✅ امام صادق (علیه السلام)
🔻محمد علی بیابانی
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال كذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
#امام_صادق علیه السلام
#محمد_علی_بیابانی
✅شعر شهادت حضرت صادق (علیه السلام)
🔻مهدی رحیمی (زمستان)
به شکّ فقه یقین شد امام جعفرصادق
ثمن صدیق وثمین شد امام جعفرصادق
پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفرصادق
به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم
به روز فقه چنین شد امام جعفرصادق
نشست دروسط منبر سَلونی و اینسان
بر آن رکاب نگین شد امام جعفرصادق
شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه
خودش بهشت برین شد امام جعفرصادق
شکست پشت درآنجا بجای حضرت زهرا
خمید وجایگزین شد امام جعفرصادق
شد افتخار برایش که در مصائب مادر
به او شبیهترین شد امام جعفرصادق
میان معرکه چون شد نگاه شیخالائمه؟
که صورتش پر چین شد امام جعفرصادق
بهگریه گشت بدنبال گوشوارهء مادر
همینکه نقش زمین شد امام جعفرصادق
#مهدی_رحیمی (زمستان)
#امام_صادق علیهالسلام
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
739.8K
✅ نوحه سنتی شهادت امام صادق (ع)
➕ صوت سبک
🔻 شاعر: مرحوم حاج اکبر ناظم
1⃣ بند اول
الیوم یومالعزا چون روز عاشور
خیل ملک حزین از جور منصور
شد کشته صادق
نشرالحقائق
یا صاحبالزمان آجرکالله
2⃣ بند دوم
شمس آل عبا گردیده خاموش
یثرب از ماتمش گشته سیهپوش
گردیده محشر
از داغ جعفر
یا صاحبالزمان آجرکالله
3⃣ بند سوم
یومالعاشورای سبط رسول است
قتل شیرازهء فقه و اصول است
شد کشته صادق
قرآن ناطق
یا صاحبالزمان آجرکالله
#اکبر_ناظم #سنتی
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
873.6K
✅ نوحه شهادت جعفربنمحمد (س)
➕ صوت سبک
🔻 شاعر: سعید نسیمی
1⃣ بند اول
امام ما/ میزند شرر به دل غربتت
سلام ما/ بر تو و غريبی تربتت
يا مولا/ كشتهء زهر جفا
يا مولا/ خونجگر از غصهها
يا مولا/ صادق آلعبا
2⃣ بند دوم
گرچه شرر/ كشد از خانهء من زبانه
فتادهام/ ياد ياس و ضرب تازيانه
واويلا/ زادهء خيرالنسا
واويلا/ در ميان كوچهها
واويلا/ پابرهنه بیعبا
3⃣ بند سوم
دعای تو/ شامل زائر قبر حسين
سفارشت/ همهجا اشك روان ازدوعين
واويلا/ بر شهيد كربلا
واويلا/ بر ذبيح من قفا
واويلا/ بر سر عطشان جدا
#سعید_نسیمی
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
938.8K
✅ نوحه شهادت امام صادق (ع)
➕ صوت سبک
🔻 شاعر: سعید نسیمی
1⃣ بند اول
به یاد قبر بیچراغ تو/ ضریح قلب ما عزاداره
از روزی که بقیعتو دیدم/ چشام بارون غصه میباره
قلب بیقرار ما رواق تو
اشک جاریمون شده چراغ تو
صحن سینهمون اسیر داغ تو
مولانا یا صادق آل عبا (3)
2⃣ بند دوم
دوباره دود و آتش کینه/ دوباره یک امام بییاور
دوباره قصهء درودیوار/ دوباره نالههای ای مادر
دست بسته بیعمامه و عبا
در کوچه دوانده حجت خدا
پشت مرکبش ربیع بیحیا
مولانا یا صادق آل عبا (3)
3⃣ بند سوم
بانی روضههای عاشورا/ برای کربلا شدی بیتاب
که جد تو با لبای تشنه/ کشته شده بین دو نهر آب
خاک صحرا کفن حسین ما
تشییع تن ذبیح من قفا
زیر مرکبا و روی نیزهها
مولانا یا صادق آل عبا (3)
#سعید_نسیمی
#شهادت_امام_صادق_علیهالسلام
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند
من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم
آدم عاقل ولی اول تفکّر می کند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم ...
... روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوع برخوردش تحیّر می کند
سنگ دل هستم ، ولی دارد نگاه رحمتش ...
... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند
نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد
از غلام مادرش آقا تشکر می کند
سینه ام می سوزد این ایام تا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصور می کند
مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی
بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب سوم محرم ۱۴۰۲ #حاج_محمود_کریمی #التماس _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
🏴🏴🏴👆👆👆
بارگذاری مجلس شب چهارم محرم ۱۴۰۲
#حاج_محمود_کریمی
#التماس _دعا
⬇️⬇️⬇️⬇️
#روضه از #حاج_محمود_كريمى
#شب_چهارم_محرم_۱۴۰۲
#خیمة_العباس "علیهالسلام"
#حضرت_زینب (س)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
خانهای غرق نور میبینم
غم گرفتند اهل این خانه
اتّفاقی مهیب رخ داده
چند روزی است در همین خانه
ردّ خون است جایجای زمین
ردّ میخ است بر روی دیوار
این سیاهی، سیاهی دود است
خانه آتش گرفته است انگار
مرد خانه، نشسته گوشهای و
چادری را گرفته در دستش
چادری رنگ خون و خاکستر
مرد را خسته کرده از هستش
ماجرا، ماجرای ناموس و
همهی اهل خانه، غم دارند
بین بستر، نشسته خوابیده
چشمهایش ولی ورم دارند
موقع باز کردن چشمش
زخم ابرو اذیتش میکرد
لحظههای نفسنفس زدنش
درد پهلو اذیتش میکرد
خیلی آرام زد صدا و گفت:
دخترم با تو صحبتی دارم
رازهایی است در دلم باید
با تو گویم؛ وصیتی دارم
اوّلاً دخترم به چادر من
پاک کن دیدهی ترت، زینب
زخمهایی که خوردهام، کاری است
ماندنی نیست مادرت زینب
چند سالی که بگذرد مادر
فرق قرآن، شکاف خواهد خورد
سر بابات میشود پر خون
اصل ایمان، شکاف خواهد خورد
چند سالی پس از غم پدرت
میرسد نوبت حسن، زینب
جگر پاره، تیر بر تابوت
مُیکشد غربت حسن، زینب
وای از غصّهی حسینم؛ وای!
بیکس و بیپناه میماند
تشنه، زخمی، غریب، بییاور
پسرم بیسپاه میماند
زینب! آنروز باش یاور او
خواهری کن خودت برای حسین
گلویش را ببوس وقت وداع
مادری کن فقط برای حسین
زینبم! اهل آسمان آنروز
همگی کشتهمردهی عشقند
زینب! آنروز دو پسر داری
دو گلت سرسپردهی عشقند
اهل بیت رسول در بندِ
فتنههای نفاق افتادند
چند سالی گذشت و آن اسرار
یکبهیک اتفاق افتادند
عاقبت روز واقعه که رسید
نوبت مادریِ خواهر شد
دید با چشم خویش غربت را
هرچه که گفته بود مادر، شد
شاه بییار، نالهای سر داد
رعد هل مِن معین او پیچید
زینب از لابهلای خیمهی خود
اشک بر چشم، ماجرا را دید
دختر مرتضیست، حیدری است
گفت: امروز عید قربان است
پسرانم فدای دخترکت
وقت رفتن بهسوی میدان است
گفتی ای شاه! ارتش تو منم
ابر فیضی و بارش تو منم
تیغ در حال چرخش تو منم
خواهرم پس بلاکش تو منم
ای محاسن سپید خستهی من
با توام یار دلشکستهی من
بعد اکبر، توان نداری که
نیمهجانی و جان نداری که
غیر اشک روان نداری که
لشگری بینمان نداری که
بچّههایم فدای اکبر تو
پیشمرگ علی اصغر تو
ما که پنجاه سال غم دیدیم
کوچه و میخ و قدّ خم دیدیم
فرق بشکسته از ستم دیدیم
جگر پارهپاره هم دیدیم
جان زهرا، تو را به این قرآن
سهم من را بده در این میدان
پارههای تنم فدای تنت
بهفدای نخی ز پیرهنت
هر دو قربان خشکی دهنت
جانشان نذر جسم بیکفنت
پیش تو بلکه رو سفید شوم
بایدم مادر شهید شوم
من به جان میخرم اسارت را
میروم مجلس جسارت را
شاکرم لحظههای غارت را
بر لبم دارم این عبارت را
دخلت زینب علی بن زیاد
ای برادر! سرت سلامت باد
پسران علی، همه علیاند
نیست دشمن به چشمشان عددی
خون زینب درون رگهاشان
دم گرفتند یاعلی مددی
سر سردارها زمین افتاد
با رجزهای ذوالفقاریشان
مادر از خیمه داشت حظ میکرد
با تماشای جاننثاریشان
دوره کردند دو برادر را
بینشان تا که فاصله افتاد
سر سرنیزهها فرود آمد
کار هم دست حرمله افتاد
دم مغرب، حسین در گودال
شمر آمد نشست روی تنش
زینب از روی تل تماشا کرد
که کسی پا گذاشت بر دهنش
خواهرش روی تل زینبیه
ضجّههای خداخدا میزد
شاه زخمی، به زیر دستوپا
داشت لبتشنه دستوپا میزد
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدند زینب را
هرچه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین