📖 تقویم شیعه🥀
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Monday - 22 July 2024
قمری: الإثنين، 16 محرم 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهالسلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️9 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️19 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️34 روز تا اربعین حسینی
▪️42 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهالسلام
▪️44 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🥀
#حسین_جان 🌷
خیر یعنی #در_جوانی رفته باشی #کربلا
رحم کن بر من #برات_کربلا گم کرده ام
#ڪربلا_پاے_پیاده💔
#۳۴_روز تا #اربعین🥀
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_زمان_محرم_دهه دوم
▪️زمزمه مناجات امام زمان و گریز به کوفه وزندان
#گوشواره👇
ماه شبم کجایی
میشه یه شب بیایی...
بازم شدم هوایی
آقامیشه بیایی
روزوشب ازتومیگم
حبیب من کجایی
همیشه در ملالم
درپی ،اون وصالم
از سر جود و رحمت
نمانظر به حالم
نور سرای زهرا
ببین در انتظارم
درهمه ی عمر،واست
عمریه بیقرارم
همیشه زا رو خسته
دلم میشه شکسته
گدای کوی شما
به شوق تو نشسته
بیامرا صدا کن
ازاین بلا رهاکن
ای مهربان عالم
یه شب منو دعا کن
بیابرم حبیبم
تویی فقط، طبیبم
مهدی بدون عشقت
همیشه من غریبم
محرم حسین شد
میشم گدا برایت
نوردوچشم حیدر
داره دلم هوایت
میگن چه با صفایی
امیدآشنایی
شب عزا ی هفتم
منتظرم بیایی
امید عالمینی
فقط تو نور عینی
تا دم ،وقت ظهور
گریه کن حسینی
برات به تابم و تب
رسیده جانم برلب
به یادتم عزیزم
غم حسین و زینب
نور سرای زهرا
ببین چنین نوایم
دوباره مهدی امشب
من یاد کربلایم
دوباره یاد بزم
عزای دلبرم من
چون عمه ات ،به یاد
صد پاره پیکرم من
دوباره من، به یاد
اسارت وسرم من
اسارت کوفه و
بریده حنجرم من
دوباره،دست بسته
غربت نمودم احساس
افتاده ام به یاد
نیزه وراس عباس
یابن الحسن به یاد
عمه وکوفه ام من
مجلس این زیاد
گریه ی کوچه ام من
دربزم ابن زیاد
حرمت دریده دشمن
باچوب خیزرانش
برسر،دمیده دشمن
هفت روزه عمه جانت
افتاده کنج زندان
به پیش چشم جدت
شدقامت اوکمان
بر کودکان خسته
درکوفه شدجسارت
میرفت عمه جانت
آقای من اسارت
#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#شب هفت سیدالشهدا
#دهه دوم محرم
#شعر_و_سبک_مداحی
#اشعار_اسارت
میان کوفه و زاری! خدا مرا بکشد
بگوهوای که داری؟ خدا مرا بکشد
دوباره گوشه ی زندان نموده ای منزل؟
مگر که خانه نداری؟ خدا مرا بکشد
میان اینهمه نامحرمان ،چراهستی
ز دیدنم چه فراری... خدا مرا بکشد
اگر به مجلس مرجانه،زینبت آمد
دلیل آن تویی آری، خدا مرا بکشد
به شام و کوفه کسی با سر حسینت گفت:
چرا به نیزه سواری؟ خدا مرا بکشد
تورا به بزم شراب و میان تشت طلا
سر بریده ی قاری، خدا مرا بکشد
دوباره سوز صدای غریب ازکوفه است
صدای قاری شیب الخضیب ازکوفه است
#ارمین غلامی_مجنون
#کوفه_مجلس ابن مرجانه_
#اشعار_اسارت
#محرم۱۴۰۳
#ماه_محرم
ازغم دوست دگر،پاره جگر ریخته است
ازفراقش ،به بره کوفه ؛ گهر ریخته است
کوفه ومجلس مرجانه،وزندان بلا
یک نظر نیست که هر گوشه نظر ریخته است
مردم کوفه ،نی،دف وسره چنگ زدند
تنی این سو، بدنی سوی دگر ریخته است
همه سرها به سنان، قسمت دیگر سر تیر
چند قسم دگرش روی سپر ریخته است
قد و قامت همه سروست چنین افتاده
وای بر ساقه ی آن چند تبر ریخته است
کوفیان چیدن آن روی عبا را دیدند
اشک داغ است که از خون بصر ریخته است
آه ِزینب طرفی، خنده ی خولی طرفی
سوختم بس که در این کوفه شرر ریخته است
#شاعر.آرمین غلامی_مجنون
#دو_خط_روضه
#اشعار_حسینی
#محرم۱۴۰۳
#ماه_محرم
#دهه دوم
آه ، ای حضرت معشوق بیا،درکوفه
تنت افتاده، سرت رفته کجا ،درکوفه
وای من خاک نشد ازچه تنت ،حضرت عشق
خاک آلود تنت گشته رها ،درکوفه
کربلا دور تو شمشیر و سنان بودحسین
وای گودال تو شد کوه منا درکوفه
به سخاوت پدرت بود که شدشهره به شهر
از لباست نگذشتند چرا درکوفه
چادر سوخته ای بودهمه هستی من
تاکشم بر تن تو جای عبا درکوفه
نه تورا جمعه که ، نه ،روز دوشنبه کشتند
قاتل مادرمان کشت تو را درکوفه
نیزه بنشست به هرجای تنت درگودال
جایی ازبوسه نداری به خدا درکوفه
پاره پاره شدی و بعد از آن ذبح شدی
قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا درکوفه
غم انگشتریت را نخورم،بین گذر
وای انگشت تو افتاده کجا درکوفه
یاد داری که فقط با تو سفر می رفتم
شمر گردیده جلوداربیا درکوفه
کعب نی خورده ام ازدست حرامی همه شب
شده ام کوه غم وآه و بلا درکوفه
آیه ای از سرنی،بهرتسلا توبخوان
نشود خواهرت انگشتنما درکوفه
#شاعر.آرمین غلامی_مجنون
🏴 اشعار #اسارت
==========================
#حضرت_زینب
وای از حالت زینب،دل پیغمبر سوخت
کنج زندان بلابود، دل حیدر سوخت
به تماشای اسیران نه فقط معجرها
بین این شهر به تاراج،دل خواهر سوخت
وسط کوچه وبازار دل زینب بود
یاد ضرب لگدوسوختن مادر سوخت
ابن مرجانه ،سریاربه قصرش زده بود
تو نبودی کمکم، روی سرم معجر سوخت
از غم رفتن زینب به دره قصر زیاد
نیمهشب بود چنین، کنج تنور آن سر سوخت
دخت حیدر،وسط کوفه،اسیراست است
شهر آرام شد اما دل یک خواهرسوخت
به سرقصر زیاداست،سری چون خورشید
ناله زد از جگر ویاد تنی بی سرسوخت
🔸شاعر:
#آرمین_ غلامی_ مجنون
🏴 اشعار اسارت
========================
#امام_حسین #
برسر ناقه سوارو آسمان را تار دید
خونپیشانی زینب برسرمحمل چکید
این اسارت زخمکاری بود آمدبر دلش
کوفه وزندان کوفه، بر اسیرانت رسید
نیزه این قدِ کمان را قدکمانیتر کند
دراسارت زینبت، داغ برادر هم چشید
دراسارت زخم از زخم جگر پیشی گرفت
روی ناقه لحظه آخر چو بسمل میپرید
بین بازاراست زینب،میدوید اما چهسود
شمر ملعون زودتر از کوفه بر زینب رسید
شمرملعون آمده، نه، احتمالا مست بود
وای من دربین کوفه،ناله زینب شنید
پیکر ت را پشت و رو کرد، وای درگودال خون
دراسارت هستم و احساس زینب را برید
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون
شور، دنیای منه.mp3
6.82M
📌#شور #شور_احساسی
📌#امام_حسین #محرم
📌کربلایی حسن#عطایی
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
شاید ازم بپرسن این روزا هنوز دوسش داری
چی گرفتی از این سینه زدن از این عزاداری
آخه روضه میری تو این گرفتاری
اره دوسش دارم مثل قدیما
اره غلامشم برا همیشه
بگو که زندگی بدون این عشق
مگه زندگی میشه
دنیایه منه
امام حسین بزرگتر از دردای منه
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
مگه امام حسینو دوست داریم برای دنیامون
مگه روضه میایم فقط برا دوایه دردامون
خیلی وقته حسین رفیقه باهامون
اگه رفیقونه که تا دم مرگ
میگرده که صبح و شب دور و وره تو
یکیو میشناسم که بعد مرگم میشه همسفر تو
دنیایه منه
امام حسین همسفر فردای منه
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
آخه کجای دنیا رو برم دردم دوا میشه
بگو که آدم از اینهمه غم مگه رها میشه
شدنیه فقط با کربلا میشه
شبای اربعین میفهمی این عشق
برای هر مریض مثل طبیبه
ذکر حسین برابره با صدها، ذکر امن یجیبه
دنیای منه، دنیای منه
زیارتش بزرگترین رویای منه
◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️
گلهای پرپرم کو
حسین برادرم کو
شهید بی سرم کو
حسین برادرم کو؟
ای خاک گشته گلگون
سرو صنوبرم کو
من آمدم بگوئید
آن یاس پرپرم کو؟
من زینب حزینم
دل خسته و غمینم
تنها چه سازم اینجا
یاران برادرم کو؟
ای وادی شفق گون
می پرسم از تو اکنون
شمشاد غرق در خون
یعنی که اکبرم کو؟
مشک و علم فتاده
برخاک و روبرویم
سقای تشنه کامان
نخل تناورم کو؟
از پشت پرده غم
بانگ رباب برخواست
ای مهد خالی از غم
ششماهه اصغرم کو
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه #واحد
#حضرت_زینب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
برادر رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم
به دل داغ پیمبر را تو هم دیدی منم دیدم
زبعد داغ جانسوز پیمبر نیلی از سیلی
رخ زیبای مادر را تو هم دیدی منم دیدم
چو مادر بود پشت در تو هم بودی منم بودم
فشار ضربت در را تو هم دیدی منم دیدم
ز تیغ زاده ملجم به خون آغشته در بستر
سر ساقی کوثر را تو هم دیدی منم دیدم
حسن را پاره پاره شد جگر از سوده الله
رخ سبز برادر را تو هم دیدی منم دیدم
در این سحرای ماتم خیز و عالم سوز در یک روز
شکوفه نخل باور را تو هم دیدی منم دیدم
الا ای باغبان باغ از باد خزان پرپر
گل و سرو سنوبر را توهم دیدی منم دیدم
تو خواندی سوره انا فتحنا را منم خواندم
تن گلگون اکبر را تو هم دیدی منم دیدم
کنار نعش قاسم گریه ها کردی منم کردم
شکسته لعل و گوهر را تو همدیدی منم دیدم
کنار علقمه لب تشنه غلطان در میان خون
اگر جسم برادر را تو هم دیدی منم دیدم
ز تیغ حرمله ای زینت دوش نبی از کین
دریده حلق اصغررا تو هم دیدی منم دیدم
ولی اینک میان ما و تو فرغی است در سودا
وگرنه رنج بی حد را تو هم دیدی منم دیدم
به سودای تو سر را میزنم بر چوبه محمل
که گویی غرق خون سر را تو هم دیدی منم دیدم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
261.4K
#زمینه #واحد
#حضرت_زینب_س
#اربعین
🎤کربلایی یاسین قنبری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نام مداح حذف نشود ❌
#زمینه #واحد
#حضرت_زینب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖
دلِ سوختهدلها، بُوَد محفل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همان داغ برادر، بود قاتل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل
نگاهی به حسینش، نگاهی سوی قاتل
کند گریه به زخمِ، سرش، چوبۀ محمل
که از خون جبین، سرخ، شده محمل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خمیده
به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پریده
شرارش به دل زار، سرشکش به دو دیده
بوَد از همه عالم، فزون، مشکل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
فلک محو کمالش، ملک مات جمالش
شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش
کند تا به سر نی، تماشای هلالش
چرا اشک دو دیده، شده حایل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
همه زندگیش بود، غم و رنج و مصیبت
شده ظلم و ستمها، به او جای مودّت
گمانم که ز آغاز، در این عالم خلقت
به خون دل زهرا، سرشته گِل زینب
امان از دل زینب امان از دل زینب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
در غم قتل علی ناله چو سر داد حسین
قدسیان را ز غم خویش خبر داد حسین
آمد از خیمه گه و در بر اکبر بنشست
بوسه ها بر رخ خونین پسر داد حسین
گفت ای لاله با غم ز چه پرپر شده ای
غسل ش از آب رخ و خون جگر داد حسین
آسمان خم شد و چشمان ملک خون بارید
مشتی از خاک چو بر سینه و سر داد حسین
آنچنان ناله به ناکامی اکبر بنمود
که دعا را ره ترتیب اثر داد حسین
قامت صبر نشد خم چو کمان گشت قدش
درس عبرت به قضا و به قدر داد حسین
تا که لب بر لب عطشان علی می سایید
عشق را عاطفه را شور دگر داد حسین
راس خونین علی را چو به دامن بگرفت
ماه را در حرم مهر مقر داد حسین
گفت تسلیم و رضایم به رضایت ای دوست
درس آزادگی آنجا به بشر داد حسین
گفت با خیل جوانان که به یاری آیند
هان که جان از غم هجران پسر داد حسین
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هفت روز است بی تو گریانم
هفت روز است که پریشانم
هفت روز است که پدر جانم
بی تو آواره بیابانم
خوب شد رفتی و ندیدی که
دخترت بین کوچه ها گم بود
خوب شد رفتی و ندیدی که
عمه این هفته بین مردم بود
هفته نه هفت سال بی پدری
هفته نه هفت سال خونجگری
هفته ای که هزار سال گذشت
بین بازار ها به دربه دری
هفت شب بوسه ام ندادی تو
تن به سم ستور دادی تو
ای سر غرق خون لب پر خون
چقدر از سرم زیادی تو
#امیرفرخنده
#روضه
#محرم_۱۴۰۳
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#دلم_امشب_هوای_کربلا_کرد
#همان_زینب
#امام_حسین_ع
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
دلـم امشـب هـوای کـربلا کـرد
حسین مارابه عشقش مبتلا کرد
خدابسکه حسین رادوست دارد
به هردل قبر شش گوشه بنا کرد
فدای آن غریب و تشنه کامی
که بهر سر فـرازی سر فدا کرد
حسین داریم چه غم داریم در عالم
حسین داریم چه کم داریم در عالم
الهـی بـاالحسین و جـان زینب
عنـایت کـن شـوم قـربان زینب
حسین و زینبش دو بال عشقند
کبوترهای خـوش اقبال عشقند
هر آنکس رو بـه درگاهش نهاده
هرآنچه ازحسین میخواست داده
حسین درگاه او درگاه عشق است
حسینیه ی او بنـگاه عشـق است
دوباره مـرغ جـان از تـن رها شد
بشــوقی راهـی کـرب وبـلا شـد
الهــی کـــربـلا تــا بـر لب آمـد
مــرا یــاد حسیـن و زینـب آمـد
همان زینب که درهیبت چومولاست
همان زینب که درعفت چو زهراست
همان زینب که درکوفه و درشام
غـریبـیِ حسین را کـرده اعـلام
همـان زینب کـه فـرمود کربلا را
نـدیـده بـوده ام «الا جمـیلا»
همـانکه دختـر بـانوی آب است
بـه کـام او زبـان بـوتـراب است
همـان زینب کـه وقت پاسداری
مُریدعفت وحُجب وحجاب است
همان زینب که دشمن شداسیرش
ولی داغ حسین جان کرده پیرش
همان زینب کـه کار خواهری کرد
و در حـق حسینش مـادری کـرد
همان زینب که قلبش پُر اِلَـم شد
قدش از بــار درد و غصه خم شد
همان زینب کـه تـا شد چار ساله
ز داغ مـــادرش زد آه و نـــالـه
همان زینب که تا حیدر کفن شد
اســیر داغ جـانسوز حسـن شد
همانکه پنـج تـن را نـورعین بـود
تمام دلخوشی هایش حسین بود
همانـکه عاقبت داغ حسین دیـد
و در دست خزان بـاغ حسین دید
همــان زینـب کـه از داغ بـرادر
بـه سر زد سینه زد نــالید یکسر
ز مقتل ذوالجناح تـا که خبر بُرد
همانجا بـود زینب زین خبر مُرد
عـزیـز مـادرش را دیـد بـر نی
همان سر که ز هم پاشید بر نی
چــه آمـد بـر سـر زینب خـدایا
رسیده جـان او بـر لـب خـدایـا
بــرادر را بـه زیــر خیــزران دیـد
حسین رابی کس وخونین دهان دید
همـان زینب کـه از ظلـم زمـانه
بــه تــن دارد نشـان تـازیـانه
همانکه در بـلا یـار حسین شد
پس ازعباس علمدارحسین شد
همان زینب که از داغ سه ساله
شده خورد و خوراکش آه و ناله
همانکه صبرش عـالم گیرگشته
و از داغ حسینش پیر گشته
به سودای حسین منزل به منزل
سر خود را زده بـر چوب محمل
پـس از کرب وبلا بـا ناله و درد
زهجران حسین خویش دق کرد
گـل عمـرش دگـر از غصه پـژمرد
سرانجام از غم و داغ حسین مُرد
سخن هرجا ز زینب گفت«مداح»
چه جانسوزوغم افزا بود وجانگاه
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
#حضرت_زینب
کیست زینب فخر اولاد رسول
کیست او شاگرد زهرای بتول
کیست زینب زن ولی مرد جهاد
سرشکستن را به ما او یاد داد
کیست زینب حفظ مکتب کار او
زیر بار ظلم رفتن عار او
کیست زینب حق مدار و حق پرست
زاده ی مرجانه را داده شکست
کیست زینب آنکه طوفان کرده است
شام را شام غريبان کرده است
کیست زینب زن ولی مرد آفرین
صد چو مریم ریزدش از آستین
آفرینش پیش پایش درسجود
خیمه ی عشق و شهامت را عمود
زانوی عباس از بهرش رکاب
نام زینب را خدا کرد انتخاب
جان فدایش چون حسینی منصب است
افتخارشیعه بی شک زینب است
سینه زنها از دیار زینبند
لطمه زنها از تبار زینبند
امیر کرمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زینب
هر چند پای بیرمق او توان نداشت
هر چند بین قافله جانش امان نداشت
بار امانتی که به منزل رسانده است
چیزی کم از رسالت پیغمبران نداشت
جز گیسوان غرق به خون روی نیزهها
در آتش بلا به سرش سایهبان نداشت
آیا به جز حوالی گودال، ساربان
راهی برای بردن این کاروان نداشت؟
یک شهر چشم خیره و ... بگذار بگذریم
شهری که از مروّت و غیرت نشان نداشت
آری هزار داغ و مصیبت کشیده بود
اما تنور و تشت طلا را گمان نداشت
دیگر لب مقدس قرآن کربلا
جایی برای طعنۀ آن خیزران نداشت!
یوسف رحیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین