⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀
.🥀•﷽•🖤
#سحر_بیست_ویکم_ضیافت_الله🌙🖤
🏴انا لله و انا الیه راجعون
حیدر به دیدار زهرایش شتافت🏴
🕯داغ #مادر، داغ #بابا، #کربلا هم پیش رو...
🥀روزهای سخت #زینب بعد از این آغاز شد..!:(😔
#امان_از_دل_زینب😔
#شهادت_امام_علی_ع🥀
#آجرڪاللهیاصاحبالزمان🏴
#التماســ_دعا🙏
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
همیشه دنبال بود ، سرِ بابارو نگاه میکرد ، آرزو داشت ، این سر یک شب بیاد بغل دخترقرار بگیره ، التماس میکرد بابا بیا پیشم بابا بابا ، یه شب دعاش مستجاب شد ، اون شبی که سرِ بریده آمد توو خرابه ، بابا :
برنیزه ها از دور
می دیدم سرت را
بابا تو هم دیدی
دو چشم دخترت را
چشمانم از داغ تو شد
باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم
پیکرت را
ای کاش جای آن همه
شمشیر و نیزه
یک بارمیشد من
ببوسم حنجرت را
دختر منتظره بابا برگرده ، با بابا دردل کنه اما این دختر با همه دخترها فرق داره ، چرا ؟ درداش رو با کسی نمیگه مثل مادرش فاطمه ی زهرا که به امیرالمومنین هم نگفت یاعلی پهلوم شکسته ، نگفت یاعلی بازوم وَرم داره ... این دختر هم مثل مادرش فاطمه ، نگفته بود به عمه سرم شکسته شده ...دل شکسته ی عمه مگرکه طاقت داشت ؟ اِ ی ی ی ... درداشو توو دلش نگهداشت به هیچ کسی هم نگفت ، اما اون شب که سرِ بریده ی بابارو دید ، تا نگاه به سرِ بریده کرد ، دردای خودش یادش رفت ، تا یه نگاه کرد ، دید پیشانی شکسته... من از شما سئوال میکنم ، دختر آیا طاقت داره سرِ بریده بابارو ببینه ؟ دختر حتی طاقت نداره سرِ بریده ی سالم بابارو ببینه ، چه برسه به اونجایی که دختر ببینه سرِ بابا شکسته ، ببینه بابا محاسنش خاکستریه ...
من می بینم یه دختر خانم کوچولو اینجا ایستاده ، داره دل میبره ، چادر مشکی سرش کرده ... من خواهش میکنم این دختر روبغل کن ، مردم ببینندش ، وقتی ببینی ، میفهمی سیلی با این صورت کوچولو چه کرده ، وقتی نگاه به این دختر میکنی ، اون موقع داد میزنی میگی تازیانه با این بدن چه کرد ؟ حسییین ...کسی هست امشب ناله نداشته باشه ؟ وقتی نگاه به پای کوچولوش میکنی ، وقتی رو خار مغیلان میدوید ، هی صدا میزد : بابا بابا بابا ... بابا جان ، باباجان ، باباجان ...
سر رفته دیگه حوصله ، بابا
پایم شده پُرآبله ، بابا
رو نیزه ،
تو خیلی سریع میری
نمیرسم به قافله ، بابا
#بابا
با پای خونین ،
خودت میدونی
پشت سرِ نیزه ی تو دویدم
تا بابا گفتم ،
از تازیانه حرف بد شنیدم
تورو ندیدم ،
توروندیدم ، توروندیدم
اصلا تصور کن این دختر هی زمین بخوره وبلند بشه ، بگه بابا ، هی زمین بخوره بگه بابا ، من جا موندم ، عمه ، جا موندم ، عمه عمه عمه ...
زخمی شده بال و پرش
ای وای
سپید شده موی سرش
ای وای
( آخ آخ ... قربون بدنِ کبود شده ات خانم ، امشب با این اشک هاتون ، مَرهم زخمهای پای این خانم سه ساله باشید )
غسلِ تنِ کوچک تو سخته
از بس کبوده پیکرش
ای وای
به یاد مادر ، با حال مُضطر
زینب بریز آب روان ز دیده
شبیه زهرا ، غریب و تنها
شد دختر برادرت ، شهیده
موهاش سپیده ،
موهاش سپیده ...
میگن وقت غسلش ، زن غساله پرسید : بدنش چرا کبوده ؟ ... گفتم همه چیزش مثل مادرش فاطمه است ، دردهاشو به کسی نمیگفت ... بدنش هم مثل بدن مادرش بود ، اما خیلی فرق داشت ، اون شبی که امیرالمومنین بدن مادررو غسل میداد ، یه مرتبه بچه ها دیدند بابا دست از غسل دادن برداشت ، ... سیدا کجا نشستند ؟ ... دیدند بابا سرش رو روی دیوار گذاشت ، هی داره صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... اسماء ، اسماء ، اسماء ...اسماء دستم رسید به وَرم بازوی زهرا ... حالا هر کجا نشستی بگو : یازهرا ، یازهرا ...
میشوید امشب پیکرِ
مجروح زهرا
مجروح زهرا
با اشکِ چشم خود ، علی
تنهای تنها ، تنهای تنها ..
حاجاتت رو مد نظر بگیر ، این خانم گِره باز میکنه ...
#روضه_شب_سوم_محرم
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯🥀
.🥀•﷽•🖤
#سحر_بیست_ویکم_ضیافت_الله🌙🖤
🏴انا لله و انا الیه راجعون
حیدر به دیدار زهرایش شتافت🏴
🕯داغ #مادر، داغ #بابا، #کربلا هم پیش رو...
🥀روزهای سخت #زینب بعد از این آغاز شد..!:(😔
#امان_از_دل_زینب😔
#شهادت_امام_علی_ع🥀
#آجرڪاللهیاصاحبالزمان🏴
#التماســ_دعا🙏
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬛️🥀🕯🥀🕯🥀🕯
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
( توو این یه بیت ، اون سیلی معنا میده ... )
#بابا
زجری که من کشیده ام
از دستهای زجر
عکسی کبود از رخِ دُردانه
قاب کرد
گفتم نزن که بال و پَرم
درد میکند
( خواهر کوچولو داری ؟ اگه یکی سیلی بهش بزنه ، چه کار میکنی ؟ )
گفتم نزن
که بال و پَرم درد میکند
اما چه سود
خواهش من را جواب کرد
#بابا
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
( گفتم اگه بابامو ببینم ، لباشو می بوسم ، ... گفت امشب به حاجتم رسیم بابا ... )
من نذر کرده ام
که ببوسم لب تورا
حالا خدا
دعای مرا مستجاب کرد
#شاعر_مجتبی_عسکری
قربونِ اون لبای کوچولویی برم ، که رو لب های بابا گذاشت ...
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
( هان اینم برای اونا که گریه نکردند هنوز ... گریه حضرت رقیه ، از دست ندی امشب ... بابا بابا بابا ... )
از شهر کوفه تا به شام
سنگم زدند از روی بام
اینقدر بهم سیلی نزن
دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره
نزن نزن نزن ..
ضرب لگد ، زجر آوره
نزن نزن نزن ..
حالا که اومدی بابا
گوش بده درد دلمو
زخمای روی بدنم
سرمی بره حوصلمو
خسته شدم از قافله
بابا بابا بابا ..
پاهام شده پُر آبله
بابا بابا بابا ..
وای از سنان و حرمله
بابا بابا بابا ..
( بابا ، حرمله منو میزد ، بابا ، ... بابا بابا بابا بابا ... توو همین اشکات ، هرچی میخواهی ازش بخواه ، بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه ، ... بابا بابا بابا بابا ... بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی ، بابا ... اما امشب که مهمونم شدی ، میخوام تلافی کنم بابا ، امشب میخوام ، من سرت رو روی زانو بگذارم بابا ، ... اما بابا دستام توان نداره ، بابا ... )
اونقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم
( یا اَبَتا یا حسین ) تکرار
#روضه_شب_سوم_محرم