118.9K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
🏴#زمزمه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
🏴#زمزمه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من دلخوشی در دنیا ندارم
وقتی به خانه زهرا ندارم
آه تاب و توانم یار جوانم فاطمه جانم
شبها چه دلخون آیم کنارش
صورت نهم بر خاک مزارش
آه .....
با گریه گویم در باغ و گلشن
زیر لحد نیست جای گل من
آه ....
کسی نداند حال دل من
شد کشته یارم در منزل من
آه.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
115K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روشنی ی کاشانه ام
ای مهربان خانه ام
قسم به لاله و یاست زهرا بمان
اشکم کند التماست زهرا بمان
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
به سوی تو ای قبله ام
دانی چه حالی آمدم
زمین خوردم در پیش چشمان همه
من علی ام "کلمینی یا فاطمه"
یا فاطمه
ای جبرئیل را هم سخن
آهی بکش حرفی بزن
تو هم دگر نمیدهی بر من جواب
ای جواب سلام من برخیز از خواب
یا فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
87.6K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای یل خیبر شکن ابکنی اباالحسن
گریه بر زهرا کن و گریه بر طفلان من
ای زحق محروم علی
اولین مظلوم علی
خانه ات را یا علی آب و جارو کرده ام
شستشو با اشک خود زخم پهلو کرده ام
ای زحق......
گر دوباره بعد من دشمن آتش آورد
تو بمان در خانه و پشت در زینب رود
ای زحق.....
باغبان شرمنده ام شعله بر گلشن گرفت
غنچه ات را ضربه ی میخ در از من گرفت
ای زحق محروم....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
130.8K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای نیمه جان تابوت تو در خانه ی من
داده خبر از اینکه داری عزم رفتن
ببین اشک طفلان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
زهرا حلالم کن که سختی ها کشیدی
نه سال در این خانه روز خوش ندیدی
من و چشم گریان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
دست خزان سیلی به تو زد ای بهارم
چون روی نیلی ات سیه شد روزگارم
دعا کن دهم جان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
105.8K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🏴سبک:یک لحظه تو خیمه گاه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🏴 سبک:(یک لحظه تو خیمه گام.....)
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شرمنده ام از روی تو
از زخم پهلوی تو
دست من رسیده به بازوی تو
آب می ریزم رو تنت
سخته غسل بدنت
خون تازه میچکه از پیرهنت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میبندم بند کفن
تنها شد ابالحسن
این نگاهه آخرین نگاه من
دیگه وقت رفتنه
این پیکر جان منه
آدم از جونش چی جور دل بکنه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میبینم با اشک و آه
زیر نور سرد ماه
نیمی از رخت کبوده و سیاه
رو به خالق میکنم
من دارم دق میکنم
تو سکوت خونه هق هق میکنم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه خونت حسنه
زینب بر سر میزنه
روی دستای حسینت کفنه
با گریه صدات کنم
چی جوری رهات کنم
تو کفن بشی و من نگات کنم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#مدح
🎤مداح :حاج احمد صفاری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مهر من و ماه منی فاطمه
سوره طه ی منی فاطمه
عصمت حق پاره قلب رسول
سرور والای منی فاطمه
دختر احمد گل پروردگار
زهره زهرا ی منی فاطمه
یاس کبود و بضعه مصطفی
مامن اخرای منی فاطمه
شمع شبستان و گل آروز
لولو مهسای منی فاطمه
حق حسن، جان حسینت مرو
گلشن عقبای منی فاطمه
تاج سر خلق دو عالم تویی
مهر دل آرای منی فاطمه
کوثر حق حضرت خیر النساء
ولی اعلای منی فاطمه
قامت رعنای تو سر و بهشت
شاخه طوبای منی فاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 2.mp3
6.3M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج احمد صفاری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باغبان در باغ بودوباغ را آتش زدند
باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند
آتش افروزان گلچین درحصارشعله ها
غنچه را چیدند و گل را هم جدا اتش زدند
شدغردب و خیمهها آتش گرفت
دامن نو باوه ها آتش گرفت
از صدای کودک گمگشته ای
خاک دشت کربلا آتش گرفت
خیمه نبود این که میسوزد ببین
یادربیت خدا آتش گرفت
گوئیا زهرا دوباره می دود
چادر خیر النساء آتش گرفت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روضه حضرت زهرا س
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ
شب شهادت بذار یه جور دیگه سلام بدیم
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَکْسُورَهِ ضِلْعُهَا، السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا،السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا
شب شهادت اگه شبش نبود نمی گفتم همین الان،وای مادرم،وای مادرم
ممنونم اگر نروی
می میرم اگر بروی
شب شهادت بی بی جانمون حضرت زهراست، امشب همه ی جلسه از ابتداش یا زبانحال علی یا زبانحال فاطمه است.جای ِ دیگه هم نمیریم، امشب یا علی گریه می کنه زهرا حرف میزنه، یا زهراخمیده ی سر بلندی، وقتی می بینم می خندی
ولی می دونم سه ماهه،سرت رو از درد می بندی
می خوام بگم پیشم بمونی،ولی می دونم نمیتونی
برو ولی تو با فراقت، دل ِ علی رو می سوزونی
*دید حال ِ علی منقلب ِ،گفت: آقاجان،قربونت برم بذار من یه ذره باهات حرف بزنم.”امشب روضه ی من روضه ی نگرانیهای یه مادر ِ دم ِ رفتن ِ، امشب می دونی مادر ما نگرون چی بود؟ هر مادری می خواد بره نگرانه،یه نگرانی برا خودش داشت، چند روز ِ پیش این نگرانی رفع شد، تا نگاهش به تابوت افتاد یه لبخند زد، خیالم راحت شد حجم بدنم رو کسی نمی بینه، دیگه نگران نیستم خدا رو شکر.دیگه نگران چی بود؟امشب به خاطر بی بی یه قدم بگذار، وسط روضه باید پند بگیری، باید درس بگیری، چه اتفاقی می افته شب شهادت امیرالمؤمنین می فرمایند:فاطمه دیگه نگران چی هستی؟ علی جان، بچه هامو می بینم دارم اشک می ریزم،علی جان نگران گهنکارای امتم هستم،از خدا خواستم: “یَغْفِرُ لِعُصَاهِ اُمَّتی” فاطمه شب شهادت میگه:خدایا به حق اشک چشم بچه هام گنهکاران امت ِ من رو ببخش،دست ِ اونها خالی ِ. حالا من امشب قول بدم بگم مادر نگران نباش،دیگه قول میدم سمت گناه نرم، مادر نگران ِ من و تو بوده دم آخر.دیگه نگران چی بود؟روایت میگه:نگران ِ علی بود،یه نگاه کرد مولا دید بی بی به پهنای صورت داره اشک می ریزه، علی جان: “أَبْکِی لِمَا تَلْقَی بَعْدِی” علی جان نگرانم بعد از من با تو چه می کنند. تو دیگه یار نداری،طرفدار نداری.نگران بچه هاش هم بود،یه نگاه به علی کرد،صدا زد:علی جان،“أَبکنِی وَأَبک لیتَامی” علی برا من و یتیم هام گریه کن، “وَلاتَنْس ِقَتیلَ العِدَاء بطَفِّ الْعِرَاق”ِ. علی جان حسینم رو یادت نره
ای تشنه لب حسین حسین حسین
عشق زینب حسین حسین حسین
شب شهادت، بی بی ِ ما به امیرالمؤمنین گفت: وَلاتَنْس ِقَتیلَ العِدَاء بطَفِّ الْعِرَاقِ. بیا من و تو هم یه عهد ببندیم،همه دستاشون رو بدهند به هم، بیایید همه با هم یه قولی به بی بی بدهیم،دست هم رو می گیریم،یه عهد می بندیم، مادر جان، ما هم امشب عهد می بندیم حسینت رو فراموش نمی کنیم،بلند بگو: حسین….” ابد والله یا زهراء ما ننسی حسینا” ماهم حسینت رو فراموش نمی کنیم، نه فقط من و تو، خود اهلبیت هم حسین رو فراموش نکردند،زهرا با روضه ی حسین جون داد،پیغمبر هم با روضه ی حسین جون داد، دم آخر ابی عبدالله رو سینه اش بود جون داد،امیرالمومنین هم شام بیست و یکم با حسین جون داد، امام حسن هم “ لا یوم کیومک یا اباعبدالله” گفت.امام سجاد،امام باقر،امام کاظم،امشب ببرمت حرم ِ امام رضا،روزی ِ امشب ِ مارو امام رضا بده. آقا جان شما همه رو بردی کربلا،صدا زد:” إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” چرا میگم امام رضا؟ می خوام امشب پاک پاک بری بیرون،چرا “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ” فرمود: “فَإِنَّ الْبُکَاءَ عَلَیْهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.” امام رضا راه رو به من و تو نشون داده،نسخه رو امام رضا پیچیده، که گناه داری،روسیاهی،” ذُّنُوبَ الْعِظَامَ”راه پاک شدنش فقط گریه برای حسین ِ،چشم آقا،چشم،جون بخواه. کجا بریم گریه کنیم؟خودت روضه بخون یا امام رضا، خود ِ امام رضا روضه خونده،چی روضه ای خونده؟ “فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ”. مثل مذبوح سر ِ حسین مارو بریدند،حسین…. من از امام رضا عذر میخوام،آقا شما گفتید،مگر نه من جرأت نمی کردم،بابا مذبوح تکلیفش معلوم ِ، روضه ی من یه شباهت ِ،یه فرق ِ،آدم رو میکشه،شباهت اینه:ما رسم داریم،یه قربونی رو بخوان ذبح کنند،همه دورش حلقه می زنند،همه خوشحالند، هر کی میگه:یه سهمی از این قربانی مال منه،کربلا دور ِ حسین حلقه زدند، اخنس گفت:عمامه اش مال من، خولی گفت:سربریده اش مال من، یکی گفت:انگشترش مال من، یکی گفت:پیراهنش مال من
این ها شباهت بود، حالا فرقش رو گوش بده:ما رسم داریم،قربانی رو بخوان ذبح کنند،آبش میدن،آبم نخوره لب هاش رو به زور خیس می کنند، رو به قبله اش می کنند،آخ بمیرم برات:“السلام علیک مذبوح من القفا” حسین
📋 فاطمه جان ببین، این اشک و شیون و
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمه جان ببین، این اشک و شیونو
نخون امید من، دعای رفتن و
بیطاقتن آخه ،حسین و زینبت
حسن با اشک بیصداش، که میکُشه من و
بمون، بهار خونهی علی
بمون، قرار خونهی علی
بمون، دوباره خونهی علی
ببینه خندهت و
ببین چه زود رسید، شب غم و عزا
ببین چه زود گذشت، روزای خوب ما
هیچی توو زندگی، نخواستی از علی
ولی حالا با خواهشت، میسوزه مرتضی
چرا، ای مهربون من؟
چرا، حالا تابوت میخوای از مرتضی ؟
بیا، یه رحمی کن به حال ما
به حال بچه ها
اگه میخوای بری برو ولی
یه نگاه به حسن بنداز و برو...
ببین بچهم داره پیر میشه
پنج شیش سالهم موهاش داره سفید میشه
خورشید خونهم و، شبونه میبرن
تموم هستیم و، روو شونه میبرن
با تو بهار اومد، به خونهی علی
دارن بهار خونهم و، از خونه میبرن
نرو! امید من بهار من
نرو! آرامش و قرار من
نرو! بازم بمون کنار من
دارو ندار من...
غمش آتیش زده، همه وجودم و
به کی بگم غمه، یاسه کبودم و
بهار خونهمه، قرار خونهمه
آخه چطور کفن کنم، بود و نبودم و
پاشو! پناه من توو کوچهها
پاشو! افتاده از پا مرتضی
پاشو! بدون من میری کجا
عزیز مصطفی!
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_مهدوی_فاطمی9
شعر 9
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام باقر علیه السلام فرمودند:
لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً
صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است.
(کتاب الغیبه نعمانی)
پر از شکایتم از روز های تکراری
چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری
چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی
چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری
بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست
بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری
چگونه زنده بماند کسی که می داند
تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری
چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است
هنوز یوسف ِزهرا چه بی خریداری
هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی
کسی برای نجاتت نمی کند کاری
شنیده ای همه دم درد شیعه را اما
چقدر حرف نگفته به سینه ات داری
برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید
تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری
حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه
چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری
هزار سال گذشت و هنوز منتظری
نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری
هزار سال، هوای دلت شده ابری
به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری
چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها
برای مادر خود روز وشب عزاداری
میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد
به سینه رفت بدون اجازه مسماری
همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست
تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری
چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر
کنار مادر خود در میان اشراری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)