eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بند۱: عشقِ به مادر و از وِلادتم آموختم تویِ فاطمیه ها به پای عشقش سوختم آخه این باورمه، فاطمه مادرمه، وقتی می شنوم چی شد، آتیش می گیرم برا درد پهلوهاش، برا درد بازوهاش، برا اون همه بلا، می خوام بمیرم دارم این زمزمه، یا اُمّی فاطمه، یا اُمّی فاطمه،یا زهرا بند۲: مادرم عشق تو رو، از کوچیکی، یادم داد مثِ اون دعایی که خدا یادِ آدم داد عشقِ فاطرُ السما، مادری به ماسِوا، همه خلقت زمین، برا شما بود ولی اون بی صِفَتا، زدنت توو کوچه ها، تنِ ناموس خدا، به زیرِ پا بود مظلومِ عالَمه، یا اُمّی فاطمه، یا اُمّی فاطمه، یا زهرا بند۳: می دونم که دوست داری فقط بخونم حسین شبایِ جمعه دعام کن توو بین الحرمین همه زندگیم فداش، به فدایِ بچه هاش، بیا وُ من و بِخَر، به جونِ ارباب تو رو جونِ اکبرش، تو رو جونِ اصغرش، این گدایِ بی کَس و، بیا و دریاب این ذکرِ قلبَمه، یا اُمی فاطمه، یا اُمّی فاطمه، یا زهرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بند اول با محبت تو/ کامله تموم/ اعتقادم آسمونی شدم/ از همون وقتی که/ دل به تو دادم مرقدت میون دلای شیداس نور مهربونیت تو دلا پیداس همه سرمایه‌ی من همین یازهراس «سرمایه‌ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم» بند دوم توی سینه‌ی من/ یا علی ع نوشته/ تا روز محشر ضربان دلم/ یا علی ع یا زهراس/ تا دم آخر یا علی ع برا من غرق تمناس عاقبت بخیریم واسه‌ی فرداس همه‌ی وجود من علی ع و زهراس «در سینه‌ام جمال علی ع نقش بسته است این سینه را به سینه‌ی سَینا نمی‌دهم» بند سوم بزم ماتم تو/ واسه من بهشته/ مادر عالم سنگینه رو قلبم/ غم فاطمیه/ مثل محرم روضه‌ی محرم آتیش دل‌هاس روضه‌های مادر غربت مولاس همیشه روی لبم ذکر یا زهراس «امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نقد را به نسیه‌ی فردا نمی‌دهم»
محرم ع سبک چونکه نباشد وفا به کوفه عزیز زهرا نیا به کوفه آمد سر من عذاب کوفه عزیز زهرا نیا به کوفه ارزشی ندارد عهدی که بستند کوفیان وعده هاشان را شکستند یاحسین یاحسین نیا به کوفه4 قربان نامت ایل و تبارم فکر تو هستم با حال زارم در کوفه تنهای روزگارم فکر تو هستم با حال زارم میفروشند به دیناری سرت را یا نیا یا نیاور دخترت را یاحسین یاحسین نیا به کوفه4
اینکه اجازه دادی قدم بذاریم/ توی روضه یعنی که اشک چشم ما نوکرا/ برات عزیزه فراموشت/ بشه ما رو؟ نمیشه نمیشه نمیشه دعات پشت/ سر ما هست همیشه همیشه همیشه با اسم تو/ تموم/ دنیا میشه غرق بارون برا اینکه/ با اسمت/ چشمامون میباره ممنون حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان هر وقت گرفت دلامون خودمون و دیدیم تو هیئت وقت مصیبتامون گریه کردیم به پای روضه‌ات برا پرواز گناهامون وباله وباله وباله ولی تنها بذاریمون محاله محاله محاله درمون بی کسی ها جز تو کسی رو نداریم با عطر تربت تو تو سجده‌هامون میباریم حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان با یاد خستگی هات مگه میشه زنده بمونیم آخر یه روز میمیریم وقتی که ناحیه میخونیم لب خشکت رو کاش مادر نبینه نبینه نبینه غباری رو سر زخمیت نشینه نشینه نشینه میره سرت رو نیزه پیکرت رو خاک صحراس هرچی بمونه از تو ، روی خاکا سهم نعلاس حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
میپیچه صدای جرس تو سکوت کرببلا ناله میزنه خاک و میگه برگرد آقا اینجا وادی مرگه خاکش پراضطرابه برگرد جون شیش ماهت اینجا قحطی آبه تنت یا سیدالشهدا میشه مقطع الاعضا میشه مرملٌ بالدما واسه ی زمین زدنت کینه خیلی فراوونه دل تو رو داغ جوونات میسوزونه داغ قامت سقا درد زخمای اکبر ازپا تورو میندازه تیرو حنجر اصغر میشی بی یاور و بی سپاه حرم میشه بی پشت وپناه میشه لب تو لبریزِ آه گرگا وقتی که برسن به تنت که نیمه جونه همه تنتو تیرو نیزه میپوشونه جسمت می مونه بامن رو نی سرت سواره بی تو توی نامردا زینب یاری نداره سه روز بی زره و پیرهن تنت رو خاک داغ من رها میشه بی غسل و کفن
محرم ١: تا خیمه ها برپا شد، چشِ زینب دریا شد ( توو کربلا غوغا شد۳) ۲ غرق ماتم دنیا شد، دیده گریون مولا شد ( دل پریشون زهرا شد۳) ۲ آه و واویلتا، خون شده قلبِ ما رسیده کاروان، به دشت نینوا آه و واویلتا، از غم این بلا حرم آواره شد، توو دشت کربلا واویلا ، حرم آواره شده ۳ : زمونِ رستاخیزه، اینجا مثِ پاییزه (اشک حرم می ریزه ۳) ۲ مشکایی که لبریزه، روضهٔ حُزن انگیزه (اشک حرم می ریزه ۳) ۲ تکیه گاهِ حرم، شده ماهِ حرم اَمون از روزی که، بی پناهِ حرم شد سپاهِ حرم، عشقِ شاهِ حرم با ابالفضله که، رو به راهِ حرم واویلا، پسر ام بنین واویلا، عَلَم می کوبه زمین واویلا، اشک زینب و ببین واویلا، حرم آواره شده ۳ : یه قافله بد حاله، توو این زمین جنجاله (روبه روشون گوداله ۳) ۲ آسمونم می ناله، بینِ گلایِ لاله (همراهشون خردساله ۳) ۲ رویِ دستِ رباب، رفته اصغر به خواب غُصه داره براش، وقت قحطیِ آب دخترِ بوتراب، در غم و اضطراب می دونه که میشه، اینجا خونه خراب واویلا، آسمون رنگ شبه واویلا، رباب در تاب و تبه واویلا، جون زینب به لبه واویلا، حرم آواره شده ۳
رسیده اون شبایی.، که آرزوش و داشتم رسیده اون نمازی، که عاشقونه هر روز، فکرِ وضوش و داشتم نمازِ من حسینه، عبادتم اباالفضل راه نجاته ارباب، سعادتم اباالفضل دل من بدجوری محتاج و گرفتارته منم اون نوکری که عمری بدهکارته تا خودِ قیامتم مست علمدارته خداروشکر حسین جان، غَمت برام یه گنجه حتما تویِ قیامت، با عشقِ تو خدا هم، اعمالمو میسنجه حساب من توئی تو،کتاب من توئی تو هر چی ازم بپرسن، جواب من توئی تو اونجا که کار همه گیر نگاه توئه صف انبیا هم آقا چشِ به راه توئه خوش بحال هر کی اون روز تو پناه توئه کاشکی توو کاروانت، یه جا برا منم بود من که تموم عمرم، افضلِ آرزوهام ،کربلا رفتنم بود حَیاتُنا زیارت، مَماتُنا شهادت سینه زدن برا تو، بالاترین عبادت تو همونی که بهایِ خون تو شد خدا الهی سرم بشه توو راهت از تن، جدا می سوزم توو حسرتِ شیش گوشه و پائین،پا
مرثیه محرم س بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم- -شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟! دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده میکشم دست کبودم را به روی صورتت بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
محرم این گنجِ در ویرانه دنیای حسین است مجنون بابا هست و لیلای حسین است ای شام با این طفل کن قدری مدارا این نیمه جان، ام ابیهای حسین است
محرم سری که روی نیزس- پشت سرو نگاه میکنه سه ساله افتاده گمون کنم- داره بابشو صدا میکنه اگه رفتید- پی این گل- نزنیدش توی راه- یه یتیمه اگه رفتید- پی این گل- با لگد، نزنید- مثل مدینه نزنیدش توی راه- یه یتیمه : صدای ضجه از بیایونه- عمو عباسو صدا میکنه موهاش تو دستای یه نامرده- داره باباشو صدا میکنه نزندیش- نکشیدش- پُرِه درده بخدا یه یتیمه یه سه ساله- پره ناله- بالگد ، نزنید – مثل مدینه نزنیدش توی راه- یه یتیمه
محرم بابایی سلام آخر اومدی چیشد پیکرت با سر اومدی به ویرونه‌ی سرد و تاریکه دختر اومدی چیشده موهات سوخته مثل موهای من زد بابا تو رو هم دشمن حرف بزن دلم رو نشکن بمیرم برات تشنه بودی تو رو کشتن خیلی خستم ای عزیزم رمق موندن ندارم نکنه قهر بودی با من که نکردی تو بیدارم ابتاه یا حسین مظلوم۲ : تموم دلم لب به لب غمه تو بازار به من خندیدن همه زیر بار غم پشت من خمید مثل فاطمه وقتی نبودی بی کس و غریب و تنها حیرونت شدم تو صحرا دنبالت بودم من هرجا وقتی نبودی گوشوارم رو بردن بابا تا تورو رو نیزه دیدم از همه دنیا بریدم تو نبودت زجر کشیدم من از عمرم خیر ندیدم ابتاه یا حسین مظلوم۲
چی بگم از سختیای قافله کاش بابا جون بالای نی نبودی هی عقب افتادم و هی رسیدم پیش چشمم هی بودی هی نبودی بااینکه سوخته موهات هنوزم از همه باباها سری بیا باهم حرف بزنیم حرفای بابا دختری رو نیزه دست دشمنی ولی بابایی منی من الذی ایتمنی بابا بابایی شنیدم یه شهری تو راهمونه کاش یکم با ماها مهربون باشن کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم کاشکی مرهم واسه زخممون باشن الهی که نذارن که چشمی آروم بباره با خودش کاشکی یه دختر واسه من چادر بیاره با خودش سنگینه دست دشمنو سنگینه گوشای منو خوب بلدن سنگ زدنو بابا بابایی منو باز پیدا کنی یه شب بابا خودتو هرجوری که شد برسون تاول پامو فراموش می کنم اگه باز بیای بریم به خونه مون بیا بریم یه جایی که هیشکی حرفی از آشوب نزنه وقتی که قرآن میخونی روی لبت چوب نزنه برای رگای حنجرت سوختگی موی سرت میمیره آخر دخترت بابا بابایی
.عج شد ماه عزا میکشی از عمق دلت آه شرمنده که از داغ دلت نیستم آگاه می آمدی ایکاش به همراهِ محرّم در بزم غریبانهٔ عشّاق؛ شبانگاه حسرت به دلم مانده که یکروز بخوانم در محضر تو یک دو سه خط روضهٔ کوتاه هستی و نمی بینمت و کاش ببینم آن لحظه که با شال عزا میرسی از راه میسوزی و پا تا به سرت می‌شود آتش می نوشی اگر جرعه ای از آب در این ماه از جدّ غریبت به دلت مانده چه داغی از مقتل و از خنجر و از ضربهٔ جانکاه بیتابی از این غم که چرا آب ندادند؟ دادند به خوردش عطش ِ نیزهٔ ناگاه بر صورتِ خود میزنی از داغ اسارت از  عمه که شد همسفرِ خولیِ گمراه جانم به فدای تو صباحاً وَ مسائًا ای منتقم خون خدا آجرک الله!
با اینکه گفتم از عشق ، از عشق بی نصیبم از آشنام گفتم ، اما خودم غریبم عشق حسین من را تنها نمیگذارد در بین نخلها هم سرمست عطر سیبم آمد من الحسینت ، سوی حبیب اما خط الی‌الحسینم ، راهی نشد حبیبم یک موسفید آمد ، از تو حنا بگیرد دیدم محاسنم را ،کز خون خود خضیبم در نامه ام نوشتم ، برگرد ای مسیحا من که شدم سفیرت ، در کوفه بر صلیبم تو مصطفای طفّی ، من هم اویس کوفه دندان من فدای ، دندانت ای حبیبم اسب فقیر کوفه ، نعل جدید کوبید حیرت زده میان ، این قوم نانجیبم پیراهن تو یوسف ، درمان چشم من بود صد تکه میشود حیف ، پیراهن طبیبم
"آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد" دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص) به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار زودتر از روز دهم سر قرار می رسد شانه‌ی آسمانیان، محمل دختران شده چه نازدانه دختری به این دیار می رسد گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی وارث هیبت نبی، یکّه‌سوار می رسد "رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد" "عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع) صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار ارتش زمهریرها چند هزار می رسد رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد پرده کنار می رود، واقعه‌ی روز دهم صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد "چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان" ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد لحظه ي تلخ حادثه چکمه‌ی نونوار شمر همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو پنجه‌ی شمر و زلف او! آخرکار می رسد وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد "آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان آه صدای پای آن چند سوار می رسد چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد مرد سواره‌ی عرب، گر نرسد به دخترك به يارب اش ز پيشِ رو بوته‌ی خار می رسد
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
2.03M
غم عالم به دلم اومده باز صدای چاوشی غم شنیدم با نگاه لطف فاطمه بازم زنده موندم به محرم رسیدم شال و پرچم عزات/ آبروی هستی و همه عالمه جاریه تو روضه‌هات/ اثر نگاه مادرت فاطمه به تو بدهکارم گریه جای خود زندگیم و من به تو بدهکارم تو رو دوست دارم چشمم و ببین به اشکم قسم تورو دوست دارم شنیدم که این شبا رو طاق عرش پیرهن خونی تو روضه خونه صدای گریه های مادر تو عالم و به روضه هات می‌کشونه روضه های پیرهنت/ میپیچه بازم تو سینه‌ی آسمون مثل چشم عاشقا/ همیشه غروبا میشه همرنگ خون غروبا دلگیره به یاد اشک چشای زینب غروبا دلگیره جونم رو میگیره گریه واسه‌ی غربتت آقا جونم رو میگیره خواهرت داره میگه برادرم بی تو من اسیر غصه ها میشم دلمو کنار تو جا میذارم حالا که دارم ازت جدا میشم گم کردم تو رو حسین/ تو برو بیای لشکر بی حیا پیدا کردمت ولی/ توی غربت غروب این نیزه‌ها چه دنیا نامرده سایه‌‌ی سرم سرت رو نیزه اس چه دنیا نامرده چه زیرو رو کرده قاتلت تو رو پیش چشم من چه زیرو رو کرده
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.m4a
1.08M
اینکه اجازه دادی قدم بذاریم/ توی روضه یعنی که اشک چشم ما نوکرا/ برات عزیزه فراموشت/ بشه ما رو؟ نمیشه نمیشه نمیشه دعات پشت/ سر ما هست همیشه همیشه همیشه با اسم تو/ تموم/ دنیا میشه غرق بارون برا اینکه/ با اسمت/ چشمامون میباره ممنون حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان هر وقت گرفت دلامون خودمون و دیدیم تو هیئت وقت مصیبتامون گریه کردیم به پای روضه‌ات برا پرواز گناهامون وباله وباله وباله ولی تنها بذاریمون محاله محاله محاله درمون بی کسی ها جز تو کسی رو نداریم با عطر تربت تو تو سجده‌هامون میباریم حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان با یاد خستگی هات مگه میشه زنده بمونیم آخر یه روز میمیریم وقتی که ناحیه میخونیم لب خشکت رو کاش مادر نبینه نبینه نبینه غباری رو سر زخمیت نشینه نشینه نشینه میره سرت رو نیزه پیکرت رو خاک صحراس هرچی بمونه از تو ، روی خاکا سهم نعلاس حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
1.44M
محرم گروه ١: چقد انتظار کشیدم به مُحرَم برسم توویِ روضَت بشینم باز پایِ پرچم برسم به عزایِ اشرفِ اولاد آدم برسم الحمدلله، روضه به پا شد الحمدلله، بزمِ عزا شد الحمدلله، نوکرا جمعَن تمومِ عالم، کرببلا شد سلام به پرچم، سلام حسین جان سلام محرم، سلام حسین جان : پیرنِ سیاه پوشیدم، که برام مقدسه باز نسیمِ پرچمِ تو، به گداهات می رسه هر کی بی تو بمونه، روزِ قیامت بی کَسه الحمدلله شما رو دارم الحمدلله کردی شکارم الحمدلله هوامو داری به زیر سایَت، من موندگارم سلام عزیزم، سلام حسین جان سلام محرم، سلام حسین جان : چی میشه بمیرم امشب، برا زخمای تنت برایِ لبایِ خشکت، برا کهنه پیرهنت فدایِ سرِ رو نِیزَت، بدنِ بی کفنت الله اکبر، بر نی سرت رفت الله اکبر، بال و پرت رفت الله اکبر، می بینه مادر انگشتِ تو با، انگشترت رفت سلام شهیدم، سلام حسین جان سلام محرم، سلام حسین جان
کانال متن روضه مجمع الذاکرین...mp3
1.68M
محرم گروه ١: کاروان داره میاد، به سمتِ کربلا پیشِ رو آماده ان، سپاه کوفیا این طرف لشکری از، گُلای فاطمه اون طرف منتظرَن، یه عده بی حیا دارم می سوزم برای اون وقتی که، به زیرِ لبهات گفتی اِنا لله غم عالم توو چشمایِ زینب بود، نگاهش سمت تو یا اباعبدالله می میرم برا غُربتت توو اون صحرا می میرم برا وقتی که میشی تنها می میرم وقتی آتیش می گیره دامنها ثارالله یا اباعبدالله ۳ : ناله ها پیچیده توو، صدایِ جیغِ باد زینبت جُز تو مگه، چی از خدا میخواد تویِ این نگرونی، که جون به لب رسید خیمه ها منتظرن، که مادری بیاد دارم می سوزم برایِ اون وقتی که، دیدی ناموست آواره توو صحراس تو گریه می کردی و زینب می دید، به رویِ لبهایِ تو ذکرِ یا زهراس می میرم که غریبونه شدی مهمون می میرم که دلِ مادرِ تو شد خون می میرم برا اشکایِ چشات آقاجون ثارالله یا اباعبدالله ۳ : اومدی حالا شدی، آواره از خونه صورتِ دختراتو، خورشید میسوزونه گَرد و خاک نشسته رو، تمومِ صورتا گِل میشه اشکایی که، شبیهِ بارونه دارم می سوزم برای اون وقتی که، علیِ اکبرت شد اِرباً اِربا آتیش افتاد به جون خیمه ها وُ، سر شش ماهه تابید از رو نیزه ها می میریم برا وقتی که عَلَم افتاد می میرم وقتی که دستِ قَلَم افتاد می میرم وقتی آتیش به حرم افتاد ثارالله یا اباعبدالله ۳
کانال متن روضه مجمع الذاکرین....mp3
1.22M
میپیچه صدای جرس تو سکوت کرببلا ناله میزنه خاک و میگه برگرد آقا اینجا وادی مرگه خاکش پراضطرابه برگرد جون شیش ماهت اینجا قحطی آبه تنت یا سیدالشهدا میشه مقطع الاعضا میشه مرملٌ بالدما واسه ی زمین زدنت کینه خیلی فراوونه دل تو رو داغ جوونات میسوزونه داغ قامت سقا درد زخمای اکبر ازپا تورو میندازه تیرو حنجر اصغر میشی بی یاور و بی سپاه حرم میشه بی پشت وپناه میشه لب تو لبریزِ آه گرگا وقتی که برسن به تنت که نیمه جونه همه تنتو تیرو نیزه میپوشونه جسمت می مونه بامن رو نی سرت سواره بی تو توی نامردا زینب یاری نداره سه روز بی زره و پیرهن تنت رو خاک داغ من رها میشه بی غسل و کفن
میپیچه صدای جرس تو سکوت کرببلا ناله میزنه خاک و میگه برگرد آقا اینجا وادی مرگه خاکش پراضطرابه برگرد جون شیش ماهت اینجا قحطی آبه تنت یا سیدالشهدا میشه مقطع الاعضا میشه مرملٌ بالدما واسه ی زمین زدنت کینه خیلی فراوونه دل تو رو داغ جوونات میسوزونه داغ قامت سقا درد زخمای اکبر ازپا تورو میندازه تیرو حنجر اصغر میشی بی یاور و بی سپاه حرم میشه بی پشت وپناه میشه لب تو لبریزِ آه گرگا وقتی که برسن به تنت که نیمه جونه همه تنتو تیرو نیزه میپوشونه جسمت می مونه بامن رو نی سرت سواره بی تو توی نامردا زینب یاری نداره سه روز بی زره و پیرهن تنت رو خاک داغ من رها میشه بی غسل و کفن
مرثیه س بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم- -شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟! دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده میکشم دست کبودم را به روی صورتت بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
ع گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود فیضِ شعر از جانب لطفت عنایت میشود یک زمان از گریه آسایش ندارد چشم من تا شنیدم اشک های من دوایت میشود هر که آمد تحت قُبّه در جوار مدفنت در روایت هست مشمول عنایت میشود بر دل گم کرده راهی، چون رسول ترک هم یک نگاهی میکند چشمت، هدایت میشود با نگاه لطف آقا نوکر درمانده اش بعد از اینها صاحب صدها کرامت میشود کار او دنیا نمی ماند زمین از لطف دوست در قیامت همْ به حبّ او شفاعت میشود هرکه پایش باز شد در هیئتت دانسته است هرچه می بخشی به سائل بی نهایت میشود پرچمت را هرکه دید و گفت چیزی جز سلام حاصل این کرده اش روزی ندامت میشود گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است با توسّل بر رقیه او ضمانت میشود هرکسی را کربلا مهمان خوانت میکنی او به دستان علمدارت سقایت میشود . . در طواف پیکر صد پاره ات از تیر و تیغ محشری برپا شده گویی قیامت میشود پیش چشم مادرت زهرا میان قتلگاه بر تن عریان تو دارد جسارت میشود
س از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم در همین فاصله از زندگی مختصرم چند روزی‌ است که از حال دلم بی خبری چند روزی است که از حال سرت بی خبرم شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم کاش میشد که دوباره به مدینه برویم تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم گر‌ چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا معجر سوخته ای هست ببندم به سرم کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو باخودم محض تبرک به مدینه ببرم آبرو بود که از کاخ ستم می بردم باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم دست و پا گیر‌ شدم مرحمتی کن بِبَرم که در این قافله با تاول پا دردسرم بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است! کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
چی بگم از سختیای قافله کاش بابا جون بالای نی نبودی هی عقب افتادم و هی رسیدم پیش چشمم هی بودی هی نبودی بااینکه سوخته موهات هنوزم از همه باباها سری بیا باهم حرف بزنیم حرفای بابا دختری رو نیزه دست دشمنی ولی بابایی منی من الذی ایتمنی بابا بابایی شنیدم یه شهری تو راهمونه کاش یکم با ماها مهربون باشن کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم کاشکی مرهم واسه زخممون باشن الهی که نذارن که چشمی آروم بباره با خودش کاشکی یه دختر واسه من چادر بیاره با خودش سنگینه دست دشمنو سنگینه گوشای منو خوب بلدن سنگ زدنو بابا بابایی منو باز پیدا کنی یه شب بابا خودتو هرجوری که شد برسون تاول پامو فراموش می کنم اگه باز بیای بریم به خونه مون بیا بریم یه جایی که هیشکی حرفی از آشوب نزنه وقتی که قرآن میخونی روی لبت چوب نزنه برای رگای حنجرت سوختگی موی سرت میمیره آخر دخترت بابا بابایی