Mirdamad.mp3
3.64M
|⇦•تو زهرایِ پیمبر پروری...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•تو زهرایِ پیمبر پروری...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو زهرایی، تو زهرایِ پیمبر پروری، زهرا
رسول الله را هم مادری، هم دختری، زهرا
نبی را پاره ی تن، روحِ مابینِ دو پهلویی
امیرالمومنین را، رُکن و کُفو و همسری، زهرا
گهی گویم امیرالمؤمنین برتر بود از تو
گهی بینم تو از او در جلالت برتری، زهرا
* امیرالمؤمنین با همه ی جلال و مقامش، با همه عظمتش، وقتی به زهرا می رسید، همون کاری رو میکرد که پیغمبر انجام میداد، با احترام مقابل این خانواده و این خانه می ایستاد...
این روزا سخترین روزای عُمر امیرالمؤمنینِ،علی که گره گشا بود، مشکل گشا بود، علی که کاشفِ الکَربِ رسولِ خدا بود، خودش وقتی غم رو دلش می اومد، دَرِ خانه رو که باز می کرد، وقتی زهرا رو می دید، غم از دلش می رفت، اما این چند وقت زهرا از علی رو می گرفت، کی باورش میشه؟ علی آب شدنِ فاطمه رو میدید با چشمِ خودش...
مرحوم محدثِ قمی این عبارت رو نقل میکنه، میگه: این شبای آخر"صارَتْ کَالخَیال" خیال یعنی شَبَح، چیزی از فاطمه باقی نمونده بود، سلمان میگه: اومدم عیادت سلام کردم، جوابِ فاطمه رو شنیدم اما زهرا رو ندیدم، چیزی ازش باقی نمونده بود...*
تو والفجری، تو والشمسی، تو والعصری، تو واللیلی
تو نوری، هل اَتایی، و الضحایی، کوثری، زهرا
*می دونید چرا به فاطمه میگن زهرا؟ امام صادق فرمود: برای اینکه روزی سه بار مثلِ خورشید بر علی می درخشید...*
نه از مریم، نه از هاجر، نه از حوا، نه از ساره
نه، تو از انبیا، جز احمدِ مُرسل سَری، زهرا
امیدِ رحمة للعالمین، محبوبه ی داور
پناه انبیا در گیر و دارِ محشری، زهرا
*فاطمه هم پناهه علی است و هم پناهه پیغمبرِ، فردای قیامت همه به پیغمبرِ ما پناه می برن، فریاد میزنن: یا رَحمةً لِلعالمین!، روایت میگه: رسول خدا یه طرفِ قیامت می ایسته، فریاد میزنه: " اُمَّتی! اُمَّتی!" ندا بلند میشه: " رَحمَتی، رَحمَتی" همه به این پیامبر رحمت پناه می برن، اما همین پیامبر رحمت صدا میزنه: فاطمه کجاست؟ پیغمبر هم به فاطمه اش پناه میبره، همه ی قیامت زیرِ چادرِ فاطمه جمع میشن، ان شاء الله فردای قیامت صدامون بزنن...
امیرالمؤمنین خودش پناهه همه ی عالمِ، اما میاد تو پناهه فاطمه، پیغمبرخودش پناهه همه اُمَّتِ، اما میاد تو پناهه زهراش، اما بمیرم برا اون زهرایی که پناهه همه ی عالمِ، کی باورش میشد تو خونه اش بی پناه کتک بخوره، بینِ در و دیوار قرار بگیره، پناهش دَرِ سوخته ی خانه بشه...*
غنچه پرپر گشته بود و گُل جدا افتاده بود
پشت در، جانِ علیِ مرتضی افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر در میان خانه در سکوت
کُل قرآن در میان کوچهها افتاده بود
غیر زهرا، غیر محسن، غیر آتش، غیر در
کس نمیداند که پشت در چهها افتاده بود
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*پشت در باباش رو صدا کرد، فضه رو صدا کرد، اما علی رو صدا نکرد، فضه اومد، میگه: تا رسیدم دیدم خانوم پشتِ دَر افتاده، سَرِ بی بی رو بغل کرد، حالتون چطورِ؟ حالِ بچه چطورِ؟ فاطمه یه جمله گفت، صدا زد: فضه! محسنم رو کشتن، بچه ام رو کُشتن، داغش رو به دلم گذاشتن...
ببرمت کربلا، حاج قاسم، شهدا فیض ببره سَرِ این سفره ی روضه، اینجا یه شش ماهه فدایِ امامِ زمانش شد، یه شش ماهه سپرِ بلا شد، کربلا هم یه شش ماهه رو دستِ باباش فدا شد، ای حسین!...
اما یه فرق داشت، اینجا مادر بچه اش رو ندید، اینجا مادر بچه اش رو بغل نکرد، به دنیا نیومده فدا شد، اما کربلا این بچه تو بغلِ مادر بال بال میزد، هی رباب از این خیمه به اون خیمه...علی ندید محسنش رو اما کربلا ابی عبدالله خودش برا بچه اش یه قبری کَند، ای حسین!...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سینه_زنی_دودمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اول فداییِ راهِ ولایت
بین دیوار و در، شد این جنایت
شد کُشته زهرا، اُمِّ ابیها
یا صاحب الزمان! آجرک الله
شَمعِ بَزمِ علی، گردیده خاموش
طفلان از ماتمش، گشتند سیه پوش
از ظلمِ شورا ، شد کُشته زهرا
یا صاحب الزمان! آجرک الله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
ahmadi-shoor.mp3
1.48M
|🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#شور
🎤مداح :کربلایی محمد جواد احمدی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی محمد جواد احمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو عزا بودم
به خدا من دل نگرونِ مرتضی بودم
بی هوا خوردم
اولین سیلی رو من از شعله ها خوردم
آسمون نمی بارید، کوچه ها پر از مه شد
پیش من غرورِ حسن، زیر دست و پا له شد
شعله پا شد از جا و دست به چادرم انداخت
بی حیا طنابش رو، دست شوهرم انداخت
پَره معجرم سوخت، همه پیکرم سوخت
الهی که خیر نبینن، دلِ شوهرم سوخت
شعله ور بودم
میدونستن بی معرفتا پشت در بودم
در خطر بودم
چل تا مردِ بی حیا و یک نفر بودم
خونمو توی شهرم، رو سرم خراب کردن
من رشید بودم اما، پیکرم رو آب کردن
شوهرم رو بردند وخونه ام و بهم ریختن
بالم و شکستند و لونه ام و بهم ریختن
چشام هی می باره، تمومی نداره
چش رو هم میذارم اگه غمِ مُحسنم بذاره
بالمو بستم
دو سه ماهی میشه که دیگه از هم خستم
سینه پر درده
نفس از سینه میره و برنمیگرده
زینبم که بیداره، توی تب که میسوزم
پیرهن حسین و با، آه و گریه میدوزم
میبینم غروبی که، زینبم پریشانه
پیرهن حسینم نیست، روی خاکا عریانه
دیده هام یه دریاست، فکر روز فرداست
کاش نباشم اون لحظه که تنش زیر سُم اسباست
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#یادش_بخیر_خنه_مار_دیه_اشون
#حضرت_زهرا_دلگویه_مازنی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
یادش بخیر خِنه مار دَیّـه اَشون
من شه جان مارقرون
اَمشـو بَیّـه وِنــه شـام غــریبـون
من شه جان مارقرون
بِعیـن زار بنـالیم خواخر، برارون
من شه جان مارقرون
دیگه مار نِدارمی دل بَهییه خون
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه درد نهییه درمون
بَمیرم دل داشته پرخون
آخــر نِهشـتنـه اِمــا مــار داریم
من شه جان مارقرون
مـارِ جـا خِشـیِ روزگــار داریــم
من شه جان مارقرون
نِهشتنـه شـه خِنـه قــرار داریـم
من شه جان مارقرون
مـار ره بـو بَکِشیم وبهـار داریم
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه درد نهییه درمون
بهیرم دل داشته پرخون
مگه مِـه مـار کِـره هـاکـرده آزار
من شه جان مارقرون
وِره بَــزونـه و چِـش بَهییـه تـار
من شه جان مارقرون
بَمیـرم مِـه بـابـا سر زَنّـه دیـوار
من شه جان مارقرون
دیگه بی فـاطمـه وِنــه کاره زار
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه دردنهییه درمون
بمیرم دل داشته پرخون
چِل نفر نامَحرم مه ماریک تنه
من شه جان مارقرون
پِــره چِـشِ پَـلی وِره روشتنــه
من شه جان مارقرون
مِـه مار ره باچَک و لو بَکوشتنه
من شه جان مارقرون
مــردم مــدینـه چـه هِـروشتنـه
من شه جان مارقرون
من شه جان مارقرون
ونه دردنهییه درمون
بمیرم دل داشته پرخون
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»