ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
روز پنجم محرم
سبک #زمینه
یک نقطه شلوغ شده - گودال پُرِ دشمنه
اونکه زیر دست و پاس - انگار عموی منه
دیگه باید بِرم بخاطر خون خدا
تموم زندگیم افتاده زیر دست و پا
تنها و بی کسه عمو تو این حال و هوا
قربون تو عموجونم می کُنم روح و تنم
من بچّه شیر داداشت حسنم
بی تو زنده بمونم جون میکَنم
عمو وااای
عمه تو نذار دلم - از زمونه سیر بشه
دیگه نمی بینمش - ای وای اگه دیر بشه
بغض غریبیه که مونده تو گلوی من
پای کثیف شو گذاشته رو عموی من
حس می کنم یکی پنجه زده به موی من
کاری کردن که عمو جای تنفس نداره
کاری کردن مادرش بی قراره
داره خنجر روی حنجر می ذاره
عمو وااای
اینجا به هوای تو - میدم همه هست مو
من پای تو می زارم - مثل عمو دست مو
عمو برای چی خونی شده کنج لبات
بگو برای چی روی زمین می کشی پات
خشکه لبای تو بمیره عبدالله برات
سنگ عشقت رو عمو اینجا به سینه می زنم
قربون تو همه ی جون و تنم
من بچه شیرِ امامِ حسنم
عمو واای
🏷ته گودال گیر افتاده
#شب_پنجم_محرم
#مورخ_۲۲_۰۵_۱۴۰۰
بانوای دلنشین
#کربلایی_مصطفی_مروانی
#هیئت_مکتب_الزهرا_اهواز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ته گودال گیر افتاده
بین جنجال گیر افتاده
زیر تیغ اون نامردا
دست دجال گیر افتاده
ای وای
زد خنجر
ضربه میزد تو سر
ناله میزد ای وای
مادرم ای مادر
زد با پا
صورتش رو خاکا
تا لگد خورد پهلوش
ناله زد وا اُماه
غریب گیر اوردنت
تو قتلگاه میبرنت
غریب گیر اوردنت
با هرچی میشد زدنت
بین ازدحام گیر افتاده
دور از خیام گیر افتاده
بین قتلگاه دورش کردن
وای تشنه کام گیر افتاده
ای وای
محشر شد
ماجرا بدتر شد
بدن و برگردوند
گفت حالا بهتر شد
پر پر شد
بدنش بی سر شد
نیزه رو تا انداخت
وارد حنجر شد
غریب گیر اوردنت
جلوی چشای مادرت
غریب گیر اوردنت
با نیزه و سنگ زدنت
بین قتلگاه گیر افتاده
بین یک سپاه گیر افتاده
من بمیرم که توی گودال
شده بی پناه گیر افتاده
ای وای
یک لشکر
زدنت بی یاور
زیر نعله اسبا
تن تو شد پر پر
تا رسید
موی سر رو کشید
با همه بی رحمی
رگاتو می برید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به چادر خاکی اومدم بدم قسمت
جوونای من میشن مدافع حرمت
برات دوتا حیدر آوردم دوتا علی اکبر آوردم
توو لحظه های سختی که زینب هست
اگر بخوای مرد میدونم تاپای جون باتو میمونم
غمت نباشه وقتی که زینب هست
سلام سالارم سلام ای سرور
سلام ای یارم سلام همسنگر
حسین ای جانم حسین ای جانم
سلام ای زخمی سلام ای عطشان
سلام عشق من سلام بابا جان
حسین ای جانم حسین ای جانم
تکست مداحی به چادر خاکی اومدم بدم قسمت از حسین سیب سرخی
تو طاقت گریه کردن منو نداری
یه خواهشی دارم از تو میشه نه نیاری
جوونامو آماده کردم خودم حسین دورت میگردم
یکم به فکر حال دل من باش
چه غربتی تو چشمات پیداس
که خواهری واسه این روزاست
نمیزارم تنها بمونی داداش
یه چشمم خونه یه چشمم بارون
خودم توو خیمه دلم توو میدون
حسین ای جانم حسین ای جانم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
حاجحسین_سیبسرخی_به_چادر_خاکی_اومدم_بدم_قَسمت_.mp3
14.53M
به چادر خاکی اومدم قسمت بدم
حاج حسین سیب سرخی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
AUD-20220802-WA0013.mp3
3.86M
لطمیه طوفانی و سوزناک برا روز عاشورا 😭👇🏻
سهساعته شلوغه تُو گودال،
زبونم لال(۳)
چقدر .طول کشیده این جنجال
، زبونم لال(۳)
وای😭 نکنه تنش شده پامال،
زبونم لال(۳)
داره میاد اسب پریشونیال
، زبونم لال(۳)
یکی بگه،
چهخبره؟
غروب عاشورا یا صبح محشره.
یکی بگه،
چهخبره؟
ریختن سرِ برادرم چندنفره😭
یکی بگه،
چهخبره؟
دعوای صد نفر برای یه سره.
یکی بگه،
چهخبره؟
یکی میخواد انگشترش رو ببره😭
واییییی.ای وای(۸)
گرسنه تشنه. زخمی و بیجون،
زبونم لال(۳)
شده تن حسین تیربارون،😭 زبونم لال(۳)
اومد با خنده خولیِ ملعون،
زبونم لال(۳)
به شمر گفت تنش رو برگردون،😭😭
زبونم لال(۳)
زینب میگه،
از روی تل.
یه ذره آب بهش بدید حداقل🙏🏻
امون بدید،
به مادرم.
سرِ حسینشو بگیره تُو بغل😭
حسینو با
، کینه زدید.
کینهی نهروان و صفین و جمل.
چرا برا،
بردنِ سر.
داد میزنید حیّ علی خیرالعمل😭
واییییی
ای وای(۸)
چه روضهایه میخونم امشب،
زبونم لال(۳)
یه مردِ بیغیرت و بیادب،
زبونم لال(۳)
سَرو برید نشست روی مرکب، 😭
زبونم لال(۳)
سرو گرفت جلو چشِ زینب،😭
زبونم لال(و)
سَرو نبَر،
سرو نبَر
قطعه.قطعههای پیکرو نبَر🙏🏻
چیکار داری،
با پیرهنش
تنها یادگارِ مادرو نبَر🙏🏻
بسه دیگه
بسه دیگه
پیرهنو بردی. انگشترو نبر🙏🏻
کشتی دیگه
برادرو.
حداقل معجر خواهرو نبر🙏🏻😭
امان از دل زینب😭😭😭😭
التماس دعا🙏🏻🙏🏻
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_1661813926.mp3
2.4M
سبک:لطمهزنی سوزناک...
متن:علیجان، نظر کن...
مداح:کربلایی #نریمان_پناهی
#شب_هشتم_محرم
علیجان
نظر کن به حالم که محزونم و دل پریشون
شده پیکرت ارباً اربا جوونم تو میدون
واویلا
علیجان
تموم تنت روی خاکا شده نیزه بارون
غریبونه و تشنه لب دادی تو قتلگاه جون
واویلا
شده پشت و رو پیکر تو، واویلا
شده غرق خون حنجر تو، واویلا
مگه چند دقیقهست که رفتی، از پیشم
چی آوردن آخه سر تو، واویلا
وا عطشا، وا عطشا
علیجان
زیر سم مرکب شکسته شده استخونات
مثه گل شدی پرپر و توی دشت ریخته اعضات
واویلا
علیجان
زیر دشنه و نیزهها پیکرت وا شد ازهم
با شمشیر تورو مثله کردن چه درهم
واویلا
وای حسین...
#شب_هشتم_محرم
#کربلای_نریمان_پناهی
#شور
#
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_1661813570.mp3
8.43M
سبک:زمینه سوزناک آقا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و آقا علی اکبر(علیه السلام)
متن:اهل حرم از غمت...
مداح:کربلایی #نریمان_پناهی
#شب_هشتم_محرم
اهل حرم از غمت، کردن همه سینه چاک
افتاد پدر از نفس، افتادی تا روی خاک
سخته برا پدر که پیش چشمای ترش
پاشو بکوبه رو زمینِ صحرا پسرش
اما نتونه کاری کنه واسه جگرش
نالت رو تا شنیدم از، دل میدون پسرم
صدبار از غصه دادم جون پسرم
وای من افتادی تو خون پسرم
علی، واای
آتیش به دلم زدن، با قتل تو اکبرم
روحم دیگه پر کشید، بعد از تو ز پیکرم
تیشه به ریشهٔ پدر زدن با کشتنت
چی سرت اومده اینجوری پاشیده تنت
تیکه به تیکه پخش شده تو صحرا بدنت
انتقام خیبرو از تو گرفتن به خدا
یک لشکر ریخته سر تو بیهوا
نقطه به نقطه تنت زخمه بابا
علی، واای
هیچکی نمیدونه که، داغ تو با من چه کرد
پاشو یه کاری بکن، واسه منه پیرمرد
پاشو یه کاری کن دارم میفتم از نفس
پاشو یه کاری کن دیگه بابا نداره کس
دنیا برای من بدون تو میشه قفس
داره میخنده یه لشکر به زمین خوردن من
نزدیک بود پیش تنت مُردن من
عمه اومد واسهٔ بُردن من
علی، واای
حالا واسه بردنت، میدون اومدم ولی
باید یه عبا باشه، تا جمع کنمت علی
سنگینیِ غمت افتاده رو دوشم ببین
کنار پیکرت با زانو افتادم زمین
میلرزه از غم ما دو نفر، عرش بَرین
ای کاش میشد، که خدا با تو منو هم ببره
چشمام تا لحظهٔ مرگ دیگه تَره
زخم تو زخمیه که رو جگره
علی، واای
#شب_هشتم_محرم
#کربلای_نریمان_پناهی
#زمینه
#
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5814707169785809492.mp3
1.35M
⚫️ متن مقتل حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام
اِنَّ شمْراً أَقْبَلَ فی خَمْسینَ مِنَ الرَّجالَهِ نَحْوَ الْحُسَینِ(ع) وَ جَعَلَ شِمْرٌ یُحَرِّضُهُمْ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ هُوَ یَحْمِلُ عَلَیْهِمْ فَضارَبَهُمْ بِالسَّیْفِ حَتّی اِذا أَحاطُوا بِهِ اِحاطَهً أَقْبَلَ اِلَی الْحُسَیْنِ(ع) عَبْدُاللّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلامٌ لَمْ یُراهِقْ مِنْ عـِنْـدِ النّـِساءِ یَشْتَدُّ فَأَخَذَتْهُ عَمَّتُهُ زَیْنَبُ(ع) لِتَحْبِسَهُ وَ قالَ لَها الْحُسَینُ / شمر با پنجاه سرباز پیاده به سوی امام حسین علیه السلام آمد و مدام لشکر را به حمله بر امام تشویق تحریض میکرد، امام حسین علیه السلام نیز بر آنان حمله می برد و آنان را با شمشیر می زد و از مقابل خود دور می کرد؛ تا این که دور امام حسین علیه السلام را گرفتند ناگاه عبدالله بن حسن -که کودک نابالغ بود- از سمت بانوان حرم به سوی میدان دوید، او را گرفت تا نگذارد به میدان رود امام حسین علیه السلام صدا زد:
اِحْبِسِیهِ یا أُخْتی / خواهرم او را نگهدار
فَأبی عَبْدُاللهِ وَ اِمْتَنَعَ اِمْتِناعاً شَدیداً وَ قالَ / عبدالله روی تافت و از بازگشتن به شدت خودداری کرد و گفت:
لا وَاللهِ لا أُفَارِقُ عَمّی / قسم به خدا از عمویم جدا نخواهم شد.
وَ جاءَ اِلی الْحُسَینِ / و به سوی امام حسین علیه السلام دوید
#شب_پنجم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5816501770330835918.mp3
611.4K
❣﷽❣
◼️#سینه_زنی_حضرت_عبدالله ع
خواهم روم من ؛ رو سوی میدان
تا جان دهم در ؛ راه عمو جان
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان
در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد
بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد
یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
◼️عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم
( اسماعیل تقوایی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5816501770330835917.mp3
2M
❣﷽❣
🔲#سینه_زنی_حضرت_عبدالله ع
🔲#شور
خودم دیدم ، با این چشمام
هرچی که گذشت بتو ته گودال
خودم دیدم ، با این چشمام
میرفتی زیر مشت و لگد از حال
خودم دیدم ، زمین خوردی
زیر لب اسم مادرو میاوردی
خودم دیدم ، ته گودال
عمو غصه ی خیمه هارو میخوردی
زیر آفتاب میسوزه تن تو سایبونم من
خیالت جمع تا جون دارم پیشت میمونم
نمیذارم یک مو از سرت کم شه
اگه دستام واسه ی تو قلم شه
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
عمو پاشو ، دلا سنگه
کسی برای تو دل نمیسوزونه
اگه عالم باتو بد شن
خیالت جمع عبدالله میمونه
مثل بابام حسن هستی
رو زانوی تو بزرگ شدم مولا
مگه میشه ، برم خیمه
تو رو تنها بذارم عمو تو صحرا
گره خورده دست من عمو به سینه ی داغت
بذار من هم لاله ای بشم گوشه ای از باغت
بلاگردونه عموشه عبدالله
زره نیست قدش بپوشه عبدالله
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
خودم دیدم ، ته گودال
سره بریدن سر عمو جنگه
یعده با ، نی و تیرن
میون دامنای عده ای سنگه
خودم دیدم ، زمین افتاد
عمامه از سرت با نعره ای وا شد
عمو زخمایی که داشتی
رو پیشونیت حالا دیگه پیدا شد
دیگه امیدم داره میره با حال تو از دست
خداروشکر میکنم هنوز عموی من زندست
دیگه وقتش شد فدات شه عبدالله
خونش رو سینت بپاشه عبدالله
🔲أباعبدالله حسین یاثارالله
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴روضه و مقتل_عبدالله ابن حسن (ع)_شب پنجم محرم قسمت اول_حاج میثم مطیعی🏴
▪️◾️▪️◾️▪️
من کیستم گدای گدای گدای تو
بگذار تا که سر بگذارم به پای تو
*قربون اون پای مجروحت برم؛شنیدم مدائن به پات شمشیر زدن،میخوام باهم دل حضرت زهرا رو به دست بیاریم؛پسر نازنینش رو باهم صدا بزنیم:حسن جان،حسن جان*
جانم مدینه ای و دلم کربلایی است2
در خانه ی تو شغل شریفم گدایی است
*امشب گدا رو ردنکنی آقای کریم*
حق جهاد را تو توانی ادا کنی
گر صبر میکنی به رضای خدا کنی
تو مشت خصم را به لب بسته وا کنی
با صلح خویش معجزهء کربلا کنی
صبر و سکوت و صلح تو رمز قیام توست
در کربلا حسین تو قائم مقام توست2
از بس کرم به خانه ی تو موج میزند
*کریم کاری به جز جود و کرم نداره
شب پنج و شش رسید"کار ما به کریم افتاد؛امشب مهمون سفره داریم*
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره
(آقای بی حرم سلام)
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره2
صداش بزن،حسن آقام حسن2حسن جان*
از بس کرم به خانه ی تو موج میزند
سائل در آستانه ی تو موج میزند
*آقامون هم کریمه،هم غریبه،چه جوری غریبه؟دیشب سرسفره ی اصحاب امام حسین (ع)بودیم اصحاب امام حسین شب عاشورا چه گفتند؟اوج وفا و ایثار رو نشون دادند،حتی شب عاشورا عهد کردند تا مازنده ایم از بنی هاشم کسی میدون نره یعنی طاقت داغ بنی هاشمم نداشتند چه برسه به دیدن غربت امامشون"اما من قربون اون امام غریبی برم که فرموده باشند:اگر صلح نمیکردم یاران منو دست بسته به معاویه تسلیم میکردند"آقا غریبه،ظهر عاشورا هم وقتی یاران ابی عبدالله مثل سعیدبن عبدالله،زهیر،دیگران در اوج خطر آقا رو تنها نگذاشتند،نگذاشتند دشمن مانع نماز امام بشه اونجا باید برای امام غریبی جون داد که وقتی نماز میخوند اصحابش سجاده رو از زیر پاش می کشیدند" قربون غربتت برم"اما اگه اجازه بدید من یه پرده ی دیگه ی غربتتم بگم*
غریب اونیه که همدم اشک و آهه3
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه2
خودم دیدم که دشمن مادرم را
با همین حالت نیت کن شنونده حضرت زهرا باشه؛ببینه داری بچه هاشو صدا میزنی،حسن،آقام حسن آقام حسن
*حالا میخوایم روضه ی برادرش رو بخونیم چرا نمیگی روضه ی عبدالله؟! آخه روضه ی عبدالله از قتلگاه جدا نیست،خودت قفل دلامون رو وا میکنی*
دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه
ولی روزی مثه روز حسین نمیشه
*خود امام حسن فرمود"لایوم کیومک یا اباعبدالله"دورتو میگیرن"سی هزار نفر دورت حلقه میزنند
حسین،آقام حسین ...
قرار شد برای حضرت زهرا بخونی،قرار شد بچه هاشو صدا بزنی
حسین،آقام حسین ...
آبرو داری کن،برا حضرت زهرا میخوایم نوحه بخونیم،چه جوری وارد روضه ی عبدالله بشیم؟!مسیر رو خودش مشخص کرده*
غریب اونیه که سر به بدن نداره2
آقام رو زمینه ولی کفن نداره
آقا روی زمین افتاده،سیدبن طاووس نوشته" فَلَبِثُوا هُنَيْئَةً"یه وقت دست از جنگ برداشتند،حسین فاطمه رو به حال خودش گذاشتند*دارند تماشاش میکنند؛از اول میخوان معطل کنند؛باهاش کار دارند*"ثُمَّ عَادُوا إِلَيْهِ وَ أَحَاطُوا بِه "*آخ آخ داداشت گفته بود دورتو میگیرند،برگشتند دور آقا رو گرفتند دورش شلوغ شد،نمیدونم زینب چطور نگاه میکرد!نمیدونم عبدالله چطور سر خم میکرد!دور عمو شلوغ شد*"فَخَرَجَ عَبْدُاللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ"یه وقت دیدند عبدالله بچه ی نابالغ از خیمه ی زن ها بیرون آمد؛اولین کاری که کرد" يَشْتَدُّ"شروع کرد دویدن از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم(این صحنه دویدن از حرم تا قتلگاه بازم تکرار شد)
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین،
حسین...
عبدالله فقط تو ندویدی سمت قتلگاه؛زینب از حرم تا قتلگاه هی صدا زد
عبدالله دویدن هم تکرار شد،او میدوید و من میدویدم،عبدالله دوید به هر کیفیتی بود بماند "حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"یه وقت کنار امام حسین علیه السلام ایستاد مثل تیری که از چله ی کمان رها بشه،دستشو از دست عمه جدا کرد*چرا میگی کمان؟! آخه این عمه قامتش از غم اکبر خم شده،از غم قاسم خم شده،وقتی امام حسین کنار علقمه صدا زد" الان انکسر ظهری"زینب صدای شکستگی های مدینه به گوشش رسید،کمرش خم شده،بچه مثل تیری از قد کمان زینب خودشو جدا کرد مقاتل سن این فرزند امام حسن رو ننوشتند؛خیلیا تصریح میکنند بعد علی اصغر خردسالترین شهید کربلاست
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_556979832915755876.mp3
2.54M
روضه مقتل عبدالله بن حسن
میثم مطیعی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
┈┈
|⇦•دستش به دستِ عمه ..
#قسمت_اول / #روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوَالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِینِنَا وَ أَصْلَحَ مَا کَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا
یااَبا مُحَمَّدٍ .. امشب بر خلاف شب های قبل اول روضه سلام بدین به کریم اهل بیت به غریب مدینه .. امشب و فردا مهمانِ سفرۀ امام حسنیم .. یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
بر کویرِ سفره های سائلان باران تویی
رحمتِ بی انتهایِ حضرتِ منان تویی
آنکه بوده خاندانش از ازل مسکین منم
آنکه بوده خاندانش صاحبِ احسان تویی
*همۀ این خانواده، خانوادۀ کرامتند .. تو زیارت جامعه میخونی عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ .. اما یه نفر میشه کریم اهل بیت ..
تو پسرِ همون فاطمه ای که سه روز گرسنه غذای خودش رو به سائل داد ..وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ برا شما خانوادهست ..*
جود و احسان تو را نازم که بین خانهات
سائلان هستند صاحب خانه و مهمان تویی
هرکجا حرف از کریمانِ دو عالم میشود
اولین نامی که هر کس میکند عنوان تویی
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نشد
آنکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
چی میشد دستِ جمع الان مدینه بودیم اونجا عرض ادب میکردیم .. آی گریه کنایِ امام حسن .. اینجا با مدینه خیلی فرق داره، اول فرقش اینه دیگه زیرِ پاهاتون فرش نمیندارن .. دومین فرقش اینه اونجا دیگه چراغ و روشنایی نیست راحت عرض ادب کنی .. دردناک ترین فرقِ اینجا با مدینه اینه که دیگه نمیتونی مثه الان راحت داد بزنی و گریه کنی .. اما شب پنجم اینجا راحت برا امام حسن داد بزن .. آقاجان ما رو صدا بزن بیاییم مدینه .. دلمون یه ذره شده .. اگه امام حسن بخواد راهِ کربلا هم باز میشه ..*
ظاهرت هرگز زِمسکین بهتر و برتر نشد
آنکه قبرش نیز شد با سائلان یکسان تویی
پاسخت بر ناسزایِ دشمنت لبخند بود
خیر خواهِ مهربانِ خِیلِ بدخواهان تویی
*اصلا نمیشه امام حسن بیاد اسم مادرش نیاد .. روضۀ امشبم خیلی روضۀ مدینه ای هست .. این بچۀ ده یازده ساله داغِ مادرُ برا حسین تازه کرد .. یه جوری تو بغل عمو گفت وا اُماه .. یا امام حسن اجازه بدید روضه بخوانم ..*
یک نفر فهمیده باشد درد زهرا را اگر
آن توهستی آن توهستی آن توهستی آن تویی
*بعد از ماجرای کوچه دیگه زیاد با کسی حرف نمیزد .. یه روز یکی از دوستانِ قدیمیش تو کوچه های مدینه امام حسن رو دید گفت آقا منو میشناسید! من از یمن اومدم فلانی ام برا فلان طائفه .. حضرت فرمود آره شناختم گفتم آقا من و شما هم سن و سالیم من یه مویِ سفید توی صورتم ندارم شما همه موهات سفید شده .. امام مجتبی دستشُ فشار داد یه دست به محاسنش کشید .. اول یه جواب داد به این مرد عرب گفت ما بنی هاشم زود پیر میشیم .. بعد وقتی مرد عرب رفت دیدن هی زیر لب میگفت وای مادرم .. ما پیرِ غصه های مادر شدیم .. مگه میشه آدم جلو چشمش مادرش زمین بخوره ..*
بعد از آن کوچه فقط روی لبِ تو آه بود
غصه میخوردی از این که قد تو کوتاه بود
*تا اومد به خودش بیاد دید یه سایه از رو سرش رد شد .. اما خدا رو شکر بچهت کربلا تلافی کرد .. خدا رو شکر همون کاری که میخواستی مدینه انجام بدی عبدالله تو گودال قتلگاه انجام داد .. دیگه نگفت سنم کمه، دیگه نگفت قدم کوتاهه ..*
کوچکترین دلیر پس از شیرخواره بود
طفلی که در سپهر شجاعت ستاره بود
هرچند که اجازۀ جنگ آوری نداشت
آماده باش منتظرِ یک اشاره بود
*ابی عبدالله سپرده بودش دستِ زینب، خواهرم غفلت کنی ازین بچه وسط میدانه .. یه سالش بود جنازۀ باباشُ تیر باران کردن .. یه سالش بود تو بغل عمو حسین بزرگ شد .. ده سال حسین این بچه رو بزرگ کرد، گفت زینب حواست به این بچه باشه ..*
هرچند که اجازۀ جنگ آوری نداشت
آماده باش منتظرِ یک اشاره بود
از اینکه رفته اند همه داشت میشکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•دستش به دستِ عمه ..
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلاماجرا شده شب پنجم محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
خیلی صحنه ها رو دیده عبدالله .. میدونید عبدالله آخرین شهیدِ قبل از ابی عبدالله .. یعنی عبدالله جنارۀ قاسمُ دیده .. عبدالله بدنِ ارباً اربا رو دیده .. عبدالله تو سر زدن های عمه ر
و دیده .. عبدالله کمر خمیدۀ عمو رو دیده .. عبدالله دیده عمو بچه رو زیر عبا گذاشته .. بی جهت نبود این بچه دستشُ کند از عمه و رفت تو میدان .. دیگه طاقت نداشت .. الله اکبر این همه داغُ ببینی داداشت بره، پسر عمو هات برن ، عمو عباست بره، علی اصغر بره .. الله اکبر ..*
دستش به دستِ عمه و چشمش پی عمو
در جستجویِ یافتنِ راهِ چاره بود
چون دید شاهِ کشور جانها شده غریب
در حلقۀ محاصرۀ صد سواره بود
خود را به آستانۀ جسم عمو رساند
*یه صحنه ای دید از تو گرد و غبار عمه کنارِ خیمه ایستاده میدانُ داره میبینه .. عبدالله هی رو پنجۀ پا بلند میشه یه دستش تو دست عمه ست اما چشمش دنبالِ عمو میگرده داره اسبِ عمو رو میبینه خیالش راحت بود عمو رو اسب هست .. میدونی کی دستشُ کند، وقتی دید عموش از بالای ذوالجناح با صورت رو زمین افتاد ..*
خود را به آستانۀ جسم عمو رساند
جسمی که زخم هاش فزون از ستاره بود
نشون داد مردی به سن و سال نیست .. بی مقدمه رفت وسطِ میدان .. نه زره داشت نه شمشیر .. هر کسی میرفت میدان رجز میخواند این بچه رجزش با همه رجزها فرق داره .. داد میزد «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي» ..
رسید تو گرد و خاک بالاسرِ عمو .. دید ابن کعب موهای عمو رو گرفته .. شمشیرشُ بالا برده .. الانه که سرِ عمو رو جدا کنه .. تا شمشیر پایین اومد بازوش رو سپر کرد .. بازو قطع شد .. تو بغل عمو افتاد .. یه ناله زد وا اُماه .. (روضه م تمام از همه التماس دعا ..) من سه تا سوال دارم سوال اولم اینه یه بچۀ ده یازده ساله یه بچه ای که تشنه ست، گرسنه ست، زخمیه، یه بچه ای که دستش قطع شده، یه بچه ای که نفس های آخرشِ .. میدونی باهاش چه کردن؟! آیا این بچه با این توصیفات آیا سه شعبه میخواد ؟!! چرا میگم سه شعبه! تا دیدن افتاده تو بغل عمو حرمله نشست .. سه شعبه رو تو کمان گذاشت .. حسین ..
سوال دومم رو با شعر میپرسم:
نوشته اند که بر سینهی عمو جان داد
چگونه بر بدنِ قطعه قطعه جا شده بود؟!
سوال سومم یا صاحب الزمان .. گفتم آخرین شهید گودال عبدالله بوده ، افتاد تو بغلِ ابی عبدالله و جون داد.. دیگه ابی عبدالله نتونست بدنُ برگردنه عقب .. دیگه جونی نداشت حسین .. دیگه نتونست جنازهی ابی عبدالله رو به خیمه دارالحرب ببره .. (خب یعنی چی؟!) یعنی عمو و برادر زاده با هم تو گودال افتادن .. سوالم اینه وقتی اسب ها اومدن رو بدن حسین این بدن کجا بود ؟!.. با بدنِ این بچه چه کردن .. ای حسین ..
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5787214512893464041.mp3
8.69M
|⇦•دستش به دستِ عمه ..
#روضه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین