هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_609493869762969633.mp3
5.15M
روضه دشتی زبانحال حضرت زینب سلام الله وگریز به روضه امام سجاد علیه السلام
اشعار کوفه وشام
سنتی
اشعار مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
***
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
اهل عالم را زکار خویش حیران کرد و رفت
از زمین کربلا تا کوفه و شام خراب
هر کجا بنهاد پا ، فتحی نمایان کرد و رفت
با لسان مرتضی از ماجرای نینوا
خطبه ای جا نسوزانند در کوفه عنوان کرد و رفت
با کلام جانفزا اثبات دین حق نمود
عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت
فاش میگویم من آن بانوی عظمای دلیر
از بیان خویش دشمن را هراسان کرد و رفت
بر فرازنی چو آن قرآن ناطق را بدید
با عمل آن بی قرین اثبات قرآن کرد و رفت
در دیار شام برپا کرد از نو انقلاب
سنگر ستمگران را سست بنیان کرد و رفت
خطبة غرا بیان فرمود در کاخ یزید
کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت
از کلام حق پسندش شد حقیقت آشکار
اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت
شام غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود
وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت
دخت شه را بعد مردن در خرابه جای داد
گنج را در گوشه ی ویرانه پنهان کرد و رفت
زآتش دل بر مزار دختر سلطان دین
در وداع آخرین شمعی فروزان کرد و رفت
سید داوود حسینی ... اشعار مصیبت های کوفه و شام
اجرای سبک:🎤 بانوای مداح اهل بیت ع استاد کربلایی محمد دیدبان
التماس دعا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
▪️ما عاشقت از روز الستیم رضا
دل داده ی مشهد تو هستیم رضا...
▪️با آرزوی زیارتِ ششگوشه
بر پنجره ات دخیل بستیم رضا...
#پنجرهفولادرضابراتکربلامیده
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
4_6026062098105109609.mp3
396.3K
❣﷽❣
▪️ نوحه #دفن شهدا #کوچ
▪️ #سینه_زنی
مــا بـــرای دفــن شــاه کـربلا آمادهایم
رو بـه سوی قتلگـاه و علقمه بنهادهایم
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
یک بدن صد پاره ازشمشیر و تیرخنجر است
ایـن گـــل دامـــان لیــلا یــا علـی اکبر است
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
یک بدن بیدست و سر مانده کنار علقمه
مثـل مــادر اشـک ریـز و در عذایش فاطمه
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
سیـزده سالـه گلـی افتــاده در دریای خون
از حنای خون شده سر تا به پایش لالهگون
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
لالههــا پیـداست امــا غنچه پرپر کجاست
پیکر سرباز ششماهه علیاصغر کجاست
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
جسم یاران حسین ابن علی بر روی خـاک
از دم شمشیر و خنجـر قطعـه قطعه چـاک
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
از کنــار علقمــه آیـــد صـــدای زمـــزمه
میچکد بر جسم ثارالله اشک فـاطمه
▪️یوسف زهرا حسین
▪️واحسینا واحسین
( آقای غلامرضا سازگار)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6026062098105109600.mp3
784K
دلتنگ حرم اربابم:
❣﷽❣
◼️ #سینه_زنی_امام_سجاد_ع
🔳 #زمزمه_امام_سجاد_ع
🔳#سبک خرابه چراغونه امشب قناری غزل خونه امشب
به رنج و بلا مبتلایم
عزادار کرببلایم
من احیاگر راه خون خدایم
بر ماتم کربلا روز وشب گریه کردم
بر غربت آن شه تشنه لب گریه کردم
بر بی کفن پیکر شهریار عرب گریه کردم
◼️آه و واویلا واویلا(۴)
به همراه یک قوم بدنام
شدم راهیِ کوفه وشام
در کوچه سنگ کین خورده ام از روی بام
خاکسترو آتش از هر طرف جلوه گر شد
عمامه همراه موی سرم شعله ور شد
دستان برای من و عمه دردسر شد
◼️آه و واویلا واویلا(۴)
غمی کهنه در سینه دارم
زداغ پدر بی قرارم
عدو کرده غارت به یک روزه دارو ندارم
صاحب بکایم من و وارث ذبح اعظم
در بوریا چیده ام پیکری را منظم
ببوسه زدم بر گلوی بریده شده با قدی خم
◼️آه و واویلا واویلا(۴)
(آقای قاسم نعمتی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#مرثیه_زبانحال_زینب_کبری_س_از
#بالای_تل_با_برادرش_امام_حسین_ع
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
من از غربتِ تو، تو از غربتِ من
هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن
تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته
من از ناقه گویم که بر گِل نشسته
تو از شمرِ ملعون و خنجر کشیدن
چگونه سرت را ز پیکر بریدن
تنت را به سمّ ستوران کشیدن
من از روی تل تا به مقتل دویدن
تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن
تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن
بگو شمر بریده چگونه گلویم
بگو آب نداده شکسته سبویم
تو را در کفِ مقتلِ خون بجویم
که بر روی سینه ت نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به برویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از شرحِ کشتن من از دل شکستن
تو از سر بریدن، من از دل بریدن
تو از شرحِ میدان، من از شرحِ جولان
تو از تیغِ برّان، من از جسمِ عریان
تو از نای سوزان، من از آهِ هجران
تو از سوزِ عطشان، من از قلبِ بریان
تو از نیزه باران، من از داغِ یاران
تو از دردِ مقتل، من از قصه ی تل
عطش در لب تو، طپش در گلویم
جواب زنانِ حرم را چه گویم
تو را جانِ مادر نظر کن به رویم
به یک بار دیگر گلم را ببویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
یه چشمم به سویت، یه چشمم به خیمه
مبادا سرت را ببینه رقیه
که لب تشنه رفته به بالای نیزه
بگو چی بگویم جوابِ سکینه
تو از قتلگه گو ز نای دریده
که دشمن سرت را چگونه بریده
اگر در گمانی که زینب ندیده
بدان که صدایت به گوشم رسیده
ز تل تا قتلگه به سویت دویده
چطور قد خمیده به مقتل رسیده
ز داغِ تو خواهر گریبان دریده
فراقِ تو موی سرش را کشیده
مرا تا به کوفه کشانده عدویم
که در کوفه برده همه آبرویم
برادر قتلگه شده روبرویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از ذلتِ من، من از مِحنتِ تو
تو از حسرتِ من، من از غربتِ تو
چرا سر بریدن شده قسمتِ تو
چرا دشمنِ دون کند دعوتِ تو
چرا که شکستنه همه بیعتِ تو
چه آورده او بر سرِ عترتِ تو
چرا کشته گشتی تو در رو به برویم
من از این جنایت چه دارم بگویم
چنان بغض گرفته برادر گلویم
کمی آهسته تر نظر کن به سویم
برادر قتلگه شده روبرویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
نبودی ببینی که من چی کشیدم
ز دردِ فراقت گریبان دریدم
به تا کوفه وُ شام به پایت دویدم
سرت را به نوک و سرِ نیزه دیدم
چه طعنه که از دشمنِ تو شنیدم
تمامِ بلا را من از جان خریدم
بلای دگر را نذار تا بگویم
که در رو به رویم نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم!
#هستے_محرابے
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#امام_زمان_عج
بیا که زینب کبری تو را صدا میزد
سر بریده ی آقا تو را صدا میزد
تو و غریبی و زاری! خدا مرا بکشد
به آن غمی که تو داری خدا مرا بکشد
چرا به گوشه ی صحرا نموده ای منزل؟
مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد
برای معصیت بی شمار من... آقا
همیشه اشک تو جاری، خدا مرا بکشد
میان روضه می آیی ولی منِ غافل
ز دیدن تو فراری... خدا مرا بکشد
شنیده ام که کسی با سر برادر گفت:
چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد
کسی ندیده به بزم شراب و تشت طلا
سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد
هنوز سوز صدایی غریب میآید
صدای قاری شیب الخضیب میآید
مجتبی روشن روان
💔💚💔
AUD-20220810-WA0005.mp3
9.62M
نوحه سه ضرب
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی.
چقدر درد و.
بلا کشیدم.
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی.
مُخَدَّراتُ.
چه حالی دیدم 😭
کاشکی نبودم ببینم .
میون. قافله.
به دستای عمه ها و. همسرم. سلسله 😭
چقدر رو..بروشم.
با شمر و .حرمله .
علی بن. الحسین .یا زین. العابدین(۳)
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی
دیدم جُیُوبِ المُضَرَّجاتُ
پای برهنه تو بیابون
آواره دیدم مُخَدَّراتُ
یاد فرار کودکان بُرده آرامشم
هنوز از عمه هام خجالت میکشم
علی بن الحسین یا زین العابدین
_________________
بند سوم
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی
دیدم به صحرا دود و شراره
حجاب دختران زهرا
چادر خاکی معجر پاره
مادری میگفت ای خدا دخترم میسوزه
دختری با گریه میگفت معجرم میسوزه
دلم خیلی برا خواهرم میسوزه
علی بن الحسین یا زین العابدین
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری شهادت امام سجاد علیه السلام
مَهِ مَدینِه وَ شامِ خَراب یَعنی چِه
مَقامِعِصمَتو بَزمِشَرابیَعنی چِه
#صلاللهعلیکیااباعبدالله 🏴
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#تنور_خولی
با سنگ های تیز بهم خورده روی تو
جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو
تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم
پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو
من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم
حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو
یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت
از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو
خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت
هربار محملم برِسَد روبروی تو
هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت
از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو
قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن
بازی نموده شایعه با آبروی تو
رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند
برپرده های محمل ما چنگ می زدند
شاعر: #قاسم_نعمتی
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_کوفه
#حضرت_زینب_س_کوفه
🏴خطاب به امیرالمومنین...
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده
چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند
در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پردهنشین..،کوچهگَرد شد
تا پای ما به معرکهای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسینات به باد رفت
این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند
بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسینات..،کبود شد
نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است
این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت
از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه
در بزم او نمک به غمِ جاریام زدند
با چوبدست روی لب قاری ام زدند
کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را
شاعر: #بردیا_محمدی
۞﴿﷽﴾۞
🎼 سبک زمزمه آرام و زیبا 💯
#مناجات_امام_زمان_عج
بهسبک:خدایاعاشقانراباغمآشناکن
✍️ #علی_حاجیان_فر
ــــــــــــــــــــــــ
#بنداول 🎶💯
فـراقودوریازتـوباعـثایناشکوآهــه
بدونِدیــدنِرویِشمـاعُمـرمتَـبـــاهــه
بیاامشــــبنگاهیکنبهحالوروزمآقـا
کهمنعمریبرایدیدنتچشمامبراهه
میــخونـم با دلِ خـون
با اشک و آهِ محــزون
بِهـــِــت روو میزنم مـن
ازم رو بـــــرنــگـــــــــردون
داره میگذره/دیگه عمر من
ولی غرق در گناهم
ازامشب بهبعد/کنارخودت
بیـا و بـده پناهـــــم
ـــــــــــــــــــــــــ
#بنددوم 🎶💯
بهدنبالنشونیازتومیگردم؛ کجایی؟
مدینهیانجفیا کاظمین یا کربلایی؟
شنیدم که توازحاتمکریمترهستیآقا
بادستخالیامشباومدماینجاگدایی
چـقدرطعنهشنیـدم
بهایـنوادیرسیـــدم
چقدجمـــعهگذشـتو
ولـــــیتـــورونــدیـــــدم
برا دیدنت/همیشه آقا
دعای فرج رو میخونم
کدومجمعهاز/کدومراهمیای
بگو که منم بدونم
ـــــــــــــــــــ
#بندسوم 🎶💯
الهی بشنوی آقای خوبم این صدامو
الهیکههمینامشباجابتشهدعامو
تمومحاجتمبعد ازوصالت ؛تنها اینه
بیا امضا بزن امشب برات کربلامو
تموم باورم شد
دلم تنگ حرم شد
زیارت ؛ اربعین که
دعای مادرم شد
الهی همین/روز اربعین
ببینم ضریح دلبر
به یاد مسیر جاده میگم
حسین ای غریب مادر
✍️شعر از : #علی_حاجیان_فر
دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کانال نوحه مجمع الذاکرین.m4a
3.95M
سبک زمزمه مناجات امام زمان*عج*
مناسب اجرا مناجات در مجالس مختلف
شعر از ؛ ✍ #علی_حاجیان_فر
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⚫️️ذکر توسل و روضه جانسوز _ ورود به کوفه و اسارت خاندان آل الله _استاد حاج منصور ارضی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بنا شده که به زخمِ دلم شرر بزنند
خبر رسیده قرار است بی خبر بزنند
از آن قبیله به من صد نفر اشاره کنند
از این قبیله مرا جایِ صد نفر بزنند
چه کوچه هایِ بدی ساختند در کوفه
که راحت است مرا بین هر گذر بزنند
خودت بگو چه کنم بین عده ای اوباش
خودت بگو چه کنم حرف بد اگر بزنند
کمر نمانده برایم ز بس لگد خوردم
ولی قرار شده باز بیشتر بزنند ...
تمام ترس من این است شمر با خولی
مکرراً به زن و بچۀ تو سر بزنند
بزرگ ها که زدند و حسابشان با توست
که گفته است مرا بچه هایِ شر بزنند
حواس من به خدا پرت هیچ کس نشده
نگاه من به سر توست هر قدر بزنند
به ریشه هایِ ستم خطبه ام تیر زده ست
دگر هر آنچه بخواهند پس تبر بزنند ...
شاعر : سید پوریا هاشمی
*یه نگاهی به آن سر خاکستری و خون آلود کرد .... ای هلالِ زینب ... الله اکبر چه کردن با این آقا .... بعضی ها نوشتن فقط هجده ضربۀ کاری به صورت خورده بوده ... ای هلالِ یک شبۀ زینب چرا این گونه غروب کردی ... بعد فرمود اگه با من حرف نمیزنی با این طفلی که در دامن داره نگات میکنه ، هی میپرسه عمه ، عمه این سرِ کی هست داری باهاش اینجوری حرف میزنی .... فرمود این طفل قلبش داره آب میشه ...لااقل با این بچه حرف بزن ....*
4_5855202032712942912.mp3
1.39M
اسارت اهل بیت
حاج منصور ارضی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6021386862994656451.mp3
20.53M
.
#واحد_بصیرتی
#سید_رضا_نریمانی
من یه کاری دارم
تو یه کاری داری
من قراری دارم
تو قراری داری
هرکدوم از ما رو
با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین
بد به حال کسی که
برا نوکریش جواب کرده حسین
یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد
یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد
یکی پرچم میده
یکی اون آخر سینه زنیا دم میده
به همه غم میده
اشکِ نم نم میده
مزد بعضیا رو شبهای محرم میده
به یه عده توی سال
کربلا هم میده
به تموم نوکراش
وعده ی خلاصی از بین جهنم میده
#
بعضیامون
شبای جمعه مسافر میشن
همه زائر میشن
بعضیا روضه خونن ، مدّاحن
بعضیا میان و شاعر میشن
بعضیا گریه کنن
توو خیمه حاضر میشن
بعضیا حر میشن
از خدا پُر میشن
حتی سنگم باشن
با یه نم اشک عزا
همه شون دُر میشن
روضه آدم سازه
با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه
چرا حیرون موندیم
بخدا ، در بازه
خونه ی آقامون
جا فراوون داره
سفره ی روضه همیشه پهنه
بسکه مهمون داره
چه کسایی که بلد بودند و
توو همین خیمه گدایی کردن
دلاشون و باهم
کربلایی کردن
سیم دل وصل شد و
براشون حرفِ ولی ، اصل شد و
وسط گریه یه حاجت خواستن
توو دلاشون ، یه شهادت خواستن
توو سیاهیای دنیا بودیم
که اونا رفتن و رو سفید شدن
ما که جا موندیم اونا شهید شدن
#محسن_ناصحی✍
#محرم ۱۴۰۱ #
#شهدا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#کاروان_اسرا😭
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
فریادها چو راه سفرها کشیده اند
شب ها کشیده اند، سحرها کشیده اند
سنگینی ام به قدر دو تا بوسه مانده است
وزن مرا نسیم سحرها کشیده اند
فکرم پس از تو دست کشیدن ز زندگی ست
دست مرا ز بس به سفرها کشیده اند
نائب گرفته ام که کشد آه جای من
آه مرا نسیم سحرها کشیده اند
این قوم بسته اند به ناخن حنای عید
ناخن ز بس به روی جگرها کشیده اند
پوشیدنی نمانده برایم به غیر چشم
هر چیز را که بود به سرها کشیده اند
سنگین تر است از همه ی بار کائنات
نازی که دختران ز پدرها کشیده اند
حرف و حدیث موی سر من دراز شد
در شام و کوفه بس که خبرها کشیده اند
نقش تو را به نوک سنان ها کشانده اند
نقشه برای من به گذرها کشیده اند
آمد به حرف طفل تو با خال و خط تو
زیر زبان من به هنرها کشیده اند
هم پرده نیست با کمی از گوش درد من
دردی که گوش ها ز خبرها کشیده اند
چشمم هنوز منتظر دست های توست
زآن سرمه ها که وقت سحرها کشیده اند
شد سایه ام بلندتر از من به پای نی
چون سایه ها به نور قمرها کشیده اند
معنی، لب حسین کرامت نمود، اگر
از خیزران تلخ شکرها کشیده اند
#محمد_سهرابی
#
🍇@majmaozakerine
#حضرت_زینب
#اسارت
بنا شده که به زخمِ دلم شرر بزنند
خبر رسیده قرار است بی خبر بزنند
از آن قبیله به من صد نفر اشاره کنند
از این قبیله مرا جایِ صد نفر بزنند
چه کوچه هایِ بدی ساختند در کوفه
که راحت است مرا بین هر گذر بزنند
خودت بگو چه کنم بین عده ای اوباش
خودت بگو چه کنم حرف بد اگر بزنند
کمر نمانده برایم ز بس لگد خوردم
ولی قرار شده باز بیشتر بزنند ...
تمام ترس من این است شمر با خولی
مکرراً به زن و بچۀ تو سر بزنند
بزرگ ها که زدند و حسابشان با توست
که گفته است مرا بچه هایِ شر بزنند
حواس من به خدا پرت هیچ کس نشده
نگاه من به سر توست هر قدر بزنند
به ریشه هایِ ستم خطبه ام تیر زده ست
دگر هر آنچه بخواهند پس تبر بزنند ...
سید پوریا هاشمی
@majmaozakerine
4_6026114853188407108.mp3
24.9M
خبرِ عمو اومده؛ نرسیده آب عزیزم…
پسرکِ تشنه لبم؛ لالایی…
بخواب عزیزم…
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
خماری چشمِ تو؛ تیر به قلبِ رنجور میزنه… پسرکم گریه نکن
دلم، داره شور میزنه…
عمو نیومد ز سفر؛ تا که برات آب بیاره
خدا کریمه پسرم… شاید که بارون بباره…
بخند تا که نبینم حالِ بیقراری رو؛ ببین بارونِ چشم از ابرِ نوبهاری رو
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر...
سرمو کنار میبرم برا خنکای لبه؛ که نریزه اشکِ چشام روی ترکای لبه
به بابا میگم بدونه؛ اگه علی شیر نداره…
این آخرین سربازته، درسته شمشیر نداره!
کی گفته غمش آبه؟ از غمِ تو بی تابه…
می دونم روی دستت؛ تیر میاد و می خوابه
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
اگه داری میری سفر؛ قرآن بگیرم رو سرت
تو میری و پشت سرت؛ بارونِ اشکِ مادرت…
تو میری و خیمه میشه؛ برا همه مثِ قفس
نمی مونی… از غمِ تو می مونه تو سینه، نفس
میونِ یه خیمه داره؛ مادری زبون می گیره
دلِ مادری که شکست…
دلِ آسمون، می گیره!
یه مادری، شیش ماهشوُ به روی سینه اش میذاره
بارونه تو ابرِ چشاش؛ یا تو آسمون ستاره…
رقیه شده بیهوش؛ تا بری به آغوشش
بابات گفت که درآره؛ گوشوارش رو از گوشش…
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین