eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی مجتبی دسترنج ملتمس ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای رباب ای بانوی بیت ولا ای رباب ای مظهر حجب و حیا حق اصغر طفل مظلومت بگیر دست خالیِ مَنِ اُفتاده را ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مادر صبر و شکیبی یارباب بی حبیبان را حبیبی یارباب من چه‌گویم از مقامت چونکه تو همسر شاه غریبی یارباب @majmaozakerine
. 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من آمده ام بر تو پناهم مولا با دست تهی روی سیاهم مولا امروز که بادلم شدم مهمانت محتاج تو و نیم نگاهم مولا هفتم گل گلشن ولا ادرکنی ای نجل علی مرتضی ادرکنی موسایی و از نسل محمد هستی سرمنشاء احسان و سخا ادرکنی از طفولیت تو بودی یار ما بوده ای تو همدم و غمخوار ما یابن زهرا امشب از لطف و کرم کن نگاهی بر دل بیمار ما سائلی هستم کنار خانه ات آشنایم من نیم بیگانه ات گشته ام از لطف و احسان شما ریزه خوار سفره ی شاهانه ات تو کرم کردی و مهمان تو ام ریزه خوار خوان احسان تو ام موسی جعفر ز الطاف شما من نمک پرورده ی خوان توام ای گل گلزار باغ مصطفی شکرلله باتوهستم آشنا موسی جعفر ز لطفت گشته‌ام ریزه خوار خوان احسان شما ای که صادق را تویی نور دو عین نجل زهرایی و از نسل حسین جنت و رضوان جمله شیعیان مرقد زیبای تو در کاظمین دین خود از کرم خالق داور دارم مهر و حب علی و آل پیمبر دارم شکرلله که ز الطاف خداوند مبین هر چه دارم همه از موسی جعفر دارم @majmaozakerine
ای دوست زِ رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللهم ده ماهِ رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانیِ خود راهَم ده ✍ مرحوم از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! ✍ چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید ✍ آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید ✍
🏴 🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چرا زینب دخیل گریه بسته امیرالمؤمنین در خون نشسته به تیغ کینه امشب ابن‌ملجم سر مظلوم عالم را شکسته امیرالمؤمنین نقش زمین است شکسته از ستم فرق و جبین است فتاده مرتضی در بستر امشب عزیز فاطمه زینب غمین است شب داغ امیرالمؤمنین است تمام عالم هستی غمین است دم آخر به وقت احتضارش کنار بسترش زینب حزین است دل اهل ولا خون گشته امشب حسن زین داغ محزون گشته امشب کنار بستر مولای عالم دل زینب پر از خون گشته امشب شب قدر و شب داغ و شب غم به دنیا گشته صبر شیعیان کم به هر جایی در عالم بینی امشب ز داغ مرتضی افتاده ماتم خدایا از گنه ما را جدا کن دگر امشب مرا حاجت روا کن شب قدر و شب مولای مظلوم بیا ما را گدای مرتضی کن تو را دارم علی جان غم ندارم به جز مهرت در این عالم ندارم چو دارم حب و مهرت را در این دل دگر چیزی به دنیا کم ندارم دلی بشکسته امشب دارم ای دوست نگاهی کن به قلب زارم ای دوست اگر زاد رهم کوه گناه است ز عشق مرتضی بیمارم ای دوست مرتضی راحت ز غم ها می شود دردهای او مداوا می شود با رخ گلگون و فرق غرقه خون در جنان مهمان زهرا می شود جهانی بی سر و سامان شد امشب روان حیدر سوی جانان شد امشب بریزد اشک غم از دیده زینب حسن نالان حسین گریان شد امشب تمام عالم هستی غمین است علی راهی سوی خلد برین است محبانش همه در سوز و ماتم شب قتل امیرالمؤمنین است چراغ مسجد کوفه خموش است تمام شهر کوفه در خروش است کنار خانه ی بی حیدر امشب صدای ناله ی طفلان به گوش است نوای غم رسد هر لحظه بر گوش ز غم محراب کوفه شد سیه پوش به خانه پیکر حیدر به دستِ امام مجتبی گردد کفن پوش صفای کوفه امشب زین جهان رفت یتیمان را امام مهربان رفت علی مرتضی فرق شکسته از این دنیا سوی باغ جنان رفت به هر جا ماتم عظمی به پا شد ز داغ مرتضی ماتمسرا شد کنار زینب غمدیده امشب عزادارش حسین و مجتبی شد تمام کوچه ها را غم گرفته از این ماتم دل عالم گرفته کنار خواهران غم رسیده حسن گریان حسین ماتم گرفته قسم بر چهره ی گلگون حیدر به فرق و صورت در خون حیدر به روی نیلی زهرای اطهر تمام دین بود مرهون حیدر باز وقت ماتم آمد در جهان می رود حیدر سوی باغ جنان شیعه گوید با غم و سوز نهان تسلیت یا مهدی صاحب زمان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بار دیگر قلب مهدی غم گرفت همچو مولا ،قلب زینب هم گرفت یاد آن روزی که ویران شد بقیع در جنان، حیدر به سر ماتم گرفت خون بریزید از دیده،ای دل،کعبه ی جان شد خراب آستان پاک و نورانیِ جانان شد خراب این اهانت ها از آن روزی شروع گردید که بعدِ احمد در مدینه،بیت الاحزان شد خراب در هوایش ستاره می سوزد  سینه با هر نظاره می سوزد  هشت شوال آسمان لرزید  دید صحن و مناره می سوزد  در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع؟ چون که یک جا، چار محبوب خدا دارد بقیع نور چشمان رسول و پور دل بند بتول صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع روزها را بادعای فاطمه رد میکنیم نوکریِ درگه اولاد احمد میکنیم می شود روزی مدینه پایتخٺ شیعیان آخرش این شهر را مانند مشهد میکنیم عمریست دلم میل به جایی دارد جاییکه زمین حال و هوایی دارد یک روز میاید و ز جان میخوانم ایوان بقیع عجب صفایی دارد آقا بیا نواحی ممتد درست کن جایی شبیه به مشهد درست کن آن گنبد و مناره خاکی خراب شد حالا بیا دوباره گنبد درست کن از غربت تو اشک دمادم داریم دائم به لب پنجره شبنم داریم این درد دل ماست ، خودت می دانی در خاک مدینه یک حرم کم داریم ای زائر همیشه ی تو آسمان بقیع ای آفتاب و ماه تو را سایبان بقیع افزون ز نیم قرن گذشت از خرابی ات کی می شوی بهار؟!،اسیر خزان بقیع باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام من زائر قبور خراب مدینه ام آنجاکه گریه هاهمه خاموش و بی صداست هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حمزه هستی تو و احمد مرآت عقل گردیده زایثار تومات یاروهمسنگر دین و قرآن بر تو و آل محمد صلوات تو زینت اصحاب کسایی حمزه توسید جمع شهدایی حمزه در یاری دین مصطفی و قرآن تومثله به دست اشقیایی حمزه از غم حمزه جهان ماتم سراست در مدینه شورش و غوغا بپاست مثله گردیده زکینه پیکرش ذکرشیعه در غمش واویلتاست بر حمزه شهید راه داور صلوات برحامی و همدم پیمبر صلوات در شام شهادت عزیز طاها بفرست تو بر حمزه مکرر صلوات ای شیر خدای حی داور حمزه ای حامی و یاور پیمبر حمزه چون فاطمه و خواهر غمدیده تو سوزد ز غم داغ تو حیدر حمزه
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شعله ها پشت در خانهٔ حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی‌آتش‌زدن‌خانه دراینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد ✍(ناصر شهریاری ) 🕊🕊🕊 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🕊🕊🕊 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🕊🕊🕊 گلزار بقیع مدفنی را کم داشت در هجر امام شیعیان ماتم داشت می ر یخت ز تابوت امام صادق خاکی که مدینه بر سر عالم داشت 🕊🕊🕊 شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد گویی آتش زدن خانه در اینجا رسم است خانه هایی که در آن نام علی احیا شد 🕊🕊🕊 دست بسته دل شب هستی ما را بردند پسر فاطمه را بار دگر آزردند خانه ی فاطمه را بار دگر سوزاندند بی عمامه پسر شیر خدا را بردند 🕊🕊🕊 موسپید است دگر از تب و تاب افتاده روی دستش چو علی رد طناب افتاده دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده 🕊🕊🕊 پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر 🕊🕊🕊 آنان که شکوه در حقایق دیدند گل را ورقی ز حُسن خالق دیدند پُر نورترین ستارۀ دنیا را در آینۀ امام صادق دیدند 🕊🕊🕊 جهل بشر از دانش تو کاسته شد آئینه علم از تو پیراسته شد از گلشن وحی بس که گُل پاشیدی گل زار علوم از تو آراسته شد 🕊🕊🕊 خواهی به حضور دوست لایق باشیم باید که به راه عشق عاشق باشیم با پیروی از راه امـام صــادق ای شیعـه بیا مُحب صادق باشیـم 🕊🕊🕊 ای جلوه ی نهایت عشق و لسان عشق وای آسمان علم خدا، کهکشان عشق با یک نظاره حاجت او را روا کنی هر کاو رسیده بر در تو با زبان صدق 🕊🕊🕊 آموزگار مکتب اثنی عشر تویی آیینه ی خدای، در این بحر و بر تویی آن سروری که در عوض ناسزای خصم پُر کرده کیسه اش همه در و گهر تویی 🕊🕊🕊 چون مرتضی سرای تو آتش کشیده اند نا محرمان به بیت تو حرمت دریده اند دست تو را چو حیدر کرار بسته اند اطفال تو به خانه حرامی بدیده اند پای برهنه و سر عریان به کوچه ها تو بودی و خیانت منصور بی حیا ذکرت میان آن همه غم یا حسین بود تو سوختی به یاد شهیدان کربلا 🕊🕊🕊 @majmaozakerine
محرم این گنجِ در ویرانه دنیای حسین است مجنون بابا هست و لیلای حسین است ای شام با این طفل کن قدری مدارا این نیمه جان، ام ابیهای حسین است
🏴 🏴 ✍شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلم از بیوفایی هاشکسته شدم از زهرقاتل زار وخسته میان هجره میسوزد تن من الهی زهر برجانم نشسته ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دمی که تکیه بر دیوار دادی تکانی برتن تبدار دادی نبخشدحق تو را ای. ام نافضل مرا درخانه ام آزار دادی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عجب نامهربانی داشتی تو چه زهری برجگربگذاشتی تو گل عمر مرا پرپر نمودی جدایی رابه دل پنداشتی تو ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سیاهی در بره مهتاب رفته تمام پیکره تو آب رفته چو افتادی زبام خانه ارباب شکسته استخوانت تاب رفته جگرپاره تنت از درد میسوخت لب خشکت ز آهی سرد میسوخت کسی درهجره یاری ات نمی کرد به هجره چهره ای چون زرد میسوخت
هدایت شده از روضه دفتری
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برروح سُلاله حسینی صلوات بر او که بود چو نور عینی صلوات بر سمبل پرتوان ایمان وشرف بر رهبر پاکِ ما خمینی صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر رهبر بی نظیر ایـــــــــران صلوات برمرجـــــــع ما زعیم دوران صلوات بر نایب صاحب الـــــــزمان روح خدا آن مرد شجاع قله ی عرفان صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر خامـــــنه ای خلیفه اش یاور دین بر حافظ ملک و دین و ایمان صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پیروزشـــــــــد انقلاب ما با صلوات بر بــاد صبا در آن زمستان صلوات مخلص تو اگر خیر دو دنیا خواهی بر نفس نبی ناطق قرآن صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر رهبر بی نظیر ایـــــــــران صلوات برمرجـــــــع ما زعیم دوران صلوات بر نایب صاحب الـــــــزمان روح خدا آن مرد شجاع قله ی عرفان صلوات ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر خامـــــنه ای خلیفه اش یاور دین بر حافظ ملک و دین و ایمان صلوات پیروزشـــــــــد انقلاب ما با صلوات بر بــاد صبا در آن زمستان صلوات
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تویی آرام جانم ای تقی جان تویی تاب و توانم ای تقی جان در این دنیا و در عقبی و محشر تویی ذکر لبانم ای تقی جان ◾️ گدایی بر سر کوی تو هستم که از عطر گل روی تو مستم جواد ای صاحب جود و کرامت به امیدی سر راهت نشستم ◾️ ای گل باغ ولا ادرکنی مظهر نور خدا ادرکنی ما همه محتاج، تو کوه سخا یا جواد ابن الرضا ادرکنی ◾️ باز گشته شاملم احسان تو لطف کردی و شدم مهمان تو دست خالی، روسیه، غرق گنه یا جواد دست من و دامان تو ◾️ من گدای کوی تو هستم جواد مست عطر و بوی تو هستم جواد امشبی را که منم مهمان تو دست خالی سوی تو هستم جواد ◾️ وجود شیعیان را غم گرفته ز سوز غم دل عالم گرفته ز داغ نهمین نور خدایی به جنت فاطمه ماتم گرفته
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشکهای تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال منی ، برای تو گریه کند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل او آشنا با سوختن بود هماره با غریبی هم سخن بود کفن شد با لباس خویش اما به یاد آن شهید بی کفن بود
.. و مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید میا، به جان رقیه اگر بیائی تو زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین آخر به یاد روی کبود سکینه ام از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی بالای سر دارم و اینست پیامی شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد هرجا سخن از خنجر تیز است آقا حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد امّید در این شهر ره چاره ندارد اینجا سخن از بستن آب است،برگرد توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد از ساغر گردون می اندوه چشیدم خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم جز ناله در این شهر طرفدار ندارم کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه از بیکسی و غربت تو اشک ببارم جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته اینها همه فخر است که جانباز تو هستم شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است این دار گواه است که سرباز تو هستم اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا جمعی همه خنجر به دست در انتظارند مقصودشان رأس تو و سقاست آقا کوفه میا که قامتت از غم کمان شود از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت با خود سه ساله را تو میاور به همرهت ترسم که تازیانه شود سهم دخترت در حیرتم که این همه لشگر کجا روند دارند همه به همرهشان خنجر و سنان تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان آیی اگر به کوفه میاور رقیه را اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین جسم تو و تن اکبر نشانه هاست رحمی به حال خواهر غم پرورت نما رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای یادی زآتش در و مسمار و سینه کن از بهر غربتی که تو داری حسین من در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش جانم پر از شراره به حال رباب شد ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان گویا که گوشواره و معجر ندیده اند اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا سوگند به زهرا که همین است دعایم ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو ترسم که بیائی،غم عباس ببینی ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو ......................................................................
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای سفیر پسر شیر خدا یا مسلم اولین کشته ی شاه شهدا یا مسلم در ره عترت و قرآن پیمبر از کین شد سر از پیکر پاک تو جدا یا مسلم ◾️ کوفیان دست به نیرنگ زدند از تو بگسسته دم از جنگ زدند عوض آن که مرا یار شوند بر سفیر تو ز کین سنگ زدند ◾️ تو میا کوفه همه پست و بدند همگی ظلم و ستم را بلدند جای یاری سفیر تو حسین مسلمت را ز ستم سنگ زدند ◾️ کوفیان بس که لعین و پستند همه بی غیرت و بی‌دین هستند مسلمت گشته غریب و تنها ز سفیر تو همه بگسستند ◾️ روح صبر و شهامتی مسلم معنی استقامتی مسلم ای سفیر کریم ثارالله تو سراپا کرامتی مسلم ◾️ میا کوفه که در کوفی وفا نیست کسی مانند آنان بی حیا نیست خدا داند حسین جان کار آن ها به غیر از کینه و ظلم و جفا نیست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی اوّل محرّم حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام خبر آمد شده مسلم شهیدِ .... وِلا  امّا نوازش شد حمیده اَمان از دختری که خورده شلّاق به پایِ نیزه و رأسِ بریده
شعر ها و دوبیتی به مناسبت ایام سوگواری امام حسین(علیه السلام) آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع) از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع) از بهر سرودن یکی قطعة سرخ هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع) :: :: ازبهر ستیز و مرگ، آماده شوید در محضر عشق دوست، افتاده شوید از خون حسین بشنوید این پیغام در طول زمان همیشه آزاده شوید :: :: اصغر که نسیم عشق مویش بوسید خورشید ولایت سر و رویش بوسید می خواست حسین تا ببوسد لب او تیر آمد و زودتر گلویش بوسید :: :: چون دید به نوک نی سرش را خورشید بر خاک، تن مطهرش را خورشید آرام ، حریر نور خود را گسترد پوشاند برهنه پیکرش را خورشید… :: :: الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع) هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع) یعنی که تأملی کنید ای یاران ! آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع) :: :: شش ماهه على به دوش بابش دادند یک جام از آن باده نابش دادند چون با لب تشنه حاجت آب نمود با تیر سه شعبه اى جوابش دادند . . . :: در عزای شه دین کرببلا می لرزد نه همین کرببلا عرض و سما می لرزد گوئیا ناله زهرا رسد از دور به گوش کاین چنین دست و تن شمر دغا می لرزد :: :: با آب طلا نام حسین قاب کنید با نام حسین یادی ازآب کنید خواهید که سر بلندو جاوید شوید تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید :: :: ای از ازل به مهر تو دل آشنا حسین وی تا ابد لوای عزایت به پا حسین هر ماه در عزای تو، ماه محرّم است هرجا بود به یاد غمت کربلا حسین :: :: هفتاد و دو سینه سرخ هجرت کردند با سرورِ آفتاب بیعت کردند رفتند و به دریای ابد پیوستند چون رود ، به اصل خویش رجعت کردند . . . :: :: باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید وعده‏گاه وصل جانان، قبله‏ گاه اهل دل کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید :: :: هر سال برای تو سیه می پوشیم در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم ما، بعد هزار و چارصد سال هنوز با یاد لب تو آب را می نوشیم . . . :: :: عشقی به حسین عشق زینب نشود این عشق جدا ز شیعه یارب نشود در روز و شبی که من نگریم ز غمش آن شام سحر و آن سحرم شب نشود :: :: لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید جامی ز زلال آفتابم بدهید من پرسش سوزان حسینم یاران با حنجره عشق جوابم بدهید . . .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی اوّل محرّم حضرت مسلم‌ابنِ‌عقیل علیه السلام در این بازار دیدم گُرز و شمشیر طناب و طعنه‌ها و نیزه و تیر میا کوفه که می‌خواهد بِبُرَّد سرت را از قَفا با صوتِ تکبیر اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی اوّل محرّم حضرت مسلم علیه السلام بر دارِ بلا در تب و تابم ارباب شد نامه‌اَم علّتِ عذابم ارباب از حرمله و تیرِ سه‌پر می‌ترسم دلواپسِ نوزادِ ربابم ارباب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی‌هایِ عاشورایی شام غریبان امام حسین علیه السلام ۱ حرم می‌سوزد و حالم خراب است به بازویِ من و عمّه طناب است به ضربِ تازیانه راه افتاد گلت بیهوش بوده یا که خواب است؟! ۲ اگر چه صبرِ من پایان ندارد غمِ هجرِ حسین درمان ندارد نشسته نافله می‌خوانم امشب برادر جان دو پایم جان ندارد ۳ شده بعد از قمر مکشوفه روضه حریمِ تو کجا و چشمِ هرزه ؟! سه‌ساله می‌خورد هی بر زمین و .... چه آهی می‌کشی تو رویِ نیزه ۴ به نیزه دیدنِ این سر عذاب است از این پس روضه‌خوان بانو رباب است بدان که قاتلِ من خنده‌هایِ ..... سنان و زجر در بزمِ شراب است ۵ نمی‌دانم چرا ؟! امّا کشیدند به سویِ قتلگه ما را کشیدند همان‌ها که تو را گودال بردند به سختی مویِ دخترها کشیدند
🏴 🏴 _شام 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی‌گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از غم ویرانه‌رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه‌ی معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت هم زیارتنامه‌اش آتش گرفت هم سر و عمامه‌اش آتش گرفت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باورش می‌شد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده‌ی مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند نانجیب پست با یک مشک آب پرسه می‌زد پیش چشمان رباب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کوچه‌های شام خیلی سخت بود سنگ‌های بام خیلی سخت بود طعنه و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود حرف‌های تند و تیزی می‌شنید واژه‌ای مثل کنیزی می‌شنید ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خنده‌های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه‌های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است کندی خنجر عذابش می‌دهد ضربه‌ی آخر عذابش می‌دهد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی‌انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است صد جاده به سمت آسمانها باز است چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست چون پنجره ای که رو به دریا باز است ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در سوگ امام ساجدین دل خون است. وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است. رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام او دید بیانش ز توان بيرون است. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب شادی شب غم گریه می کرد به اندوهی دمادم گریه می کرد کتاب عمر او تقویم روضه است محرم تا محرم گریه می کرد (آقای مومنی نژاد)
🏴 🏴 🏴 🏴 ✍شاعر :کربلایی مجتبی دسترنج ملتمس دوبیتی_زبان حال حضرت زینب(س) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خودم دیدم گلم را سر بریدن لباس یوسف من را دریدن خودم دیدم علیِ اکبرش را دراین صحرا به خاک و خون کشیدن خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر تو گویی نیز باغی گشت پرپر سرش پرخون، دو دستانش بُریده وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر خودم دیدم که قاسم روی خاک است تنش هم غرق خون و چاک چاک است خودم دیدم زِ تل عبداله اش را.. که روی پای مولایش هلاک است خودم دیدم تمام صحنه ها را علیِ اصغر و تیر جفا را نه تنها قلب مولا و ربابه.. غم اصغر شرر زد کربلا را خودم دیدم حسینم لاله گون بود لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود خودم دیدم میانِ قتلگاهش.. که تیر و نیزه از جسمش برون بود خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد تمامِ یار و اصحابش فدا شد خودم دیدم که آخِر پیش زهرا سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد منی که دیده بودم در مدینه شرار آتش و مسمار و سینه ولی حالا میانِ کربلا زد.. به اهل و خیمه آتشها زِ کینه منی که دیده بودم خون جگر را میانِ تشت، لخته لخته خون ها پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم به بزم شام تشت و رأس مولا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تنش را با دم تکبیر بردند کنارش دست بر شمشیر بردند ملائک پیکر پاک حسن را به سوی فاطمه با تیر بردند * تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد * کشیدند از تن او تیرها را کسی پوشید روی مجتبی را شنیدم هاتفی از آسمان گفت گرفته سهم خود از کربلا را * برای تو دلم دارد بهانه گرفت از آه من آتش زبانه به زیر لب حسین اینگونه می گفت الهی دفن می گشتی شبانه *‌
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من گدایم من گدایم یا حسن من گدای بی نوایم یا حسن تو گُل زهرایی و من خار تو عشق تو داده بهایم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر چه دارم از تو دارم یا حسن هر چه خواهم از تو خواهم یا حسن گر نبودم کنیز خوبی تو را باز امید شفاعت از تو دارم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مسیحای مسیحا پرور عالم حسن ای به دستت رشته عشق بنی آدم حسن گر که بی نام و نشانم یا امام مجتبی خاک بوس آستانم یا امام مجتبی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غربت آن نیست که سر بر سر نی ره کند با سپه دشمن طی غربت آن است که، فردی مظلوم شود از کینه یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از الم، فروخته شد تن و تابوت بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غمِ مادر نمك پاشِ دلم شد جگر در طشت خونين حاصلم شد خدايا بعد عمري اشك و ماتم سراخر زهرِ يارم قاتلم شد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ یا حسن ع ناقابلم اما گرفتار توأم یا حسن ع دستم تهی اما خریدار توأم بر سر بازار حُسنت نقد جان آورده ام نیست قابل لیک هر چه بود آن آورده ام ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ يا حسن دست منو دامان تو ياحسن درد من و درمان تو من چه گويم از يم احسان تو من به دل دارم همه ايمان تو ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو کریم اهل بیتی من گدای اهل بیت دست خالی رد مسازم ای صفای اهل بیت خوب میدانم که میدانی چه هستم یا حسن ذره ام، هیچم ولی دل بر تو بستم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن قبری ملال انگیز دارد حسن صبری شهادت خیز دارد سلام ما به قبر بی چراغش قلوب شیعیان سوزد ز داغش ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو را زهرا به دامان پروریده رسول الله اوصاف تو خوانده تو زهرا و علی را نور عینی امید زینب و عشق حسینی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسینم را بگو آید کنارم لحظه ای از غم که گویم درد دل با یادگار مادرم امشب بیا آخر دم آخر مرا دیگر حلالم کن که مهمانم به جنت نزد جد اطهرم امشب ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ جگر صبر کباب بود از صبر حسن گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن نه فقط شعلهٔ داغش زده آتش به دلم قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مدتی هست که جان رفته برون از بدنم تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ دارد دلم سوز و محن با نغمه مرغ چمن دم یا حسین باشد اگر در بازدم گویم حسن 💔جانم حسن جانم حسن... دو چشم دارم هر یکی از دیگری سیلاب تر چشمی برای بی حرم چشمی برای بی کفن 💔جانم حسن جانم حسن🖤 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید بر آل علی این همه عصیان مکنید گر لاله نریزید به تابوت حسن شرمی ز رسول، تیر باران نکنید ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ بر درد دل خلق کریم است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی بکنار قبر او میگرید تا خلق نگویند غریب است حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ذکرِ اسمت می‌شود مشکل گشای دردها گفتنِ یک یاحَسن ...صد چاره‌سازی می‌کند دردم حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ پرچم یا حسنم روز قیامت بالاست علتش غربت و آن نام غریبانهٔ توست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر کس که کند گریه به مظلومی او هرگز نشود کور به روز محشر ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن زیباترین اسم دو دنیاست کرامت از سراپایش هویداست اگرچه عالمی هست ریزه خوارش ولی مظلومترین فرزند زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مستان ولائیم و به خود مینازیم سر رابه ره عشق حسن میبازیم یک بار دگر به کوری آل صعود قبر پسر فاطمه را میسازیم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ امشب به لبم ذکر حسن جان دارم در کنج دلم کلبه ی احزان دارم از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا تا آخر عمر آه سوزان دارم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای جان جهانیان فدایت هستی همه سائل و گدایت ای تکیه گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ از غربت تو اشک دمادم داریم دائم به لب پنجره شبنم داریم این درد دل ماست ، خودت می دانی در خاک مدینه یک حرم کم داریم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ عوض لاله و گل بر بدنت چوبهٔ تیر نشسته به تَنَت پیش چشمان حسین و عباس خون بریزد ز حجاب کقنت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسنی هستم و از حشر چه باكی دارم كه سر و كار غلامان حسن با زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ شد تیر باران پیکرش مقابل برادرش قاسم خونین جگرش ناله زند بر پدرش @majmazakerinee
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ محسن ای نور خدایی جلوات ای که هستی به جهان باب نجات از سوی جمله محبان شما بر تو و مادر پاکت صلوات ◾️ محسن ای نور دل مولا مدد غنچه ی نشکفته ی زهرا مدد نور چشم فاطمه خیرالنساء ای شفیع صحنه ی فردا مدد ◾️ تویی غنچه ز گلزار ولایت سراپای وجود تو عنایت تو جانت را به راه دین بدادی تمام عالم هستی فدایت ◾️ عمریست که مهمان توایم یا محسن شرمنده ی احسان توایم یا محسن از لطف تو و مادر پاکت زهرا ما ریزه خور خوان توایم یا محسن
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کتیبه بر در و دیوار بستند دل آیینه رویان را شکستند عزای سامرا داغ مدینه است حسن ها داغدار کوچه هستند ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد دلش در آتش احساس افتاد میان کاسه ی آبش چه میدید که یاد حضرت عباس افتاد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عزایش رستخیز روضه ی ماست عطش هم اشک ریز روضه ی ماست امام از کودک خود آب میخواست همین جمله گریز روضه ی ماست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دلش لرزید پای دستهایت نمی داند عزای دستهایت گدا از سامرا با دست پر رفت دعا کرد از برای دستهایت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل و جان در عزایت گریه کردند فراوان در عزایت گریه کردند کریم سامرایی ای حسن جان کریمان در عزایت گریه کردند
هدایت شده از روضه دفتری
🏴 🏴 ✍شاعر:یوسف رحیمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در جمع ملائک مقرب هستی از روز ازل فاطمه مذهب هستی شد محو جمال کبریایی جانت محبوب دل حسین و زینب هستی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای دختر بی قرینه‌ی ثارالله آرام و قرار سینه‌ی ثارالله در صبر و شکوه و استقامت، یکتا آئینه‌ی حق! سکینه‌ی ثارالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با ناله‌ی یا حسین بی تاب شدی از داغ لب تشنه او آب شدی با زمزمه های «... أو سَمِعتُم بِغَریب ...» یک عمر تو روضه خوان ارباب شدی