: چي شده؟ گفتن: برو از دايي بپرس، اصلاً مارو نمي بينه، هر کی خواست بره ميدان گذاشت بره، اما نميذاره ما بريم، زينب خوشحال شد، يعني دلتون ميخواد بروید؟ آره مادر! اگه رفتید كشته ميشيد؛ مادر! فدايِ سَرِ دايي...يه ذوقي كرد خانوم، چادرش رو به كمر بست، گفت: الان ميرم اجازه ي شما رو مي گيرم...* آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیرانِ خویش را دو گِرد بادِ خویش دو طوفانِ خویش را خورشیدِ این دو اخترِ نایاب زینب است
Majid Banifateme - Bar Mashamam Miresad (320).mp3
3.74M
دلتنگ حرم اربابم: ‍ متن نوحه بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا مجید بنی فاطمه ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── بر مشامم میرسد ●♪♫ هر لحظه بوی کربلا ●♪♫ بر دلم، ترسم بماند ●♪♫ آرزوی کربلا ●♪♫ تشنه ی آبِ فراتم ●♪♫ ای اجل؛ مهلت بده… ●♪♫ تا بگیرم در بغل ●♪♫ قبرِ شهید کربلا ●♪♫ یا حسین… یا حسین… ●♪♫  بر مشامم میرسد ●♪♫ هر لحظه بوی کربلا ●♪♫ بر دلم، ترسم بماند ●♪♫ آرزوی کربلا ●♪♫ تشنه ی آبِ فراتم ●♪♫ ای اجل؛ مهلت بده… ●♪♫ تا بگیرم در بغل ●♪♫ قبرِ شهید کربلا ●♪♫ یا حسین… یا حسین… ●♪♫ ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── مجید بنی فاطمه بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا @majmaozakerine