eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با امام زمان عج گل نرگس فداى خاك پايت رسد به گوش جان امشب صدايت گل نرگس به شام غربت يار فداى گريه و آه ونوايت گل نرگس زداغ ماتم عشق نواى اشك چشم باصفايت گل نرگس اگر چه دل غمينى نظر كن لحظه ‏اى سوى گدايت گل نرگس در اين شام غريبان بگو با ما كمى از غصه هايت گل نرگس به آن پهلو شكسته بگو از لاله ‏هاى كربلايت گل نرگس تو كه صاحب عزايى بيا در مجلس بزم عزايت
۶ آذر ۱۴۰۲
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه  تا وقتی كه كنار ِ من بمونی آرومم فاطمه خانومم نگو می خوای بری تو كه، می دونی مظلومم فاطمه خانومم جارو گرفتی دستت، یه دست به روی ِ پهلوت مگه علی می تونه، برات بسازه تابوت كنار ِ هم بمونیم، قرار ِ مون چی بوده تازه باید بفهمم كه صورتت كبوده *حالا بی بی داره جواب علی رو میده* دمای ِ آخر ِ نگاه، به روز و حالم كن علی حلالم كن پسر عمو قبر ِ منو، مخفی از عالم كن علی حلالم كن ببخش اگه نشد كه، حق ِ تو رو بگیرم نمی تونم سه ماهه،شونه به دست بگیرم وصیت هام و گوش كن، یادت باشه همیشه نیمه شبا حسینم، همیشه تشنه میشه بچه هارو از امشب، دیگه به تو سپردم كفن یه دونه كم بود، هزار دفعه شمردم *حسینم كفن نداره،اما مادر داره* غریبی ِ حسین ِ من، همیشه معلوم ِ حسین چه مظلوم ِ وقتی سرش رو می برند،سرش رو زانوم ِ حسین چه مظلوم ِ *آخرین شب ِ فاطمه است،آخرین شبی است كه داره كنار ِ بچه هاش می خوابه* چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم *یه مرتبه وقتی مادر از خواب بلند شد شروع كرد به كار كردن، نود و پنج روز تو بستر افتاده، همچین كه بی بی شروع كرد آب و جارو كردن، یه مرتبه دیدن بچه ها بلند شدن، زینب یه منظره ای رو دید، بعد از در و دیوار تازه خنده رو لبش اومد، زودی اومد صدا زد: حسن جان،حسین جان،بلند شین ببینید مادر دیگه دست به دیوار نمی گیره، اینقدر این بچه ها خوشحال شدن گفتند: مادر دست ِ شكسته اش بالا اومد. یادت باشه بچه اگر هر جای عالم بهترین غذا رو بخوره عاقبت میگه هیچ دست پختی دست پخت ِ مادرم نمیشه. فرمود:بچه هام چند وقتی است دست پخت من رو نخوردند، تنور رو روشن كن می خوام خمیر درست كنم، تنور رو روشن كرد خودش شروع كرد نون درست كردن، این برا حسنم، این برا حسینم، هی زیر لب می گفت: هیچ مادری طاقت نداره گرسنگی ِ بچه هاش رو ببینه. الهی من بمیرم برا اون دختری كه هی می گفت: بابا من دلم درد میكنه.الهی برات بمیرم مادرجان،خودش خونه رو ، رو به راه كرد،فرمود: می خوام بچه هام رو حمام كنم، موهای ِ زینب رو شونه كرد، هی باهاش حرف می زد، مادر مواظب باش، بعد از من تو خانم ِ خونه ای حواست به بابات باشه، بابات خیلی غریبه، بابات رو جدیداً میدونی غرورش رو شكستن. ان شاء الله هیچ مردی جلو زن و بچه اش غرورش خرد نشه،قربون این ناله هاتون برم امشب تو می تونی خوب برا مادر ما زهرا گریه كنی،اما مادر ما نمی تونست خوب گریه كنه، زندگی ِ رو به راهی داشتم،چشمم زدن، فرمود: می خوام حسن و حسین رو حمام كنم، صدا زد: حسن بیا، دیگه بعد از حادثه ی كوچه با حسن چشم تو چشم نشده بودند، تا حسن و می دید روش رو بر می گردوند، می گفت: من جلو بچه ام كتك خوردم، آب رو ریخت رو سر ِ حسن شروع كرد موهای حسن رو شستن،بدنش رو شستشو داد، لب های حسن رو می بوسید می گفت:مادر قربونت برم، كنایه از اینكه مادر یه روزی این لب ها در اثر زهر سبز میشه، حالا كار ِ حسن تموم شد، حالا نوبت ِ آقای ِ من و توست، گفت: حسین بیا، الهی قربون ِ مظلومییتت برم مادر، همچین كه لباس ِ حسین رو در آورد اول زیر ِ گلوش رو بوسه زد، شروع كرد سینه ی حسین رو بوسیدن، شونه های حسین رو بوسیدن،پهلوی ِ حسین رو بوسیدن، شاید زیر لب هی می گفت:مادر ان شاء الله این سینه ات هیچ وقت سنگین نشه،ان شاء الله هیچ وقت نیزه به پهلوت نخوره مادر، كارهارو كه كرد بچه ها رو فرستاد، گفت: جون دادن ِ مادر نبینند، اومد توی ِ حجره رو به قبله دراز كشید، صدا زد اسماء تا چند لحظه ی دیگه من و صدا كن،اگه دیدی جواب نمی دم زود برو مسجد علی رو با خبر كن، روپوش سفید رو روی صورتش كشید خوابید، چند لحظه ای گذشت اسماء صدا زد : یا فاطمه، دید جواب نمیده، یا بنت محمد ٍ المصطفی، دید جواب نمیده، به سر و وصورتش زد اومد بره مسجد علی رو خبر كنه، دید بچه ها اومدن، خودش رو جمع كرد، صدا زدن بچه ها:اسماء به ما بگو، مادرمون كجاست؟گفتم:بچه ها بیایید برید غذاتون رو بخورید، صدا زد تا به حال كی دیدی ما بی مادر دست تو سفره ببریم، یه وقت تا جنازه رو نشون دادم، بچه ها خودشون رو روی ِ سینه ی مادر ، یكی میگه:مادر من حسنم،یكی میگه:مادر من حسینم، حسین صورت به كف پای مادر، حسن رو سینه ی مادر، می دونی چرا حسن خودش رو روی سینه ی مادر انداخت؟ آخه حسن بعد از كوچه جلوی ِ مادر نیومد،گفت:مادرم جلوم زمین خورده، اما حسین هی می گفت:مادر جواب ِ من و بده، من یه سئوال كنم ازت، مگه میشه آدم مادرشو صدا بزنه،جوابش رو نده؟می دونی زهرا كجا جواب حسین رو داد،هلال میگه آب بردم،تو گودال دیدم شمر داره بیرون میآد،كجا میری؟گفتم: حسین رو می خوام سیراب كنم،گفت:برگرد من حسین رو سیراب كردم، چرا دست و پات میلرزه؟ گفت: رو سینه اش نشسته بودم، خنجرم رو با كینه در آوردم، یه وقت شنیدم از گوشه ی گودال یه صدا میآد،یكی میگه: غریب ِ مادر..حسین...
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من دلخوشی در دنیا ندارم وقتی به خانه زهرا ندارم آه تاب و توانم یار جوانم فاطمه جانم شبها چه دلخون آیم کنارش صورت نهم بر خاک مزارش آه ..... با گریه گویم در باغ و گلشن زیر لحد نیست جای گل من آه .... کسی نداند حال دل من شد کشته یارم در منزل من آه..... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روشنی ی کاشانه ام ای مهربان خانه ام قسم به لاله و یاست زهرا بمان اشکم کند التماست زهرا بمان یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه به سوی تو ای قبله ام دانی چه حالی آمدم زمین خوردم در پیش چشمان همه من علی ام "کلمینی یا فاطمه" یا فاطمه ای جبرئیل را هم سخن آهی بکش حرفی بزن تو هم دگر نمیدهی بر من جواب ای جواب سلام من برخیز از خواب یا فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای یل خیبر شکن ابکنی اباالحسن گریه بر زهرا کن و گریه بر طفلان من ای زحق محروم علی اولین مظلوم علی خانه ات را یا علی آب و جارو کرده ام شستشو با اشک خود زخم پهلو کرده ام ای زحق...... گر دوباره بعد من دشمن آتش آورد تو بمان در خانه و پشت در زینب رود ای زحق..... باغبان شرمنده ام شعله بر گلشن گرفت غنچه ات را ضربه ی میخ در از من گرفت ای زحق محروم.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای نیمه جان تابوت تو در خانه ی من داده خبر از اینکه داری عزم رفتن ببین اشک طفلان مرو فاطمه جان واویلا واویلا زهرا حلالم کن که سختی ها کشیدی نه سال در این خانه روز خوش ندیدی من و چشم گریان مرو فاطمه جان واویلا واویلا دست خزان سیلی به تو زد ای بهارم چون روی نیلی ات سیه شد روزگارم دعا کن دهم جان مرو فاطمه جان واویلا واویلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 🏴 سبک:(یک لحظه تو خیمه گام.....) ✍شاعر:میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شرمنده ام از روی تو از زخم پهلوی تو دست من رسیده به بازوی تو آب می ریزم رو تنت سخته غسل بدنت خون تازه میچکه از پیرهنت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میبندم بند کفن تنها شد ابالحسن این نگاهه آخرین نگاه من دیگه وقت رفتنه این پیکر جان منه آدم از جونش چی جور دل بکنه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میبینم با اشک و آه زیر نور سرد ماه نیمی از رخت کبوده و سیاه رو به خالق میکنم من دارم دق میکنم تو سکوت خونه هق هق میکنم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روضه خونت حسنه زینب بر سر میزنه روی دستای حسینت کفنه با گریه صدات کنم چی جوری رهات کنم تو کفن بشی و من نگات کنم @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
🏴 🏴 🎤مداح :حاج احمد صفاری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مهر من و ماه منی فاطمه سوره طه ی منی فاطمه عصمت حق پاره قلب رسول سرور والای منی فاطمه دختر احمد گل پروردگار زهره زهرا ی منی فاطمه یاس کبود و بضعه مصطفی مامن اخرای منی فاطمه شمع شبستان و گل آروز لولو مهسای منی فاطمه حق حسن، جان حسینت مرو گلشن عقبای منی فاطمه تاج سر خلق دو عالم تویی مهر دل آرای منی فاطمه کوثر حق حضرت خیر النساء ولی اعلای منی فاطمه قامت رعنای تو سر و بهشت شاخه طوبای منی فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 2.mp3
6.3M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج احمد صفاری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باغبان در باغ بودوباغ را آتش زدند باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند آتش افروزان گلچین درحصارشعله ها غنچه را چیدند و گل را هم جدا اتش زدند شدغردب و خیمه‌ها آتش گرفت دامن نو باوه ها آتش گرفت از صدای کودک گمگشته ای خاک دشت کربلا آتش گرفت خیمه نبود این که میسوزد ببین یادربیت خدا آتش گرفت گوئیا زهرا دوباره می دود چادر خیر النساء آتش گرفت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲
روضه حضرت زهرا س اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ شب شهادت بذار یه جور دیگه سلام بدیم السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا شب شهادت اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم ممنونم اگر نروی می میرم اگر بروی شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال علی یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی  *دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی  می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق”‌ِ. علی جان حسینم رو یادت نره ای تشنه لب حسین حسین حسین عشق زینب حسین حسین حسین شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیل‌َ العِدَاء بطَف‌ِّ الْعِرَاق‌ِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا”  ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین
۶ آذر ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ آذر ۱۴۰۲